سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

جامعیت قرآن


جامعیت قرآن
●پژوهشی پیرامون قلمرو انتظار از قرآن
قرآن ناب ترین و اعجاب برانگیزترین متن وحیانی و آسمانی است، كه از جانب مسلمانان با دو رویكرد مواجه بوده است. رویكرد درونی كه همان تلاش در جهت فهم معانی و مفاهیم ژرف این متن دینی است و رویكرد بیرونی كه حاصلش دانشی بنام علوم قرآنی است. رویكرد درونی كه از دیرباز و شاید همزمان با نزول وحی مورد توجه و استقبال مخاطبان وحی قرار گرفته است; حاصلش گسترش و نفوذ فرهنگ نوین و عمیق اسلامی در جامعه جهانی معاصر نبی اكرم((صلی الله علیه وآله)) و تداوم آن تا هم اكنون بوده است. تألیف و تصنیف كتب تفسیری فراوان نیز حاصل دیگر این رویكرد مهم بوده است.
اما رویكرد بیرونی با كمال تأسف نه تنها هم پای رویكرد درونی رشد نكرده است، بلكه تا چند دهه بعد از نزول قرآن كریم مورد بی مهری مسلمانان بوده است. [۱] علوم قرآنی كه نتیجه رویكرد بیرونی مسلمانان به قرآن است، هنوز هم در میان ایشان قدر و منزلت متناسب خویش را پیدا نكرده است. این دانش گرچه جنبه تمهیدی [۲] و مقدماتی دارد اما ارتباطش با تفسیر كه رویكرد درونی به قرآن است بسیار مهم و روشن است و در اهمیت این ارتباط بعضی صاحب نظران نوشته اند: «اهمیت علوم قرآنی به حدی است كه فهم قرآن به صورت دقیق بدون فهم آن مباحث ممكن نیست» [۳]. علوم قرآنی دارای مباحث گسترده ای است كه بعضی از آن ها از اقبالی خوش برخوردار بوده و توجه بدان ها دارای سابقه ای كهن و دیرینه است. [۴] به عنوان نمونه می توان از بحث شأن نزول ]اسباب نزول [ نام برد كه از دیرباز مورد توجه و عنایت مفسران و پژوهشگران قرآنی بوده است. در این مقاله در صدد پرداختن به جامعیت قرآن به عنوان یكی از موضوعات مهم علوم قرآنی، كه مورد توجه بوده هستیم. [۵] ولی با این همه به نظر می رسد، این بحث همچنان دارای زوایای ناگشوده ای است كه می باید، كوششها و تلاشها را تداوم داد. این مقاله جنبه توصیفی و گزارشگری داشته و لذا از نقد و بررسی نظرات و دلائل ارائه شده صرفنظر كرده و در برخی موارد اندك به نكاتی انتقادی اشاره شده كه تفصیل آن نقدها و نقل ها فرصتی فراختر می طلبد.
▪ تعریف جامعیت:
جامعیت از واژگان نو پیدایی است كه وارد حوزه علوم قرآنی شده است. در میان پیشینیان و در آثار مكتوب ایشان عنوانی به این نام مورد بحث قرار نگرفته است بلكه نظریات مربوط و مرتبط با این عنوان در ذیل مباحثی چون «علوم مستنبط از قرآن» [۶] و یا دایره شمول و قلمرو معارف قرآنی، مورد اشاره قرار گرفته اند.
▪ تعریف لغوی:
جامعیت در لغت به معنی «فراگیری، وضع یا كیفیت جامع بودن» [۷] و در برخی دیگر از منابع به معنی «شمول و فراگیری» آمده است. [۸]
●تعریف اصطلاحی:
۱. برخی در تعریف جامعیت گفته اند:
منظور از جامعیت این است كه در آن از هیچ نكته و مسأله ای غفلت نشده است و همه چیز را در خود دارد و وقتی جامعیت قرآن می گوئیم مرادمان این است كه هر آنچه مورد نیاز انسان است در قرآن هست چه نیازهای دینی انسان و چه نیازهایی كه وصف دینی ندارند. [۹]
۲. عده ای دیگر در تعریف جامعیت گفته اند:
منظور از جامعیت جامع بودن در حوزه مسؤولیت دین است; یعنی آنچه را دین موظف به بیان آن بوده است را قرآن بیان كرده است. بنابراین مرادمان از جامعیت بیان امور غیر مرتبط با حوزه مسؤولیت دین نیست تا كسی انتظار بیان علوم و فنون مختلف را از قرآن داشته باشد. [۱۰]
۳. بعضی از صاحب نظران نیز معتقدند:
جامعیت قرآن به این معنی است كه هر آنچه از متون وحیانی دیگر ناب و خالص بوده است و باقی بوده تا زمان بعثت نبی اسلام و یا تحریف شده است و در زمان وحی محمدی((صلی الله علیه وآله)) نبوده است، در این متن وجود دارد، به بیان دیگر قرآن جامع معارف وحیانی است كه در دیگر متون دینی بوده است. [۱۱] نتیجه آنكه جامعیت در اصطلاح به معنی فراگیری و شمول است، حال این شمول چه در عرصه آموزه های دینی باشد و چه توسعه داشته باشد و امور غیر دینی را نیز شامل بشود.
●جامعیت در آیات و روایات:
برای روشن تر شدن بحث لازم است به جستجوی این واژه در متون دینی بپردازیم و ببینیم قرآن یا روایات چه تعریفی از این واژه ارائه كرده اند. نكته قابل توجه این است كه واژه جامعیت هیچ كاربردی در قرآن كریم نداشته است. [۱۲] حتی خدای سبحان كه در كلام خویش با صراحت تمام از كمالِ كلام خود و تبیان بودن آن سخن گفته است، با واژه گانی هم ریشه و هم خانواده با این واژه یعنی جامعیت، نیز به آن نپرداخته است. تأمل انگیزتر اینكه سنت كه شارح وحی است نیز حتی یك مورد از واژه جامعیت قرآن استفاده نكرده است و آن را به كار نبسته است. البته قابل تذكر است كه در روایات یك مورد از واژه «جمیع» كه هم خانواده واژه جامعیت است استفاده شده كه بدان اشاره می كنیم. «عن أبی الحسن الرضا((علیه السلام) )، قال یا عبدالعزیز جهل القوم و خدعوا عن ادیانهم، إن اللّه تعالی لم یقبض لنبیّه( (صلی الله علیه وآله)) حتی اكمل له الدین و انزل علیه القرآن و فیه تفصیل كل شیء بیّن فیه الحلال و الحرام و الحدود و للأحكام و جمیع مایحتاج الیه كمّلاً، فقال عزّوجل «مَّا فَرَّطْنَا فِی الْكِتَـبِ مِن شَیْء». [۱۳] معیارها و ملاكهای جامعیت جامعیت معیارها و ملاكهایی دارد كه برخی از صاحب نظران به مواردی از آنها اشاره كرده اند. از جمله اینكه مهمترین معیار جامعیت «توجه به ابعاد وجودی انسان» است. «چرا كه انسان ابعاد مادی و فوق مادی (ملكوتی) دارد، و یك قانون جامع، قانونی است كه به همه این ابعاد و نیازهای مبتنی بر این ابعاد توجه كند» [۱۴] برخی دیگر ضمن كاربردی كردن ملاكهای جامعیت نوشته اند كه:« الف) كلی نگری، ب) مطابقت با فطرت، ج) انعطاف پذیری، د) شایستگی برای جاودانه بودن، هـ) سازگاری اجزای دین، و) شمول و گستردگی، ز) عقلانی بودن» [۱۵] از معیارها و ملاكهای جامعیّتند. به نظر می رسد كه ملاك «جامعیت» در تعریفش نهفته است. ملاك جامعیت فراگیری و شمول است. وقتی ادعا می شود متنی جامعیت دارد این بدان معناست كه متن مورد بحث یا در حوزه متناسب خودش و یا كلاً هیچ حوزه ای را فروگذار نكرده و بدانها پرداخته است و به بیان دیگر متنِ مورد بحث تصویری واضح از هستها و بایدهای گسترده و دراز دامن جهان و انسان ارائه داده است. نظریات مختلف در مورد جامعیت نظریات ارائه شده پیرامون جامعیت را می توان ذیل چهار نظریه گنجاند; كه ضمن اشاره به هر نظریه برخی دلائل ارائه شده رانیز مورد اشاره قرار خواهیم داد.
●نظریه اول و دلائل آن:
▪جامعیت مطلق قرآن:
طرفداران این نظریه معتقدند، كه قرآن جامع همه چیز و هر چیزی است. قرآن حتی به اصول اساسی علوم و فنون مختلف نیز پرداخته و به آنها اشاره كرده است. [۱۶] به قول مولوی: «این نجوم و طبّ وحی انبیاء است». [۱۷]این نظریه را به بزرگانی همچون، ابوحامد غزالی ، [۱۸]ابوالفضل المرسی، [۱۹] بدرالدین زركشی، [۲۰] جلال الدین سیوطی، [۲۱] حسن البناء [۲۲] و... [۲۳] نسبت داده اند. این نظریه اگرچه در میان پژوهشگران علوم قرآنی و مفسران متن وحیانی از اقبال چندانی برخوردار نبوده است ولی همیشه در هر عصری طرفدارانی هر چند اندك داشته است. [۲۴] قبل از توضیح دلائل این نظریه ابتدا تصویر روشنی از آن ارائه خواهیم كرد. طرفداران این نظریه معتقدند كه «قران علوم اولین و آخرین را جمع كرده» [۲۵] به گونه ای كه «خداوند در آن از شماره های حساب و جمع و تقسیم و ضرب و توافق و تألیف و مناسبت و تنصیف و فزون یاد آورده» [۲۶] است. بعضی از ایشان بالاتر از ورود «اصول هر علمی» اعتقاد دارند: «اگر زانوبند اشترم گم شود نیز در كتاب خدای تعالی می یابم». [۲۷]برخی از ایشان نیز با استناد به بعضی آیات كریمه قرآن در صدد اثبات «نسبیّت انیشتاین» و «تكامل داروینی» و «كوانتم مكانیك» بر آمده اند. [۲۸] به نظر می رسد این آراء تصویر روشنی از این نظریه ارائه می كنند، اكنون برای وضوح بیشتر نظریه لازم است كه به برخی از مهمترین دلائل این نظریه اشاره كرد. دلائل این نظریه را می توان به دلائل درونی و بیرونی تقسیم كرد.
۱ ـ دلائل درونی:
طرفداران این نظریه ضمن استناد به آیات و تمسك به آنها سعی در اثبات و دفاع از نظریه خویش را نموده اند. آیات: در قرآن كریم آیاتی همچون «مَّا فَرَّطْنَا فِی الْكِتَـبِ مِن شَیْء» [۲۹]،«وَ نَزَّلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَـبَ تِبْیَـنًا لِّكُلِّ شَیْء» [۳۰] و... وجود دارند كه طرفداران این نظریه ضمن استناد به آنها سعی كرده اند رأی خویش را فرآیندی از فهم و جمع این آیات بدانند. یكی از محققان و مؤلفان بزرگ علوم قرآنی كه خود به این نظریه معتقد است ضمن نقل دو آیه شریفه فوق می نویسد: «و من می گویم: كتاب عزیز خداوند بر هر چیزی مشتمل است، اما انواع علوم هیچ باب و مسأله ای كه پایه و اصل، باشد نیست مگر آن در قرآن بر آن دلالتی هست» [۳۱] و یكی دیگر از ایشان می گوید: «قرآن شامل هر چیزی است و متعرض علوم و فنون و... شده است... چرا كه خود فرموده «مَّا فَرَّطْنَا فِی الْكِتَـبِ مِن شَیْء» [۳۲]».۲ـ دلائل بیرونی:
الف) روایات:
مدافعان نظریه فوق در تأیید برداشت خود از آیات كریمه الهی و هر چه دینی تر كردن آن برداشت، به روایاتی چند نیز تمسك كرده اند كه از آن جمله می توان به «و سعیدبن منصور از ابن مسعود آورده كه گفت: «هر كس علم می خواهد بر او باد قرآن كه در آن خبر اولین و آخرین هست» بیهقی گفته: یعنی: اصول علم» [۳۳] اشاره كرد. و یا روایاتی همچون «كتاب خدا، در آن است خبر پیش از شما و خبر بعد از شما، و حكم ما بین شماها.» [۳۴] كه در منابع شیعی و اهل سنت نقل شده است.
ب) نگاه تطبیقی :
بعضی از معتقدان به جامعیّت مطلق قرآن ضمن بیان تطبیقی و خارجی برخی آیات بر حِرَف و فنون مختلف سعی در دفاع از نظریه خویش كرده اند. به عنوان نمونه ایشان در مورد اثبات وجود اصول صنایع و نامهای ابزارهای ضروری آنها همانند، خیاطی به آیه ۲۲ سوره اعراف، نویسندگی به آیه ۴ سوره علق، كشاورزی به آیه ۶۳ سوره واقعه و... استناد كرده و سعی در دینی جلوه دادن تمامی این فنون و حِرَف كرده اند. [۳۵] در مورد علوم جدید نیز برخی از ایشان نوشته اند: «آیاتی كه تفسیر آن به دانش علوم جدید مرتبط می گردد بسیار است». [۳۶] و هم ایشان برای همسونشان دادن آموزه های وحیانی با نوآوریهای دانش جدید در عرصه انسان شناسی و تأیید نظریه تك سلولی حیوانی به آیاتی چون ۷ و ۸ سوره سجده، ۶۷ مؤمن، ۷۱ سوره صاد، ۴۵ سوره نور، ۱۸۹ سوره اعراف... استناد كرده و می نویسد: «شاید منظور آیه ۴۵ سوره نور همین باشد كه: تمام حیوانات از یك منشأ پدید آمدند و سپس به پرندگان و چرندگان و غیره تقسیم شدند و انسان هم از تغییر و پیشرفت و تحول نوعی حیوان به وجوده آمد.» [۳۷] این نظریه به نظر می رسد همچنان به حیات خویش تداوم داده و با توجه به پیشرفت دانش بشری سعی در ارائه مستندات بیشتری نماید.
●نظریه دوم و دلائل آن: جامعیت نسبی قرآن:
معتقدان به این نظریه می گویند: قرآن جامعیت دارد ولی جامعیتش محدود به حیطه مورد انتظار و محدوده مسؤولیت قرآن است. به بیان دیگر قرآن چون برای هدایت است، جامعیتش نیز در همین قلمرو قابل پذیرش است و نه بیشتر، البته خود این صاحب نظران نیز به دو دسته طرفداران جامعیت نسبی حداقلی و جامعیت نسبی حداكثری قرآن تقسیم می شوند كه از پرداختن به این نكته به جهت اختصار صرف نظر می كنیم. [۳۸] این نظریه پرطرفدارترین نظریه در میان محققان علوم قرآنی و مفسران بوده است. نظریه جامعیت نسبی همان گونه كه در میان گذشته گان دارای بیشترین اقبال و استقبال بوده است، در میان معاصرین ما نیز چنین است. [۳۹]جامعیت نسبی چون مورد توجه بیشتر بوده است لذا مستندات بیشتر و قویترـ نسبت به دیگرنظریات ـ را نیز در پی داشته است. طرفداران این نظریه دلائل متعدد و مختلفی از كتاب، سنت و عقل ارائه كرده اند كه ما به بعضی از آنها اشاره خواهیم كرد ولی قبل از آن لازم به تذكر است كه ادله ایشان را می توان به دو دسته تقسیم كرد... دلیل عقلی و دلائل نقلی. دلائل نقلی مستندات قرآنی و روائی ایشان است و دلیل عقلی شامل استنادات عقلی طرفداران این نظریه است كه ابتدا به دلیل عقلی ایشان اشاره می كنیم.
الف) دلیل عقلی:
لازمه خاتمیت نبوت، جامعیت قرآن است: [۴۰] برخی از طرفداران جامعیت نسبی قرآن معتقدند «... اگر پیامبر اسلام، خاتم پیامبران است، و پس از وی پیامبری نخواهد آمد و كتاب یا دستور و یا شریعتی پس از وی نازل نخواهد شد، معنایش جاودانگی دستورها و تعالیم است. لذا آنچه بایسته آوردن بوده، آورده و آن چه بایسته گفتن بوده را گفته، «تِبْیَن كل شَیْء» بوده و از هیچ چیز فرو گذار نكرده اما اگر در این زمینه نیازمند راهنمایی دیگران بود، احكامش جاودانی و جامع نبود.» [۴۱]
نتیجه اینكه: «اگر دستورات قرآن جامع نباشد لازم می آید كه بعداً قوانین و مقرراتی بیاید كه یا آنها را نسخ و یا تكمیل كند و این با خاتمیت نبی منافات دارد.» [۴۲] با این تقریر این صاحبنظران معتقدند كه لازمه خاتمیت نبی اسلام(ص) جامعیت قرآن است. ولی همان گونه كه اشاره كردیم، این صاحبنظران جامعیت را نسبی دانسته و محدود به هر آنچه لازمه هدایت بشری است، كرده اند ایشان معتقدند: «.. اما اینكه شمولیت قرآن به این معنی باشد كه شامل علومی چون طبّ و فیزیك و كیمیا... می شود كلامی در نهایهٔ خطاست، چرا كه شمول در این آیه «تِبْیَـنًا لِّكُلِّ شَیْء» به معنی بیان آنچه كه در محدوده هدایت الهی است و دخالت در حیات معنوی انسانی دارد می باشد.» [۴۳]
ب) دلیل نقلی:
طرفداران جامعیت نسبی قرآن در تأیید نظریه خویش به آیات و روایاتی استناد كرده اند كه به مواردی از آنها اشاره می كنیم. تذكر این نكته لازم است كه آیات مورد نظر ایشان برخی شان همان آیاتی است كه معتقدان به نظریه اول نیز بدانها تمسك كرده بودند كه تنها نكته تفاوت در نوع برداشت هر یك از ایشان از این آیات مشترك است. آیات: طرفداران نظریه دوم به آیاتی از جمله ۸۹ سوره نحل، ۱۱۱ سوره یوسف، ۳ سوره مائده، ۳۸ سوره انعام و آیاتی كه قرآن و دین اسلام را دینی جهانی معرفی كرده اند همانند، آیه ۱۰۷ سوره انبیاء، ۵۲ سوره قلم، ۲۸ سوره سبأ و... استناد كرده اند. [۴۴] به عنوان نمونه به یكی از بهترین آیات كه این صاحب نظران آنرا برای اثبات جامعیت نسبی قرآن تقریر كرده اند اشاره می كنیم. «یكی از آیاتی كه سخت مورد توجه قرآن پژوهان و كلامی ها قرار گرفته آیه شریفه «وَ نَزَّلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَـبَ تِبْیَـنًا لِّكُلِّ شَیْء وَ هُدًی وَ رَحْمَهٔ...» می باشد.... جمله مورد استشهاد «تِبْیَـنًا لِّكُلِّ شَیْء» است كه عموم مفسران برای جامعیت قرآن به آن استناد كرده اند و از این جهت تردیدی روا نداشته اند. در توضیح معنای آیه گفته اند: قرآن در مقام بیان هر امر مشكل و نیازی است، مشكلاتی كه به حلال و حرام، ثواب و عقاب و هدایت و ضلالت مردم مربوط می گردد. وقتی «تِبْیَـنًا» با كلمه «لِّكُلِّ شَیْء» ضمیمه می شود، عمومیت را فایده می دهد و شامل همه مسائلی می شود كه از نظر عقلا از دین توقع بیان آن می رود. چون ما به عیان مشاهده می كنیم كه قرآن در بسیاری از مسائل ساكت است و به آنها نپرداخته و هیچ گاه نه در عهد پیامبر و نه بعدها از قرآن چنین توقعی نداشته اند كه قرآن باید این اموری كه از حوزه دین بیرون است را بیان كند، لذا نمی توانیم بگوئیم منظور از «لِّكُلِّ شَیْء» بیان همه اشیای عالم است.» [۴۵] محققان و مفسران طرفدار این نظریه با توجه به واقعیت های بیرونی، دایره دین را محدود به هدایت و لوازم آن كرده اند و تعبیراتی همچون «تِبْیَـنًا لِّكُلِّ شَیْء» ، «مَّا فَرَّطْنَا فِی الْكِتَـبِ مِن شَیْء» و... را مطابق این برداشت تفسیر كرده اند. ایشان دیگر آیات شریفه را نیز بر همین روال مورد مطالعه و استناد قرار داده اند كه از ذكر آنها صرفنظر می كنیم. [۴۶] روایات: معتقدان به نظریه دوم روایاتی چند را نیز در تأیید رأی خویش آورده اند كه مضامین آن روایات را نیز به سبك آیات مورد بحث توضیح، تبیین و احیاناً توجیه كرده اند. [۴۷] به عنوان نمونه می توان از روایت مرازم از امام صادق((علیه السلام))، [۴۸] مسعده بن صدقه از امام صادق((علیه السلام))، [۴۹] ایوب بن حرّ از امام صادق((علیه السلام))، [۵۰] و... نام برد. برخی از پژوهشگران قرآنی نیز روایات موجود در این زمینه را در حدّ استفاضه دانسته و ادعا كرده اند: «در روایات مربوط به جامعیت ـ كه شاید بتوان ادعا كرد در حد استفاضه است ـ دو محور مورد تأكید قرار گرفته...». [۵۱]
●نظریه سوم و دلائل آن:
▪جامعیت مقایسه ای: [۵۲]
بعضی از صاحب نظران جامعیت قرآن را در مقایسه با دیگر متون وحیانی قابل تعریف دانسته اند ایشان معتقدند كه قرآن جامع است در مقایسه با دیگر كتب وحیانی، چرا كه پیامبر اسلام خاتم پیامبران است و دارای مقام جامع می باشد. چون چنین است متنی كه بر وی نازل شده نیز همانند وی جامعیت دارد و خاتم متون وحیانی است. «تمام حقایق و معارف ] به پیامبر داده شده است[ و به همین دلیل قرآن تمام معانی كتب انبیای سابق را جمع كرده است» [۵۳].این نظریه را به بزرگانی همچونابن عربی ، [۵۴] امام خمینی ((قدس سره))، [۵۵] سید جلال الدین آشتیانی [۵۶]و... [۵۷]نسبت داده اند، این صاحب نظران معتقدند كه «...چون ذات مقدس جلّ و علاء به حسب «كُلَّ یَوْم هُوَ فِی شَأْن» در كسوه اسماء و صفات تجلی به قلوب انبیاء و اولیاء كند و به حسب اختلاف قلوب آنها تجلیات مختلف شود و كتب سماویه كه به نعت ایحاء به توسط ملك وحی، جناب جبرئیل بر قلوب آنها نازل شده، به حسب اختلاف این تجلیّات و اختلاف اسمائی كه مبدئیت برای آن دارد مختلف شود، پس هر اسمی كه محیط تر و جامع تر است، دولت او محیط تر و نبوت تابعه او محیط تر و كتاب نازل بر او محیط تر و جامع تر است و شریعت تابعه او محیط تر و با دوام تر است. و چون نبوت ختمیه و قرآن شریف و شریعت آن سرور از مظاهر و مجالی یا از تجلیات و ظهورات، مقام جامع احدی و حضرت اسم ا...الأعظم است، از این جهت محیط ترین نبوات و كتب و شرایع و جامع ترین آنهاست.» [۵۸] این نظریه كه مبتنی بر آموزه های عرفانی است چندان مستدل به آیات و روایات نبوده و صرفاً با تبیین مقام عرفانی و معنوی نبی اكرم((صلی الله علیه وآله)) استفاده جامعیت كتاب شریف قرآن را نموده اند. ولی شاید بتوان تبیینی كه یكی از طرفداران آن رأی از حدیث شریف «اُعطیتُ جَوامعِ الكَلِم» [۵۹] ارائه كرده است را از جمله دلائل و مستندات روایی ایشان دانست. ایشان می گویند:«... و مراد از «جوامع الكلم» بودن قرآن، یا كلام آن سَروَر، آن نیست كه كلیّات و ضوابط جامعه ]را [بیان فرمودند، بلكه جامعیت آن عبارت از آن است كه چون برای جمیع طبقات انسان در تمام ادوار عمر بشری نازل شده، و رافع تمام احتیاجات این نوع است و...» [۶۰] لذا جامع است، از این تقریر كه بگذریم برخی از مدافعان این نظریه سعی در ارائه دلیل عقلی بر این مسئله نموده اند كه ما به جهت رعایت خلاصه گزینی از نقل آن خودداری می كنیم. [۶۱]
●نظریه چهارم:
▪عدم جامعیت قرآن:
این نظریه بر آن است كه قرآن كمال دارد، همان گونه كه خود قرآن بدان اشاره كرده است ولی جامعیت ندارد. [۶۲]این رأی مبتنی بر تفاوت گذاشتن بر دو مفهوم جامعیت و كمال است. این نظریه را دكتر عبدالكریم سروش مطرح كرده و از آن دفاع كرده اند. ایشان معتقدند كه «دین كمال دارد و نه جامعیت» [۶۳] چرا كه «فرق است میان كامل بودن و جامع بودن. جامع بودن یعنی همه چیز را در بر می گیرد، گویی دین سوپرماركتی است كه هر چه بخواهید در آن پیدا می شود.» [۶۴] ایشان اگر چه صرفاً به تفاوت بین كمال و جامعیت دین اشاره كرده اند اما دلیل بیرونی ایشان كه در ضمن مثالی تبیین شده عبارت است از: «برای مثال شما مثلثی رسم می كنید، این مثلث در مثلث بودن كامل است، ولی البته چهار ضلعی یا پنج ضلعی نیست. و كسی نمی تواند بگوید چون این مثلث چهار ضلعی یا صد ضلعی نیست پس ناقص است، هدف شما ترسیم یك مثلث بوده است و مثلثی كه شما كشیده اید از این حیث كامل است، ولی البته سه ضلع، جامع الاضلاع مقدر و ممكن نیست.» [۶۵] اشكال عمده این نظریه علاوه بر مستند نبودن آن به دلائل درونی دینی خلطی است كه بین كمال دین و كمال قرآن رخ داده است. اگر چه برای این نظریه می توان دلائلی همچون:
الف) سكوت متون دینی،
ب) مطابقت داشتن این نظریه با واقعیات بیرونی و... را اقامه و ارائه كرد.
به عنوان نمونه با اینكه در قرآن كریم با صراحت از كمال دین «اكملتُ» [۶۶]و اتمام آن «أَتْمَمْت» [۶۷] سخن به میان آمده است اما هیچ اشاره ای به مفهوم و یا واژه جامعیت نشده است. با توجه به مبانی ما در مورد قرآن و تأكید قرآن بر «تِبْیَن كل شَیْء» بودن خود و از آن سو نپرداختن و تبیین نكردن جامعیت خود می توان نتیجه گرفت كه جامعیت قرآن اگر مفهومی جدای از كمال دین داشته باشد بوسیله قرآن قابل اثبات نیست. روایات نیز كه تفصیل دهنده قرآن و وحی اند همان گونه كه اشاره كردیم [۶۸] واژه جامعیت را به كار نگرفته اند و آنچه در روایات با تعابیری چون «لم یدع شیئاً یحتاجُ الیه الأمهٔ» [۶۹]یا «ما من امر یختلف فیه اثنان إلاّ وله اصل فی كتاب اللّه» [۷۰]یا «ما یحتاجون الیه الی یوم القیامهٔ» [۷۱] و... آمده است به نظر می رسد در مقام تبیین و توضیح همان مفهوم كمال قرآن و دین هستند و نه اینكه بخواهند مفهومی جدید كه همان جامعیت باشد را اثبات و تبیین كنند.
▪ تذكر این نكته مفید است كه: متأسفانه ظرافتها و ظرفیت های لازم مباحث علمی، در این مبحث بر جمعی از پژوهشگران پوشیده مانده و ایشان را به خلط و خطاهایی گرفتار كرده كه می شد از آنها پرهیز كرد. خلط ها و خطاهایی چون یكسان انگاری مفهوم جامعیت و كمال، یكسان انگاشته شدن جامعیت قرآن با جامعیت دین و استناد به آیات دال بر كمال دین و شریعت، برای جامعیّت قرآن از این نمونه هاست. [۷۲] بر طبق مبانی شیعی قرآن مهمترین و اولین منبع وحی و دین است اما تمام آن نیست بلكه سنت نبوی(ص) و دیگر معصومین نیز بخشی از وحی و دین است و چه بسا كه كسی معتقد باشد كه دین جامعیت دارد ولی قرآن به تنهایی جامعیت ندارد. [۷۳] یعنی چون دین شامل قرآن و سنت است لذا جامعیت دارد و در مقابل قرآن یا سنت را به تنهایی نمی توان جامع دانست.
علی شفیعی
[۱] ـ گر چه تك نگاری های آن هم در مورد پاره ای از موضوعات علوم قرآنی راپاره ای از تاریخ نگاران گزارش كرده اند اما این تك نگاری ها تاثیر مورد نظر را در رویكرد درونی بر جای نگذاشته است.
[۲]. این تعبیر برگرفته از كتاب گرانقدر استاد آیت الله معرفت تحت عنوان «التمهید فی علوم قرآن» است.
[۳] ـ علوم القرآن عند المفسرین، ج۱،ص۹.
[۴]. با توجه به تصریح برخی نویسندگان مبنی بر اینكه برخی از مباحث علوم قرآنی ارتباطی مباشری با محتوای قرآن دارند و بعضی دیگر از چنین ارتباطی برخوردارنیستند می توان فهمید كه نوع اول از علوم قرآنی به دلیل ماهیتی كه دارد از همان زمان نزول مورد توجه بوده است. بعنوان نمونه و می توان از مباحثی چون اسباب النزول، محكم و متشابه، قرائات و ... نام برد كه مفسران ما روایات متعددی از پیامبر و اصحاب ایشان در هر یك از این مباحث نقل كرده اند كه نشان از توجه دیرینه به این مباحث است: علوم القرآن عند المفسرین، ج ۱، ص ۹، تقسیم بندی فوق را دارد كه علوم قرآنی بعضی شان ارتباط مباشری با قرآن دارند و برخی از جنس دیگرند.
[۵]. به عنوان نمونه می توان از كتاب «جامعیت قرآن» سید محمد علی ایازی و مقالات: شیوه های تبیین جامعیت قرآن، سید ابوالفضل موسویان ] نامه مفید ش ۸[ ، جامعیت و كمال، ولی الله نقی پورفر] پاسدار اسلام، ش ۲۴۵[ و جامعیت قرآن، محمد علی رضائی نام برد.
[۶]. الإتقان فی علوم القرآن، ج ۲، ص ۳۹۳، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی.
[۷]. فرهنگ فارسی امروز، غلامحسین صدری افشار و…،ج۱،ص ۳۹۰.
[۸] فرهنگ بزرگ جامع نوین (عربی بفارسی)،ترجمه المنجد، مترجم احمد سیّاح.
[۹]. الإتقان فی علوم القرآن، ترجمه، ج ۲، ص ۳۹۳; بینات، ش ۱۰، ص ۲۵.
[۱۰]. فقه پژوهی قرآن، سید محمد علی ایازی، ص ۲۰۱.
[۱۱]. ابن عربی، فصوص الحكم، ذیل روایت اوتیت جوامع الكلم «ای جمیع الحقایق و المعارف...».
[۱۲]. فقه پژوهی قرآن، سید محمد علی ایازی، ص ۲۰۳.
[۱۳]. عروسی حویزی،نور الثقلین، ج ۱، ص۷۱۵.
[۱۴]. جامعیت و كمال قرآن، ولی ا... نقی پورفر، مجله پاسدار اسلام، ش ۲۴۵، ص ۲۶.
[۱۵]. فقه پژوهی قرآنی، سید محمدعلی ایازی، ص ۲۳۲ـ۲۳۷.
[۱۶]. الإتقان فی علوم القرآن، سیوطی، ج ۴، ص ۳۸، نوع ۶۵، ترجمه آن، ج ۲، ص ۳۹۳ و ۳۹۹ و... .
[۱۷].عقل و حس را سوی بی سو رَه كجاست. مثنوی معنوی، دفتر چهارم/ بیت ۱۲۹۳.
[۱۸]. جواهر القرآن، غزالی ص ۳۲ ـ ۳۴.
[۱۹]. الإتقان فی علوم القرآن، ترجمه، ج ۲، ص ۳۹۶.
[۲۰]. البرهان فی علوم القرآن، زركشی، ج ۲، ص ۲ ـ ۱۸۱.
[۲۱]. الإتقان، ترجمه، ج ۲، ص ۴۰۳.
[۲۲] ـ نظرات فی القرآن، حسن البناء، ص ۲۲۳.
[۲۳]. این نظریه را به مرحوم آیهٔ الله خوئی نیز نسبت داده اند . ] نامه مفید، ش ۸، ص ۲۹ [ .
[۲۴]. همانند، مدخل التفسیر فاضل لنكرانی، چهارده مقاله، حجتی، منبع ۵.
[۲۵]. الاتقان، ترجمه، ج ۲،ص ۳۹۶.
منبع : مرکز فرهنگ و معارف قرآن


همچنین مشاهده کنید