سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

چرخش ایدئولوژیک طالبان


چرخش ایدئولوژیک طالبان
اوایل دسامبر مجله نیوزویك خبر از چاپ و توزیع جزوه ای ۹ صفحه ای در قطع كوچك و به رنگ آبی و سفید داد كه در آن قوانین جدید طالبان درج شده بود. در این جزوه كوچك كه با امضای ملامحمدعمر در افغانستان توزیع شد، اعضای طالبان موظف شده اند ۲۹ قانون مندرج در آن را موبه مو اجرا كنند.
كتاب قوانین طالبان كه «لایحه» نام دارد، بیش از آن كه احكامی برای تنظیم رفتار خودسرانه اعضا یا اهرمی برای حفظ وفاداری هواداران باشد، یك مانیفست سیاسی است كه سركردگان این جریان از طریق آن كوشیده اند تصویر تیره و مخدوش این گروه را در نگاه مردم افغانستان و مناطق مجاور اصلاح كنند. با این مجموعه قوانین ، سران این گروه روكشی لطیف بر چهره یك ایدئولوژی خشن و وحشت زای خویش كشیده اند. تدوین كنندگان این احكام و ضوابط با علم به دلایل سقوط و اضمحلال این جریان، این بار درصدد برآمده اند تا هر آنچه به بازسازی و ترمیم چهره طالبان می انجامد را در اساسنامه این گروه بگنجانند. لذا در مورد این جزوه ۹ صفحه ای و قوانین ۳۰ گانه طالبان شما با توصیه ها و دستورالعمل هایی روبه رو هستید كه هیچ نسبت و پیوندی با ایدئولوژی طالبان ندارد. آنها به كلی تعالیم و آموخته های مكاتب و مراجع سلفی و وهابی را كه نزدیك دو سال در كابل و افغانستان پیاده كردند، به كناری نهاده و با گرته برداری از قوانین دنیای مدرن، تصویر یك گروه منطقی، منعطف و اهل مدارا از خویش ارائه كرده اند. اساسنامه ۳۰ ماده ای طالبان بیش از آن كه كتاب قانون باشد، منشوری سیاسی با ملغمه ای از تاكتیك ها و ترفندهاست كه افكار عمومی آشفته و ذهن خسته ملت افغانستان را نشانه می رود تا بلكه در ایام ناامیدی و فضای ناامن افغانستان راهی نو برای جلب توجه افغان ها به جانب خویش پیدا كند.
گروهی كه در ایام حكومت بر كابل برای پیاده كردن باورهای عقیدتی خود، همه بنیادهای سیاست و فرهنگ را در صحنه افغانستان فنا كرد، اكنون همه عقاید را فدا می كند، تا بنیاد سیاست را در چنگ آورد. از هر منظر به اساسنامه جدید طالبان نگریسته شود این چرخش و عدول از ایدئولوژی و جهش به سوی سكوی قدرت، نمایان خواهد شد.
خوشبختانه افكار عمومی منطقه بویژه مردم افغان هنوز تصویر حكومت فكری این گروه را پیش چشم دارند، ساكنان این خطه با پوست و خون خود میوه و محصول فكری طالبان را چشیده اند.
حكومت وحشت طالبان بر كابل كه هنوز زمان چندانی از آن سپری نشده، یك تابلو تمام نما از گذشته آنهاست كه اكنون با تأمل در آن می توان دامنه دسیسه تازه پرده نشینان طالبان را دریافت.
نسخه واقعی تفكر طالبان در باره جامعه، مردم و جهان خارج همان است كه در بهار خونین افغانستان ۱۳۸۱ به اجرا درآمد و همزمان به چند نقطه دیگر منطقه و جهان سرایت پیدا كرد. در آن نسخه واقعی، انسان و جهان به دو نیمه خیر و شر تقسیم شده اند، همه افراد و انسانها در جرگه الحاد هستند مگر آن كه به آئین طالبان ایمان آورند.
براساس آن نسخه اصلی، طالبان اجازه تصرف در جان، مال و زیستگاه آحاد مردم را دارند و ریختن خون همه كسانی كه به خواسته های این گروه تمكین نكنند مباح است. بنابراین سلسله عقاید واقعی طالبان در خصوص نحوه برخورد با مردم و اموال و اولاد آنها این نیست كه در اساسنامه سیاسی طالبان آمده است.
همگان در كابل دیدند كه سیره و سلوك سیاسی طالبان بر پایه جبر و اجبار ساخته شده است و جریان طالبان با كل مشتقاتش (اعم از سلفیون، القاعده و...) تبعیت، تصلب و تحكم را در روابط فرمانبرداری و فرمانبری عقیدتی خود پذیرفته اند. داستان تسویه حساب های تشكیلاتی این گروه در افغانستان و حذف پلیسی متمردین و معارضان این گروه هنوز در خاطره ها باقی است.
از همین رو، عجیب ترین بخش از تردستی نویسندگان اساسنامه جدید طالبان را باید در فرازهایی دید كه آنها هواداران و فرماندهان این گروه را به عطوفت و انعطاف و گذشت در برخورد با خاطیان و متمردین و معارضان درون سازمانی و برون سازمانی توصیه می كنند.
آشكارترین تناقض در ادعای مداراطلبی طالبان این است كه چگونه گروهی شالوده تعلیمات عقیدتی و ایدئولوژیك آن براطاعت پذیری محض و مطلق استوار است و تشكیك و سؤال در نزد مراجع آن عین شرك تلقی می شود امروز برای والیان خود نسخه مدارا و مذاكره می پیچد.
از منظری دیگر می توان با مطالعه مفاد منشور اخیر طالبان به بحران بقای این گروه پی برد، سران سیاسی این گروه با درك این واقعیت كه طالبان با آن عقاید دیروزین قادر به ادامه حیات نیستند. بنابراین مجموعه ای از فرامین روزآمد لازم است تا این گروه از گزند خطر طرد و انزوا مصونیت یابد.
آنها به تجربه دریافته اند كه برای بازگشت به میان مردم وحشت زده، لاجرم باید ماسك اخلاق را به صورت زد.
اما گزارش ناظران افغانستان حاكی از آن است كه طالبان حتی به آنچه در كتابچه قوانین شان نوشته اند وفادار نمانده اند، عملیات به اصطلاح بازگشت پیشروی آنها در روستاها و نقاط دوردست جنوب و شرق افغانستان همچنان بر محور سه ابزار پول (تطمیع)، سلاح (زور) و ارعاب انجام می گیرد. چنان كه در گزارش نیوزویك تصریح شده، در حلقه جدید حملات طالبان به روستاهای پیرامون قندهار و پكتیا، چندین نفر از معلمان و آموزشگاه ها و نیز عوامل امدادرسانی قتل عام شده اند.
منبع: نیوزویك ‎
نویسنده: كریستوفر دیكی‎/ ترجمه: بنفشه غلامی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید