پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

سوره والفجر


سوره والفجر
سوره والفجر دارای ۳۰ آیه ، ۱۳۷ كلمه و۵۷۷ حرف است كه در نزول ، دهمین سوره بوده و در شهر مكه نازل شده است .
● قسمهای خداوند
الف) قسم به فجر :فجر مدت زمانی است كه احتمال این موارد را دارد; اول صبح یا سفیده صبح دوم ، به قول ابن عباس مراد تمام روز است و بنا به قول دیگر مراداول محرم است كه سال قمری از آن منفجرمی شود و یا اول ذی الحجه كه ابتدای لیالی عشر است .
ب) قسم به شبهای دهگانه : شبهای دهگانه ممكن است دهه ذی الحجه كه عرفه در آن است ، باشد و یا دهه محرم كه روز عاشورا در آن است ، یا دهه آخر رمضان كه شب قدر در آن است ، یا دهه میان ماه شعبان كه شب برات و میلاد حضرت خاتم الاوصیا(ص )ست
و یا ده شب كامل كننده میقات حضرت موسی درطور سیناست كه چهل شب شد. در خبر است روز اول ذی الحجه ولادت ابراهیم (ع) است كه در این روز به خلیل نام یافت و در همین روز توبه آدم قبول شد و در این روزابراهیم (ع) بنیاد خانه كعبه را نهاد، همچنین در این روز یا شش روز بعد پیامبر اسلام حضرت زهرا(س ) را به حضرت علی (ع) تزویج كرد.
ج) قسم به شفع و وتر: منظور از سوگند به جفت و طاق شاید مراد همه اشیا باشد كه به طور قطع از زوج یا فردبودن خالی نیست .
د) قسم به شب : <<سوگند به شب ، آن گاه كه بگذرد و منقضی شود و پی آمد آن روز ظاهر شود>>.خداوند فرمود: آیا در سوگند خوردن من به این امور سوگندی برای صاحب عقل است ؟این استفهام برای تقریر و تحقیق است . بدین معنی كه قسمهای گفته شده به جهت عظمت آنان برای صاحبان اندیشه به منظور تامل و تفكر كافی است و سپس جواب قسمهای خورده شده را درآیه ۱۳ می دهد كه می فرماید: <<به درستی كه پرودگار تو در كمین نشسته است و كسانی را كه كافرند یا از فرامین او سرپیچی می كنند در فرصت مناسب به كمین عدالت و عذاب گرفتار می سازد>>.
● برخورد با قوم عاد
خداوند خطاب به پیامبر (ص ) در كنایه و تهدیدبه كفار قریش می فرماید: <<آیا ندیدی (ندانستی )ای پیامبر كه پرودگار تو با قوم عاد چه كرد؟>> قوم عاد، قوم حضرت هود نبی (ع) بودند كه به نام پدرشان عاد نام گذاری شدند. عاد فرزندعوص ، فرزند آدم ، فرزند سام و فرزند نوح نبی (ع) است .قوم عاد صاحب سرزمینی به نام ارم بودند كه ستونهای سربه فلك كشیده داشت و از پیامبر(ص ) روایت است كه قوم عاد مردانی بودند بسیار بلندقامت و توانمند و در نزاعها سنگ های بزرگ را ازكوه جدا می كردند و علیه یكدیگر به كار می بردند. ارم شهر عادیان بود كه برجها و ستونهای رفیع داشت و مانند آن شهری بنا نشده بود. عاد دو پسرداشت به نامهای شدید و شداد كه هر دو به نوبت پادشاه قوم عاد شدند. هنگامی كه شدیددرگذشت شداد سلطنت را به دست گرفت و همه روسای قبایل دیگر را به اطاعت خویش واداشت و سرانجام ادعای خدایی كرد. فرستادگان خداوند و مومنان ، شداد را به ایمان به خداوند یكتا و بهشت ترغیب كردند.شداد پرسید: بهشت چیست ؟ رسولان پاسخ دادند بهشت مكانی پرنعمت و پرمیوه و دارای حور وقصور و ساختمانهای زیباست كه از طلا و نقره وسنگهای گران قیمت ساخته شده است . در آن جوی عسل و شیر و انواع شرابهای گوارا جاری است و... توصیفهای بی شمار دیگر كه درباره بهشت بیان شد. سپس شداد گفت : من می توانم مثل این اوصاف را بسازم ، پس چرا بندگی خدای شما را بكنم ؟ آن گاه دستور داد منطقه جغرافیایی خوش آب وهوایی را پیدا كنند و تمام سنگهای قیمتی را در ساختن بناهای آن شهر به كار بگیرند، اما وقتی كار ساختن شهر پایان یافت و شداد با تكبر و نخوت خواست وارد شهر شود عذاب الهی صادر شد وتمام قوم عاد را نابود ساخت و قبل از آن كه شداد به شهر افسانه ای ارم برسد هلاك شد و خداوند ازتاریخ قوم عاد برای رسولش یاد می كند تا كافران بدانند كه تمام كارها در دست خداوند است .
● برخورد با قوم ثمود
قوم ثمود مردمی بودند كه سنگها و كوهها را برای سكونت و تهیه مسكن می بریدند و نقل است هزاروهفتصد شهر بنا كردند و خداوند، صالح پیامبر(ص ) را برای هدایت آنان فرستاد، اما آنها از صالح (ع) پیروی نكردند و سرانجام عذاب برآنان نازل شد. خداوند در این باره می فرماید: <<آیا ندانستی كه پروردگار تو با قوم ثمود كه صخره ها را برای ساختن شهر می بریدند، چه كرد؟>>
● برخورد با فرعون
<<فرعون >> حاكم و فرمانروای مصر در قرآن به <<ذی الاوتاد>> توصیف شده است . علت چنین توصیفی از طرف حضرت باری تعالی وجوه مختلفی دارد، یكی از دلایل آن این است كه فرعون صاحب سپاه عظیمی بود و به هر جا كه اردو می زد خیمه های فراوانی را توسط میخ های متعدد بر زمین مستقر می ساخت ، و میخ همان <<وتد>> است كه جمع آن <<اوتاد>> می شود، و یا این كه فرعون دستور می داد مخالفان وی را با چهار میخ كردن به قتل رسانند و یا این كه با نوعی از مهره های میخی ، همانند شطرنج بازی می كرد.خداوند می فرماید: <<آیا ندانستی كه ما با ذی الاوتاد (فرعون ) چه برخوردی كردیم ؟ او وسپاهش را در نیل غرق كردیم >>.قوم ثمود و فرعونیان كسانی بودند كه درشهرها طغیان و فساد می كردند و در فسادزیاده روی داشتند، از این رو خداوند تازیانه عذاب را علیه آنان فرود آورد.نمونه ای از جنایت فرعون فرعون خزانه دار امینی داشت كه او را حزبیل می نامیدند، زن حزبیل آرایشگر دختر و همسرفرعون (آسیه دختر مزاحم ) بود و قرآن نیز ازمزاحم به عنوان مردی مومن از آل فرعون یادمی كند. روزی زن حزبیل به آرایش دختر فرعون مشغول بود كه شانه از دستش افتاد و گفت : كور بادآن كس كه به خدا كافر شد.دختر فرعون گفت : آیا پدر مرا می گویی ؟زن گفت : نه ، خدایی را می گویم كه پدر تو وآسمان و زمین و جمیع مخلوقات را آفریده است .
دختر فرعون عقیده زن آرایشگر را برای پدرفاش كرد و فرعون ، زن حزبیل را احضار كرد وگفت : اگر از گفته خود پشیمان نشوی ، تو را به بدترین عذاب گرفتار می سازم .آن زن مومنه گفت : من از ایمانم به خدای یكتا باز نمی گردم و تو هر چه می توانی بكن .فرعون دستور داد زن را چهار میخ برزمین كوفتند و دو پسرش به نام های مهین و كهین را احضار كردند. فرعون گفت : اگر از اعتقاد خودت برنگردی تو و پسرانت را می كشم .ولی مادر به توصیه فرزندان براعتقاد خود باقی ماند و فرعون آنان را كشت و این خبر به حزبیل خزانه دار رسید و او قصر فرعون را به سوی كوههای مصر ترك كرد. فرعون دو مامور به دنبال حزبیل فرستاد كه وی را در حال مناجات در كوه یافتند، در حالی كه حیوانات درنده به دور وی گرد آمده بودند و گزندی به او نمی رساندند. یكی از این دو مامور ایمان آورد و ماجرای معجزه وارحزبیل را برای فرعون نقل كرد. اما مامور دوم ایمان نیاورد و چیزی را تایید نكرد. آن گاه فرعون دستور داد مامور مومن را به چهار میخ بكشند و اورا بكشند.● عاقبت زن فرعون
آسیه ، دختر مزاحم و زن فرعون از برخوردظالمانه فرعون با آرایشگر سخت برآشفت وفرعون را سرزنش كرد و گفت : زن بی گناه را كه مدتها به ما خدمت كرده بود، هلاك كردی وفرزندانش را كشتی .فرعون گفت : آسیه ! تو دیوانه شده ای و حرف از خدای موهوم می زنی .آسیه پاسخ داد: من عاقلم و خدای تو و من وهمه عالم یكی است و او به تو این نعمت و قدرت را داده كه بر عالمیان حكومت می كنی در حالی كه اطاعت او را نمی كنی و سپاسگزار او نیستی .فرعون خشمگین شد و پدر و مادر آسیه را طلبید و گفت : همان دیوانگی كه به زن آرایشگرعارض شده بود، اكنون دچار آسیه شده است .پدر و مادر آسیه او را سرزنش كردند و گفتند: تو را چه شده است !؟آسیه گفت : دلم از ظلم فرعون پرشده است وروی به خالق آسمان و زمین آوردم و به وحدانیت او معتقد شدم . والدین او گفتند: خدای آسمان و زمین فرعون است . آسیه گفت : اگر راست می گوید بگوید برای من تاجی بسازد كه آفتاب در پیش آن و ماه در پس آن و ستاره ها گرداگرد آن باشند.والدین گفتند: چگونه فرعون چنین كند؟آسیه گفت : مگر فرعون خدا نیست !؟ پس هرچه خواهد می توند انجام دهد.آن گاه كه فرعون این گفتگو را شنید، دستورداد آسیه را به چهار میخ بكشند و در آن حال آسیه گفت : بارالها! برای من خانه ای در بهشت بساز.و بدینسان آسیه رخت از جهان بربست و به دیار باقی نزد پروردگار عالمیان شتافت .
● انسان در قبال خداوند
خداوند از انسان می خواهد كه او را پرستش كند و براساس خرسندی او رفتار و گفتارش را به ظهور رساند و اگر انسان تنها به دنیا بیندیشد و ازخداوند غافل بماند و آخرت را فراموش كند،حضرت باری تعالی نیز مترصد این است كه معصیت كاران را به سزای اعمالشان برساند. انسان در قبال خداوند دو موضع گیری دارد;اول آنگاه كه خداوند او را بیازماید و او را اكرام كند و سپس نعمت بسیار بدو بخشد، در این صورت انسان می گوید: پروردگار من ، مرا گرامی داشته است . و دوم آن كه خداوند انسان را مورد ابتلا وآزمایش قرار دهد، پس رزق او را تنگ سازد; دراین صورت انسان از روی ناشكیبایی به آفریدگارمی گوید: پروردگار من ، مرا خوار ساخته است .هرگز چنین نیست و هر دو تفكر انسان كه كرامت را به توانگری و فقر را به اهانت مربوط می داند،درست نیست .
ویژگی های انسانهای بدویژگی های انسان های بد در سوره والفجرشمرده شده است . آنان كسانی هستند كه یتیم را اكرام نمی كنند. یتیم به جهت آن كه در جامعه سرپرست ندارد،سخت مورد حمایت اسلام است و خداوند منان خورندگان مال یتیم را مورد نكوهش و عتاب قرارداده است ، به ویژه كسانی كه اموال یتیم در دست آنان است و موظف هستند نفقه یتیم را با آن اموال پرداخت كنند; چرا كه عادت كفار در عصرجاهلیت این بود كه یتیم را از مالی كه به طریق ارث بدو می رسید، محروم می ساختند.از ویژگی های دیگر انسانهای بد این است كه یكدیگر را برای اطعام مساكین تحریص و تشویق نمی كنند و خداوند خطاب به آنان می فرماید:<<شما تمام اموال و میراث را به طور جمعی می خورید و هیچ تفرقه و جداسازی بین اموال ایتام و غیر آنها و مال حلال و حرام نمی كنید. شما مال را بسیار فراوان دوست می دارید و بدان حرص و طمع دارید و اموال را به خاطر تكاثر آن دوست می دارید>>.
● رفتار خداوند و عاقبت كار
خداوند می فرماید: <<هرگز چنین نیست كه عاقبت و سرانجام خوبی كردن برای انسانها بد باشد. آن گاه كه زمین شكافته می شود و شكستنی بعد از شكستنی رخ می دهد و آیات و قدرت خداوند می آید و ظاهر می شود، و فرشتگان صف به صف برحسب مراتب و منزلت خود می آیند، ودر آن روز جهنم آورده می شود و انسان به یادمی آورد آن گناهانی را كه مرتكب شده است ;مثل اذیت دیگران یا خوردن مال یتیم و... اما ازكجا برای او یادآوری گناهان منفعت خواهدداشت ؟
و در آن روز انسان می گوید: ای كاش من عمل خیری را برای زندگانی در این عالم می فرستادم .پس در آن روز كسی عذاب نكند در دنیا مثل عذاب خدای بزرگ در آخرت ، و به بندنكشد مثل به بندكشاندن خدای ، گناهكاران را در آخرت ;چرا كه عذاب و وثاق خداوند اشد و اصعب ازعذاب و وثاق انسان است و كسانی كه احكام خداوند را هیچ می انگارند، نماز به پای نمی دارند، زكات نمی دهند، تفاخر و تكبر می كند.و مقام خود را به رخ دیگران می كشند و مردم را محروم و مستعضف می سازنند، یقین بدانند كه این زمان و این روزگار تمام شدنی است و انسان به تنهایی به سوی قبر می رود و خداوند را تنهاملاقات می كند. كسانی كه به خدا فكر نكردند و به مردم ظلم كردند یقین بدانند علاوه بر دنیا، درآخرت نیز سخت دچار عذاب خواهند شد.
● روایتی درباره لرزش زمین و دوزخ
ابوسعید خدری روایت می كند: هنگامی كه جبرئیل امین این آیات سوره والفجر را به محضر پیامبر(ص ) عرض كرد: <<كلا اذا دكت الارض دكا دكا و جاؤ ربك والملك صفا صفا و جئی یومئذ بجهنم یومئذ یتذكر الانسان و انی له الذكری >>، رنگ رخسار مبارك حضرت رسول (ص ) متغیر و حال ایشان پریشان شد و اصحاب در حالی كه مضطرب گشته بودند، جرات نداشتند از آن حضرت استفسار كنند، از این رو نزد امیرالمومنین علی (ع) آمدند و عرض كردند: ای اباالحسن ! رسول خدا (ص ) را حادثه ای عظیم روی نموده است و به همین جهت بسیار متغیر و مشوش شده اند. ما شرم داریم كه سبب این حال را بپرسیم . شما از حال قضیه تحقیق كنید.
حضرت امیر(ع) به محضر حضرت رسول (ص ) رسید و او را در برگرفت و بر كتفین وی بوسه زد و عرض كرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم فدای تو باد. چه حادثه ای امروز واقع گشته كه چهره حضرت عالی را متغیر ساخته است ؟ حضرت رسول (ص ) فرمود: جبرئیل نزد من آمد و آیات فوق را تلاوت كرد. آنگاه حضرت علی (ع) فرمود: چگونه دوزخ را بیاورند ؟ حضرت رسول (ص ) فرمود: <<هفتاد هزار فرشته با هفتاد هزار زمام ، دوزخ را به عرصات آورند و آنگاه اگر یك شعله آتشین از شررهای دوزخ بجهد، كه فرشتگان آن را دفع نكنند، همه اهل قیامت را بسوزاند و در آن حال من متعرض دوزخ شوم و جهنم به سخن درآید كه ای محمد! مرا با تو چه كار است ؟ حق تعالی گوشت تو را بر من حرام گردانیده است .
در آن حال وحشت و خوف ، هر كسی <<وای بر من >> می گوید و نمی داند كه چه بر سر او خواهد آمد؟ اما من به پروردگارم عرض می كنم : ای پروردگار من ! به فریاد امتم برس . و چون كافران آن حال را مشاهده كنند گذشته زندگی شان را روی زمین به یاد می آورند كه چگونه به سوی توحید و نبوت خوانده شدند و آنان نپذیرفتند، ولی چه سود كه چنین یادآوری در آن حال هیچ فایده ای برایشان ندارد>>.
● عاقبت مومنان
سپس خداوند در پایان سوره والفجر خطاب به نفوس مومنان می فرماید: <<ای نفس آرام گرفته به ذكر و یاد من ، و فارغ از غیر من ، كه شاكر نعمتها و صبور و بردبار در امتحانهای من بودی ، از سر اطمینان و یقین به سوی پروردگارت بازگرد; در حالی كه تو از پروردگارت راضی هستی و پروردگارت نیز از تو خشنود است . پس در زمره بندگان شایسته و عابدان من درآی و داخل بهشت من شو>>.
از عبدا... بن عمر روایت است كه چون انسان مومن ، مشرف بر موت شود، حق تعالی دو فرشته بفرستد تا ارمغانی از بهشت برای او بیاورند و به او بگویند: ای نفس آرمیده ، بیرون آی و راضی و مرضی با بوی خوش و ریحان الهی به سوی آسمان درآی .
و چون فرشتگان آسمان بشنوند، با خود گویند كه : <<نفس بنده مومنی را می آورند، درهای آسمان را به روی او بگشایید و بر وی صلوات دهید>>. و او را نزد عرش خدای برند و فرشتگان قابض روح وی ، خدای را سجده كنند و عرض كنند: بار خدایا! شما آگاهید كه این بنده ، مومن است و همیشه تو را پرستیده است .
حق تعالی به میكائیل ملك خطاب فرماید كه : این نفس را نزد نفوس مومنان ببر و قبرش را محل آسایش او قرار ده . آنگاه انسانی كه به عالم آخرت سفر كرد، چنان در قبر خود بیارآمد كه عروس در حجله فرح بخش و بهجت آفرین آرام گیرد.
● وقت نزول
صالح بن حسان می گوید: آیه آخر سوره والفجر هنگامی نازل شده است كه كفارحمزه بن عبدالمطلب را در احد شهید كردند وقول دیگر آن است كه این آیات درباره حبیب بن عدی نزول یافته است . آنگاه كه كفار مكه او را به دار كشیدند و روی او را به مدینه كردند، او به خداوند عرض كرد: بارالها! اگر مرا نزد تومنزلتی هست ، روی مرا به قبله كن . حق تعالی نیزروی او را به قبله گردانید و هیچ كس قدرت آن نداشت كه روی او را به جانب دیگر برگرداند... به هر شكل آیه به عموم خود باقی است و موردنزول نمی تواند مختص آن باشد.
● ثواب خواندن سوره والفجر
ابی بن كعب از پیامبر(ص ) روایت كرده است :هر كس این سوره را در شبهای دهگانه ذی الحجه بخواند، آمرزیده شود و هر كس در سایر روزها بخواند، برای او نوری در قیامت باشد. ابن فرقد از امام صادق (ع) نقل می كند كه حضرت فرمود: هر كس سوره والفجر را درنمازهای فرایض و نوافل بخواند، روز قیامت با امام حسین (ع) محشور شود و این سوره امام حسین (ع) است .
منبع : خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید