پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


بازگشت اسطوره‌ها


بازگشت اسطوره‌ها
عصر حاضر عصرسنتزهای فردی است. در این دوران هنرمند مجموعه‌ای از ادراكات و باورهای خود را از جهان بیان می‌كند. به نظر می‌رسد كه در حال حاضر جنبش‌های عمده از میان رفته‌اند و ما با هجوم درون مایه‌ها و روندهای شخصی مواجهیم.
دیگر هیچ فلسفه زیبایی‌شناسی خاصی حكم‌فرما نیست. مدرنیسم پایان یافته و جریان پست مدرن با نگاه منتقدانه‌اش به مدرن شاید بنا به گفته «هال فوستر» دیگر از مد افتاده باشد.(۱) دل‌مشغولی هنرمند معاصر، برقراری ارتباط با گروهی عظیم است. در پی این مسیر شیوه‌های فردی آن‌ها‌ گاه به یكدیگر نزدیك شده و گاهی از هم فاصله می‌گیرد. «چارلز جنكس»(۲) منتقد هنر در كتاب خود «پست مدرنیسم، كلاسیك گرایی نو در هنر و معماری»(۳) می‌نویسد: «مثل جنبش‌های پیش از این، پست مدرنیست‌ها نیز براساس گرایشات فردی‌شان دسته‌بندی می‌شوند. در این میان برقراری ارتباط بین سبك‌های تاریخی با مفاهیم نو و ارزش‌های سنتی با شیوه‌های افراطی مدرن گرایشاتی را به‌وجود می‌آورد كه گامی نو در بیان سنت، روایت و خلاقیت محسوب می‌شود. هرچند عناصر اخیر نسبت به گذشته به شكلی كاملاً متفاوت به‌كار گرفته شده‌اند.»
«كلاسیك گرای متافیزیك»(۴) و «كلاسیك گرایی تمثیلی»(۵)‌ دو گرایشی هستند كه از «كلاسیك گرایی پست مدرن»(۶) مشتق شده و «كارلو ماریا ماریانی»(۷)‌ و «دیوید لیگر»(۸) از نمایندگان آن‌ها محسوب می‌شوند. «ماریانی» یك هنرمند «پیشتاز»(۹) است. او در قالب منحصر به‌فردی به زیبایی كلاسیك ایمان دارد و آن‌را به مثابه یك ایدئولوژی تكرار پذیر در آثارش مورد استفاده قرار می‌دهد.
او به یك قلمرو جاودانی به موازات زندگی این جهانی باور دارد و با فرا خواندن آرامش باستان، آشفتگی ناهنجار مدرنیسم را به چالش می‌طلبد. به‌عبارت دیگر، نقاشی‌های «ماریانی» بیشتر تعمقی بر روی كمال و هارمونی در گذشته، حال و آینده‌اند.
وی برای بیان احساسات پیچیده‌اش از اساطیر وام می‌گیرد. هدف وی تنها ارایه دیدگاه شخصی نیست بلكه گزینه‌ای را جستجو می‌كند كه برای تمامی كسانی‌كه طرفدار تفكر مبتنی بر فلسفه‌اند پناهگاهی به‌حساب آید. او برای درك وسیع‌تری از ابعاد، نه تنها در فضا بلكه در زمان نیز تلاش می‌كند. در دهه ۱۹۶۰ ماریانی تحت تأثیر «هایپررئالیسم»(۱۰) و «كانسپتچوال آرت»(۱۱)‌ قرار گرفت. یك دهه بعد شروع به نقل قول از شاهكارهای هنری باستان نمود. شاید بی‌دلیل نباشد كه آثار «ماریانی» نوعی مانور «مفهوم‌گرایی»(۱۲) در قالب پست مدرن به‌حساب آیند.
«دیوید لیگر» خود را بیش از هرچیز یك نقاش كلاسیك میداند. نه به این دلیل كه وی از هر گرایش خاص هنری در قرن حاضر و یا پیش از آن دوری جسته است، بلكه به این دلیل كه اصطلاح «كلاسیك» به آن‌چه كه او باور دارد و هنوز در پی یادگیری آن است نزدیكتر است. واقیعت این‌است كه در عرصه هنر، گاه معانی چنان مبهم و ساختارهای هندسی چنان پیچیده می‌شوند كه قادرند ادراك را به تعویق بیندازد.
قرن بیستم با ذهنیت و تنوع تصویری شگفت‌آور هنرمندانش، این امكان را ایجاد نمود تا آگاهی بیننده یا هنرجویانی كه به تازگی شروع به كاوش در هنر قرون پیشین كرده‌اند را ارتقاء بخشید. در این میان گرایشاتی چون «كانسپتچوال آرت» به هنرمند در یافتن اهمیت بنیادین تئوری هنر كلاسیك یاری رسانده است. «لیگر» در سال ۱۹۷۸ تلاش خود را برای درك و استفاده از زبان بصری یونان و رم در نقاشی‌هایش آغاز نمود. برای او تمدن یونان و رم باستان یك چهارچوب ذهنی است كه در آن می‌تواند بی‌عدالتی‌ها و رفتارهای غیرانسانی حاضر را تحلیل كند.
به‌عبارت دیگر ساختار بنیادین تفكر عقلانی غرب و آن‌چه كه در مدرنیته مطرح می‌شود از نظر او كاملاً ریشه در یونان دارد. «چارلز جنكس» می‌نویسد: «دیوید لیگر قراردادهای سنتی ناب را آغاز می‌كند اما آن‌ها را به مصارف غیر ایدئولوژیكی می‌رساند».(۱۳) وی تحت تأثیر «پولیكلت»(۱۴) و «پوسن»(۱۵) است. «پولیكلت» مشهورترین مجسمه‌ساز قرن پنجم پیش از میلاد، معاصر «فیدیاس»(۱۶) و اهل «آرگوس»(۱۷) و «نیكلاس پوسن» نقاش فرانسوی قرن هفدهم است كه در رم زندگی می‌كرد. آثار هردوی این هنرمندان تصاویر و اندیشه‌هایی را به نمایش می‌گذارد كه نقش عظیمی را در بازگشت «كلاسیك گرایی» ایفا می‌كنند. «پولیكلت» آشكارا پیرو نظریات «فیثاغورث»(۱۸) ریاضیدان و فیلسوف مشهور یونان باستان بود.
بنا به عقیده «فیثاغورث» یك جریان نهفته از ارتباط و هماهنگی وجود دارد كه زیربنای تعاملات بین اجتماع انسانی و طبیعت را تشكیل می‌دهد. به‌عبارت دیگر مهم اجزا فردی و عناصر نیستند بلكه‌ ارتباط مابین آن‌هاست كه حایز اهمیت است. دوازده قرن بعد «نیكلاس پوسن» دوباره همین فلسفه را یادآور شد. ساختار اساسی مورد استفاده وی در نقاشی، تناسبات و هارمونی حاكم بر جریان هنری یونان باستان بود. امروزه هندسه پنهان تصاویر او به نوعی معادل بصری موسیقی كلاسیك تعبیر می‌شود.
به گفته خود «پوسن»‌ وقتی همه عناصری كه به تركیب بندی وابسته هستند با یكدیگر جمع شوند به تناسباتی دست می‌یابند كه قدرت دارد تا روح بیننده را با هیجانات مختلفی تحریك كند.»(۱۹) زمانی‌كه «لیگر» شروع به تحلیل نقاشی‌های «پوسن» می‌كند به این نتیجه می‌رسد كه در آن‌ها كمالی وجود دارد كه توانسته است سه عنصر «ساختار»، «سطح» و «محتوا» را تحت اختیار درآورد. به هرحال به عقیده او «پولیكلت» و «پوسن» و هنرمندان زیادی در سراسر تاریخ از یونان گرفته تا انقلاب فرانسه، ما را با احتمالاتی برای یك آرمان كلاسیك نوین آماده می‌كنند.
این آرمان شامل هماهنگی در عین تنوع، ارزش‌گذاری به طبیعت، بالابردن قدرت ذهنی و تكنیكی، پی‌گیری اساسی مفاهیم علمی و پذیرش اصول زیبایی‌شناسانه در انسان است.
نویسنده : ندا جواهری
تی.اس. الیوت
پی‌نوشت:
۱- Hall Foster در كتاب Return of the Real
۲- Charles Jancks
۳- Postmodernism/ New Classicism in Painting and Architecture
۴- Metaphysical Classicism
۵- Allegorical Classicism
۶- Postmodern Classicism
۷- Carlo Maria Mariani
۸- David Ligre
۹- Avant- garde
۱۰- hyper realism
۱۱- Conceptual Art
۱۲- Conceptualism
۱۳- همان
۱۴- Polykleitos(۴۵۰-۴۲۰ Bc (ق.م
۱۵- Poussin (۱۵۹۴-۱۶۶۵)
۱۶- Phidias (۵۰۰-۴۳۲(ق. م
۱۷- Argos
۱۸- Phythagoras (۵۶۰-۴۸۰ق.م)
۱۹- دیوید لیگر- ۲۰۰۰ The essay in official website of David Ligare. Feb. ۲۰۰۰
منابع:
۱- Post- modernism: The new classicism in Art and Architecture by charles Jancks Rizzoli,Ny and academy London ۱۹۸۷
۲- Official website of carlomaria Mariani: www.carlomariamariani.com
۳- Official Website of David Ligara: www.Davidligara.com
۴- Official website of Mark Patro: www.ArtTought.com
۵- online Encyclopedia. Dictionary and atlas: encarta.msn.com
۶- دایره‌المعارف هنر رویین پاكباز ـ فرهنگ معاصر ۱۳۷۹
منبع : دوهفته‌نامه هنرهای تجسمی تندیس


همچنین مشاهده کنید