پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

من چمن ورزشگاه هستم


من چمن ورزشگاه هستم
تصویر دربان ورزشگاه ویمبلی وقتی روز ۳۰ ژوئن سال ۱۹۶۶ پس از ساعت ها جشن و پایكوبی هواداران به مناسبت تنها قهرمانی انگلستان درجام جهانی، در «معبد فوتبال» را بست به عنوان كلیشه ای از تنهایی مطلق من باقی ماند. فقط او بود و یك سكوت بزرگ. «او» رفت و تنها چمن ورزشگاه یادگار روز قهرمانی برجای ماند.
فرقی ندارد كجا، هویت و كار تمام چمن استادیوم ها مشخص است: لگد خوردن و له شدن به بهانه موفقیت عده ای و به بهای شادی گروهی دیگر. شاید تمام قصه «بودن» در همین جا خلاصه نشود. این چشم سبز، بیناتر از همه؛ آن روی سكه فوتبال و فوتبالیست را دیده و از اسرار مگویی سر درآورده است.
مثلاً می داند «نوكمپ» مكانی است برای عقده گشایی ناكامان عرصه سیاست یا جایی برای زنده نگه داشتن یاد ۲۹ هوادار بارسا كه در جریان جنگ های داخلی اسپانیا كشته شدند یا فریادهای روی سكو و رازهای قلب پویول كه به عنوان نماد كاتالونیا باید قبل از جدال با رئال مادرید بازوبند خود را روی تك تك سنگ قبرهای قربانیان جنگ اسپانیا بگذارد.
این مسایل را چمن نوكمپ بهتر از هر كسی درك كرده. آنجا چه بی حرمتی های بزرگی صورت گرفت. راستی یك كله خوك نیز به سمت من پرتاب شد كه بر تجربیات قبلی افزود.«سانتیاگو برنابئو» آبی تر است آنجا چمن ها نیز مجبورند به سنت باشگاه سلطنتی با نظم و ترتیب آماده لگد خوردن شوند.
چمن برنابئو خوشبخت است چون در بیشتر مواقع شاهد شادی فوتبالیست ها وهواداران پرافتخارترین تیم جهان بوده، بخشی از این موفقیت ها با بی عدالتی رقم خورده است. شاهد چه حق خوری هایی كه نبودم...چمن سن سیرو شاید كمتر احساساتی شده اما تنها استادیوم دنیا است كه یك هفته هم استراحت ندارد. ما لگد می خوریم تا افرادی چون برلوسكونی و موراتی به مدد كامیابی چند روزه در آسمان ها آشیانه بسازند.
این هم یك روش است! «آرچیبالد لینچ» بیچاره، فكر نمی كرد با ساخت سن سیرو، چنین دردسر بزرگی ایجاد شود!اولدترافورد را «تئاتر رؤیاها» می نامند. چمنی كه روزگاری از استوك كتانی گرانقیمت بكهام ضربه ها خورد، زیر پای سرآلكس فرگوسن مغرور (كه همواره ،۶ ۷ آدامس جویده شده را با آزادی كامل روی چمن پرتاب می كرد) دوام آورد و متانت و سرعت رایان گیگز را یكجا ستایش كرد، اكنون جلوی ساها و ویدیچ كم آورده و گفته می شود ظرفیت این ورزشگاه گسترش خواهد یافت. هر چه باشد منچستریونایتد رؤیایی ترین روزهایی كه یك استادیوم می تواند تجربه كند را به وجود آورد.
منظور، فینال فصل ۱۹۹۹-۱۹۹۸ لیگ قهرمانان اروپا است. تا دقیقه ۹۰ بایرنی ها پاهای خسته و ناتوان خود را فاتحانه بر چمن می كوبیدند اما بكهام در عرض ۲ دقیقه با ۲ سانتر زیبا چند پر چمن نوكمپ را كَند گویی نام قهرمان جام را در نقاط خالی شده عوض كرد.بگذریم... اگر در نوكمپ فحش، در برنابئو ظلم، در سن سیرو قدرت و در اولدترافورد سنت را دیدم، از آنفیلد سرو صداهای تمام نشدنی، از وست فالن آن اتحاد چشم نواز و از ولودروم آتش بازی بچه كارگرها را به یاد دارم. همه گریه كردند، خندیدند و رفتند اما من ماندم و همه اینها را دیدم. مطمئن باشید تا جاذبه فوتبال هست با افتخار پذیرای لگد فوتبالیست ها خواهم بود.
مرتضی یاسری‌نیا
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید