چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


سیلک معمای ناشناخته


سیلک معمای ناشناخته
داود حسنعلیان از جمله اندیشمندان و صاحب نظران عرصه میراث فرهنگی كشور است كه در سال ۱۳۷۰ ، محوطه باستانی اریسمان در شهرستان نطنز را به محققان میراث فرهنگی ایران و جهان شناساند.
مطالعاتی كه بر روی محوطه باستانی اریسمان انجام گرفت سبب تغییر و تحول بسیاری از نظریات باستانشناسان در خصوص نخستین مركز فلزكاری در جهان شد و دانشمندان بسیاری را از اروپا به ایران كشاند.حسنعلیان مدت ۲ سال به عنوان مدیریت میراث فرهنگی شهرستان نطنز انجام وظیفه كرد و پس از آن پژوهش های گسترده ای را در زمینه باستانشناسی محوطه های تاریخی ایران انجام داد.
مطلب زیر دستاورد بخشی از تحقیقات وی در خصوص تپه باستانی سیلك كاشان است.تپه های سیلك دفتر عظیم و با ارزشی از یك فرهنگ و تمدن بزرگ بشریت است كه در قرن های متمادی هویتش كمتر شناخته شده. تمدنی به وسعت یك دشت ، به بلندای تاریخ و به عظمت توفیق انسانی . تمدن سیلك و فرهنگ بی همتای آن با پشتوانه قدمت بیش از ۷ هزار ساله به صورت یك شاخص از دستاوردهای تمدن بشر ماقبل تاریخ در محدوده ایران مركزی نمایان شده است، به طوری كه این تمدن نه تنها نمود هویت منطقه و ایران، بلكه سند تكامل بسیاری از تكنیك های ضروری و چگونگی روند توسعه جامعه بشری است. تا آنجا كه می توان آن را سجده گاهی دانست برای همه فكرهای بزرگ و جولانگاهی برای گرایش های تخصصی مدرن امروز . نزدیك سه چهارم قرن است كه تمدن سیلك در ایران مركزی شناخته شده است. سال ها پیش محققان خارجی بر اساس انگیزه های علمی و شاید هم اهداف خاص خود، آن را به خوبی مطالعه نموده اند كه نتایج آن در چند جلد منتشر شده است.
اما آنچه ما به آن اشاره خواهیم كرد، بیشتر، زمینه ها و بنیان های طبیعی است كه پذیرش ، توسعه و نگهداری چنین تمدنی را در این منطقه امكانپذیر كرده است . این بنیانها نتیجه تعامل شرایط زمین شناسی ، تظاهرات گسل های مستور ، شیب (كه منجر به تشكیل گلاسیهای برهنگی تا گلاسی تدفین شده است)، توپوگرافی ، نتایج نوسانات اقلیمی گذشته و تأثیر آن بر شكل و نوع رسوبات ، آب و هوا ، موقعیت جغرافیایی و بسیاری از عوامل مؤثر دیگر كه مجال پرداختن به آنها در این مختصر نمی گنجد؛ است . عوامل اشاره شده علاوه بر خلق شرایط ژئومورفولوژی خاص و چشم انداز ویژه، موجب یك نوع ثبات محیطی در این محوطه بر خلاف مناطق دیگر( حتی مناطق همجوار خود) شده است. با وجود خشونت طبیعی و فعال بودن عوامل مورفودینامیك در منطقه، دو عامل كه در پایداری حیاتی گذشته و ماندگاری اثر آنها در امروزه تأثیر زیادی گذاشته اند، عبارتند از :
۱) نقطه ای كه سیلك در آن واقع شده است تأثیر عوامل مورفو دینامیك موجود را به حداقل رسانده است.
۲) مكانیسم دفاع طبیعی زمین ( برای مقابله با فرسایش): از نظر زمین شناسی شهرستان كاشان در دو واحد بزرگ زمین شناسی ایران یعنی منطقه سنندج و سیرجان و نوار فرونشست قم ـ اردكان واقع گردیده است. تأثیر متقابل كوه و دشت و نزدیكی این دو به اتفاق شرایط زیست محیطی گذشته و چشمه همیشه جوشان گسلی فین به این منطقه و كلاً شرق رشته كوه كركس نیز تأثیر تمدن سازی مشابه زاگرس و توروس با هلال خصیب را داده است. با این تفاوت كه جریان های دائمی كارون ، دجله ، فرات و دیاله بر روی دشتهای وسیع و حاصلخیز باعث تجمع و استقرار گسترده شده و جابه جایی آنها تابعی از حركات عمودی ( رسوبگذاری ) و افقی ( مئاندر ؛ تغییر مسیر ) رودخانه بوده، اما در ایران مركزی در اكثر مناطق به علت محدودیت و پراكندگی عناصر طبیعی انفكاك این محوطه های باستانی را موجب گردیده است. یعنی در مناطق مذكور به وضوح شاهد عمر محدود و كوتاه سكونتگاه های باستانی هستیم . زیرا شرایط طبیعی امكان استمرار و ماندگاری را از آنها سلب نموده و شاهد یك نوع جابه جایی گسترده ای هستیم كه تابعی از امكان دسترسی به آب ، جنس رسوبات و تكنیك های استحصال آب است. در نواحی پیرامون كاشان استفاده از تفكر و حابه جایی های متوالی، پاسخ انسان به كمبود توانهای محیطی بوده است. زیرا در بعضی مناطق ماندگاری حیاتی جوامع نیازمند بروز و كاربرد خلاقیت بوده، در حالی كه در بین النهرین این جابه جایی ها به شكل یكنواخت امری عادی و تقریباً بدون تغییر بوده است. اما ثبات و پایداری كه نخست به آن اشاره شد وجه تمایز محوطه باستانی سیلك با همه محوطه هایی است كه می شناسیم و این پایداری مدیون وجود خاك های حاصلخیز سیلت (SlLT) و چشمه آب فین و زهكشی آب های بخشی از كركس در حوضه فرا دست، بر اثر فرو افتادگی ناشی از عملكرد گسل های مختلف ( و احتمالاً پلكانی ) غالباً مستور در دشت است. در این میان نقش چشمه فین فوق العاده حیاتی است. این چشمه به كاشان پایداری مطلق و همیشگی داده است. پایداری در قبال عوارض نامساعدی مانند خشونت بیابان، باد و بسیاری از ناملایمات و یكنواخت نبودن شرایط اقلیمی. بنابراین چشمه گسلی فین اثرات یكنواخت نبودن كوتاه مدت و حتی میان مدت اقلیمی را در كاشان به حداقل رسانده و استمرار لایه های فرهنگی را در سیلك بر خلاف همه مناطق دیگر از جمله مناطق مجاور خود را موجب شده است . از نظر ژئومورفولوژی منطقه سیلك در گلاسی حوضه انتهایی قرار دارد و اصولاً در این نوع گلاسی ها حجم لایه های تخریبی نسبت به گلاسی های دیگر افزایش می یابد و برجستگی های كوچك به علت پیوسته و متجانس بودن سفره مواد تخریبی كم شیب نیز به طور محسوسی كاهش می یابد. گلاسی كاشان (سیلك) مقطعی مقعر است كه آرام آرام به دامنه كوهستان كركس می پیوندد و به همین دلیل جریان های آب غیر متمركز به شكل نخ آبهایی در سطح این گلاسی جاری شده و با حركت در پایین دست پخش می شود. در این حاشلت تخریب جانبی موجب همسطح سازی محیط شده و لذا در كل حوضه گلاسی، هیچگونه عارضه به عنوان برجستگی قابل توجیه نیست. این پدیده ایجاد زمین های صاف و مسطح و با شیبی مطلوب را موجب شده است .
جابه جایی انسان ها در دوران مختلف تاریخی در كاشان نیز مانند مناطق مجاور خود با نوع واحد رسوبی و سطح تكنیك استحصال آب بی ارتباط نیست، به گونه ای كه در واحد تراكمی (دشت) كاشان ۵ واحد Qt۲ (مخروط افكنه ها ) Qt۳ (تراسهای سطح سوم) سیلتها ، Qf ( زمینهای رسی كشاورزی ) و Qs (نوار ماسه ای) قابل تشخیص است كه همه این واحدها به كواترنر تعلق دارند و خلاف اصل انطباق لایه ها از نظر زمانی در مورد آنها به ترتیب صادق است ( به این ترتیب كه واحدهای فوقانی كه در ارتفاع بالاتری نیز قرار دارند قدیمی ترند). در این میان سیلتها كه بستر تمدن پیش از تاریخند در شرایط اقلیمی دیرینه ای متفاوت باامروز در اشكوب و رم تشكیل شده اند. چون اساساً در شرایط اقلیمی مشابه امروز تشكیل چنین واحدی امكان پذیر نیست و فقط در آب و هوایی با بارندگی بسیار شدید و نامنظم مانند انفجارهای ابری (Cloud bursts) می تواند تكوین پیدا كند بدین ترتیب سیلتها كه بستر میراث فرهنگی پیش از تاریخ هستند خود میراث اقلیمی اشكوب فوقانی كواترنر نیز محسوب می شوند. در هزاره اول پیش از میلاد و مدتی بعد از آن زمانی كه انسان ها در فلات مركزی به قنات دست یافتند و باید به ارتفاع پایین تر نقل مكان می كردند، احتمالاً چشمه فین با دستكاری به چشمه قنات تبدیل شده و قنواتی كم عمق و كم شیب به سمت واحد پایین تر روان شده اند. به این معنی كه منطقه ای كه امروزه نیز هسته كاشان فعلی را از نظر قدمت تشكیل می دهد و یا حتی شهری بزرگ كه در حوالی سیلوی گندم در زیر ماسه ها آرمیده است!؟
بنابراین هر یك از واحدهای مذكور در دوره های خاص پذیرای انسان بوده اند كه تحت عنوان نقش واحدهای ژئومورفیك در تشكیل جوامع باستانی قابل مطالعه است . با حفر گمانه ها و سپس ترسیم پروفیل منطقه برای مطالعه و شناسایی حد تعادل فرسایش و وضع پاتوژئومرفولوژی به منظور مطالعه ابعاد واقعی تمدن های مشابه و هم افق در دوره های خاص ضروری است .مطالعه میزان رسوبگذاری و شكل پایه دشت در ۸ هزار سال پیش ما را دریافتن محوطه ها و سكونتگاه های احتمالی كه زیر رسوبات سطحی پنهان شده اند یاری خواهد داد و به نظر می رسد قبل از هر گونه حفاری در این تپه های منحصر به فرد مطالعه پالتومورفولوژی این محوطه گریز ناپذیر است . سابقه زیاد حضور انسان در این منطقه جغرافیایی و كمبود و ناپایدار بودن توانهای محیطی و زیستی موجب شده آهنگ رشد جوامع انسانی در حواشی غربی فلات مركزی و بخصوص در حوالی كركس یك تشابهی با تغییر منظم بیولوژی در این منطقه خشك داشته باشد. به گونه ای كه با آماده شدن شرایط محیط طبیعی رشد گیاهان به صورت یك انفجار حقیقی رخ می دهد و دقیقاً وفور محوطه های باستانی كوچك و پراكنده این موضوع را ثابت می كند و حال اگر شرایط مطلوب زیست انسانی برای مدت زمان بیشتری ادامه می یافت (مانند اریسمان) منشأ تحولاتی عظیم را در جوامع آن دوره موجب می شد.به گونه ای كه با خلق ابتكارات حیاتی و صنعتی مطلوب ترین پاسخ را به نیازهایش می داده است و باز كاشان (سیلك) به دلیل ثباتی كه ذكر شد یك استثناست و یك جریان ممتد و پیوسته را به علت تغییرنیافتن همان شرایط اولیه محیطی در بطن خود دارد. در این میان سیلك ظرفی است كه مظروف آن در تپه های شمالی آثار فرهنگی دوره «سیلك یك» یعنی اندكی پیش از ۵۵۰۰ قبل از میلاد دیده می شود . با مشخصه سفال های خاكستری و قرمز رنگ كه با نقوش هندسی بعضاً آرایش داده شده و به علت شكل باز كوره های سفالپزی سفال ها پخت ناقص دارند و در بعضی از بدنه سفالها آثار حرارت بیشتری دیده می شود، در این دوره هیچگونه آشنایی با صنعت فلز كاری نداشته و اگر آثار فلزی نیز یافت شده قطعاً به شكل مس عنصری بوده است . این دوره را نئولتیك نیز می نامند.
استفاده از ابزار سنگی به خصوص تیغه های از جنس سیلیكس در این دوره نیز مانند همه دوره های بعدی مرسوم بوده است . در «سیلك دو» كه بین ۵۲۶۰ تا ۴۷۷۰ قبل از میلاد را در بر می گیرد ، سفال ها نسبت به دوره قبل پخت بهتری دارند و غالباً درون ظرف به وسیله خطوط هندسی تزیین شده. این دوره را دوره انتقالی كالكولتیك ( مس سنگ ) نیز می نامند. اینجانب در محوطه ای هم افق با «سیلك دو» در اطراف كاشان سرباره های با پخت ناقص را مشاهده نموده ام .«سیلك سه» : در قاعده تپه جنوبی سیلك دیده می شود و به دوره كالكولتیك شهرت یافته و در این دوره شاهد پیشرفت های به مراتب بیشتری هستیم و چون تعداد محوطه های هم افق با این دوره بیشتر است به جزئیات دقیق تر گاهنگاری این دوره می پردازیم . ۴۰۰۰-۴۷۰۰ ق . م كه شامل لایه های ۳ و ۱ است به عنوان كالكولتیك قدیم .
۳۵۰۰-۴۰۰۰ ق . م كه شامل لایه های ۵ و ۴ است به عنوان كالكولتیك میانی . ۳۰۰۰-۳۵۰۰ ق. م كه شامل لایه های ۷ و ۶ است به عنوان كالكولتیك جدید . تكنیك فلز كاری كه نقطه شروع عینی و مستند آن از كالكولتیك قدیم آغاز شده توسعه سریع صنعت فلز كاری و پیدایش حرفه تخصصی و امكان عینیت بخشیدن به ذهنیت انسان را بر اساس نیازهایش فراهم نمود. در این دوره سفال های منقوش نخودی به آخرین درجه ظرافت رسیدند و علت اصلی آن پیشرفت تكنیك سفالگری استفاده بیشتر از چرخ سفال و كامل شدن كوره های پخت سفال و تخصصی شدن بیشتر كارهاست. اشكال هندسی، گیاهی، جانوری و حتی انسانی موجود بر بدنه سفال نخودی این دوره علاوه بر ایجاد زیبایی در ظرف و ارضای حس هنرمند برای ما امروزه حاوی اطلاعات زیادی از روند تكامل سبك نقاشی و تطور هنر هنرمندان و نگاه آنها به طبیعت و حتی مسائل اكولوژیكی آن دوره است. همین اشكال هنری زمینه های نگارش را در دوره بعدی فراهم آوردند. در محوطه باستانی اریسمان یك كه هم افق با سیلك سه است ، مشاهده كرده ایم كه حتی از خرده ای سرباره به عنوان شاموت در خمیره سفال استفاده شده است و این اثبات می كند كه در این دوره سفالگری به مراحل تكامل یافته و فلز كاری به مرحله اولیه رشد خود رسیده بودند .
سیلك ۴ این دوره بعد از هزاره سوم پیش از میلاد آغاز می شود . گستردگی ، استمرار ، نوع تكنیك ها ، حجم و تنوع ذوب فلزات ، استحصال طلا و نقره ، دقیق شدن زوایا ، احجام و اوزان ، پیشرفت شگرف در معماری و ساختن خانه هایی با نقشه از پیش طراحی شده از دستاوردهای این دوره است. علاوه بر این آشنایی با فلزاتی از قبیل مس ، سرب ، طلا و نقره كه شامل پی جویی معادن ، اكتشاف ، استخراج ، ذوب و ساختن ابزار و تجارت است تخصص پیشرفته ای را فرا روی بشر آن دوره قرار داده و اضافه تولید و افزایش جمعیت و تخصصی شدن زیاد كارها منتج به گسترش ارتباطات وسیع شده است. با توجه به حجم فعالیت صنعتی، این دوره فرهنگی بیشترین تأثیرات زیست محیطی را در دوره پیش از تاریخ به جای نهاده است. در سفال های این دوره به علت تمایل زیاد انسان ها به فلز كاری و حجم زیاد تولید به علت افزایش جمعیت، از ظرافت و هنر موجود در آنها به نحو چشمگیری كاسته شده است. وجود سفال های لوله دار ، قرمز با پخت مناسب و سفال موسوم به لب واریخته از مشخصات سفال های این دوره اند. یكی از مهمترین دستاوردهای این دوره استفاده از روش غال گذاری برای تولید طلا و نقره است كه از این تكنیك حتی امروزه نیز با اندك تغییری در مقیاس آزمایشگاهی و كارگاهی استفاده می شود.
شواهد نشان می دهد كه در هزاره اول پیش از میلاد سفال خاكستریها در منطقه وجود داشته اند. محوطه اریسمان ۳ و میلاجرد، نمونه هایی از آن است و در اكثر موارد مكان گزینی این دوره فرهنگی در مجاورت محوطه ای پیش از تاریخ ایران است و دلیل اصلی آن نیز ادامه استفاده از تكنیك های استحصال آب گذشتگان و بومیان این سرزمین بوده است . اگر چه در طول هزاران سال هیچگاه حیات انسانی در كاشان منقطع نشده ولی واحد سیلتها قابلیت مهمانپذیری خود را به صورت تشكیل سكونتگاه ها در اطراف تپه سیلك از دست داده و به واسطه اختراع قنات بخشی از مردم به واحد Qf كه در پایین تر قرار دارد و هسته كنونی شهر كاشان می باشد منتقل شدند و بخشی دیگر نیز جهت استفاده بهتر از چشمه قنات فین به ارتفاع بالاتر رفتند. از این رو در این دوره انفكاك جمعیتی به واسطه بهره گیری بهتر از آب به وجود آمده واحد Qf كاشان نیز در طول تاریخ با وجود كمی جمعیت آن به واسطه موقعیت جغرافیایی و نوع صنعت سلسله مراتب بالایی را در میان شهرهای دیگر ایران داشته است و این چیزی نیست جز توانایی فوق العاده سازش پذیری انسان كه به مدد هوش وی حاصل شده و باعث می شود كه متناسب با تغییر شرایط محیطی و سخت تر شدن پارامترهای تأمین كننده حیات روش های جدید برای سازگاری و بقای انسانی در برخورد با پدیده ای مختلف بروز نماید . فراموش نكنیم كه با تغییر نوع نگرش ها در طول تاریخ آن دسته قابلیت های محیطی ارزش می یافتند كه در دوره قبل مورد توجه نبودند و یا حتی عامل منفی در ساماندهی به اجتماعات انسانی محسوب می شوند . استفاده از خشونت مورفولوژی برای دفاع و ساخت قلعه های دفاعی ، توجه به مناطق كوهستانی و تغییر شكل و به خدمت گرفتن آن ، استفاده از صنعت در مناطق خشك و بسیاری از موارد دیگر . اكنون ، توپوگرافی موجود در سیلك آن مقدار كه باقیمانده، گواه كم و بیش مستقیمی بر لحظه ای در تاریخ انسانی و زیست بوم منطقه است كه بعضاً با تحلیل بلوك دیاگرام كه محورهای آن فضا، زمان، سطح تكنیك و عملكرد انسانی است می توان زمان لازم را برای نهشت لایه های رسوبی فرهنگی تمام ناحیه مربوطه و بخشی از حوادث اتفاق افتاده را در همان دوره نشان داد . انتظار می رود با پایان دادن هر چه سریع تر به حفاری در این محوطه این فرصت را آیندگان نیز بیابند كه همانگونه سیلك را ببینند كه انسان های گذشته و تأثیر طبیعت نقاشی نموده است و قطعاً آیندگان با علوم بیشتر و دقیق تر از این مطالعات نیز حقی خواهند داشت و اجازه دهیم جراحی دیگری بر روی قلب این شاهزاده منحصر به فرد صورت نگیرد.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید