جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


برنامه ریزی استراتژیک


برنامه ریزی استراتژیک
موج تجارت جهانی هشداری است برای تمامی كشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه كه اگر میخواهند در دهكده تجارت بین المللی یا WTO جایگاهی داشته باشند و از آسیب های شدیدی كه كلیه اقتصادهای به خواب رفته را در بر خواهد گرفت نجات یابند ،
می بایست مسیر حركت خود را به سمت ساحل امن برنامه ریزی استراتژیك هدایت نمایند .برنامه ریزی استراتژیك عملاً نقش ساحل نجات را در ساحل پر تلاطم رقابت ها ایفا می نماید . در حوزه ملی ، اجرای این استراتژی در دو سطح كلان و خرد قابل تفكیك است . در سطح كلان بازیگر اصلی دولت است كه البته بدیهی است تأثیرات عملكرد دولت به طور مستقیم بر بنگاه ها و صنایع داخلی تأثیر خواهد گذاشت . قبل از بیان گوشه ای از وظایف دولت ضروری است ، در یك كلام هدف از ایجاد شدن سازمان تجارت بین الملل را مجدداً ذكر نمائیم .
سازمان تجارت جهانی با هدف تسهیل نمودن روابط تجاری بین كشورها از طریق ایجاد نمودن شرایطی منصفانه و عادلانه بر پایه رقابت ها ایجاد شده است .
دولت به عنوان بازیگردان اصلی در سطح اقتصاد كلان ملی و بین المللی بایستی با رویكردی مناسب ، دقیق و اصولی شرایط لازم برای امكان حیات بنگاه های اقتصادی و گسترش میان توان آنها در سرمایه گذاری های سود آور را فراهم نماید . مهمترین وظایف دولت از منظر اقتصاد كلان دور شدن از صحنه های رقابتی خرد در راستای ایجاد نمودن زیر ساختارهای اصلی برای بخش خصوصی می باشد لذا دولت بایستی آشنایی كامل با اهداف ، اصول ، قوانین و مقررات و اهرم های اجرایی سازمان مزبور داشته و بتواند با طبقه بندی اطلاعات بر اساس شرایط فعلی كشور راهكارهای اجرایی را در قالب تجزیه و تحلیل اطلاعات بر اساس مدل های فرصت ها و تمهیدات در جهت دستیابی به یك استراتژی كلی فراهم نماید .
این زیر ساختارهای اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی در قالب تدوین بودجه استراتژیك مربوطه قابل برنامه ریزی است . از طرف دیگر‌ آموزش بنگاه های اقتصادی ، علی الخصوص دولتی برای ایجاد تغییر در تفكر سازمانی ، برقراری سیستم های اطلاعات مدیریت جهت امكان كنترل فرایند اجرایی ، ایجاد تشكل های اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی لازم با كشورهای هم طراز ، بازنگری و اصلاح قوانین و مقررات داخلی ، نظارت بر روند تأسیس و راه اندازی صنایع جدید ، استفاده از مسیرهای كوتاه تر برای اجرایی شدن فرایندها از مهمترین وظایف دولت می باشد . به طور مثال تغییر استراتژی های بعضی از بنگاه های بزرگ اقتصادی كشور در بخش خودروسازی را می توان یكی از دلایل احساس خطر و دغدغه های بزرگ دولت در ضرورت تغییر تفكر استراتژیك از بازارهای انحصاری به سمت اصل مشتری مداری ذكر نمود . تغییر شكل ساختار بازارها از حالت انحصاری و نیمه انحصاری به بازارهای رقابتی لزوم و تغییر تفكر صاحبان بنگاه های اقتصادی را به عنوان تنها راه حیات پیشنهاد می نماید . در شرایط فعلی نمی توان تصور نمود كه محیط اطراف ما ثابت بوده و یا میزان تغییرات آن ملموس نمی باشد ، استراتژی های مورد نیاز این گونه بازارها برای بقا در آن ضروری است .
فراموش نكنیم تولید از دیدگاه تولید كنندگان باید با هدف ایجاد اشتغال ، افزایش نرخ بازده داخلی كشور ، كسب سود و افزایش در‌آمد صادراتی با محوریت توجه به نظرات مشتریان هم در سطح بازارهای داخلی و هم بین المللی انجام گردد . البته ایجاد اشتغال و افزایش نرخ بازده داخلی به عنوان وظایف نامحسوس و فرعی اجتماعی تولید كنندگان در سطح ملی و در جهت ارتقای سطح اقتصادی كلان می باشد . نظرات مشتریان در بازارهای رقابتی امروز به عنوان اصلی ترین وظیفه تولید كنندگان جت بقا در بازار داخلی و بین المللی است . كشورهایی می توانند حرفی برای گفتن در WTO داشته باشند كه در داخل كشور محصولات و خدماتی طبق استانداردهای بین المللی تولید نمایند و بدانند كه برای توسعه بازار نمی توان به بازار داخلی اتكاء داشت . یكی از مهم ترین استانداردهای بین المللی در تولید
توجه به خواست مشتریان می باشد . دولت ها و تولیدكنندگان با كمك یكدیگر باید در حداكثر نمودن رضایت مشتریان ، حداكثر نمودن میزان مصرف ، حداكثر نمودن سطح استانداردهای كیفی زندگی و حداكثر نمودن حق انتخاب آنها تلاش نمایند .
حداكثر شدن مصرف باعث ایجاد اشتغال ، افزایش تولید و توزیع ثروت در سطح جامعه خواهد شد . حداكثر شدن رضایت باعث تولیدات متنوع برای مردم و ارائه قیمت مناسب می گردد . حداكثر شدن حق انتخاب در بازار رقابتی بهترین كالا را با بهترین شرایط تحول در اختیار مشتریان قرار می دهد و در نهایت حداكثر شدن سطح كیفیت زندگی باعث افزایش كیفیت محصولات ، بهترین قیمت و ارائه بهترین خدمات پس از فروش می گردد . این فاكتورها پیش نیاز حركت یك واحد تولیدی به سمت حضور در بازارهای بین المللی است كه در آینده نزدیك و در سطح ملی عضو WTO خواهد شد . پس گریزی ، برای تولید كنندگان داخلی نیست از اكنون بایستی برای رویارویی نزدیك با تولید كنندگان خارجی آماده بود ؛ رقبای خارجی از طریق WTO در همسایگی ما اردو خواهند زد .
راه حل در یك كلام تولید ناب ؛ فروش ناب و خدمات پس از فروش ناب می باشد ، حركت در استقرار سیستم های مدیریت نوین و اجرای اصول تطبیق داده شده شش زیگما با شرایط فعلی كشور می تواند در رسیدن زودتر و سریع تر ما به آمادگی برای رویارویی با همسایگان جدید بین المللی كمك كند . هدف گیری اصول مشتری مداری در بازارهای رقابتی فعلی فقط بر پایه تفكر و برنامه ریزی استراتژیكی است كه نهایتاً منجر به یك تصمیم استراتژیك و اجرایی می گردد ، برنامه ریزی استراتژیك در واقع انتخاب بهترین تصمیم استراتژیك بر پایه اطلاعات آنالیز شده از بازارهای هدف برای حفظ وضعیت موجود و یا افزایش سهم بازار و یا توسعه آن می باشد .
اجرای استراتژی به انجام رساندن تصمیم استراتژیك صحیح انتخاب شده با استفاده از بهترین ابزارهای ممكن در بهترین زمان ممكن است .
برنامه ریزی استراتژیك به این دلیل اهمیت دارد كه هیچ تولید كننده ای دیگر با محیط ثابت و امنی روبرو نیست ؛ محیط خارجی دائماً به وسیله فاكتورهای مختلف در حال تغییر است . حوزه عملیاتی در حال محدود تر شدن می باشد ، استفاده از زمان های حتی كوتاه می تواند شما را در مرتبه بالاتری از موفقیت در بازار رقابتی قرار دهد ، امكان ایجاد توازن بین منابع و مصارف به وجود خواهد آورد ، چشم انداز آینده در بازار رقابتی منوط به آن می باشد ، شناسایی فرصت های قابل استفاده و گریز از تمهیدات قابل پیش بینی را فراهم می نماید ، كلید موفقیت در بازی رقابت است ، مهارت ها و توانمندی های سیستم داخلی هر بنگاه اقتصادی به پویایی خواهد رسید و در نهایت باعث اثر بخشی فعالیت ها و كارایی پرسنل می گردد .
● سوال اصلی و مهم این است كه برنامه ریزی چیست ؟
داشتن تفكر قوی برای رسیدن به یك هدف معین در یك بازه زمانی مشخص را برنامه ریزی می نامند . با توجه به تعریف ، انتظار دستیابی به نتایج قابل پیش بینی در درون هر سیستمی در سایه تفكر حاصل خواهد شد .
اساساً هیچ حركت سیستمی بدون تفكر اولیه آن معنی و مفهومی نخواهد داشت . بر پایه این تفكر شما می توانید چرخه مسئولیت ها و وظایف را در داخل مجموعه خود رسم كنید .
از دید نگارنده در یك كلام شرایط و تحولات فعلی در عرصه های اقتصادی و تجاری بین الملل با ایجاد سازمان هایی همچون سازمان تجارت جهانی برای دولت ها و تولید كنندگان زنگ خطری است كه ‌آنانی را كه هنوز در تلاش جهت بقا می باشند دعوت به ایجاد و استقرار سیستم تفكر و تصمیمات اجرایی استراتژیك می نماید و هشدارهای لازم را قبل از اتمام زمان حیات به آنها داده و سرنوشت تولید كنندگان نابود شده را به من و شما یادآوری می نماید .
منبع : مرکز اطلاع رسانی خانواده شمیم


همچنین مشاهده کنید