پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

امیدها در انتظار دگرگونی


امیدها در انتظار دگرگونی
● تیم ملی «ب» برای بازیهای المپیك پكن شروع به كار می كند
عنوان سومی بازیهای آسیایی ۲۰۰۶ دوحه قطر عنوانی نبود كه تیم ملی امید ما برای آن تشكیل شده باشد. ما بالاتر از كره جنوبی و ژاپن به این عنوان دست یافتیم، اما عنوان سومی بازیهای آسیایی به هیچ وجه راضی مان نكرد.چرا كه استحقاق فوتبال ما به مراتب بالاتر از اینهایی است كه عناوین اول و دوم را به خود اختصاص دادند.
دیروز یكی از بحث های معمول فوتبال بر سر عملكرد موفق و یاناموفق «رنه سیموئز» سرمربی تیم ملی امید بود، همان كسی كه می تواند این ادعا را داشته باشد كه در كارنامه اش ۵ پیروزی و یك شكست را به ثبت رسانده است.ا
و می تواند این ادعا را داشته باشد كه تیم ایران را بالاتر از ۲ قدرت برتر آسیا یعنی كره و ژاپن به روی سكوی سوم رسانده است.او می تواند این ادعا را داشته باشد كه باوجود بی مهری های بسیار توانسته است یكی از سكوهای سه گانه رقابتهای فوتبال بازیهای آسیایی دوحه قطر را بدست بیاورد. این می تواند در «رزومه» مربیگری او عملكردموفقی به حساب آید.تیم ملی فوتبال امید ایران سوم شد، اما این دلیل نمی شود كه ما چشمان خود را بر روی واقعیت های فوتبال ببندیم.
ما نباید فراموش كنیم كه در بازیهای دور اول و در مقابل تیمهای درجه چندم آسیا همچون مالدیو، هنگ كنگ و هند ضعیف ظاهر شدیم و نتوانستیم آن صلابت همیشگی را داشته باشیم. در بازی با چین ۱۰ نفره به جای اینكه یك تیم مهاجم صرف باشیم بی دلیل عقب نشستیم و چیزی نمانده بود كه شكست خودمان را با دست خودمان رقم بزنیم.
اما در ضیافت پنالتی ها و به لطف اشتباه هافبك میانی چینی ها كه پنالتی را به تیر دروازه كوبید جواز حضور در جمع ۴ تیم برتر آسیا را دریافت داشتیم. در بازی نیمه نهایی و در مقابل قطر میزبان تیم بازنده صرف بودیم. تیمی كه برای بردن به زمین نیامده بود. تیمی كه پیش از شروع بازی و به خاطر جوی كه برایمان درست شده بود بازی راباخته بود. در آن بازی تیم مهاجمان ما مهاجم بودند و نه مدافعان ما مدافع مردان خط میانی تیم ملی هم كه فاقد آن قدرت لازم بودندو كاری كردند كه فاصله خط میانی با مهاجمان به بالاترین حدممكن برسد.
در درون دروازه هم هیچ گاه دروازه بان ششدانگ نداشتیم، تا اشتباه در انتخاب گریبان ما را بگیرد.یكی از طرفداران مربی برزیلی دیروز به ما زنگ زد. او كه مطلب صبح پنجشنبه ما را خوانده بود، در حمایت از سیموئز برزیلی می گفت: من به شما ثابت می كنم كه سیموئز مربی خوبی بوده است. از او خواستیم دلایل خودش را بگوید كه او در دفاع از سرمربی تیم ملی امید چنین گفت؛مگر ما چه به سیموئز داده بودیم كه از او انتظار معجزه داشتیم. مگر مربیان لیگی ما كمكی به او در انتخاب بازیكن كردند، كه حالا بخواهند گریبانش را بگیرند. اصلاً چه كسی شرایط سنی امیدها را برای سیموئز تشریح كرد. آیا آن حمایتی كه سازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال از شخص برانكو داشتند، در حق سیموئز هم تكرار شد؟
چه مربیانی را در كنار سیموئز قرار دادیم. مربیانی كه فاقد آن قدرت لازم برای مربیگری بودند. عابدزاده كه نتوانست همراه تیم به قطر برود و پنجعلی نیز حاضر نشد در طول ۶ بازی تیم ملی امید برای یك بار هم كه شده از روی نیمكت بلند شود و به راهنمایی یارانش بپردازد.اعتقاد دارم كه سیموئز در تیم ملی امید تنها بود و باتوجه به تنهایی اش كسب عنوان سومی بازیهای آسیایی می تواند یك موفقیت بزرگ برای او باشد.وقتی دوستمان حرف می زد، فقط سعی كردیم تا شنونده باشیم. سعی كردیم انتقادها را بشنویم و در مقابل آن سنگر نگیریم، اما اینها همه دلایلی بیش نبودند. دلایلی كه اگر چه می تواند صحت هم داشته باشد، اما نمی تواند بطور كلی سیموئز را تبرئه كند.
یك مربی بزرگ، باید همواره كارهای بزرگ انجام دهد. اینكه یك مربی بزرگ نمی تواند خواسته هایش را به فدراسیون تحمیل كند، این دیگر تقصیر فوتبال نیست، بلكه گناهی است كه گریبان مربی را می گیرد.اصلاً سیموئز باچه كسانی همفكری كرد و از چه كسانی برای انتخاب یارانش كمك طلبید. براستی چه كسانی باید شرایط سنی امیدها را برای سیموئز بازگو می كردند كه نكردند و باعث شدند تا پیش از شروع بازیها با مشكل رو به رو شویم.
هنوز نمی دانیم كه آیا سیموئز كمكهایش را خودش انتخاب كرد و یا اینكه برایش انتخاب كردند، كه اگر چنین باشد، باز این گناه متوجه سیموئز است كه چرا به این مسأله تن داده است.سیموئز در طول مدت حضورش در ایران بیشتر از اینكه كار كند، حرف زد. آن هم حرفهایی از جنس طلا كه باعث شد انتظارها از تیم ملی امید دوچندان شود.
اما واقعیت چیز دیگری است و آن اینكه سیموئز در حد مربیان بزرگ نبود.یك روز در محل فدراسیون فوتبال با چشمان خود دیدیم كه چگونه سیموئز برای دیدن دبیر موقت فدراسیون بی تابی می كرد و سرآخر هم نتوانست با او دیداری داشته باشد. همان روز به این نكته پی بردیم كه سیموئز برای كار در ایران آن قاطعیت لازم را ندارد، در حالیكه مربیان خارجی پیشین تیم ملی و امید با قاطعیت كار می كردند و آنها برای مسؤولان فدراسیون فوتبال وقت مشخص می كردند.
پس سیموئز هم به دلایلی در نحوه برخوردهایش با دیگران ضعیف عمل كرد، تا آنهایی كه باید حامی اصلی فوتبال باشند، او را به حال خود رها كنند و او را با دست خالی به جنگ تیمهای تا بن دندان مسلح آسیایی بفرستند.تیم ملی امید ایران در دوحه سوم شد، اما چنین به نظر می آید كه این مقام سومی به نوعی پایان كار مربی برزیلی تیم ملی امید در ایران باشد.
چرا كه او پس از پایان بازیهای فوتبال دوحه قطر به صراحت اعلام كرد كه به دلیل بیماری دخترش حاضر نیست در هیچ كجای دنیا كاركند و به برزیل باز خواهد گشت تا دركنار دختر بیمار و خانواده اش باشد.می گویند برای اینكه امیدها به حال خود رها نشوند، برخی از آنها از این پس در قالب تیم ملی «ب» فعالیت خواهند كرد تا تیم ملی ایران با آمادگی بالا به رقابتهای المپیك ۲۰۰۸ پكن اعزام شود.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی