جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


درباره حسین دهلوی


درباره حسین دهلوی
▪حسین دهلوی، آهنگساز، مؤلف و مدرس موسیقی، متولد،۱۳۰۶ تهران.
▪آموزش موسیقی نزد پدر (معزالدین امامی)، ابوالحسن صبا، توماس كریستین داوید، حسین ناصحی
▪مشاغل: رهبری اركستر صبا و تدریس در هنرستان موسیقی ملی (از ۱۳۳۶) ریاست هنرستان موسیقی ملی (۱۳۵۰-۱۳۴۱)تشكیل اركستر ایرانی تالار رودكی (۱۳۷۴).
▪از آثار: نخست گلبانگ مضرابی، بیژن و منیژه، شوشتری برای ویولون و اركستر، شورآفرین، به یاد صبا و نغمه ترك، بند باز برای تار و اركستر،دوئو سنتور، سرباز، كنسرتینو برای سنتور و اركستر، اپراهای خسرو و شیرین و مانی و مانا، چهارنوازی مضرابی در اصفهان، فانتری برای گروه تنبك و اركستر، نظارت بر كتاب «آموزش تنبك» (حسین تهرانی وجمعی دیگر) و تألیف كتاب «پیوند موسیقی آوازی و شعر».
ازموسیقیدانانی كه در دهه اول قرن حاضر متولد شده اند، كمتر چهره ای مانند حسین دهلوی را می توان یافت كه نزدیك پنجاه سال حضور فعال و مؤثر در عرصه های مختلف موسیقی داشته باشد. تنوع زمینه های فعالیت در زندگی او، تأمل برانگیز است و نشان می دهد كه چه قدر می توان با اتكای به نفس و عشق به اعتلای موسیقی بر پایه ایده آلی شخصی، بر سكوی رهبری جریان هایی مؤثر در موسیقی یك كشور ایستاد و از تلاش بازنماند. شماری از این فعالیت های متنوع از این قرارند: آهنگسازی و رهبری اركستر، نظارت بر تدوین و تألیف كتاب های آموزشی، تأسیس اركستر، مدیریت هنرستان و مشاورت در زمینه های متعدد كه البته همگی در ارتباط با موسیقی هستند. آنچه كه هم دوستان و هم معاندان او بر آن متفق القول اند اراده قوی، مدیریت سخت گیرانه و ثبات رأی در تمام مدت زندگی هنری - آموزشی - اداری حسین دهلوی است كه شاهد مقصود را به كنار او آورده است. از این روی است كه نوشتن درباره او، با توجه به فرصت و مجال اندك، قدری دشوار می شود و بالطبع در این چهره نگاری شتاب زده، نكاتی كوچك اما مهم از قلم می افتد.
حسین دهلوی در خانواده ای موسیقی دوست متولد شده است. پدرش معزالدین امامی از شاگردان محضر استادعلی اكبر شهنازی بود و اولین معلم موسیقی فرزندش محسوب می شود. دهلوی جوان، به محضر استاد ابوالحسن صبا رفت كه موسیقیدانی بود از نسل شهنازی، ولی مدرن و پیشرو و مبتكر و دارای قابلیت فراوان دركشف علاقه ها و استعدادهای جوانان اهل موسیقی.در كارنامه پرتلاش پنجاه سال فعالیت حسین دهلوی، از سابقه نوازندگی او، مطلب قابل توجهی در دست نیست و این طور می نماید كه تمرین و ورزیدگی از نواختن یك ساز مهم (در آن زمان ویولون، پیانو و یا «تار»)، كه از مهمترین های اركان زندگی حرفه ای یك هنرمند - بویژه آهنگساز - شناخته می شود، برای آهنگساز جوان سال های دهه،۱۳۳۰ در رأس امور نبوده است و انگار هیچ گاه به صورت جدی مطرح نشده است. با وجود این، در سی سالگی، بعد از درگذشت استاد ابوالحسن صبا، رهبری اركستر شماره یك اداره هنرهای زیبا را كه به نام اركستر صبا تغییر یافته بود، به او سپردند و استاد زنده یاد روح الله خالقی نیز در همان سال از او دعوت كرد تا در هنرستان موسیقی ملی در كنار استادانی چون حسینعلی وزیری تبار، حسین صبا، حسین تهرانی و... به تدریس بپردازد. در همان سال ها، او از درس های حسین ناصحی - آهنگساز مستعد و خلاق و نیز در توماس كریستین داوید استفاده كرد و در رشته آهنگسازی از هنرستان عالی موسیقی فارغ التحصیل شد. اولین مقالات او در مجله موزیك ایران نیز در همان سال ها به چاپ رسید و هنوز هم نمودار روشنی است از آنچه كه دهلوی جوان در آن روزها بدان می اندیشید و یك عمر برای تحقق یافتن آن آرمان ها كوشید: چند صدایی كردن موسیقی ایرانی با حفظ رنگ و بوی «ملی»، این آرمان كه از فضای اندیشه پیشگامان تجدد موسیقی در ایران، علینقی وزیری و روح الله خالقی، برخاسته بود و ریشه های ناسیونالیستی قومی داشت، مانیفست زندگی هنری و اداری دهلوی نیز هست. بدون این كه مختصات كار و آثار او، شبیه آثار وزیری، خالقی، جواد معروفی و یا فرهاد فخرالدینی باشد، یعنی آهنگسازانی كه همگی تعلق به همین «مكتب موسیقی ملی» دارند.
اولین تلاش های او در همان سال های ۱۳۳۷-۱۳۳۶ به بار نشست و حاصل آن، نت چند صفحه ای «دوئو سنتور» بود كه به همت او به چاپ رسید و به كوشش دو تن از شاگردان جوان و مستعد از محضر درس استاد صبا، یعنی داریوش صفوت و فرامرز پایور نواخته شد. در واقع اگرچه حسین دهلوی متعلق به «مكتب موسیقی ملی» است ولی مختصات هنری و بویژه صدای برآمده از اركستر، در آثار او، شباهتی به آثار سایر موسیقیدانان این مكتب ندارد و مخصوص خود اوست. غیر از این كه حوزه نوجویی او محدود به اركستر مركب از سازهای غربی و سازهای ملی نیست و او برای اركستر سمفونیك نیز قطعات ماندگار و خوش صدایی نوشته كه رنگ و بوی ایرانی در آنها حس می شود. نظیر بیژن و منیژه كه آشنای همه دوستداران موسیقی اركستری ایران است. دهلوی، مطالعات خود در رشته آهنگسازی را در آلمان و اتریش دنبال كرد. ولی به امكانات مختلف و گوناگونی در ساخت موسیقی توجه داشته است: دونوازی، اركستر و ساز تنها، اركستر و آواز، اپرا، موسیقی كودك و...، و حتی در مقطعی از عمر، در موسیقی فیلم نیز تجربه هایی داشته است. او با ابراهیم گلستان، مستندساز بزرگ ایرانی در اوایل كارش (۱۳۴۱ - ۱۳۳۸) همكاری نزدیك داشت و نصرت الله گلپایگانی (۱۳۴۲ - ۱۳۱۷) نوازنده جوان و با استعداد واز بهترین شاگردان ویولون استاد ابوالحسن صبا در اركستر به رهبری دهلوی، نوازندگی می كرد. كارگردان فقید فرانسوی، آلبر لاموریس، در فیلم مستند و ماندگار «باد صبا» از قطعات حسین دهلوی به طرزی درخشان استفاده كرده است. بزرگان موسیقی ایرانی نیز به تلاش های او با خوشبینی می نگریستند و برای او احترام قائل بودند. از جمله، استاد تصنیف ساز، محمدعلی امیر جاهد در جلد دوم دیوان «شعر و موسیقی» خود از او نام برده و تلاش های او را ستوده است.
دهلوی در سالهای ۱۳۵۰ - ۱۳۴۱ بعد از روح الله خالقی و مهدی مفتاح، سومین رئیس هنرستان موسیقی ملی بود. همكاران او - كه بعدها جزو اركستر او نیز شدند - و نیز شاگردان آن زمان، از نظم آهنین و جدیت او در اداره هنرستان یاد می كنند و معتقدند كه اگر آن سختگیری های فراوان نبود، آن مایه از تحصیل و دانش اندوزی برایشان حاصل نمی شد. تنی چنداز آنان تعریف می كنند كه آقای دهلوی، معلمان را تشویق می كرد كه یك لحظه هم بیكار ننشینند و در دقایق فراغت، برای تقویت تكنیك نوازندگان سازهای ایرانی، اتودهای مختلف بنویسند. تعدادی از این اتودها به خط خوش مجتبی فاطمیان، شاگرد آن روز هنرستان، هنوز بین تحصیل كردگان هنرستان باقی مانده است. از همان زمان، دهلوی به فكر چاپ آثار خود به صورت پارتیتور بود و نخستین آهنگساز ایرانی است كه به طور جدی بدین مهم اقدام كرده است. تاكنون بیست اثر از او به چاپ رسیده و هیچ آهنگسازی تا به حال این توفیق را نداشته است.