پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا
تأثیرات تحریمهای اقتصادی بر مسائل بینالمللی
بیش از دو هزار سال است كشورها تلاش میكنند برای تغییر رفتار كشورهای دیگر به تحریمهای اقتصادی متوسل شوند.
در سال ۴۳۲ قبل از میلاد، مقامات آتنی مانع دسترسی تاجران شهر مگارا (Megara) به بندر و بازار اصلی آتن شدند و این اولین تحریم در تاریخ است كه به ثبت رسیده است. اما تحریم آتنیها كارساز نیفتاد و نتیجه آن، جنگ پلوپونزی بود، جنگی كه به دموكراسی نوپای یونان پایان داد.تقریباً دو هزار و پانصد سال پس از اولین تحریم تاریخ، اكنون بار دیگر بحث تحریمهای اقتصادی، رایج و معمول شده است. آمریكا نیز همچون آتنیها تلاش میكند برای جلوگیری از اعمال ناشایست كشورها به استفاده از تحریم روی بیاورد و در این راه تلاش میكند بسیاری از كشورها را به حمایت از تروریسم، تكثیر سلاحهای هستهای، نقش حقوق بشر و غیره متهم كند.
اما بررسیها نشان میدهند تحریمهای آمریكا علیه كشورهای ایران، عراق، كوبا، لیبی، پاكستان، اوكراین و برخی كشورهای دیگر نیز همچون تحریمهای آتنیها، نهتنها رفتار كشورهای تحریمشده را تغییر نداده بلكه برخلاف انتظار آمریكا نتیجه عكس داده است.
امروزه استفاده آمریكا از تحریمهای اقتصادی در معرض انتقادات شدیدی قرار گرفته است.
طنز ماجرا اینجاست كه این انتقادها بیشتر، از سوی خود مقامات آمریكایی صورت میگیرد. بسیاری از قانونگذاران كنگره آمریكا در دوران دولت كلینتون، طرحهایی را به كنگره پیشنهاد دادند كه اعمال تحریمهای اقتصادی را دشوارتر ساخت و بر اثر همین انتقادات زیاد، كلینتون مجبور شد اقداماتی انجام دهد؛ از جمله حذف موارد غذا و وسایل پزشكی از اقلام تحریم.
او حتی وعده داد كه از اصلاحات سیاست تحریم، حمایت خواهد كرد. فشار برای اصلاح سیاست تحریمها بیشتر از سوی گروههای ذینفعی همچون صنایع كشاورزی واشنگتن و شركت بوئینگ صورت میگرفت. شركتهایی كه به خاطر از دست دادن بازارهای صادرات در سراسر دنیا، در قبال این سیاست تحریمهای آمریكا انتقاد شدید میكردند.
اما جامعه صنعتی، تنها منتقد این سیاستها نبود، بلكه فعالان حقوق بشر آمریكا نیز با این جامعه همگام شدند و استدلال كردند كه تحریمهای اقتصادی به شهروندان بیگناه آسیب بیشتری میرساند (بهویژه در عراق).
این فعالان حتی تظاهرات ضدتحریم گستردهای را در سیاتل به راه انداختند. آنها تظاهركنندگان جامعه پزشكی را نیز با خود همراه كردند تا علیه سیاست تحریم دولت كلینتون در خصوص منع صادر كردن وسایل و تجهیزات پزشكی به عراق اعتراض كنند.
جان مولر، استاد علوم سیاسی در دانشگاه روچستر كه معتقد است تحریمها باید بیشتر باید معطوف به تكنولوژی نظامی باشد نه مواد غذایی و پزشكی، میگوید: «تحریمها تبدیل به ابزار بسیار ارزان اجرای سیاست خارجی آمریكا شدهاند؛ صرف نظر از آن كه این تحریمها هزینههای بسیار سنگینی را بر كشورهای تحریمكننده تحمیل میكنند.»
مؤسسه اقتصاد بینالمللی در یك بررسی در سال ۱۹۹۷ نشان داد كه از سال ۱۹۷۰، تحریمهای یكجانبهگرایی آمریكا تنها ۱۳ درصد از اهداف سیاست خارجی این كشور را برآورده كرده است. این بررسی همچنین نشان داد كه تحریمها سالانه نزدیك به ۱۵ تا ۱۹ میلیارد دلار بر صادرات آمریكا هزینه تحمیل میكنند.
تحریمهای آمریكا نهتنها منجر به تغییرات دموكراتیك در كوبا، عراق یا ایران نشد، بلكه تهدید آشكار تحریمها علیه هند و پاكستان، مانع از آزمایشهای هستهای این كشورها نیز نشد. این در حالی است كه دامنه تحریمهای آمریكا بسیار گسترده است.
انجمن ملی تولیدكنندگان در برآوردی ادعا كرد كه در حال حاضر، آمریكا ۴۲ درصد مردم جهان را مورد تحریم قرار داده است. به نوشته بخش پژوهشی كنگره آمریكا، تا سال ۱۹۹۷، ۱۹۱ تحریم مختلف توسط آمریكا بر ۷۵ كشور مختلف از آنگولا گرفته تا زئیر صورت گرفته است.
●برمه
به این ترتیب، مشاهده میشود كه آمریكا سالهاست از تحریمها به منزله ابزار مطلوب سیاست خارجیاش استفاده میكند، اما در بسیاری از جبههها با شكست روبرو بوده است. سیاست تحریمهای تجاری و سرمایهگذاری یكجانبهگرایی آمریكا در قبال برمه، مثالی از موارد بیشمار است.
تلاش آمریكا برای مجبور كردن شركتهای تجاری آمریكا برای قطع رابطه با برمه نهتنها باعث آسیبزدن به منافع اقتصادی آمریكا شد، بلكه هیچ تأثیر مثبتی در بهبود زندگی یا وضع حقوق بشر مردم برمه بر جای نگذاشت.
تحریمهای آمریكا علیه برمه حتی باعث شد متحدان منطقهای آمریكا از این كشور فاصله بگیرند و نیز موجبات تقویت قدرت چین را در منطقه فراهم كرد. گذشته از اینها هیچ كدام از اهداف سیاست خارجی اعلانی آمریكا را نیز برآورده نساخت.
اگر واشنگتن به كشورهای عضو آسهآن اجازه داده بود در اتخاذ و پیریزی سیاست در قبال برمه نقش اصلی را بر عهده بگیرند، میتوانست از موقعیت «برنده – برنده» برخوردار باشد و با متحدانش روابط خوبی در منطقه برقرار میكرد.
پس از دوران جنگ سرد، شاهد آن هستیم كه استفاده از تحریمهای روزافزون توسط آمریكا علیه ملتهای مناطق مختلف جهان، به روند اصلی و غالب سیاست خارجی این كشور تبدیل شده است.
این در حالی است كه جهان به سمت جریان آزاد تولیدات، و آزادی مردم و اندیشهها پیش میرود، اما برخلاف انتظار، سیاستمداران آمریكایی با تحریك ائتلاف سندیكاهای تجاری، لابیهای محیط زیست، سازمانهای حقوق بشر و گروههای قومی، تلاش كردهاند با اعمال تحریمهای اقتصادی، از این جریان آزاد جلوگیری كنند و سد راه پدیده جهانی شدن شوند. چنین دخالت و اقداماتی در بازار جهانی، جایگاه جهانی آمریكا را تضعیف خواهد كرد و آسیب زیادی به شركتهای تجاری آن خواهد رسید.
مبارزه موفقیتآمیز گروههای آمریكایی برای وادار كردن دولت به اعمال تحریمهای اقتصادی علیه برمه، نشان از آسیب جدی اقتصادی و استراتژیك به این كشور و پیامدهای اخلاقی برای رویكرد جدید آمریكا در سیاست خارجیاش دارد. این تحریمها باعث شد روابط آمریكا با آسیا تضعیف شده، نفوذ اقتصادی و دیپلماتیك آمریكا كاهش یابد و ایجاد توازن مطلوب قدرت در منطقه به تعویق بیفتد.
یكی از قویترین استدلالها علیه تحریمهای اقتصادی یكجانبهگرایانه این است كه این تحریمها به ندرت كارساز بودهاند. این نوع تحریمها ذاتاً یك استراتژی اشتباه دارند، زیرا نوع رژیمی كه احتمالاً تبدیل به هدف تحریمهای آمریكا میشود، كمترین حساسیت را نسبت به فشار اقتصادی یكجانبهگرایانه آمریكا دارد. در واقع، با كاهش نفوذ شركتهای آمریكایی در كشور مورد تحریم و ایجاد شكاف بین آمریكا و متحدانش، تحریمهای یكجانبهگرایانه نتیجه عكس میدهد.
پیشینه شكست تحریمهای اقتصادی نیز سندی بر این مدعاست. پیشینه سیاست خارجی آمریكا، آكنده از تحریمهایی است كه تغییرات مطلوب آمریكا را در كشور هدف در پی نداشته است. از سال ۱۹۷۰، ۸۷ درصد مواردی كه آمریكا بر آنها تحریم اعمال كرده، با شكست مواجه شده است.
از این میان میتوان به مشهورترین آنها اشاره كرد: تحریم علیه شوروی سابق به خاطر حمله ۱۹۷۹ به افغانستان و تحریمهای ۱۹۸۲ علیه شركتهایی كه در ساخت خطوط لوله گاز طبیعی شوروی به اروپای شرقی شركت كرده بودند.
در هر دو مورد، صادركنندگان و سرمایهگذاران آمریكا سودهای كلانی را در رقابتهای خارجی از دست دادند. پس از ۳۵ سال تحریم آمریكا علیه كوبا، سیاست تحریمی آمریكا برای سرنگونی رژیم كاسترو با شكست روبرو شد و هیچ تأثیری جز فقر و فلاكت مردم دربرنداشت.
هواداران تحریمها به مورد هائیتی، عراق و آفریقای جنوبی به عنوان نمونههای موفق تحریم آمریكا اشاره میكنند. اما واقعیت این است كه تغییر سیاسی در هائیتی تنها پس از آن روی داد كه آمریكا خود را برای حمله به این جزیره آماده كرده بود.
تحریمهای سازمان ملل بر عراق نیز منجر به وادار كردن صدام به خروج از كویت نشد، بلكه این جنگ و یورش آمریكا به بغداد بود كه توانست توجیهی برای شكست سیاستهای تحریمیاش پیدا كند. در آفریقای جنوبی نیز تحریمها هیچ تغییری به وجود نیاورد و پایان جنگ سرد بود كه پویایی سیاسی را در این كشور به وجود آورد.
علاوه بر این، این تحریمها توسط ائتلاف گستردهای از شركای تجاری مهم اعمال شد و حكومتی را هدف قرار داده بود كه در قبال بخشی از جمعیت خود، رفتار و پاسخی دموكراتیك داشت. در مورد برمه هم همینگونه بود.
سیاست تحریمی آمریكا در قبال برمه باعث به وجود آمدن تنش میان این كشور و متحدانش در آسهآن شد و واشنگتن را از گزینهٔ اتخاذ سیاست كارساز و مؤثر با كشورهای منطقه برای وارد كردن برمه به نظام منطقهای و اقتصاد جهانی و تلاش برای نفوذ بر توازن سیاسی قدرت در منطقه محروم كرد و در نهایت، اعتبار و شهرت شركتهای آمریكایی را در منطقه تضعیف كرد.
●كوبا
سیاست ظاهری آمریكا در قبال كوبا تضعیف رژیم كاسترو و تشدید آزادسازی این جزیره بوده است. بیش از نیم قرن است كه آمریكا تلاش میكند با تحریمهای اقتصادی، رژیم كوبا را به انزوا كشیده و آن را از دسترسی به منابع محروم كند. از سال ۱۹۹۰، آمریكاییان از تجارت، سرمایهگذاری و مسافرت به كوبا منع شدهاند.
پیش از سال ۱۹۹۱، یعنی زمانی كه كاسترو هنوز نماینده شوروی سابق در نیمكره غربی بود، تحریم آمریكا علیه این كشور، دارای یك عقلانیت امنیت ملی بود. اما با فروپاشی شوروی، همه چیز تغییر یافت. امروزه كوبا با از دست دادن میلیاردها دلار كمك اقتصادی سالانه از حامی سابقاش تبدیل به كشوری فقیر شده است و جمعیت یازده میلیونی آن، دیگر نمیتواند برای آمریكا یا امنیت منطقهای، تهدیدی به شمار آید.
گزارش آژانس اطلاعات دفاعی آمریكا در سال ۱۹۹۸ نتیجهگیری كرد كه كوبا دیگر هیچ تهدید نظامی مهمی برای آمریكا یا كشورهای دیگر منطقه به شمار نمیآید. این گزارش اعلام كرد كه نیروهای نظامی كوبا ضعیف شدهاند و تنها شكل دفاعی دارند.
برخی مقامات دولت بوش، حكومت كاسترو را به حمایت از تروریستها متهم كردند، ولی شواهد هنوز هم بسیار ضعیف و كمرنگ است. حتی در صورت درست بودن این ادعا نیز تداوم تحریم تجاری جامع، باز هم اهرمی ناكارآمد و بیتأثیر برای تغییر این حكومت بوده است.
تحریم به عنوان یك ابزار سیاست خارجی، موجب تقویت جایگاه كوبا شد و بهانهای به دست این رژیم داد تا شكستهای نظام سوسیالیستی خود را در داخل توجیه كند.
خانوادههای كوبایی تنها قربانیان تحریم نیستند. بسیاری از دلارهای كوبا از جیب توریستهای آمریكایی تأمین میشود كه به ایالات متحده برمیگردند تا كالاهای كشاورزی و تولیدات آمریكایی بخرند.
كنگره آمریكا در نهایت در سال ۲۰۰۰ با اصلاح در قانون تحریم علیه كوبا موافقت كرد. اصلاح تحریمهای تجاری و قانون صادرات ۲۰۰۰ به كوبا اجازه میداد تولیدات كشاورزی و امكانات پزشكی آمریكا را تهیه كنند. نتیجهٔ این قانون، حیرتانگیز بود.
از سال ۲۰۰۰، فروش كلی تولیدات كشاورزی به كوبا از صفر به ۳۸۰ میلیون دلار افزایش پیدا كرد. این كشور در میان ۲۲۸ كشور، تبدیل به بیست و هشتمین كشوری شد كه تولیدات كشاورزی آمریكا را خریداری میكرد.كوبا اكنون پنجمین صادركنندهٔ بزرگ صادرات كشاورزی آمریكا در آمریكای لاتین است. كشاورزان آمریكایی در سال گذشته بیشتر از برزیل به كوبا كالا فروختند. از جمله این تولیدات میتوان به گوشت، برنج، گندم، ذرت و دانه سویا اشاره كرد.
بر اساس بررسی كمیسیون تجاری بینالمللی آمریكا، تحریم آمریكا علیه كوبا سالانه از ۷۰۰ میلیون دلار تا ۲/۱ میلیارد دلار به كارخانههای آمریكا ضرر میزد. كشاورزان تگزاس و ایالت های همسایهٔ آن، تنها برندگان و سودكنندگان این تحریم بودند. بر اساس بررسی دانشگاه تگزاس، این ایالت پنجمین رتبه را در صادرات تولیدات كشاورزی به كوبا كسب كرده بود.
تحریمهای اقتصادی در مورد كوبا نیز كارساز نبود؛ دقیقاً همانطور كه تحریمهای تجاری و سرمایهگذاری علیه برمه، ایران و كره شمالی با شكست مواجه شد و هیچ تغییری در رفتار این كشورها به وجود نیامد. تحریمها فقط محرومیت مردمی را كه آمریكا ادعای كمك به آنها را دارد، بیشتر كرده است. تحقیقها و پژوهشها در مؤسسه كاتو نشان داد كه جهانی شدن و تجارت، راه دموكراسی را هموار میكند.
تجارت نهتنها جریان كالاها و خدمات را افزایش داده، بلكه راه آزادی اندیشه و آزادی مردم را نیز هموار میسازد. به نظر میرسد بوش نیز به اهمیت رابطه محكم تجارت و دموكراسی پی برده است و این امر در سخنرانی وی در خصوص چین و خاورمیانه آشكار است. بوش همواره با تلاشهای كنگره آمریكا برای تحریمهای تجاری علیه چین به خاطر ضعف پیشینهٔ حقوق بشر در این كشور مخالفت كرده است.
این در حالی است كه چین بیشتر از كوبا ناراضیان و مخالفان دینی و سیاسی را زندانی كرده و كشته است. به عبارتی، چین بیشتر از كارگران فقیر كوبا برای آمریكا نگرانی امنیت ملی به شمار میرود. اما سخن اینجاست كه چین سومین شریك تجاری آمریكا است و این در حالی است كه تحریمهای تجاری علیه كوبا صورت میگیرد.
به این ترتیب به دلایل مذكور، فشارها بر كنگره باعث شد تا سیاست جدیدی در قبال كوبا اتخاذ شود. تحریمهای آمریكا جواب نداده بود و كنگره به برداشتن منع مسافرت به كوبا و برداشتن بسیاری از تحریمها علیه این كشور رأی مثبت داد. اگرچه بوش و جمهوریخواهان طبق معمول با رأی كنگره مخالفت كردند، اما بسیاری از فعالان آمریكایی كوباییالاصل در فلوریدای جنوبی، از رأی كنگره حمایت كردند.
در نتیجه، آمریكا به این نتیجه رسید كه برای توسعه نفوذ سیاسی و اقتصادی در كوبا باید از تحریمهای خود علیه این كشور دست بردارد. قانون هلمز – بورتون نیز همچون دیگر قوانین تحریم آمریكا، در تحقق اهداف سیاست خارجی آنها با شكست مواجه شد و نفوذ آمریكا در كوبا كاهش پیدا كرد و متحدانش را در منطقه از وی بیزار كرد.
در نهایت دیدهبان حقوق بشر و اعضای مجمع عمومی سازمان ملل متحد با انتقاد از تحریمهای آمریكا علیه كوبا اعلام كردند كه این تحریمها جز نتیجهٔ عكس، حاصلی نداشته است و به جای تضعیف حكومت كاسترو، بیشتر به مردم كوبا آسیب زده است.
●هند و پاكستان
استفاده از تحریمها به عنوان ابزار سیاست خارجی و بینالمللی در مورد هند و پاكستان نیز اعمال شد. اما آمریكا در این موارد نیز با شكست مواجه شد. تحریمها در سال ۱۹۹۸ علیه پاكستان و هند كاملاً آشكار بود، زیرا هر دو از آستانه هستهای عبور كرده بودند و مهلت قانونی یكجانبه خود را برای آزمایش هستهای اعلام كرده بودند.
واشنگتن در تحریم هند و پاكستان نیز خود را وارد گردابی كرد كه راهی جز لغو تحریم نداشت: چگونه میتوانست تحریمها را به نشانهٔ حمایت بردارد و از طرف دیگر برای رفتار بد مجازات نكند؟ هند نیز دلیلی نمیدید به خاطر امضای پیمان منع آزمایشهای جامع هستهای، به وضع موجود قبلی برگردد و از تكنولوژی پیشرفته خود دست بردارد. هر چقدر واشنگتن بیشتر مردد و متزلزل میشد، زمان بیشتری در اختیار كشورهای دیگر قرار میگرفت تا فضای تهی خود را پر كنند.
اعمال تحریمها علیه هند و پاكستان در سال ۱۹۹۸ به خاطر آزمایشهای هستهای، اعتبار اخلاقی آمریكا را زیر سؤال برد. هند و پاكستان، هیچ پیمان بینالمللی، معاهده یا قانون بینالمللی را نقض نكرده بودند و تحریم برای چنین كشورهایی به منزله بیاحترامی به خود آمریكا بود. از اینرو، زمانی كه این دو كشور در سال ۱۹۹۸ دست به آزمایش هستهای زدند، آمریكا ناگزیر تحریمهایی را علیه آنها اعلام كرد.
اما این تحریمها فقط برای مدت كوتاهی بود و هیچ تأثیری در تغییر رفتار آنها در پی نداشت. زیرا این اعمال تحریم، با دیگر سیاستهای آمریكا در منطقه نظیر مشاركتهای تجاری و استراتژیك با هند و پاكستان در تضاد بود. از اینرو، چون آمریكا منافع زیادی در منطقه آسیای جنوبی داشت، هرگونه اعمال تحریم از سوی او، جز افزونی مشكلات خودش را در پی نداشت.
به این ترتیب، كنگره نیز در تصویب هرگونه تحریم علیه این دو كشور، بیمیلی از خود نشان داد و در نتیجه، تلاشهای واشنگتن برای جلوگیری از دستیابی این كشورها به سلاحهای هستهای بینتیجه ماند. در نهایت، این تحریمها نهتنها باعث شد هند و پاكستان سلاحهای هستهای خود را توسعه دهند و آزمایش كنند، بلكه خود آمریكا نیز چارهای جز مشاركت استراتژیك حتی در موضوعات هستهای با این كشورها پیدا نكرد.
●عراق
زمانی كه عراق در مارس ۱۹۹۱ به كویت حمله كرد، اقدامات تحریمی علیه این كشور آغاز شد. پس از این حمله، تحریمها هدف جدیدی را مدنظر قرار دادند: تن دادن عراق به آتشبس بر اساس قطعنامه ۶۸۷ سازمان ملل كه شامل نابودی سلاحهای كشتار جمعی و به رسمیت شناختن حاكمیت كویت بود.
با این حال، در تمام طول تحریمها، مقامات آمریكا بارها اعلام كردند تا زمانی كه رژیم صدام حسین بر كنار نشود، تحریمها ادامه پیدا خواهد كرد. در واقع، سالها بود كه گروههای فعال حقوق بشر و حتی مقامات سازمان ملل به خاطر آسیب دیدن مردم عادی از این تحریمها با این سیاست مخالفت میكردند، ولی نفوذ آمریكا در شورای امنیت، مانع این كار بود.
در ۲۳ ماه می ۲۰۰۳، شورای امنیت به برداشتن تحریمهای عراق رأی مثبت داد به شرطی كه صدام حسین از قدرت بركنار شود. اما تصویب این قطعنامه كه به استثنای روسیه، چهارده عضو دیگر به آن رأی دادند، مناقشه و بحث برانگیز بود:
آمریكا و انگلیس در گذشته بر تداوم تحریمها علیه عراق پافشاری میكردند، اما اكنون خواهان برداشتن آن هستند و این نشانگر قدرت سیاسی این دو كشور در صحنه بینالمللی بود.
موضوعات سیاسی این قطعنامه در رسانههای انگلیس به ندرت مطرح میشد. برای مثال ۱۵۰۰ سازمان صلح و سازمان غیردولتی در سراسر دنیا نسبت به این قطعنامه اعتراض شدید كرده بودند.
گروه مزبور (۱۵۰ سازمان صلح) تصویب این قطعنامه را به منزله رشوهها و تهدیدهای آمریكا برای دیگر اعضای شورای امنیت توصیف كردند.
این قطعنامه راه مشروعیت سیاسی آمریكا را برای دوران كنونی در عراق هموار كرد.
نكته نهایی نیز این كه قطعنامه مزبور به نقش آژانس انرژی اتمی بینالمللی هیچ اشارهای نكرد.
اگرچه تحریمهای عراق برداشته شد، اما آینده عراق هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. تاریخ تحریم این رژیم و مرگ هزاران نفر از مردم عادی بسیار ویرانكننده و درخور توجه است.
گزارش یونیسف از آثار ویرانكننده این تحریمها بسیار تكاندهنده بود. یونیسف در گزارش خود در سال ۱۹۹۸ اعلام كرد كه نزدیك به یك میلیون نفر بر اثر كمبود غذا و بیماریهای سوءتغذیه جان خود را در عراق از دست دادهاند و نیمی از آنها نیز كودك بودهاند. در واقع، اعلام برداشتن تحریمهای عراق در سال ۲۰۰۳، نتیجهای جز شكست اعتبار آمریكا و سازمان ملل متحد نداشت.
●●نتیجهگیری
كشورهای برمه، كوبا، هند و پاكستان و عراق نمونههایی هستند كه نشان میدهند سیاستهای تحریمی آمریكا پاسخ و جوابی درخور و مورد انتظار سیاست خارجی آمریكا نداده است. آمریكا در تمامی موارد مجبور بوده به خاطر تحمل ضررهای اقتصادی، از سیاست خود عقبنشینی كند.
بهرغم آن كه منشور سازمان ملل متحد تحریمها را ابزاری مؤثر و صلحآمیز برای تغییر رفتار رژیمها توصیف كرده و آن را ابزار اجرای حقوق بینالملل اعلام كرده است، اما هیچ معیاری برای جلوگیری از ویرانیها و مصیبتهایی كه این تحریمها به بار آوردهاند ارائه نداده است.
از اینرو گرچه تحریمها ابزار حقوق بینالملل هستند، ولی خود، ناقض حقوق بینالمللاند. طوری كه حتی دیدهبان حقوق بشر، خود بارها اعمال تحریمها و پیامدهای آنها را [در مواردی همچون عراق، كوبا و غیره] نقض حقوق بشر اعلام كرده است.
بسیاری از كشورهای عضو سازمان ملل، بارها قوانینی را برای تصمیمهای شورای امنیت در خصوص اصلاح سیاستهای تحریم پیشنهاد دادهاند، اما آمریكا از این تلاشها جلوگیری كرده است. این امر، دال بر آن است كه این سیاستها همواره با شكست روبرو بودهاند و نتوانستهاند اهداف سیاست خارجی كشورها را محقق سازند.
چه بسا خود مقامات سازمان ملل متحد و حتی خود دولت ایالات متحده نیز به آن اعتراف كردهاند. با این حال، آمریكا همواره تلاش كرده است از این سیاستها به منزله ابزاری سیاسی برای تحت فشار قرار دادن كشورها بهره جوید و در این میان، این مردم عادی بودهاند كه دود این تحریمها به چشمشان رفته است نه دولتمردان. چرا ۵۰۰ هزار كودك بر اثر سوءتغذیه در عراق جان خود را از دست دادند، ولی به خانوادهٔ صدام هیچ آسیبی نرسید.
نویسنده:عسكر قهرمانپور
منبع :همشهری آنلاین
منبع :همشهری آنلاین
منبع : خبرگزاری فارس
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران سریلانکا سید ابراهیم رئیسی رهبر انقلاب حجاب مجلس شورای اسلامی پاکستان رئیسی رئیس جمهور دولت سیزدهم مجلس ایران و پاکستان
فضای مجازی سیل کنکور شهرداری تهران تهران هواشناسی پلیس سلامت فراجا قتل وزارت بهداشت قوه قضاییه
خودرو قیمت خودرو تورم قیمت دلار قیمت طلا دلار بانک مرکزی ایران خودرو بازار خودرو سایپا بورس قیمت سکه
ترانه علیدوستی تلویزیون سریال کتاب سینمای ایران تئاتر سینما انقلاب اسلامی شعر
کنکور ۱۴۰۳ دانشگاه فرهنگیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل آمریکا غزه فلسطین روسیه جنگ غزه چین طوفان الاقصی ترکیه عملیات وعده صادق اتحادیه اروپا
فوتبال استقلال پرسپولیس فوتسال باشگاه پرسپولیس بازی باشگاه استقلال تراکتور تیم ملی فوتسال ایران رئال مادرید بارسلونا لیگ برتر
هوش مصنوعی فیلترینگ تسلا تبلیغات ایلان ماسک همراه اول فناوری اپل ناسا
سلامت روان داروخانه دوش گرفتن یبوست