شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


چه رنگی و چه فرمی بپوشیم؟


چه رنگی و چه فرمی بپوشیم؟
فرض كنید شما بیمار نیستید، اما از یك پزشك وقت می گیرید. سروقت به مطب می روید و زمانی هم كه با او روبرو می شوید شروع می كنید به گله كردن از درد در ناحیه سر یا شكم یا گردن و یا... به نظر شما پزشك چه می كند؟ بدون شك شروع می كند به معاینه همان عضوی كه شما آدرس داده اید. سؤال هایی می پرسد، در ذهن خود كنكاش می كند، این آثار را با آثار بیماری هایی كه می شناسد تطبیق می دهد و در خوش بینانه ترین حالت برای شما آزمایش و یا عكسی می نویسد تا شاید بیماری شما را بیابد و اگر هم باتجربه نباشد مطابق آدرس های عوضی شما، بالاخره تصمیمش را می گیرد و بیماری خاصی را برای شما تشخیص می دهد. درهر دو صورت شما دست خالی از مطب خارج نمی شوید برایتان نسخه ای نوشته می شود تا شاید بتواند مشكل ساختگی شما را حل كند.
فرض كنید كه اتفاقا شما بیمار هستید و از درد شكم رنج می برید، اما وقتی با پزشك روبرو می شوید و شرح درد می دهید او شروع به معاینه گوش شما كند و یا از كشوی میز خود نسخه از قبل نوشته ای را به دست شما بدهد. در این صورت اوضاع، حتما از آنچه هست وخیم تر می شود. از بهبودی خبری نیست به علاوه امكان بروز عوارض دیگری هم هست. درهر دو صورت بدون شك وقت، انرژی و امكانات شما، پزشك و كشور تلف شده است.
فرض كنید آن بیمار، انسان نیست و جامعه است. جامعه هم نمی تواند با بیماری به حیات خود ادامه دهد و قطعا برای بهبودی آن باید اقدامی كرد. اگر فرض ۱ را انتخاب كنیم یعنی به متخصصان مسایل اجتماعی و برنامه ریزان فرهنگی آدرس عوضی بدهیم و یا در فرض ۲ به آنها آدرس درستی از موضع دردناك بدهیم، ولی آنها شروع به معاینه بخش های دیگر كنند و یا نسخه های آماده از قبل، ارائه دهند نتیجه چه می شود؟ آیا نتیجه فقط همان اتلاف وقت، انرژی و امكانات خواهد بود؟ در مورد دردهای اجتماعی وضع به این گونه نیست، یعنی علاوه بر مشكلات بالا، جامعه درادامه بقا دچار اختلال می شود. مرگ یك جامعه مانند مرگ یك فرد نیست. دامنه مرگ آن وسیع است و در یك ارگانیزم ساده و منفرد خلاصه نمی شود.
یكی از دردهای اجتماعی كه امروزه جامعه ما از آن رنج می برد و باید مراقب بود تا به فرض های بالا گرفتار نشود مسئله «پوشش اسلامی» است. بدون شك نمی توان وجود معضلی به نام «پوشش» را در جامعه انكار كرد. فقط كافی است سری دراطراف بگردانیم و خیابان ها را نگاه كنیم. پیداست ارگانیزم جامعه از دردی رنج می برد كه ظاهرا به آن اهمیت داده می شود، به معاینه آن پرداخته می شود و نسخه هایی نوشته می شود، اما از درمان خبری نیست! در این مورد، اگر موضع دقیق درد مشخص نشود و یا برنامه ریزان و متخصصان به جای پرداختن به موضع صحیح، سرگرم اصلاح بخش های خیالی شوند، امیدی به حل معضل نیست. باید مراقب بود كه نه گرفتار آدرس های عوضی شد و نه با پرداختن به بخش های سالم این ارگانیزم، فرصت ها را از دست داد.
نگارنده به عنوان یك معلم كه سال ها با جوانان حشرونشر داشته، آنچه كه پیرامون مسئله پوشش اسلامی دریافته این است كه جوانان در برخورد با این مسئله به دو بخش تقسیم می شوند:
۱- بخش بسیار اندكی در اعتقاد به حجاب اسلامی مشكل دارند و البته خیلی هم به دنبال اثبات یا رد آن نیستند.
۲- بخش بسیار وسیعی لزوم حجاب اسلامی را پذیرفته اند و آن را مطابق عقل و شرع می دانند، اما بر سر «نحوه و میزان آن در فرم و رنگ» بحث دارند كه این گروه خود به دو بخش تقسیم می شوند. بخشی به حداقل ها اكتفا می كنند (كه با صراحت می توان گفت مشكل اصلی جامعه اینجاست) و بخشی هم حداكثرها را انتخاب می كنند.
از آنجایی كه نسخه طبیبان اجتماع كه همانا برنامه ریزان فرهنگی جامعه هستند تولیدات رسانه ای- اعم از فیلم و سریال و همایش و نمایشگاه و میزگرد و بحث های آزاد رادیویی و تلویزیونی و سخنرانی و غیره- است با اندكی ملاحظه مشخص می شود كه بخش بسیار وسیعی از این برنامه ها برای گروه اول و پیرامون «فلسفه پوشش» ساخته می شوند و بخش بسیار اندكی- شاید با جرئت بتوان ادعا كرد كه این بخش اساسا در تولیدات رسانه ای غایب است- برای گروه دوم ساخته می شوند. به نظر می رسد این موازنه اشتباه باشد.
اغلب مخاطبان این برنامه ها در فلسفه پوشش و این كه «حجاب» از دستورات دینی و اسلامی است مشكلی ندارند و پذیرفته اند كه «پوشش» مثل ویتامین ها مقاوم كننده ارگانیزم اجتماع است و امكان ادامه حیات آن را میسر می كند. پوشش كه نشانه ای از «عفت اجتماعی» است مانند واكسن، مهمترین نهاد جامعه یعنی خانواده را در برابر آفات حفظ می كند و مستقیما در حراست از كرامت انسان و اجتماع نقش دارد. با صراحت می توان ادعا كرد آنچه كه مورد سؤال و خواست خانواده ها- نه فقط فرزندان آنها- است «نحوه و میزان پوشش» است نه اثبات ضرورت آن و همان گونه كه گفته شد این موضوع در تولیدات رسانه ای غایب است.
برای حل این معضل، هم مردم باید آدرس صحیح بدهند و هم متولیان فرهنگی جامعه كه در حكم طبیبان اجتماع هستند همت خود را معطوف به بخش های بیمار این ارگانیزم كنند كه در غیر این صورت ممكن است بیمار به زودی از دست برود...
زهره علی عسگری
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید