شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

بهائیت، اسرائیل وحکومت پهلوی


بهائیت، اسرائیل وحکومت پهلوی
فتنه باب با كشته شدن وی پایان نپذیرفت بلكه با سوء قصدی كه چند تن از پیروان وی به جان ناصرالدین شاه كردند، دشمنی حكومت قاجار را نسبت به خود بیشتر گردانیدند، خصوصاً آنكه بابیها به دامان امپراطوری روس پناه بردند و روسها سعی داشتند از این مسأله حداكثر استفاده را بنمایند؛ پس از مدتی نیز بابیها به انگلیس متمایل شده و آلت دست آنها شدند و سپس آمریكا فضای جدیدی پیش روی آنها قرار داد و مراكز بهایی در آمریكا فزونی یافت و با تشكیل رژیم صهیونیستی روابط بهایی‌ها و صهیونیست‌ها صمیمیت خاصی را نشان می‌داد.
وقتی حكومت قاجار بابیان را از ایران خارج كرد، آنها به قلمرو عثمانی رفته و مدت كمی در استانبول بودند. این در حالی بود كه اختلافات به وجود آمده بر سر جانشینی باب نیز مشكلات جدی بر سر راه ادامه حیات این فرقه ضاله بوجود آورده بود. میرزا یحیی و بهاء رهبران اصلی این فرقه بودند. در نتیجه دولت عثمانی تصمیم گرفت هر یك ازاین دو و پیروانشان را به جای دوری بفرستد. میرزا یحیی با پیروانش به جزیره قبرس و بهاء را به همراه پیروانش به عكا روانه كردند. از همین جا بود كه این دو از یكدیگر جدا شدند. پیروان میرزا یحیی «ازلی» نام گرفتند و پیروان بهاء نیز «بهایی» معروف شدند. ۱
میرزا یحیی كه به قبرس رفت به یكباره گمنام و خاموش شد و پیروانش نیز به تدریج كیش خود را فراموش كردند. اما بهاء در عكا از پای ننشست و به شیوه‌ی سید باب‌، مهملاتی نوشت كه كتاب مقدس بهائیان را تشكیل داد. وی بیست و چند سال در عكا زیست و در ۱۳۱۲ ق درگذشت. پس از مرگ وی پسرش میرزا عباس یا عباس افندی۲ كه به نام عبدالبهاء شناخته شده جای وی را گرفت. وی نیز كتابهایی نوشت كه نشانه‌ی ذهن فلج و كم مایگی اوست و مایه‌ی بی‌آبرویی پیروانش. ۳ عبدالبهاء نیز در سال ۱۳۴۰ ق مرد و شوقی افندی، نوه‌ی دختری وی، جایش را گرفت.
در دوران رهبری شوقی افندی كه مصادف با تشكیل حكومت اسرائیل بود، برای اولین بار نام «ارض اقدس» و «مشرق‌الاذكار» اصلی را از زبان او می‌شنویم. پس از تشكیل حكومت اسرائیل چهارمین پیشوای بهائیت درصدد برآمد تا با استفاده از اختلاف دیرین مسلمانان و یهودیان، سرزمین اسرائیل را به عنوان مركز اصلی و كعبه آمال بهائیان بپذیرد و دولت یهودرا به صورت پناهگاه بلكه تكیه گاه جهانی این فرقه درآورد. طبعاً یكی از مظاهر دشمنی دیرین یهودیان نسبت به مسلمانان این بود كه هر نیروی ضد اسلامی را مورد حمایت قرار می‌دادند، مخصوصاً كه سرزمین اسرائیل یكی از اولین و مؤثرترین حكومتهایی بود كه همراه با به رسمیت شناختن مذاهب و ادیان مختلف، مسلك بهایی را نیز به رسمیت شناخت و جزء مذاهب رسمی مملكت قرار داد. ضمناً بی‌هیچ تردیدی جلب سرمایه‌داران بزرگ، كه بهائیان و مخصوصاً رهبران این فرقه، در رأس آنها قرار داشتند وطبعاً سرمایه‌های خود را در این سرزمین نوبنیاد به كار می‌انداختند، به سود حكومت جدید‌التأسیس اسرائیل بود و چنین بود كه این دولت جدید به بهائیان روی خوش نشان داد و آنان را به سوی خود و سرمایه‌گذاری در سرزمین خود جلب كرد، اگر این مجموعه عوامل را به تدفین رهبران بهایی در این سرزمین بیفزائیم، كه خود مركز مقدسی برای بهائیان می‌شود و هر سال بهائیان را با سرمایه‌های كلان و مخارج گزاف به سوی این سرزمین سرازیر می‌كند، به انگیزه تفاهم فوق‌العاده بهائیان و اسرائیلیان بیشتر و بهتر واقف می‌شویم. ۴
تشكیل دولت اسرائیل نه تنها مورد تأیید كامل بهائیان واقع شد، بلكه چهارمین پیشوای بهایی از تأسیس حكومت مذكور استقبال كرد. وی در تلگراف مورخ ۹ ژانویه ۱۹۵۱ خود می‌نویسد: «تحقیق به سنواتی كه درباره تأسیس حكومت اسرائیل از فم مطهر شارع امرالهی و مركز میثاق صادر و حاكی از پیدایش ملت مستقلی در ارض اقدس پس از مضی دو هزار سال می‌باشد...» ۵.
شوقی ربانی پس از اینكه تأسیس دولت اسرائیل را صحیح و پیش‌بینی شده می‌داند، به شورای بین‌المللی بهائیان كه خود بوجود آورده بود ۳ وظیفه مهم را توصیه می‌كند. اولین وظیفه پس از تأسیس دولت اسرائیل، ایجاد حسن رابطه با آن دولت است: «اول آنكه با اولیاء حكومت اسرائیل ایجاد روابط نماید...». ۶ شوقی ربانی ایجاد رابطه را با دولت اسرائیل با ایجاد تشكیلات آتیه‌ی بهائیت مرتبط دانسته می‌نویسد كه: «ثالثاً با اولیای كشوری در باب مسائل مربوط به احوال شخصیه داخل مذاكره شود و چون این شوری كه نخستین مؤسسه بین‌المللی و اكنون در حال جنین است توسعه یابد، عهده‌دار وظایف دیگری خواهدشد و به مرور ایام به عنوان محكمه‌ی رسمی بهایی شناخته خواهد شد».۷ شوقی ربانی برای اینكه محكمه‌ی رسمی بهائیت را مورد حمایت اسرائیل قرار دهد، شناخت و حقانیت دولت جدید‌ التأسیس را اعلام كرد و ایجاد حسن رابطه را با این دولت توصیه می‌كند. وی همچنین طی نقشه ده ساله خود ضمن هدف بیست و چهارم، حمایت از دولت اسرائیل را به همه دولتهای جهانی ترجیح داده و به بهائیان توصیه می‌كندكه در تأسیس شعب محافل روحانی و ملی بهایی بر حسب قوانین و مقررات حكومت اسرائیل، این گونه محافل را تأسیس كنند. ۸
در باب پیوندهای میان بهائیت و صهیونیزم نظرات دیگری نیز وجود دارند كه معتقدند پیوند این دو به سالهای سال قبل باز می‌‌گردد. روزنامه الاتحاد چاپ ابوظبی در ۲۹ بهمن ۱۳۵۴ در مقاله‌ای با عنوان «سایه‌ی صهیونیزم بر بهائیت» نوشته است: «پس از فوت بهاء در سال ۱۸۹۲ میلادی واقعه‌ی عجیبی رخ داد و آن از این قرار بود كه صهیونیزم گروه‌هایی جهت خدمت و دعوت برای عباس افندی، فرزند بهاء وجانشین وی تشكیل داده و خزانه‌های خود را برای پشتیبانی از این فرقه گشودند. جهت توسعه و انتشار بهائیت در جهان، صهیونیزم با عباس افندی همكاری نموده و در مناطقی كه اسلام بر آن تسلطی نداشت مانند تركستان شوروی به تبلیغ بهائیت پرداخت و سپس آن را به شیكاگو و سانفرانسیسكو منتقل و گروه‌های صهیونیزم برای تأسیس سازمان (الاذكار بهایی) اعانه‌هایی جمع‌آوری نموده و محافل ماسونی را برای پیوند به این دیانت دعوت كردند. در سال ۱۸۹۹ پس از تشكیل كنفرانس صهیونیزم (بال) واقع در سوئیس، شرق‌شناسان یهودی علی‌الخصوص تومانسكی كتاب مقدس بهاءاله را منتشر نمود و در سومین كنفرانس تاریخ ادیان در آكسفورد آن را جزو مجموعه گزارش‌های این كنفرانس انتشار دادند. در سال ۱۹۰۹ «هیبولت و رینوس» یهودی كتابی در پاریس تحت عنوان «تاریخ و ارزشهای اجتماعی بهائیت» منتشر كرد. در زمانی كه تبلیغ بهائیت در محافل غربی از روسیه تا آمریكا به اوج رسیده بود، برخی از زنان آمریكایی برای حج به كوه كرمل در فلسطین برای تبلغ و به امید دیدار پیامبر جدید!! فارسی و نیل بركت وی و دست‌یابی به احكام هدایت كننده‌ای كه بر وی نازل شده است عزیمت كردند.
«گلد تسهیر» شرق‌شناس یهودی لهستانی، آنچه زنان مزبور درباره توسعه و انتشار بهائیت و شناسایی آن به عنوان مذهب پیشرو بعمل آوردند، ستایش نمود. پیشوایان مذهبی یهود برای مبعث پیامبر فارسی فتوا دادند و به تبلیغ برای او پرداختند و قرن نوزدهم را تاریخی برای ظهور وی و پاك نمودن شهر قدس از مسلمانان تعیین نمودند. بدین شیوه بابیها وارد مرحله‌ جدیدی از تبلیغ گردیده و پیروان آن بر این عقیده‌اند كه بهائیت فرقه‌ای از اسلام نمی‌باشد بلكه مذهبی جهانی می‌باشند كه این مذهب از مرزهای عالم اسلام پا فراتر گذاشته و پیامبر عكا!! نیز پیروانی متعصب در آمریكا و اروپا یافته كه ‌آنان به نوبه خود برای ایجاد سازمانهای بهائیت در آمریكا كمك‌های فراوانی انجام داده و شهر شیكاگو را مركز این دین انتخاب نمودند و دار مشرق الاذكار را در آنجا تأسیس و زمینهای زیادی با كمك یهودیان به دست آوردند.... همانطوریكه «گلد تسهیر» اشاره می‌كند بهائیت با ظهور عباس افندی و استمداد از تورات و انجیل گامی به پیش نهاده و ادعا داشتند كه در تورات و انجیل به ظهور عباس افندی اشاره شده ...» ۹ علاوه بر عكا، شهر حیفا نیز مركز دیگر بهائیان بود، چنانچه «بیت‌العدل» خود را در سال ۱۹۶۳ در حیفا تأسیس كردند. ۱۰ همچنین در دامنه‌ی كوه كرمل برای «باب» آرامگاهی بنا گردید كه دارای محراب، گنبد و ساختمان مجللی بود كه ساختمان آن در سال ۱۹۵۳ به پایان رسید. ۱۱
گزارشی از نمایندگی ایران در سال ۱۳۵۷ كه برای وزارت امور خارجه ارسال داشته ضمن شرح چهارمین كنفرانس بین‌المللی پیروان بهائیت كه در حیفا برگزار شده آورده است كه در بین هیأت نه نفره فعلی، دو نفر از بهائیان تبعه‌ی دولت ایران به نام آقایان فتح اعظم و نخجوانی حضوردارند. در ادامه با اشاره به مساعدتهای زیادی كه حكومت اسرائیل به بهائی‌ها می‌دهد آورده است: «نسبت به پیروان این فرقه كه در این كشور مقیم‌اند جانب ارفاق و مدارا را رعایت می‌كند و لوازم و وسائل و اتومبیل‌هایی كه هیأت نه نفری مذكور جهت نیازمندی‌های خود و آن مركز (موسوم به دارالعدل) از خارج وارد می‌كند، همانند مزایای منظور شده جهت دیپلماتهای مقیم اسرائیل، از معافیت‌های گمركی برخوردار است. ۱۲
در ارتباط با روابط نمایندگی‌ ایران در فلسطین با بهایی‌ها باید گفت كه شوقی افندی طبق وصیت عبدالبهاء كه به وی گفته بود كه تابعیت ایرانی خود را حفظ كند، سعی داشت روابط خوبی بانمایندگی ایران داشته باشد، چنانچه در اعیادی مثل عید نوروز تلگراف تبریك به نمایندگی ایران در بیت‌المقدس ارسال می‌داشت و البته پاسخ آ‌ن را نیز دریافت می‌كرد. ۱۲
شاه نیز به بهائیان كه مركز آنان در اسرائیل بود و اسرائیلی حامی آنان محسوب می‌شد اجازه فعالیت‌های گسترده‌ای داده بود چنانچه هویدا نخست‌وزیر او بهایی و بهایی زاده بود و دربار شاه شاهد نفوذ روز افزون بهایی‌ها بود. پزشك مخصوص شاه و همچنین رئیس رادیو و تلویزیون بهایی بودند و از سوی دیگر بهائیانی چون هژبر یزدانی گروه‌های مافیایی قدرتمندی به وجود آورده بودند و با توسل به زور و شیوه‌های غیر قانونی و استفاده از نفوذ بهائی‌ها در دربار و دستگاه حاكم، قدرت اقتصادی بسیار قوی ایجاد كرده بودند كه شرح برخی از این مسائل در كتاب انشعاب در بهائیت نوشته‌ی عباس رائین با ارائه اسناد و مدارك آمده است.
حسین فردوست نیز نقل می‌كند كه با تمام تذكراتی كه نسبت به نفوذ بهائی‌ها در دربار به شاه داده می‌شد، وی توجهی نمی‌كرد و یكبار نیز گفته بود كه از جانب آنها هیچ خطری احساس نمی‌كند زیرا آن‌ها هیچ‌گاه به شاه خیانت نمی‌كنند.
پانوشت‌ها:
۱ـ انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، اسماعیل رائین، موسسه تحقیقی رائین، بی‌تا، صص ۸۴ـ ۷۵.
۲ـ پس از آنكه بهایی‌ها به دیار عثمانی رفتند كم كم پیشوند «میرزا» به پسوند «افندی» شد.
۳ـ عباس رائین در كتاب خود قطعاتی از آن را ‌آورده است، ص ۸۷.
۴ـ منبع پیشین، صص ۱۶۹.
۵ـ منبع پیشین، صص ۱۶۹.
۶ـ منبع پیشین، صص ۱۶۹.
۷ـ منبع پیشین، صص ۱۷۰ـ ۱۶۹.
۸ـ منبع پیشین، صص ۱۷۰.
۹ـ گزارش شماره ۱۲ـ ۲۵/۸/۵۹۶۲ مورخ ۱۹/۱۲/۵۴ از وزیر خارجه به مرتضایی، تل‌آویو، اسناد ادارات مركز، سال ۵۵ـ‌۱۳۵۳، كارتن ۹، پرونده ۱۲ـ ۲۵.
۱۰ـ روزنامه هاآرتص مورخ ۲/۱۰/۱۹۶۴ بایگانی وزارت امور خارجه، تل‌آویو، سال ۱۳۴۳، كارتن ۴، پرونده ۲۴.
۱۱ـ روزنامه هاآرتص مورخ ۲/۱۰/۱۹۶۴ بایگانی وزارت امور خارجه، تل‌آویو، سال ۱۳۴۳، كارتن ۴، پرونده ۲۴.
۱۲ـ گزارش شماره ۳۶۴ / ۳ـ ۱۶۲ مورخ ۷/۲/۲۵۳۷ از مرتضایی به وزارت خارجه، نمایندگی تل‌آویو، اسناد ادارات مركز، سال ۵۷ـ‌۱۳۵۶، كارتن ۲، پرونده ۳ـ ۱۶۲.
۱۳ـ تلگراف مورخ فروردین ۱۳۲۱ از حیفا (شوقی ربانی) به عبدالحسین اسفندیاری در بیت‌المقدس، نمایندگی فلسطین، سال ۲۹ـ ۱۳۲۰، كارتن ۱، پرونده ۲۰۰.
منبع: ایران و تحولات فلسطین، علی‌اكبر ولایت، مركز اسناد و خدمات پژوهشی
منبع : دوران


همچنین مشاهده کنید