جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

شیر یا خط، خاتمی یا احمدی نژاد؟


شیر یا خط، خاتمی یا احمدی نژاد؟
● نامه یی به اصولگرایان پس از انتخابات
ملت ایران در ده سال اخیر، در سه انتخابات، نتایج غیرمنتظره را رقم زدند؛ انتخاب خاتمی در دوم خرداد ۱۳۷۶، انتخاب احمدی نژاد در سوم تیرماه ۱۳۸۴ و انتخاب هاشمی در خبرگان و اصولگرایان منهای دولت در شورای شهر در ۲۴ آذرماه ۱۳۸۵.
هرچند هر سه حادثه، قابل پیش بینی بود و احتمالاً عده یی هم چنین حدس و گمان نزدیک به واقعی زده باشند ولی واکنش رفتار نخبگان و مردم پس از این حوادث، نشان داد که اغلب تحلیلگران و جناح های سیاسی از این نتایج دچار شگفتی شده بودند، به طوری که برخی به احتمال تقلب در انتخابات روی آوردند تا مساله را تحلیل کنند. ولی نکته مهم دیگری که در این رابطه وجود دارد، این است که پیروزمندان هر سه حادثه، خودشان هم باورشان نمی شد چنین نتیجه یی به دست آید و پیروز هر صحنه، در حادثه بعدی غافلگیر شد.
آقای خاتمی و دوستانش هم در دوم خرداد و هم سوم تیر و آقای احمدی نژاد و دوستانش هم در سوم تیر و هم در ۲۴ آذر غافلگیر شدند. هرچند ماهیت غافلگیری نخست از نوع پیروزی و ماهیت غافلگیری دوم از نوع شکست بود، ولی چند نکته مشترک در همه آنها وجود دارد:
▪ عامل پیروزی و شکست، پاسخ ملت ایران به وضعیت جاری اداره کشور بوده است.
▪ رفتار گذشتگان و تصویر از رفتار آیندگان در پاسخ ملت ایران نقش موثری داشته است، برای همین شکست خوردگان به دلیل رفتار و ضعف خود در اداره کشور و برندگان به خاطر وعده های خویش مورد توجه قرار گرفته اند.
▪ پاسخ ملت ایران در هر انتخابات، همراه با پیامی بوده و رفتار آنان از یک مفهوم سیاسی برخوردار بوده است که دو جنبه منفی و مثبت همراه آن بوده است؛
الف) در جنبه منفی، ملت ایران رویکردها و عملکرد مدیران گذشته را نقد کردند.
ب) در جنبه مثبت، خواهان تغییرات و اصلاحات جدید در رفتار و توانایی مدیران جدید بوده اند.
متاسفانه، پیروزمندان صحنه های سیاسی، بخش اول پیام ملت ایران را گرفتند و سعی کردند با تشکیل یک جبهه مبارزاتی علیه شکست خوردگان، فرصت به دست آمده را بهره برداری کنند، ولی از فهم بخش دوم آن عاجز ماندند و از برنامه ریزی و تحقق وعده های خود بازماندند. لذا به همین دلیل راه خطا را در پیش گرفتند. اما چرا نخبگان سیاسی، پیام های ملت ایران را در هر سه انتخابات به طور کامل درک نکردند؟
آیا رفتار ملت ایران پیچیده و غیرقابل پیش بینی است یا روش تحلیل نخبگان پیچیده و ذهنی بوده است؟ آیا رفتار ملت ایران دارای قاعده و نظم منطقی است یا آن که در هر لحظه کاری می کنند که نظم و قاعده خاصی بر آن حاکم نیست؟ البته برخی از نخبگان هم تلاش می کنند با شیر یا خط کردن، نتیجه انتخابات را بفهمند. تحلیل رفتار ایران یک موضوع تحقیقاتی است که می تواند درس بزرگی برای سیاسیون و شاید منشاء تولید نظریات برای محققان و نظریه پردازان علوم جامعه شناسی سیاسی و روانشناسی اجتماعی باشد. من از منظر تحلیل سیاسی به رفتار ملت ایران در این سه انتخابات نگاه کردم و به نکات زیر رسیده ام:
● پیام ملت ایران در دوم خرداد و سوم تیر و ۲۴ آذر ماه.
▪ به نظر من ملت ایران در دوم خرداد به گسترش حوزه سیاست از عده یی خاص به عموم ملت ایران و «دسترسی آحاد مردم به حضور موثر در صحنه سیاست» رای دادند و به «انسداد» و «نمایندگی های خودساخته» پشت پا زدند تا این که بتوانند دستاوردهای خود را در دهه های اخیر توسعه دهند و در کنار ثبات و امنیت، پیشرفت هم داشته باشند. به همین دلیل به شعار آزادی و جامعه مدنی و گفت وگوی تمدن ها رای دادند، لذا رای آنان به آزادی و جامعه مدنی ارتقای سطح سیاست و حضور خود در آن بود و نه از دست دادن ارزش ها و دستاوردهای قبلی.
در حقیقت مشارکت عمومی جامعه که خواست مردم بود. از سوی دیگر، آنها به گشایش در روابط بین المللی و حضور فعال تر ایران در خارج از کشور امید داشتند.
ولی کسانی که در دوم خرداد پیروز شدند، چون با دولتمردان قبلی و ارزش های آنان سر ناسازگاری داشتند، گمان کردند ملت ایران، آنها را برای یک منازعه و تسویه حساب برگزیده، لذا در داخل جبهه یی از مشارکت برای تسویه حساب و در خارج جبهه یی برای امتیاز دادن و عقب نشینی به وجود آورده اند. برای همین، زمانی متوجه اشتباه شان شدند که فرصت هشت ساله از دست رفته بود. یعنی صرفاً به بخش «نفی» پیام ملت ایران توجه کردند و به بخش اثباتی آن توجه نکردند.
▪ ملت ایران در سوم تیرماه ۱۳۸۴ به دو دلیل به آقای احمدی نژاد رای دادند؛
ـ اصلاح و تغییر در سیاست خارجی
ـ اصلاح و تغییر در سیاست داخلی
پیام نخست ملت ایران، این بود که به سیاست تنش زدایی یک طرفه و عقب نشینی های غیرمنطقی جبهه دوم خرداد در برابر زیاده خواهی های غرب پشت پا زدند و در مقابل انفعال دولتمردان در برابر غرب واکنش نشان دادند.
پیام دوم ملت ایران در سوم تیر، انتقاد به سیاست بی توجهی به مردم و عدم رعایت وضعیت زندگی آنان و همچنین اعتنا نکردن ارزش ها و باورهای آنان بوده است.
مردم در سوم تیر می خواستند که اولاً؛ دولتمردان از انفعال در سیاست خارجی بیرون آیند و ثانیاً به فکر مردم باشند، ولی آیا آنان می خواستند دولت از انفعال خارج شود و به ماجراجویی کشیده شود یا به مردم نزدیک شود ولی از نخبگان فاصله بگیرد؟
متاسفانه این دو برداشت اشتباه از پیام مردم، باعث شد که نزدیکی به مردم به فاصله گرفتن از نخبگان و خروج از انفعال در سیاست خارجی، به ماجراجویی تعبیر شود. البته خروج از انفعال در سیاست خارجی، دستاوردهای قابل توجهی داشت، اما اقدامات محدود ماجراجویانه می تواند به این دستاوردها ضربه وارد کند که تا دیر نشده، باید از این آسیب جلوگیری کرد.
▪ ملت ایران در ۲۴ آذرماه به اشتباهات و برداشت غلط یادشده پاسخ دادند و با انتخاب معروفان یا کاندیداهای لیست وحدت ، خواهان اصلاح مجدد رفتارهای سیاسی دولتمردان شده اند.
● هر سه حادثه، دو قاعده زیر را در رفتار مردم به ما نشان می دهد؛
▪ در سیاست خارجی نه انفعال و نه ماجراجویی، بلکه اقدام منطقی و شجاعانه دکترین سیاسی خارجی را تشکیل می دهد.
▪ سیاست داخلی باید بر محور مردم و نخبگان و ارزش ها استوار شود، کنار گذاشتن هر کدام، با واکنش مردم روبه رو خواهد شد.
بنابراین، با توجه به این قواعد رفتاری و همچنین چالش های جدید خارجی و داخلی و با توجه به شرایط و حوادث احتمالی آینده، گمان می کنم نخبگان و دلسوزان انقلاب و دولتمردان کشور، می توانند بر محورهای زیر به یک انسجام سیاسی اجتماعی جدید برسند؛
ـ رعایت اصول انقلاب با تفسیر امام و رهبری انقلاب و پرهیز از لیبرال منشی و محافظه کاری در شرایط فعلی کشور.
ـ وحدت روی منافع ملی و به ویژه شتاب بخشیدن به امر توسعه همه جانبه در رسیدن به اهداف چشم انداز بیست ساله.
ـ تبدیل کردن جنگ تحمیلی اقتصادی امریکا و تحریم اخیر به یک جهاد اقتصادی فراگیر با مشارکت نخبگان و مردم و میدان دادن و به کارگیری همه نیروها و استعدادهای انسانی در صحنه های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی از تمامی گروه ها و اقوام و نخبگان کشور.
ـ تحمل رقبا در صحنه رقابت و همکاری و تعاون پس از پایان رقابت ها و انتخابات با یکدیگر و به ویژه با کسانی که در سوم تیر و بیست وچهار آذرماه موفق شده اند.
امیدواریم این نحوه نگاه به رفتارشناسی ملت ایران، بتواند در فهم دقیق تر پیام آنان موثر افتد و همچنین این پیشنهادها، راهی برای پویایی سیاسی در عین ثبات و چرخش قدرت بین نخبگان و ارتقای کارآمدی به وجود آورد؛ وظیفه اصولگرایان انقلاب اسلامی در شرایط کنونی در جداسازی مواضع خود از محافظه کاران و اصلاح طلبان از یک طرف و همچنین از محافظه کاران و اصلاح طلبان نو که با یک رویکرد افراطی از پیام واقعی ملت ایران حرکت می کنند از سوی دیگر، بسیار مهم و در شرایط سیاسی فعلی کشور، راهگشا است.
محسن رضایی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید