جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

پادشاهی که مطلوب امریکا نیست


پادشاهی که مطلوب امریکا نیست
«امیر عبدالله» پادشاه عربستان به منظور مقابله با مخالفت های سیاسی داخلی سعی کرده به برخی از اصلاحات سیاسی سرعت بخشد، ولی اقدامات او خیلی کمتر از حد تقاضای مخالفان بوده که خواستار استقرار نهادهای مدنی، احترام به حقوق بشر و برقراری عدالت در جامعه هستند... امیر عبدالله که موفق شده در حوزه اقتصادی اقدامات اصلاحی فراوانی در راستای مبارزه با رانت خواری های گسترده درباریان به سرانجام برساند و دست عده زیادی را از درآمدها و پورسانت های افسانه یی قطع کند، در حوزه سیاسی معتقد به اصلاحات تدریجی است.
از زاویه دیگر طرح جامع امریکا به طور تلویحی درصدد کاهش نقش و جایگاه «عربستان امیرعبدالله» در معادلات عربی- اسلامی است.
امریکایی ها اکنون دریافته اند که «عربستان امیر عبدالله» بدون آنکه ضدامریکایی باشد، منطقه یی نگرتر از«عربستان فهد» عمل می کند زیرا حمله امریکا به رژیم صدام حسین و عراق در اواخر سال ۲۰۰۲ و مخالفت عربستان، مصر و سوریه به عنوان سه کشور قدرتمند عرب با این حمله شکاف موجود بین سعودی ها و امریکا را بیشتر کرد، به نحوی که امریکایی ها مجبور شدند با بلااستفاده شدن پایگاه هوایی پرنس سلطان در جنوب ریاض امکانات و تجهیزات این پایگاه را به قطر منتقل کنند و به حضور نظامی خود در عربستان پایان دهند، این در حالی بود که تغییر رژیم عراق نیز نه تنها سعودی ها را خوشحال و خرسند نکرد، بلکه نگرانی های آنان نسبت به آینده عراق و منطقه را بیشتر کرد.
از سوی دیگر به اعتقاد برخی از استراتژیست های نومحافظه کار نظیر ریچارد پرل دشمنان امریکا در جهان عرب در کشورهایی به سر می برند که امریکا به ظاهر با دولت های آنان روابط دوستانه یی دارد و این یعنی عربستان. در امریکا اکنون این اعتقاد تقویت می شود که «عربستان هسته اصلی و مرکزی اسلام سیاسی رادیکال در جهان اهل سنت» است که یکی از تهدیدات جدی علیه امنیت ملی امریکا به شمار می رود.
لذا مسوولان حکومت امریکا و از جمله دموکرات های پیروز در انتخابات اخیر کنگره درصدد هستند که در میان مدت «اهرم افزایش تولید نفت عراق را در جهت کاهش قیمت نفت» و «افزایش واردات نفت شرکت های امریکایی از عراق را به عنوان اهرمی در جهت کاهش وابستگی واشنگتن به نفت عربستان» مورد توجه قرار دهند، اگرچه تا زمانی که جایگزین مطمئنی برای صادرات ۱۰ میلیون بشکه یی نفت عربستان پیدا نشود، روابط واشنگتن- ریاض حتی در دوره دموکرات ها دچار تغییرات راهبردی و اساسی نخواهد شد.
البته در چارچوب اهداف و منافع فوق الذکر، فشار امریکا بر عربستان عمدتاً در پی تغییر رفتار عربستان و همسوتر کردن آن با دیدگاه ها و سیاست های امریکا در منطقه است. این فشارها با محوریت متهم سازی عربستان در پرونده ۱۱ سپتامبر و با هدف جلب همکاری آل سعود در مسائل منطقه صورت می گیرد.
اجزای این فشار همه جانبه که از آغاز دوره بوش شروع شده و احتمالاً در دوره حاکمیت دموکرات ها بر کنگره نیز ادامه خواهد یافت، مواردی نظیر ایراد اتهام علیه نهادهای رسمی و حکومتی و نهادهای غیررسمی و مذهبی عربستان بوده است.
انتشار گزارش هیات مشاوران پنتاگون علیه عربستان و معرفی عربستان به عنوان هسته اصلی تروریسم اسلامی، متهم کردن عربستان به عدم همکاری مناسب با امریکا در مبارزه علیه تروریسم و ارتباطات برخی از مسوولان و شاهزادگان سعودی با اعضای القاعده از مصادیق دیگر این فشارها بوده است.
از مصادیق جزیی تر آن می توان به اتهامات همزمان رسانه های امریکا و انگلیس علیه شاهزاده ترکی بن فیصل رئیس سابق سرویس های امنیتی عربستان و سفیر کنونی عربستان در امریکا اشاره کرد. در ادامه این روند سندسازی و بزرگ نمایی حتی مدتی ارتباط عربستان با عوامل حوادث ۱۱ سپتامبر نقش ویژه و محوری پیدا کرد که از جمله مصادیق آن می توان به وارد کردن اتهام مستقیم علیه همسر بندر بن سلطان سفیر سابق عربستان در امریکا اشاره کرد.
نکته مهم در روند این جنگ روانی، وجود نوعی تقسیم کار و وظایف بین کنگره و کاخ سفید در دوره حاکمیت جمهوریخواهان بر کنگره بود که البته بعید است در دوره جدید نیز تغییر چندانی کند. اگر چه برخلاف کنگره، کاخ سفید همواره سعی کرده خود را نگران ضربه زدن این مسائل به روابط ریاض - واشنگتن نشان دهد تا واشنگتن به طور همزمان و در چارچوب عملیات روانی علیه ریاض، سیاست چماق و شیرینی را به کار گیرد.
البته در مقابل عربستانی ها ساکت نبوده اند و تشدید فشار امریکا بر عربستان، برخی نتایج منفی نیز دربرداشته است که موضع گیری های شدید روزنامه های عربستان در اعتراض به عملکرد امریکا در عراق و ساختار حکومتی جدید عراق و برتری شیعیان و کردها در این ساختار از این جمله است که ریاض را به یکی از کانون های جنگ روانی - تبلیغاتی علیه حضور نظامی امریکا در عراق تبدیل کرده است. حتی امیر عبدالله پادشاه عربستان نیز چند روز قبل در افتتاحیه نشست سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس اعلام کرد که در عراق چیزی شبیه جنگ داخلی در جریان است.
البته وقایع اخیر در درون عربستان و تهدیدات القاعده علیه چاه ها و تاسیسات نفتی این کشور، امریکا را بر آن داشته تا ضمن تداوم فشارها بر آل سعود، احتیاط را نیز در زمینه چگونگی وارد کردن فشارها از دست ندهد. جرج بوش رئیس جمهور امریکا چندی قبل در همین چارچوب و در مراسم بیستمین سالگرد فعالیت موسسه امریکایی «وقف ملی برای مردم سالاری» در واشنگتن، طی سخنانی پیرامون گسترش مردم سالاری در جهان به طور مشروح به لزوم اصلاحات سیاسی و اجتماعی در منطقه خاورمیانه و از جمله عربستان پرداخت.
جرج بوش در این زمینه، ضمن تقدیر و ستایش از اصلاحات سیاسی و برگزاری انتخابات در کشورهای بحرین، قطر و امارات به اینکه دولت امیر عبدالله اولین گام ها را به سمت مردم سالاری برداشته اشاره کرد و گفت؛ «دولت عربستان با واگذاری نقش بیشتر به مردم می تواند رهبریت واقعی را در منطقه به نمایش گذارد.»
اما هنگامی که بوش گفت «چشم پوشی ۶۰ساله کشورهای غربی بر فقدان آزادی در خاورمیانه هیچ نتیجه یی به دنبال نداشته است و خاورمیانه تا زمانی که آزادی در آن شکفته نشود به عنوان یک منطقه راکد، خشن و خشونت آمیز باقی خواهد ماند که آماده صدور آنها به مناطق دیگر است» معلوم بود که نوعی فشار محتاطانه بر عربستان نیز در این پیام نهفته است.
برخی از نخبگان سعودی حتی معتقدند که ناآرامی های عربستان و تهدیدات محصول جلوگیری آل سعود از فرآیند اصلاحات و نیز تنفر القاعده یی ها از امریکا و خشم آنها از همکاری آل سعود و امریکا است. این نخبگان می گویند باید با اصلاحات و گفت وگو بین آل سعود و اصلاح طلبان زمینه فعالیت القاعده یی ها را از بین برد و از به راه افتادن حمام خونی که عربستان سعودی در معرض آن قرار گرفته جلوگیری کرد. شاهزاده «ولید بن طلال» سرمایه دار معروف سعودی و برادرزاده پادشاه نیز با این ایده همراه است و خواهان تسریع در انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی برای حل مشکل افراطی گری دینی است.
البته این فقط مشکل امیر عبدالله نبوده و نیست. از سال ۱۹۳۲ که «ملک عبدالعزیز بن سعود» پادشاهی عربستان سعودی را بنیان گذاشت، وارثان او با بحران های متعددی مواجه شده اند. ناصریسم و ناسیونالیسم بحرانی بود که مشروعیت اسلامی - عربی این کشور بسیار سنتی را لرزاند و صبغه آن را کمرنگ کرد.
حمله صدام به کویت و عربستان که تمامیت ارضی و وجودی این کشور را تهدید کرد و در حال حاضر نیز چالش های داخلی و برخی اختلافات با امریکا سعودی ها را نگران کرده است.
البته به نظر می رسد هدف فشارهای امریکا بر عربستان، همسوسازی بیشتر عربستان با سیاست های امریکا در دو بحران عراق و فلسطین است و ضربه زدن به ساختار حکومتی عربستان و تضعیف آن به طور جدی در دستور کار واشنگتن قرار ندارد زیرا به نظر نمی رسد تا زمانی که جایگزین مطمئنی برای تولید ۱۱ میلیون بشکه یی نفت عربستان در روز پیدا شود، امریکا قادر به تغییرات جدی در روابط خود با عربستان شود.
عربستان نیز به دلیل نیاز به بازار نفت امریکا که روزانه بیش از ۲۰ میلیون بشکه مصرف دارد و عربستان برای تسخیر آن با ونزوئلا و مکزیک و سایر صادرکنندگان عمده نفت رقابت شدید دارد، به چالش جدی با امریکا برنخواهد خاست. لذا تحت تاثیر دو عامل «ماهیت راهبردی روابط عربستان - امریکا» و «مساله خرید و فروش نفت» چالش های روابط امریکا بر عربستان چندان غیرقابل کنترل و مدیریت نخواهد شد. امیر عبدالله نیز امیدوار است با امریکا به یک توافق کلان و مجموعه یی درباره تحولات عراق، لبنان، فلسطین و سوریه دست یابد و تمامی این مسائل را در چارچوب یک توافق عام با واشنگتن پیش ببرد.
ضمن آنکه درگیری های لفظی اخیر فاروق الشرع معاون بشار اسد با مسوولان عربستانی نیز نشان می دهد که دمشق نگران چنین توافقی بین امریکا و عربستان درباره مساله لبنان و حتی سرمایه گذاری مشترک امریکا و عربستان بر روی عنصری چون خدام است.
تحلیل خدام نیز این است که حکومت سوریه رفتنی است و حتی اگر در حال سقوط نباشد منافع شخص وی در این است که به جای انفعال و سکوت با امریکا و فرانسه و عربستان وارد معامله شود تا به یک تغییر حاکمیت در سوریه با محوریت وی تن دهند زیرا از نظر خودش وی تنها فردی در اپوزیسیون سوریه است که با ساختار کنونی حکومت و نظام اداری و حکومتی در این کشور آشنا است و توان اداره و کنترل آن بعد از حذف اسد را دارد و قادر خواهد بود به یک تغییر حکومت کم هزینه و بدون هرج و مرج و فروپاشی نظام حکومتی اقدام ورزد. در واقع خدام می خواهد این نقش را برای خود جا بیندازد که وی تنها کسی است که می تواند به رغم سوابقش، سیستم حکومتی در سوریه را بدون فروپاشی پس از حذف اسد نگه دارد.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید