سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

همزیستی مسالمت آمیز


همزیستی مسالمت آمیز
●چهار چوبی مفهومی برای همكاری های امنیتی ایران و پاكستان
پاكستان از نظر پیچیدگی سیاست داخلی و خارجی یك كشور منحصر به فرد است . پیچیدگی سیاست خارجی پاكستان ، متأثر از پیچیدگی سیاست داخلی آن است . بیان نظری این عبارت همان اصلی است كه گفته می شود سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است . بنابراین قبل از هر چیز ، لازم است نگاهی به پیچیدگی های داخلی پاكستان داشته باشیم .
از نظر داخلی پاكستان دارای چند ویژگی برجسته است . اولین ویژگی تنوع قومی است كه باعث نوعی واگرایی در وحدت ملی این كشور شده بلوچ ها پشتون ها ، سندی ها و پنجابی ها كه هر یك از ایالت های مهم چهارگانه پاكستان به آن ها تعلق گرفته است ، در اساس ، قومیت هایی رقیب و ناسازگار به حساب می آیند . این ناسازگاری ها از همان ابتدای استقلال پاكستان وجود داشته ، به گونه ای كه سه قومیت سندی ، پشتون و بلوچ حتی به استقلال پاكستان رأی ندادند . آن ها فقط به قرآن كریم رأی دادند و این به خاطر اثبات مسلمان بودن شان در مقابل هندوها بود . به عبارت دیگر ، این قومیت ها ، مسلمان بودند و در عین حال نمی خواستند كه در قلمرو هندوستان باشند .
اما در مورد این كه باید در قلمرو پاكستان باشند یا خیر حداقل به درستی روشن نبود . گرایش های تجزیه طلبانه در پاكستان به ویژه در میان پشتون ها و بلوچ ها نشان می دهد كه حداقل این دو قومیت ، راضی به قرار گرفتن در قلمرو پاكستان نبوده اند . پشتون خواهی پاتان ها و بلوچ خواهی بلوچ ها كه در شكل مبارزه مسلحانه ارتش آزادی بخش بلوچ تجلی یافته ، گواه این واقعیت است كه صرف نظر از مسأله ، از دید قومیت های پاكستان اساساً یك كشور پنجاب محور است . این بدان معنی است كه قدرت اصلی پاكستان در دست پنجابی ها است و سایر قومیت ها در جهت گیری كلی سیاست و حكومت پاكستان نقش اندكی دارند .
دومین ویژگی برجسته و پیچیده داخلی پاكستان ، رادیكالیسم اسلامی است . رادیكالیسم اسلامی در پاكستان از نظر خط مشی ، دو جهت گیری كلی دارد . بعضی از گروه های رادیكال مثل سپاه صحابه و لشكر جهنگوی جهت گیری فراقه گرایانه دارند . این جهت گیری باعث نوعی بی ثباتی اجتماعی در پاكستان در شكل تنش ، درگیری ، و تعارض بین شیعیان و اهل سنت افراطی این كشور شده است . آمیزه ای از وهابیت و دیوبندیسم ، ماهیت این نوع از رادیكالیسم فرقه گرایانه را در پاكستان تشكیل می دهد . جهت گیری دیگر رادیكالیسم اسلامی در پاكستان ، جنبه برون مرزی دارد . لشكر طیبه ، جهاد اسلامی ، جیش محمد و .... شاخص های این رویكردند . مسیحیت ، صهیونیسم و هندوییسم ، هدف اصلی مبارزات مسلحانه این نوع از گرایش های رادیكالی است . در ضمن كشور پاكستان ، خود كانون اصلی مبارزات مسلحانه این نوع از گرایش های رادیكال است . صرف نظر از مسأله كشور پاكستان به كانون اصلی پرورش نیروهای رادیكال از سایر نقاط جهان تبدیل شده است . حداقل ۲۰ هزار مدرسه مذهبی در پاكستان وجود دارد كه نیروهای رادیكال را از سراسر جهان در خود جمع كرده است این نیروها پس از آموزش های دینی و بعضاً نظامی به كشور خود باز می گردند و جریان های دینی مسلحانه را شكل می دهند .
سومین ویژگی برجسته و پیچیده پاكستان ، نیروهای سیاسی فعال در این كشور است . از نظر دسته بندی ، این نیروها به سه گروه اصلی تقسیم بندی می شوند ؛ نظامیان ، مذهبی ها و لیبرال ها . صحنه سیاسی پاكستان دائماً عرصه كشمكش و منازعه میان این سه نیرو بوده است . نظامیان به دلیل این كه از ابتدای شكل گیری پاكستان تاكنون قدرتمند بوده اند ، حق مداخله در كلیه وجوه اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی جامعه پاكستان را برای خود محفوظ می دانند . از دید آن ها ، نه تنها دفاع از تمامیت ارضی پاكستان بلكه دفاع از سامان سیاسی این كشور ، وظیفه آن ها است . به همین دلیل هرگاه اوضاع سیاسی ، اقتصادی یا اجتماعی پاكستان را نابسامان ارزیابی كرده اند ، دست به كودتا زده اند . مذهبیون نیز به دلیل فلسفه شكل گیری پاكستان براساس هویت دینی ، حفاظت از سرزمین پاك را از نیروهای شر ، بخشی از وظایف دینی خود می دانند . مضاف بر این كه ورود اندیشه وهابیت به پاكستان ، رشد گرایش های دیوبندیسم در این كشور ، منازعه كشمیر ، جنگ افغانستان و .... همه و همه در رشد جریان های مذهبی رادیكال در پاكستان مؤثر بوده اند . قاضی حسین احمد ، مولوی سمیع الحق ، مولانا فضل الرحمان كه هر یك دارای سمیع الحق ، مدارس ، مساجد و پیروان جداگانه ای هستند ، از این گروه اند . و بالاخره لیبرال ها كه اغلب احزاب سیاسی پاكستان به ویژه حزب مردم به رهبری بی نظیر بوتو و حزب مسلم لیگ به رهبری نواز شریف ، مدعی آن هستند . آن ها در صددند ، پاكستان را به كشوری لیبرال مطابق با شرایط روز
بین المللی تبدیل كنند . تفاوت این سه نیرو در آن است كه نظامیان در پرتو قدرت اسلحه ، نیروی برترند . مذهبیون به دلیل ایدئولوژیك بودن ، توان سازماندهی و بسیج اجتماعی مهمی دارند و در یك محیط آرام سیاسی ، لیبرال ها فرصتی برای نفس كشیدن دارند . تعارض موجود میان این سه نیرو و ائتلاف گاه و بی گاه آن ها باعث تداوم نوسان و بی ثباتی سیاسی در پاكستان بوده است .
چهارمین ویژگی ساده كه تأثیر قابل توجهی به سیاست خارجی پاكستان دارد ، تهی بودن این كشور از منابع زیرزمینی مثل نفت و گاز و .... است . به عبارت دیگر اقتصاد پاكستان اساساً اقتصاد ضعیفی است و این هم به دلیل فقدان تأسیسات زیربنایی و منابع غنی زیرزمینی است و هم به دلیل بالا بودن هزینه های نظامی كه پاكستان به واسطه درگیری دائمی با هندوستان با آن مواجه است .
تأثیر این چهار عامل باعث شده است كه سیاست خارجی پاكستان و به تبع آن خط مشی های دفاعی و امنیتی این كشور كه موضوع این نوشتار است چند مشخصه اصلی به خود بگیرد .
اول این كه ماهیت سیاست خارجی پاكستان را بیشتر سیاسی - امنیتی كرده است تا اقتصادی – فرهنگی ؛ زیرا دولت پاكستان دائماً دغدعه بی ثباتی داخلی و تهدید خارجی به ویژه از ناحیه هندوستان ، افغانستان و حتی آمریكا را داشته است . فرضیه تهدید آمریكا به ویژه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ پر رنگ تر شده است .
دوم این كه سیاست پاكستان را در جهت مزیت سازی و تلاش برای جلب توجه دیگران به خود معطوف كرده است . فقدان منابع غنی زیرزمینی ، تهدید دائمی هندوستان ، جمعیت زیاد كه در یكی از پایین ترین رده ها از نظر شاخص های توسعه انسانی سازمان ملل قرار دارد و باعث شده است پاكستان از فرصت هایی كه چه از نظر داخلی و چه
از نظر خارجی در اختیار دارد ، حداكثر استفاده را در سیاست خارجی خود ببرد . به عنوان مثال ، رادیكالیسم اسلامی كه برای كشوری مثل آمریكا یك تهدید است ، به یك ابزار مهم در دست در ژنرال مشرف برای كسب امتیاز از آمریكا مبدل شده یا مسأله افغانستان و مداخله پاكستان در آن ، یكی از فرصت هایی است كه اسلام آباد جهت جلب توجه آمریكا برای به دور نگه داشتن واشنگتن از دهلی نو مورد استفاده قرار می دهد .
سوم این كه باعث نوعی سیالیت و پویایی در جهت گیری سیاست خارجی پاكستان شده اند . به گونه ای كه به جز چین به عنوان یك متحد استراتژیك و هندوستان به عنوان یك تهدید دائمی ، جهت گیری سیاست خارجی پاكستان در مورد سایر كشورها به شدت دچار افت و خیز می شود . همین مسأله نیز نوعی عدم اعتماد را نسبت به روند های با ثبات در سیاست خارجی پاكستان به وجود آورده است .
با توجه به آن كه گفته شد ، مناسبات امنیتی ایران و پاكستان به خوبی قابل تبیین خواهد بود . مواردی كه در ماتریس امنیتی ایران و پاكستان قابل توجه اند ، عبارت از : تجزیه طلبی قومی ، فرقه گرایی مذهبی ، مواد مخدر ، قاچاق كالا ، مسأله آمریكا ، مسأله افغانستان و مسأله كشمیر .
تجزیه طلبی قومی یك دغدغه مشترك است . حداقل این است كه موفقیت گرایش های تجزیه طلبانه در یك كشور به موفقیت این گرایش ها در كشور دیگر منجر می شود ، بنابراین مقابله با گرایش های تجزیه طلبانه ،بنیاد محكمی برای همكاری های امنیتی میان ایران و پاكستان به حساب می آید .
فرقه گرایی مذهبی به ویژه در پاكستان یك نگرانی جدی در ماتریس همكاری های امنیتی دو كشور محسوب می شود . واقعیت این است كه در درجه اول ، هر گونه مماشات و چشم پوشی از درگیری های فرقه ای در دو كشور به بی ثباتی اجتماعی در خود این كشورها منجر می شود و اقتدار دولت ها را در تأمین امنیت شهروندان خدشه دار می كند . بنابراین به سود دو كشور خواهد بود كه جریان های فرقه گرا را مهار و كنترل نمایند . در این بعد ، از سوی پاكستان چشم انداز مثبتی قابل ترسیم نیست .
مواد مخدر اگر چه برای ایران یك دغدغه جدی است اما برای پاكستان این گونه نیست . شاید مشكلات داخلی دولتمردان پاكستان آن قدر زیاد است كه تمایل ندارند خود را با نیروی دیگری به نام قاچاقچیان مواد مخدر درگیر كنند . به عبارت دیگر احتمالاً برای دولت پاكستان بحث مبارزه با مواد مخدر در اولویت نباشد .
این وضعیت باعث می شود امید چندانی به موفقیت همكاری های امنیتی ایران و پاكستان در زمینه مبارزه با مواد مخدر نباشد .
قاچاق كالا اگر چه یك دغدغه امنیتی محسوب می شود اما تمایل چندانی در دو كشور برای مقابله جدی با آن وجود ندارد . احتمالاً دو كشور تلویحاً پذیرفته اند كه قاچاق كالا به رغم معایبی كه دارد ، بهتر از آن است كه با قطع آن مرزنشینان را به سوی همكاری با قاچاقچیان مواد مخدر سوق دهند . اما به نظر می رسد سامان دهی بازارچه های مرزی می تواند این مشكل را تا حدی حل كند . زیرا گاهی اوقات ، قاچاق كالا با قاچاق مواد مخدر در هم می آمیزد و در پرتو قاچاق كالا فرصت طلایی برای قاچاقچیان مواد مخدر فراهم می شود .
مسأله كشمیر همواره نقش مؤثری را در دوری و نزدیكی ایران و پاكستان به یكدیگر داشته است . گرچه ایران همواره از حق تعیین سرنوشت مردم كشمیر دفاع كرده است ، اما پاكستان در اغلب مواقع گرمی مناسبات ایران و هند را نوعی تغییر جهت در سیاست خارجی ایران نسبت به كشمیر و به تبع آن نسبت به پاكستان ارزیابی كرده است . دیپلماسی ایران باید این نكته را برای اسلام آباد روشن كند كه هندوستان و پاكستان جدا از مسأله كشمیر ، برای ایران ارزش و جایگاه خاص جدا از مسأله كشمیر برای ایران ارزش و جایگاه خاص خود را دارند و رابطه ایران با این دو كشور ، تأثیری در نگرش بنیادی جمهوری اسلامی ایران به مردم كشمیر ندارد . به عبارت دیگر ، ایران هر یك از این سه گزینه را به خاطر خود آن ها می خواهد و مثل پاكستان ، هند و كشمیر در رهیافت های ایران نسبت به این منطقه یك متغیر كم رنگ است .
مسأله آمریكا نیز وضعیت مشابهی با مسأله كشمیر دارد . اما این بار نگرانی ها بیشتر از جانب جمهوری اسلامی ایران مطرح است . برخی فكر می كنند كه ایران تمایل چندانی به گرمی مناسبات امریكا و پاكستان ندارد . اما واقعیت آن است كه رابطه پاكستان و آمریكا تا زمانی كه خللی در امنیت ملی ایران به وجود نیاورد ، برای جمهوری اسلامی ایران نگران كننده نیست . از سوی دیگر ، پاكستان نیز باید روابط خود با ایران و آمریكا را جداگانه پیگیری كند و از اقداماتی كه حساسیت ایران را تحریك كند ، پرهیز نماید .
مسأله افغانستان یك واقعیت ایدئولوژیك در روابط ایران و پاكستان و روابط افغانستان با این دو كشور است . خدشه های امنیتی كه در روابط ایران و پاكستان بر سر مسأله افغانستان وجود دارد ، اغلب از ناحیه جهت گیری سیاست خارجی پاكستان است . سیاست خارجی پاكستان نسبت به افغانستان یك جهت گیری تمامیت خواهانه است و این دقیقاً به دلیل اهمیت استراتژیكی است كه افغانستان برای پاكستان دارد . اما مسأله افغانستان شاید برای ایران چندان استراتژیك نباشد و لذا از دید ایران ثبات افغانستان سودمند ترین گزینه برای ایران است ؛ چرا كه بی ثباتی در افغانستان ممكن است تأثیرات بی ثبات كننده ای برای ایران داشته باشد . این در حالی است كه دولت پاكستان سعی دارد توصیه ژنرال ضیاء الحق را تحقق بخشد : دیگ افغانستان باید همیشه جوشان باشد .
در مجموع و به رغم نزدیكی ها و دوری هایی كه در ماتریس همكاری های امنیتی ایران و پاكستان وجود دارد یك واقعیت اساسی را نباید از نظر دور داشت ؛ ایران و پاكستان به اقتضای جبر جغرافیا در همسایگی یكدیگر قرار دارند و قرابت های فرهنگی ، تاریخی و دینی نیز آن ها را به همزیستی مسالمت آمیز وادار می كند . بنابراین دو كشور باید به طور بنیادی تر به مناسبات خود بیندیشند و از بعضی منافع جزیی و زودگذر به سود منافع بنیادی و بلند مدت تر چشم پوشی كنند . ایران و پاكستان مجبورند در جهت روندهای باثبات و امنیت را با یكدیگر همكاری نمایند .
منبع : مرکز اطلاع رسانی خانواده شمیم


همچنین مشاهده کنید