شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


زندگی رویا نیست، زندگی زیبائیست


زندگی رویا نیست، زندگی زیبائیست
چند سال‌ دارید؟ نگران‌ نباشید كسی‌ صدای‌ شما را نمی‌شود.كافی‌ است‌ فقط در فضای‌ خلوت‌ ذهنتان‌ پاسخ‌ دهید.زمانی‌ كه‌ ثانیه‌هایی‌ به‌ سن‌ و سال‌ خود تمركز كرده‌ و به‌ آن‌ می‌اندیشیم‌، اتفاق‌ جالبی‌ رخ‌ می‌دهد.در این‌ لحظه‌ افكارمان‌ به‌ طور اتوماتیك‌ به‌ هزار سو می‌رود و ده‌ها اتفاق‌ خوب‌ و بد گذشته‌ به‌ سرعت‌ به‌ ذهنمان‌ خطور می‌كند و بعضی‌ از آن‌ها سررشته‌ فكرمان‌ را در اختیار گرفته‌ و گاهی‌ دقایق‌ زیادی‌ ما را به‌ دنبال‌ خود می‌كشانند.بعضی‌ افراد به‌ آینده‌ هم‌ می‌اندیشند و با حالتی‌ از نگرانی‌ و شاید امید، دوردست‌هایی‌ را كه‌ هنوز نیامده‌اند، بررسی‌ می‌كنند.چند ساله‌ هستید؟ درچه‌ گروه‌ سنی‌ قرار دارید؟ نوجوان‌، جوان‌، میانسال‌ و یا پیر؟ خوب‌ اگر شما هم‌ برای‌ دقایقی‌ فیلم‌ گذشته‌های‌ خود را در ذهن‌ مرور و یا لحظاتی‌ به‌ آینده‌ فكر كرده‌اید، در وضعیت‌ مناسبی‌ قرار دارید تا از ادامه‌ مطالب‌، استفاده‌ بیشتری‌ ببرید.
بد نیست‌ بدانید كه‌ افراد در ارزیابی‌ گذشته‌ خود، هنوز فرق‌های‌ زیادی‌ با هم‌ دارند.بعضی‌ها بلافاصله‌ به‌ یاد خاطرات‌ منفی‌ زندگی‌شان‌ می‌افتند و بیشتر، آن‌ها را مرور می‌كنند.بعضی‌ دیگر كاملا برعكسند و به‌ طور ناخواسته‌ اولین‌ خاطراتی‌ كه‌ به‌ ذهنشان‌ خطور می‌كند، خاطرات‌ مثبت‌ است‌.یادتان‌ باشد كه‌ منظور از خاطرات‌ گذشته‌، آن‌هایی‌ نیستند كه‌ سرشار از هیجان‌، خنده‌ و شادمانی‌ ظاهری‌ بوده‌اند.نمی‌دانم‌ طرز فكر شما چیست‌ و با چه‌ معیار و شاخص‌هایی‌ حادثه‌های‌ گذشته‌ خود را مثبت‌ و یامنفی‌ ارزیابی‌ می‌نمایید.مثلا روزی‌ كه‌ با گروهی‌ از دوستانتان‌ به‌ منطقه‌ای‌ خوش‌ آب‌ و هوا رفته‌ و ساعت‌ها به‌ سر و كله‌ هم‌ زده‌ و خوش‌ گذرانده‌اید، در زمره‌ كدام‌ گروه‌ از خاطرات‌ شماست‌، مثبت‌ یا منفی‌؟ بیایید با هم‌ به‌ یك‌ اتفاق‌ نظر و دیدگاه‌ مشترك‌ برسیم‌ و بر آن‌ اساس‌، ادامه‌ دهیم‌.پیشنهاد می‌كنم‌ خاطرات‌ و وقایع‌ مثبت‌ گذشته‌ خود را آنهایی‌ بدانیم‌، كه‌ اثری‌ در روند رشد و موفقیت‌ امروز داشته‌اند و همچون‌ سرمایه‌ای‌ گرانقدر برای‌ امروز یا فردای‌ بهتر ما هزینه‌ شده‌اند.همچنین‌ خاطرات‌ و وقایعی‌ را منفی‌ فرض‌ كنیم‌ كه‌ به‌ نحوی‌ موجب‌ اتلاف‌ انرژی‌ و سرمایه‌های‌ مادی‌ و معنوی‌ ما شده‌اند و روند رشد و موفقیت‌ ما را متوقف‌ و یا كند كرده‌اند.حال‌ یك‌ بار دیگر از خود بپرسید كه‌ چند ساله‌اید و درباره‌ سن‌ و سال‌ خود تعمق‌ كنید.آیا خاطراتی‌ از گذشته‌ به‌ ذهنتان‌ خطور می‌كند؟ اكثر آن‌ها ازكدام‌ دسته‌اند؟ آینده‌ چطور، آیا ذهنتان‌ به‌ آینده‌ نیز متوجه‌ می‌شود؟ چه‌ ارزیابی‌ كلی‌ از گذشته‌ خود دارید؟
وقتی‌ به‌ گذشته‌های‌ خود می‌اندیشیم‌، به‌ طور ناخودآگاه‌ به‌ یك‌ ارزیابی‌ كلی‌ نیز می‌پردازیم‌ و یك‌ حكم‌ كلی‌ برای‌ آن‌ صادر می‌نماییم‌، مثلا می‌گوییم‌ اشتباههای‌ زیادی‌ مرتكب‌ شده‌ام‌ و باید امروزم‌ خیلی‌ بهتر از این‌ها باشد.یا می‌گوییم‌ خدا را شكر كه‌ در مسیر خوبی‌ قرار گرفتم‌ و از امروزم‌ راضی‌ام‌.
در هر دو صورت‌ آنچه‌ بسیار اهمیت‌ دارد، یك‌ اندیشه‌ كارآمد و پر ارزش‌ است‌ كه‌ باید آن‌ را یاد بگیریم‌ و روی‌ آن‌ تمرین‌ كنیم‌;مثلا این‌ كه‌ گذشته‌ ما هر چه‌ بوده‌، متعلق‌ به‌ ماست‌ و شاهكاری‌ است‌ كه‌ خود خلق‌ كرده‌ایم‌ و هر چه‌ كه‌ هست‌، سرمایه‌ای‌ است‌ كه‌ می‌تواند برای‌ فرداهای‌ ما هزینه‌ شود.باور نمی‌كنید؟ آیا شما هم‌ از آن‌ گروه‌ افراد هستید كه‌ كار را تمام‌ شده‌ می‌دانید و مایلید به‌ همان‌ روال‌ ثابت‌ گذشته‌ همچنان‌ ادامه‌ دهید، یا از دسته‌ افرادی‌ هستید كه‌ شهامت‌ و شجاعت‌ تغییر و خلق‌ شاهكارهای‌ جدید را دارند؟
گروه‌ اول‌ روحیات‌ و خصوصیات‌ خاصی‌ دارند و افكارشان‌ بسیار انرژی‌خواه‌ و كسالت‌آور است‌.آن‌ها كسانی‌ هستند كه‌ با همه‌ آدم‌های‌ دیگر در یك‌ مسیر حركت‌ می‌كنند، ولی‌ بر لبه‌ جدول‌ كنار خیابان‌ راه‌ می‌روند و گاهی‌ به‌ داخل‌ جوی‌ آب‌ سقوط می‌كنند و سر و وضعشان‌ به‌ هم‌ می‌ریزد.خوابهای‌ ذهنی‌ آنها بسیار عجیب‌ و غریب‌ و منفی‌ است‌;چیزهایی‌ شبیه‌:
▪ آخرش‌ كه‌ چی‌؟
▪ مگه‌ تا حالا چی‌ شده‌ كه‌ از این‌ به‌ بعد بشه‌؟
▪ زندگی‌ خوب‌ مال‌ از ما بهترونه‌؟
▪ نفست‌ از جای‌ گرم‌ در می‌آد.
▪ چهل‌ سالش‌ كه‌ رفت‌، باقیش‌ هم‌ می‌ره‌.
دنیایی‌ كه‌ در آن‌ زندگی‌ می‌كنیم‌، با تمام‌ آدم‌هایی‌ كه‌ در آن‌ زندگی‌ می‌كنند، با زبان‌ پند و اندرز و با تمام‌ سخاوت‌ و صداقت‌، به‌ ما درس‌هایی‌ می‌دهد كه‌ كافی‌ است‌ كمی‌ چشم‌ و گوشمان‌ را باز كرده‌ و درس‌هایمان‌ را بیاموزیم‌.افرادی‌ كه‌ با سرعت‌، تلاش‌ فراوان‌ و جدیت‌ وصف‌ناشدنی‌ مشغول‌ انجام‌ وظایف‌ خود هستند، به‌ من‌ و شما می‌گویند:بلند شو تلاش‌ كن‌ و برای‌ ایجاد تغییر در زندگی‌ات‌، هر چند ناچیز، قدمی‌ بردار.
موفقیت‌های‌ ریز و درشت‌ اطرافیانمان‌ پیامی‌ ندارد جز این‌ كه‌:مگر تو چه‌ كم‌ داری‌؟ به‌ خودبیا و اقدامی‌ انجام‌ بده‌ من‌ تو را به‌ خوبی‌ می‌شناسم‌ و می‌دانم‌ كه‌ برای‌ هر آنچه‌ تا اینجا گفته‌ شده‌ است‌، پاسخی‌ داری‌;مثلا می‌گویی‌:دلت‌ خوشه‌ آخه‌ مگه‌ می‌شه‌ توی‌ این‌ مملكت‌ كاری‌ كرد؟
به‌ خود شما مربوط است‌ كه‌ چه‌ برداشتی‌ بكنید و چه‌ اقدامی‌ انجام‌ دهید، ولی‌ بدانید كه‌ دیگران‌ سرجای‌ خود نشسته‌اند، با تمام‌ قوا در حال‌ تلاشند و فاصله‌شان‌ با شما هر روز بیشتر از دیروز می‌شود و روزی‌ خواهد آمد كه‌ باید بنشینید و موفقیت‌ آنها را دیده‌ و حسرت‌ بخورید و مثل‌ عنكبوت‌ تنبل‌ زندگی‌ كنید
روزگاری‌، دو عنكبوت‌ در خرابه‌ای‌ زندگی‌ می‌كردند.آنها تارهای‌ خود را روی‌ زمین‌ می‌تنیدند و مورچه‌های‌ كوچك‌ را شكار می‌كردند، اما هیچ‌وقت‌ به‌ این‌ فكر نیفتاده‌ بودند كه‌ تارهایشان‌ را روی‌ شاخه‌ درختان‌ بسازند، تا حشرات‌ بهتر، بیشتر و بزرگتری‌ را برای‌ تغذیه‌ خود به‌ دام‌ اندازند.یك‌ روز وقتی‌ عنكبوت‌ غریبه‌ چاقی‌ از آنجا می‌گذشت‌، با مشاهده‌ این‌ دو عنكبوت‌ لاغر و نحیف‌، از این‌ كه‌ نمی‌دانستند تارهای‌ خود را كجا باید بتند، آنها را مسخره‌ كرد.یكی‌ از عنكبوت‌ها به‌ حرف‌های‌ عنكبوت‌ چاق‌ توجه‌ كرد و به‌ فكر افتاد كه‌ بر روی‌ شاخه‌ درختان‌ تار بسازد، اما عنكبوت‌ اول‌ با ریشخند و سردی‌ گفت‌:حماقت‌ نكن‌ روش‌ عنكبوت‌ چاق‌ در اینجا به‌كار نمی‌آید.اینجا هوا همیشه‌ طوفانی‌ است‌ و دائما باد می‌آید و چون‌ شاخه‌ها تكان‌ زیادی‌ دارند و نمی‌توان‌ تارها را از یك‌ شاخه‌ به‌ شاخه‌ دیگر كشید، تا تو بخواهی‌ به‌ سر شاخه‌ دیگر برسی‌، باد تارهایت‌ را پاره‌ می‌كند.این‌ كار را فراموش‌ كن‌ و فقط به‌ شكار مورچه‌های‌ كوچك‌ قبلی‌مان‌ برو.این‌ كار ارزش‌ این‌ همه‌ وقت‌ گذاشتن‌ و تلاش‌ كردن‌ را ندارد
گرچه‌ دلایل‌ عنكبوت‌ لاغر به‌ ظاهر درست‌ به‌ نظر می‌رسید، اما عنكبوت‌ دوم‌ نپذیرفت‌ و این‌ فكر را از خاطر به‌ در كرد.او با سختكوشی‌ و مداومت‌، كار تنیدن‌ روی‌ شاخه‌ درختان‌ را آغاز كرد و مرتب‌ به‌ تكرار این‌ عمل‌ پرداخت‌.او بارها شكست‌ خورد، با مشكلات‌ زیادی‌ روبه‌رو شد، مورد تمسخر دوستش‌ قرار گرفت‌ و وقت‌ و تلاش‌ زیادی‌ را صرف‌ كرد، تا این‌ كه‌ سرانجام‌ توانست‌ تارهای‌ محكمی‌ روی‌ شاخه‌ درختان‌ بتند و حشراتی‌ را كه‌ از آنجا عبور می‌كردند، شكار كند.در آن‌ هنگام‌، عنكبوت‌ تنبل‌، فقط می‌توانست‌ مورچه‌های‌ كوچك‌ خود را بخورد و به‌ ضیافت‌های‌ با شكوه‌ عنكبوت‌ سخت‌كوش‌، یعنی‌ رفیق‌ سابقش‌ حسرت‌ بخورد.
برای‌ رشد و تعالی‌، باید چارچوب‌های‌ خشك‌ ذهن‌ خود را بشكنیم‌ و بدانیم‌ كه‌ باید تلاش‌ زیادی‌ انجام‌ دهیم‌.به‌ یاد داشته‌ باشید كه‌ اندیشه‌مان‌ باید تغییر كند و دیگرگونه‌ بیندیشیم‌.ذهن‌ ما مثل‌ چتر نجات‌ عمل‌ می‌كند و هنگامی‌ برایمان‌ نجات‌بخش‌ خواهد بود، كه‌ باز شود.گفته‌اند كه‌ اندیشه‌ مانع‌ سقوط انسان‌ می‌شود، ولی‌ از شما می‌پرسم‌ كه‌ آیا اندیشه‌ شما موجب‌ سقوط شما شده‌ است‌؟
منبع : مجله خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید