تعیین سقف برای مهریه آری یا خیر ؟؟؟؟

اینكه برای مهریه سقفی تعیین شود و یا خیر شاید مساله مهمی نباشد اما بعضی از معضلات باید حتماً حل شود و حل نشده ماندن آنها اوضاع را وخیمتر میكند .
یكی از مشكلاتی كه مهریه بوجود آورده ایجاد اختلافات و درگیریها و دادگاه رفتنهاییست كه ریشه در لجبازی دارد و نهایت این اقدامات معمولاً طلاق است .
وقتی در دین ما تاكید شده كه مهریه را حتماً به زن بدهید و ندادن مهریه به زن و حتی قصد اینكه از ابتدا مرد نخواهد مهریه را بدهد بر اساس روایات امر مقدس ازدواج را به اندازه زنا پست خواهد كرد نباید با مساله مهریه با عنوان كی داده و كی گرفته بر خورد (كسی كه با یان روحیه با مهریه برخورد كند روحیه ای شیطانی دارد) .
●در موضوع مهریه دو نكته مهم نهفته است
یكی اینكه حقوق زنها بعد از سالهای زیاد زندگی الزاما از طریق موضوعاتی مثل مهریه تامین میشود و موارد دیگری در حال حاضر وجود ندارد .
دوم اینكه طبق قانون مهریه حقی است كه بعد از عقد و بلافاصله بعد از امضای عقدنامه حق قانونی و مسلم زن است .بخاطر همین بعضی از دخترها با اینكه نمیخواهند زندگی كنند و ترك زندگی هم میكنند باز هم بدنبال مهریه میروند و قانون از آنها پشتیبانی میكند و این مورد مفهوم كلاهبرداری را تداعی میكند .
حل مشكلات مهریه باید با توجه به این دو موضوع در نظر گرفته شود یعنی اینكه زن با زندگی كردن و زحمت كشیدن در خانه شوهر و تربیت فرزندان و نگهداری از آنها محق است كه متناسب با سالهای زندگی و صرف جوانی خود پشتیبانی شود و قانون از او دفاع كند و حقوقش را اعاده كند .
از طرف دیگر مانع كلاهبرداری و یا لجبازیهای ابتدای زندگی شود كه گاهاً حیثیت جوانان را از بین میبرد .
لذا وجود مهریه بالا و عندالمطالبه و محق شدن زن بعد از عقد و از طرف دیگر بدون پشتوانه وضع شدن مهریه و نبودن تامین قانونی و اجتماعی برای زنهایی كه سالیان سال زندگی میكنند و بدون تقصیر بیوه میشوند نمیتواند اهداف مناسبی را برای وجود مهریه در پی داشته باشد .
هر چیزی باید متناسب و منطقی باشد وگرنه ممكن است از آن فساد بوجود بیاید و خود مساله مهریه در حال حاضر موجب فساد شده است .
در حال حاضر با مهریه به این صورت برخورد میشود:
۱ـ اگر مرد داشته باشد از او گرفته مشود) كه اگر مرد نخواهد بپردازد باز هم كار سختیست )
۲ـ اگر نداشته باشد میگویند المفلس فی امان الله
۳ـ بخاطر همین اصلا حساب خاصی ندارد
۴ـ وضع مهریه هم اصلا حساب و كتاب خاصی ندارد .
ممكن است یك جوان در هنگام خواستگاری و از روی هیجانات جوانی مهریه هزار سكه ای را بپذیرد . ( كه خود همین موضوع باعث اشاعه فساد مهریه خواهد بود چون با توجه به ظاهر بینی قشر زنان جامعه خیلیها خواهند گفت من چه چیزی كمتر دارم كه مهریه من كمتر باشد )
اما در هنگام پرداخت آن ،وقتی دادگاه بررسی میكند كه جوان ندارد كه بپردازد حكم میكند كه تا زمانی كه جوان مالی به دست بیاورد خانم صبر كند .
این موضوع هم در هنگام مشخص شدن مهریه اشتباه بوده كه از طرف عده ای انجام شده و هم در هنگام پرداخت آن هم هیچ پشتوانه ای ندارد حتی اگر زنی چندین سال با شوهرش زندگی كند و مفهوم فریب و كلاهبرداری برای طلب مهریه او نباشد قانون ضمانتی برای پرداخت حق این زن ندارد .
در حال حاضر پر سودترین معامله برای افرادی خاص اجرای مهریه قبل از تمكین و در حالت بكارت است كه پیرو آن اگر مهریه ای دریافت شد كه فبها اما اگر نشد دوباره با طلاق امكان ازدواج مجدد بوجود خواهد آمد و شناسنامه جدید هم به دوشیزگان داده میشود .( این رویه ها غلط است)
قانون باید از زنانی كه اهل زندگی هستند پشتیبانی كند و در مقابل افراد كلاش بایستد اما روند فعلی معكوس است .
بیمه مهریه یا هر چیز دیگری كه بتواند آتیه زنان جامعه را تامین كند واقعاً مورد نیاز است چون در بسیاری موارد مردان توان كافی برای پرداخت حقوق زنانشان را ندارند و با اتفاقاتی مثل فوت همسر و یا طلاق در مواردی كه زن مقصر نیست زنان بدون پناه و حمایت میمانند .
شاید عنوان بیمه مهریه مفهوم مورد نظر را تامین نكند چون بهر حال بعد از عقد مهریه سنگین طوری نیست كه بشود از طریق بیمه پرداخت و یا با این روش نمیشود جلوی كلاهبرداریها را گرفت چون وقتی مشخص شود به اینصورت راحتتر به مهریه میتوان رسید كلاهبرداریها و لجبازیها بیشتر میشود .( البته در طرحی كه برای این منظور وجود داشت درصدی از مهریه از ابتدا به حساب بیمه ریخته میشد كه مانع بعضی مشكلات شود مثلاً ۵ یا ۱۰ در صد از ابتدا به بیمه پرداخت شود كه خود مانع افزایش بی رویه مهریه است)
تعیین سقف ساده ترین فكریست كه در این مورد میتوان كرد ولی جامع و كامل نیست.
با كم بودن مقدار مهریه بعضی از معضلات حل میشود اما نباید برای حل عملی غیر منطقی( تعیین مهریه سنگین ) راهی غیر منطقی ( مهریه بر اساس شغل پدر) در نظر گرفت .
دختر ساده ای كه تحصیلات خاصی ندارد و یا ممكن است موقعیتهای خیلی پائینی داشته باشد به صرف اینكه پدرش دكتر است نمیتواند صاحب حق شود و از طرف دیگر دختری كه با زحمات زیاد به مدارج عالی علمی رسیده به صرف اینكه پدرش فرد ساده و دارای شغلی ساده است نمیتواند مورد بی لطفی قانون قرار بگیرد .
اسلام بعد از جاهلیت بعضی ملاكها را از بین برداشت وگرنه مهریه در جاهلیت به پدر دختر داده میشد و اسلام اشاره كرد كه به دختر باید داده شود .
این به معنای آن است كه شرط اساسی در ازدواج و حقوق ناشی از آن خود دختر است نه پدر او .
شاید یكی از اساسی ترین موضوعات در مورد مهریه اعاده شدن حقوق زنان از آن باشد .
وقتی بسیاری برای مهریه به دادگاه میروند و بعد از كلی صرف وقت و رسیدگی به اعسار و حتی زندانی شدن مردان دادگاه حكم میدهد كه مهریه فعلاً بصورت یكجا پرداخت نشود چه دلیلی دارد كه چنین مهریه هایی از ابتدا ثبت شود .
بعد از كلی صرف وقت و گرفتاریهای مختلف و درگیر شدن سرمایه های ملی و شلوغ شدن دادگاهها به نتیجه ای خواهند رسید كه از روز اول میشد به آن رسید .
البته موضوع مهریه علت بعضی طلاقها هم میشود كه خود جای سوال دارد . در حال حاضر وقتی زن بخواهد طلاق بگیرد فشار مهریه یكی از راهها میباشد اما اگر از روی انصاف بخواهیم قضاوت كنیم باید ببینیم زن آیا حق دارد كه طلاق بگیرد یا خیر اگر واقعا لازم است طلاق اتفاق بیفتد قانون مقدماتش را فراهم كند و اگر لازم نیست این اتفاق بیفد دیگر مهریه نباید اهرم فشار شود .
خارج شدن مهریه از موقعیت و جایگاه اصلی خودش مشكلاتی را فراهم كرده كه كم شدن ازدواجها جزء كوچكی از آن است .
مهریه در از هم پاشیدن بعضی از خانواده ها هم نقش موثری پیدا كرده است .
برای جلو گیری از بعضی مشكلات هنگام ثبت ازدواج میتوان قانونی قرار داد كه میزان دارائی مرد در ابتدا مشخص شود و مشخص شود كه پرداخت مهریه از طرف مرد امكانپذیر است یا خیر و اگر این امكان وجود نداشت راهی برای پرداخت آن مشخص كرد كه امكانپذیر باشد مثلا پرداخت مهریه را به زمان دارائی مرد و یا زمانی دیگر محول كرد .
با این كار اگر زن مهریه خود را بخواهد دارائیهای مرد مشخص است و یك مرد براحتی نمیتواند بگوید همه دارائیهایم را از دست داده ام و اگر این اتفاق افتاده باشد حتماً دلیلی برای آن باید باشد .
با این وضع تكلیف بسیاری از مهریه های غیر قابل پرداخت از ابتدا مشخص میشود و مثلاً موكول به چند سال بعد میشود و این گونه مشكلات به دادگاهها ارجاع داده نمیشود .
با این كار مسولیت مردان هم بیشتر شده و جوانان كشور ما به این واقعیت كه مهریه را باید پرداخت كنند و مهریه دادنی و گرفتنیست بهتر پی میبرند .چرا كه در حال حاضر از مهریه جز نوعی تفاخر و بزرگنمائی چیز دیگری در سند عقد نیست ( اما همین موضوع در هنگام مشكلات و لجبازیها كه درخور صبر است به وسیله ضربه زدن تبدیل میشود) اما اگر در ابتدای عقد و قبل از امضای تمام صفحات عقدنامه دارائیهای مرد برای موجود بودن مهریه بررسی شود جوانان خواهند فهمید این حق شوخی نیست و بناچار زمانی باید پرداخت شود ،حتی بعد از فوت جزء دیون ممتاز است كه باید به زن پرداخت شود .
بیمه مهریه هم روش دیگریست با این شرط كه به تناسب سالهای زندگی زن و شوهر قانون از ضمانت اجرائی مهریه پشتیبانی كند و بقولی زنی كه بیشتر زندگی كرده و عمر و جوانیش صرف شده از پشتیبانی قانونی بیشتری برای رسیدن به مهریه برخوردار باشد (البته این موضوع احتمال درخواست مهریه در سنین بالا را افزایش میدهد مثل بازخرید شدن كارمندان).
باید در جامعه این موضوع جا انداخته شود كه تامین آتیه حق مسلم زن است(نه صرف مفهوم مهریه بلكه تامینی كه برای آتیه نیاز دارد مثل مرد) و هر وقت لازم شد باید از پشتیبانی قانون در این ارتباط استفاده كند . با این توصیفات فقط مرد نیست كه (با مهریه)ملزم به تامین آتیه زن است بلكه دولت هم وظیفه ای دارد كه از آن غافل است .
اعتقاد به سقف و كف برای مهریه مثل جوابیست كه بدون حل مساله به سوال داده میشود در حالی كه بعضی از مسائل در دل راه حل مساله است كه به نتیجه میرسد .
دادن طرحهای مختلف كار سختی نیست اما نباید آن طرحها مشكلاتی بیشتر و یا پیچیدگیهای جدیدی در روابط خانوادگی و ازدواج ایجاد كند .
حل این مساله به منزله ساده تر كردن مشكلات موجود است .
البته میشود از تركیب طرحهای مختلف طرحی را برای سامان دادن به مشكلات خانواده و موضوع مهریه در نظر گرفت .
این موضوع با بررسیهای كارشناسانه و بررسی معضلات و مشكلات آتی احتمالی قابل طرح ریزی میباشد ولی قاعدتاً نتایج بهتری از دست روی دست گذاشتن خواهد داشت .من شخصاً بدون هیچ چشمداشتی حاضرم در این موضوع همكاری داشته باشم و طرحها و نتایج احتمالی آنها را بررسی كنم تا طرحی جامع و كامل در این ارتباط حاصل شود .

منبع : سایر منابع