پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

افزایش اعتماد به نفس


افزایش اعتماد به نفس
بگذارید توجه مان را بر موضوع خود تلقینی متمركز كنیم و بفهمیم چیست و قادر به كسب چه چیزهایی است.
یك واقعیت معروف وجود دارد كه می گوید، آدمی به هر چیزی كه برای خود تكرار می كند چه درست باشد چه غلط بالاخره ایمان می آورد. اگر انسان دروغی را بارها و بارها تكرار كند، بالاخره آن را به عنوان حقیقت می پذیرد. هر انسانی به دلیل افكار مسلطی كه اجازه می دهد ذهنش را اشغال كنند، چیزی هست كه خودش است.
حال سخنی را مطرح می كنم كه واقعا درست است:
افكار تحریك شده با هر یك از احساسات انسان، نیروی «مغناطیسی» می یابند كه افكار مشابه دیگر را جذب خود می كنند.
بنابراین فكری كه با احساس، مغناطیسه شده، چون دانه ای است كه در خاك حاصل خیز كاشته می شود، جوانه می زند، رشد می كند و خود را بارها و بارها افزایش می دهد تا همان یك دانه ساده به میلیون ها دانه غیرقابل شمارش یك جنس تبدیل شود!
ذهن انسان دائما در حال جذب ارتعاشاتی است كه با آنچه بر آن مسلط است هماهنگ است. هر فكر، اندیشه، برنامه ریزی یا هر هدفی كه شخص در ذهن خود نگه می دارد، گروهی از خویشاوندان خود را جذب می كند، آن ها را به نیروی خود اضافه می كند و آن قدر رشد می دهد تا عاملی مسلط در ذهن او گردد.
حال بگذارید به نقطه شروع بحث بازگردیم و با نحوه كاشت دانه اصلی فكر، برنامه یا هدف در ذهن انسان بیشتر آشنا شویم. بسیار ساده است: هر اندیشه، برنامه یا هدف با تكرار در ذهن جای می گیرد. به همین دلیل است كه از شما خواستیم شرحی از هدف اصلی یا هدف مشخص خود بنویسید، آن را به حافظه بسپارید و هر روز با صدای بلند تكرار كنید، چرا كه با این روش ارتعاشات صدا به ضمیر ناخودآگاه می رسند.
تصمیم بگیرید همه تاثیرات یأس آور محیط را از ذهن خود دور بریزید و زندگی خود را بر مبنای خواسته خودتان بسازید. با در دست گرفتن موجودی سرمایه های ذهنی و استعدادی خویش، خواهید فهمید بزرگترین ضعف تان كمبود اعتماد به نفس است. این نقص از طریق خود تلقینی برطرف می شود و ترس به شجاعت مبدل می گردد. این اصل نیز با سازمان بخشیدن به افكار مثبت و سازنده بیان شده در نوشته، حفظ كردن آن و تكرارش تا تبدیل به جزیی از تجهیزات كارآمد ضمیر ناخودآگاه ذهن، به دست می آید.
● فرمول افزایش اعتماد به نفس
▪ گام اول: من می دانم توانایی رسیدن به هدف مشخص زندگی خود را دارم، بنابراین از خودم طلب پایداری و فعالیت مداوم می كنم. من هم اكنون در اینجا قول اجرای چنین كاری را می دهم.
▪ گام دوم: می دانم كه افكار مسلط ذهن من سرانجام به صورت فیزیكی و خارجی متولد و به تدریج به واقعیت فیزیكی تبدیل می شوند؛ بنابراین هر روز به مدت سی دقیقه ذهن خود را روی تفكر درباره كسی كه می خواهم به آن مبدل شوم متمركز می كنم و در نتیجه در ذهنم تصویر ذهنی روشنی از آینده خلق می نمایم.
▪ گام سوم: براساس اصل خود تلقینی می دانم هر خواسته ای كه با پایداری در ذهنم نگه می دارم بالاخره به دنبال ظاهر كردن خود با وسایل عملی می گردد؛ بنابراین در روز ده دقیقه از وقتم را به بالا بردن اعتماد به نفس در خود اختصاص می دهم.
▪ گام چهارم: شرح كامل هدف اصلی خود در زندگی را به روشنی نوشته ام. تا رسیدن به اعتماد به نفس كافی برای به دست آوردن آن دست از تلاش برنخواهم داشت.
▪ گام پنجم: كاملا می دانم كه هیچ ثروت یا منصبی به مدت طولانی دوام ندارد، مگر این كه بر پایه حقیقت و درستی بنا شده باشد؛ بنابراین در هیچ معامله ای كه برای كسانی كه تحت تاثیر آن قرار می گیرند سودآور نیست شركت نخواهم جست. من با جذب نیروهایی كه آرزوی استفاده از آنها را دارم در همكاری با افراد، موفق خواهم شد و به خاطر خواسته ام كه خدمتگزاری به مردم است، دیگران را وادار به خدمتگزاری به خویش خواهم كرد. من با ایجاد حس عشق نسبت به همه انسان ها، احساسات تنفر، حسادت، خودخواهی و بدگمانی را از خود دور می كنم. چون می دانم رفتار غلط نسبت به دیگران هیچ گاه موجب موفقیت نمی شود. من دیگران را وادار می سازم به من اعتماد كنند، چون خود به دیگران اعتماد دارم. نام خود را در پایان این فرمول می نویسم و امضا می كنم و آن را به خاطر می سپارم و روزی یك مرتبه با ایمان كامل بلند تكرار می نمایم، تا این كار به تدریج بر افكار و اعمالم تاثیر بگذارد و به شخصی خودمتكی و موفق تبدیل شوم.
در پس این فرمول قانونی از طبیعت نهفته است كه تاكنون هیچ كس قادر به توضیح آن نبوده است. نام این قانون اهمیت ندارد. مهم این است كه این قانون برای شكوه و موفقیت بشر كارساز است، اگر به طور سازنده به كار رود.
از سوی دیگر، اگر از جهت مخرب مورد استفاده قرار گیرد به آسانی نابود می شود. در این سخن می توانید واقعیتی مشخص دریافت كنید. بدین نشان كه دلیل این كه بعضی در شكست غرق می شوند و زندگی شان را در فقر و بدبختی و پریشانی به پایان می برند، كاربرد نادرست اصل خود تلقینی است. به عبارت دیگر تمام انگیزه های فكر، این استعداد را دارند كه جامه معادل فیزیكی شان را به تن كنند.
● مصیبت تفكر منفی
ضمیر ناخودآگاه قدرت تمییز افكار سازنده و مخرب را ندارد و تنها با ماده اولیه ای كه با آن تغذیه می شود، یعمی افكار، كار می كند.
درست همانطور كه الكتریسیته اگر به طور سازنده به كار رود چرخ صنعت را می گرداند و خدمات مفید ارایه می دهد و با كاربرد غلط به وسیله ای نابودگر مبدل می شود، قانون خود تلقینی نیز می تواند شما را به طرف صلح و كامیابی هدایت كند، یا این كه در دره بدبختی، شكست و نهایتا مرگ غرق سازد. تمام این ها به میزان درك شما از آن و نحوه استفاده از آن بستگی دارد.
اگر ذهنتان را با ترس، تردید و بی ایمانی نسبت به توانایی هایتان پر كنید، اصل خود تلقینی این روحیه بی ایمانی را می گیرد و از آن به عنوان الگویی برای تبدیل خود به معادل استفاده می نماید. مانند باد كه یك كشتی را به سمت شرق و دیگری را به سمت غرب هدایت می كند، این قانون نیز به نسبت تنظیم «افكار» می تواند شما را بالا بكشاند یا به پایین بفرستد.
جایی در ساختمان روح شما، بذر دستاوردها خفته است، كه اگر بیدار شود و وارد عمل گردد شما را به ارتفاعاتی می رساند كه تاكنون امید رسیدن به آن مكان ها را هم نداشته ایم. درست مانند موسیقی دان ماهری كه با كشش های دقیق بر سیم های ویالون نغمه های زیبا می آفریند، شما هم می توانید نبوغ خوابیده در مغزتان را بیدار كنید و به هر هدفی كه آرزوی دستیابی به آن را دارید، برسید.
احساس عشق به طور تنگاتنگ به ایمان وابسته است. به این دلیل كه عشق به تبدیل افكار به معادل روحی و غیرمادی بسیار كمك می كند. نویسنده در طول تحقیقات خود با بررسی نتیجه زندگی و دستاوردهای صدها مرد كشف كرد كه در پس موفقیت همه آنان، تاثیر عشق یك زن وجود داشته.
بگذارید قدرت ایمان را در مردی كه برای همه شناخته شده است، بررسی كنیم: ماهاتما گاندی از هندوستان. این مرد یكی از نمونه های شگفت انگیز اثبات وجود ایمان است.
گاندی در آن دوران بدون داشتن هیچ یك از اسباب قدرت مثل پول، كشتی جنگی، سرباز و تسلیحات، بیشتر از قدرت پتانسیل خود استفاده نمود. او نه پول داشت، نه خانه و نه حتی یك دست لباس كامل، اما قدرت داشت. او چگونه به آن قدرت دست یافت؟
گاندی این قدرت را با فهم و درك اصل ایمان و از طریق توانایی اش در كوچ دادن ایمان به ذهن دویست میلیون نفر دیگر به دست آورد. او با موفقیت توانست بر ذهن دویست میلیون نفر تاثیر بگذارد و آن ها را مانند یك ذهن واحد با هم بیامیزد. چه نیروی دیگری جز ایمان می تواند چنین كاری انجام بدهد؟
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید