شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


بن بست آواز


بن بست آواز
آواز ایرانی با محمدرضا شجریان به بن بست می رسد. این جمله البته نه به شجریان، بلكه به ركود موسیقی ایرانی و بخصوص آواز در سالهای گذشته بر می گردد. شجریان با فعالیت هایش در این عرصه نشان داده كه هیچ وقت خواهان چنین سرانجامی برای موسیقی نبوده و نخواسته سد راهی شود كه از یكصد سال گذشته تاكنون با فراز و نشیب های بسیار به اینجا رسیده و بزرگان بسیاری را به خود دیده است.
او سعی كرده شاگردان بسیاری را پرورش دهد و حتی اصرارش روی آوردن همایون - كه تا پیش از این به نواختن تنبك علاقه مند بود - به این عرصه نشان می دهد كه نمی خواهد یكه تاز باشد، چرا كه حضور خوانندگان دیگر در این عرصه و امكان مقایسه كار آنان باعث رونق گرفتن آواز و ایجاد انگیزه در مردم برای گوش سپردن به آثار مختلف و دلزده نشده از تك صدایی و تكنوازی و تكروی می شود. حتی عقیده دارد كه شاگردانش زمانی كسی خواهند شد كه از شجریان تمرد كنند: اگر از شجریان گذر نكنند همان تكرار من هستند.
من بارها گفته ام كه اگر شاگردان من موسیقی ایرانی را در سطح من اجرا كنند، به این معناست كه موسیقی ایرانی در جا زده است. آنها باید چند گام از من و گذشتگان جلوتر باشند. اگر شاگردان تكرار استاد باشند، موسیقی در جا زده است. شاگردان باید چند گام فراتر از استادان خود باشند. متاسفانه در حال حاضر این وضع به شكلی دیگر حاكم است. شاگردان از استادان عقب ترند. هنوز به سطح استادان خود نرسیده اند. این جای نگرانی است. من بر خلاف شما فكر می كنم. من ناراحت نمی شوم كه شاگردانم از من جلوتر بروند، برعكس خشنود هم خواهم شد! اگر عقب تر باشند برای موسیقی ایرانی جای تاسف خواهد بود .(۱)
محمدرضا شجریان خواننده گزیده كاری است. با نوازندگان و آهنگسازان توانایی همكاری كرده و این به دلیل تلاش فراوان او از دوران كودكی است كه در مدرسه قرآن قرائت می كرد و جوایز بسیار در این رشته به دست می آورد. از كودكی روی صدای خود كار می كرد، بدون اینكه معلمی داشته باشد تا اینكه نزد مرحوم برومند رفت و این آغاز راهی درخشان بود كه تا به امروز هیچ وقت نشیب نداشته است و از این رو علاقه مندان آواز ایرانی هیچ صدایی را برتر از صدای شجریان نیافته اند.
آنان ماهها برای آمدن اثر تازه ای از او به بازار به انتظار نشسته اند. سالها در انتظار اجرای كنسرتی از او در تهران یا هر شهر دیگری بوده اند و این انتظار گاه آنقدر به طول انجامیده كه عطای دیدن اجرای زنده شجریان را به لقایش بخشیده اند و بعد ناگهان شنیده اند شجریان در تهران كنسرت خواهد داشت. سیل علاقه مندان او و موسیقی ایرانی و حتی كسانی كه شناخت چندانی از شجریان و هنرش ندارند، از شهرهای مختلف به سوی پایتخت سرازیر شده، چندین شب در صف خرید بلیت خوابیده اند و آدم های خوش اقبال بالاخره توانسته اند روبه روی شجریان بنشینند و چشم به دهان او بدوزند كه با صلابت بی مثال موسیقی دیگری می آفریند.
علاقه به شجریان به صرف هنر او نیست.
او با انجام پروژه باغ هنر بم از هنرمند بودن صرف تبدیل به انسان نیكوكاری شده كه مصرانه در تلاش است تا در شهری كه دیگر هیچ روحیه ای برای مردمش باقی نمانده، با ساخت مدرسه موسیقی ایرانی حیات و روحیه ای دوباره بدمد و در این راه با هر نهادی كه حاضر است به تكمیل این پروژه كمك كند، وارد مذاكره شود؛ اگر چه آن نهاد را از نظر عملكرد هنری و موسیقایی قبول نداشته باشد. اما و اگر برای فعالیت های موسیقایی و البته فعالیت های اجتماعی اش بسیار است. اگر شجریان هر سال در ایران كنسرت داشت باز این همه جمعیت برای دیدن كنسرت های او شبانه روز برای خرید بلیت تلاش می كردند؟
چرا او كه خواهان اعتلای موسیقی ایران است در این سالها تلاش نكرده با گروههای جوانتر كه حرفی برای گفتن در موسیقی ایرانی دارند، اجرای مشتركی داشته باشد؟ مگر شجریان وقتی جوان بود با بزرگان كنسرت برگزار نمی كرد؟
اما شجریان هیچ وقت نخواسته در موسیقی ایرانی تبدیل به بت شود. او نمی تواند برای این هنر پدری كند چرا كه جو موجود موسیقی ایران چنین امكانی را به او نمی دهد. در شرایطی كه وجود مشكلات بسیار هنرمندان را از یكدیگر دور كرده و فهم مشترك را از بین برده است، او می خواهد در گوشه ای خلوت شاگردانش را تربیت كند و با رفتن راهی بدون خطا به جوانان علاقه مند به آواز ایرانی بیاموزد تا با تلاش بیشتر این بت ها را بشكنند تا موسیقی ایرانی در این كشور پویاتر از گذشته به حیات خود ادامه دهد.
امیر ایوبی
منبع : ایران ملودی


همچنین مشاهده کنید