حسین دهلوی به عنوان آهنگسازی كه به صدای سازها در اركسترهای خود دقت و توجه دارد، به مقوله اصلاح ساختمان سازهای ایرانی، توجه بسیار داشته است. او می گوید كه سازهای ملی ما برای كاربردهای موسیقی فردی و تك نوازی ساخته شده اند و از استانداردهای لازم برای تشكیل یك اركستر مرتب و منظم، به دور هستند از این رو باید با در نظر داشتن چارچوب های زیباشناسی صدا در فرهنگ ایرانی، اصلاح اساسی روی ساختمان این سازها انجام داد وحتی سازهای تازه ای ابداع كرد. او در چهل و چند سال قبل، همراه با استاد بزرگ، ابراهیم قنبری مهر، به طراحی و ساخت سنتور كروماتیك پرداخت. مقالاتی در این باره نوشته و چاپ شد و قطعاتی برای نوازندگی با این ساز تازه ساز، نوشته شد، اما به دلایلی، سنتور كروماتیك، هواخواه نیافت و پروژه آن فراموش شد. هم اكنون، سال هاست كه برای تقویت وسعت صدایی سنتور در اركسترهای ایرانی، سنتور باس به كارمی رود ولی صدا و ساختمان آن مورد تأیید استاد دهلوی نیست و آن را سازی خارج از استاندارد می داند. توجه استاد دهلوی به سازهای ایرانی تا بدان پایه بود كه اركسترهای مخصوص سازهای مضرابی تشكیل داد و رهبری و آهنگسازی آن را به عهده گرفت. او هنگام سرپرستی و اجرا و ضبط قطعات با این اركستر كه به قولی طنین ۷ هزار و دویست سیم درآن بود، با نگاه دقیق تری متوجه مشكلات كوك، صدادهی و همنوازی در موسیقی اركستری ایران شد. ضمن این كه از دیگر زمینه های فعالیت خود نیز غافل نمی ماند: نظارت به چاپ كتاب های موسیقی، از ویراست دوم «آموزش تنبك» تا «آموزش ساز قانون» (به كوشش ملیحه سعیدی)، تربیت هنرجویانی كه علی رهبری - رهبر بین المللی ایرانی الاصل و مقیم اتریش - از افتخارات آن دوره تدریس است، نگارش مقالات در مجله های هنری، عضویت در شوراهای گوناگون و تصدی مشاغلی اداری در حوزه های موسیقایی، ضبط آثار در اتریش و در تهران (كه خیلی دیر به انتشار رسید)، برگزاری برنامه هایی در تجلیل از استادان گذشته (نمونه: بزرگداشت نود و دومین سال زندگی استاد علینقی وزیری و اجرا با اركستر بزرگ در تالار رودكی و نیز مراسمی به یاد او، بعد از درگذشت استاد)، حضور در انجمن های هنری و فرهنگی و دنبال كردن تحولات و اخبار مربوط به موسیقی در جامعه، هنوز هم وقتی به جوانی مشتاق و علاقه مند برخورد می كند، می گوید: «اگر شما را قبلاً در كلاس دیده ام و حالا نامتان را به یاد نمی آورم، عذر می خواهم». البته كمتر آهنگساز و موسیقیدانی مثل حسین دهلوی این همه ارتباط های گسترده بین چند نسل را دارد!
در زندگی شخصی نیز روش او مثل زندگی هنری و اداری اش بوده است. او در آستانه چهل سالگی ازدواج كرد. همسرش سوسن اصلانی (متولد ۱۳۲۶) از شاگردان هنرستان بود و سنتور می نواخت. ایشان سال هاست كه نوازندگی و سرپرستی گروهی را به عهده دارند و تدریس نیز می كنند. فرزند ارشدشان هومن دهلوی نیز آهنگسازی جوان و شناخته شده است. محیط زندگی و خانه او نیز تا همین سال های اخیر كه تغییر منزل داد و استراحت و خلوت بیشتری را برگزید، محل رفت و آمد هنرجویان و آهنگسازان جوان و دوستدار موسیقی و آثار او بود.
صفحات هنری روزنامه ها در سال های اخیر همیشه بر حول دو موضوع از استاد حسین دهلوی پرشده است: تقاضا از مسئولان برای تخصیص امكانات برای اجرای مانی و مانا، و تجلیل های متعدد از استاد برای نگارش كتاب «پیوند موسیقی آوازی و شعر» كه جوایز متعددی هم بدان داده اند و تنی چند از موسیقیدانان درباره آن مطالبی نوشته اند. گذشته از مطالب آكنده از ستایش، مثل یادداشت هرمز فرهت اتنولوگ ایرانی مقیم ایرلند، باید از نوشته های روشن و آموزنده نیز یادكرد كه نمونه آن، نقد و بررسی این كتاب به قلم ساسان فاطمی (موسیقی شناس و استاد دانشگاه) ، چاپ شده در فصلنامه ماهور است. حسین دهلوی این كتاب را «حاصل تحقیقی چهل ساله» عنوان كرده اند. لازم به ذكر است كه پیش از ایشان، استاد زنده یاد روح الله خالقی در مقالاتی چند در مجله موسیقی رادیو ایران، زنده یاد حسینعلی ملاح در سلسله مقالاتی (كه بعدها در كتابی با عنوان «پیوندموسیقی و شعر» چاپ شد) و استادمهدی فروغ در سلسله مقالاتی در مجله موسیقی (از انتشارات اداره هنرهای زیبا) كه بعدها در كتابی با نام « پیوند شعر و موسیقی » به چاپ رسید به این موضوع پرداخته بودند. اما بعد از تألیف استاد دهلوی، تاكنون كتاب مستقلی در باب پیوند نغمه و كلام در آثار موسیقی ایرانی مشاهده نشده است. در گفت وگویی از استاد سؤال می شود:« در شیوه تلفیقی كه در كتاب پیوند موسیقی آوازی و شعر آموزش داده شده گاه می بینیم كه حركت ملودی به صورتی است كه با بالا و پایین رفتن آهنگ طبیعی كلام همخوانی ندارد. آیا باید به نفع موسیقی ، شعر را تغییر دهیم و یا این كه به نفع شعر، در موسیقی دخل و تصرف كنیم؟»
حسین دهلوی پاسخ می دهد:«همان طور كه ساز، محدودیت هایی در وسعت دارد، پیوند شعر و موسیقی نیز دارای محدودیت هایی است كه اگر شاعر آن در قید حیات باشد،می توان از او برای بهتر كردن وضعیت شعر درموسیقی كمك گرفت. كاری كه تجویدی با همكاری بیژن ترقی و دیگر شاعران می كرد. البته ترقی با موسیقی آشنا بوده اند و شعر را طوری تنظیم می كرده اند كه به روانی روی موسیقی بنشیند. در غیراین صورت باید به تلفظ كلمات توجه كنیم. بعضی تلفظ ها آسان است بعضی مشكل . این موضوع نیز نباید فراموش شود كه موسیقی و شعر باید در خدمت معنا و مفهوم مورد نظر باشد. دراین كتاب به این موضوع اشاره شده كه نباید موسیقی ای در پایان ساخته شودكه فقط برمبنای هجاهای شعر باشد و بی ارتباط بامفهوم شعر! » استفاده از مثال های گوناگون و تطبیق آنها با مفاهیم مختلف در گفت وگوها و نوشته های دهلوی نیز شایان توجه است ، سئوال می شود:«بعضی از موسیقیدانان ایرانی برای استفاده از چندصدایی كردن موسیقی ایرانی ، هارمونی سه تایی (براساس فاصله سوم) را پیشنهاد نمی كنند و معتقد به استفاده از هارمونی های غیرمعمول مثل چهارتایی (براساس فاصله چهارم) هستند، پیشنهاد شما دراین زمینه چیست؟ دهلوی پاسخ می دهد:«این گفته تا حدود زیادی درست است ولی در همه موارد صدق نمی كند. یكی از مشكلاتی كه همواره بدان دچار بوده این است كه موسیقیدانی سالها درخارج از ایران به تحصیل موسیقی پرداخته و خود با زبان موسیقی ایرانی بیگانه است و بعد از ورود به ایران می خواهد قواعدی برای هارمونیزه كردن موسیقی ایرانی معرفی كندو برای مثال هارمونی استفاده از فواصل سوم را دور از حال و هوای موسیقی ایرانی می داند.
ارزیابی و بررسی اهمیت آرا و نظریات حسین دهلوی را هنگامی می توان بهتر و بیشتر دریافت كه مجموعه مقاله ها و مصاحبه های ایشان در پنجاه سال حضور مستمر در صحنه های اجرایی، یك جا و با ذكر تاریخ نشر و به ترتیب منتشر شوند. در این صورت است كه می توان این آرا و عقاید را در بستر زمان و شرایط تاریخی حاكم بر موسیقی طبقه شهرنشین (بخوانید تهران نشین) در نیم قرن اخیر، دریافت و به قضاوت نشست. باز هم در این صورت است كه دامنه وسیع تلاش ها، مبارزه ها، ایده آل ها و پیروزی های زندگی پركار حسین دهلوی، نمایان تر می شود. اگرچه، به نظرنمی رسد كه این خواست و مطابق میل استاد باشد. میل استاد این است كه دولت بودجه لازم را برای اجرای اپرای مانی و مانا تقبل كند، محدودیت های همیشگی در استفاده از صداها و... را ازمیان بردارد و با معرفی آن به صحنه ها و رسانه های بین المللی در دنیا، موسیقی دوستان و موسیقی شناسان كشورهای پیشرفته را با دنیای اصوات دلخواه یكی از شاخص ترین آهنگسازان «ایران عصر مدرنیزاسیون» (نوسازی) آشناكند.
سیدعلیرضا میرعلی نقی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید