پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

درباره اکبر ثبوت


درباره اکبر ثبوت
اكبر ثبوت
ـ متولد ۱۳۲۴ تهران
ـ پایان تحصیلات ابتدایی در تهران، ورود به حوزه و تحصیلات حوزوی
ـ اخذ مدرك لیسانس حقوق از دانشگاه تهران
ـ درس خوانده در دو رشته حقوق و فلسفه در دانشگاه تهران
ـ مشاور گروه فلسفه بنیاد دایرهٔ المعارف
▪ برخی از آثار او عبارتند از:
ـ فیلسوف شیرازی در هند
ـ همراه با تحول اجتهاد
ـ الغدیر
ـ مدارس اسلامی هند و جایگاه فرهنگ ایران در آن
ـ بیست و سه گفتار
ـ شرح شهید اول بر تهذیب الاصول علامه حلی
ـ گنجینه دار علم و عرفان
ـ آخوند خراسانی و شاگردانش
و....
اكبر ثبوت متولد ۱۳۲۴ تهران است.بعد از پایان تحصیلات ابتدایی انگیزه های پیرامونی و خانوادگی او را به سمت حوزه علمیه و تحصیلات حوزوی كشاند.با این حال او كه میل و عطش آموختن داشت،به تحصیلات آكادمیك نیز روی آورد و در دو رشته حقوق و فلسفه به تحصیل در دانشگاه تهران پرداخت و در هر دو رشته فارغ التحصیل شد. او در این سالها به عنوان یكی از پژوهندگان حوزه تاریخ و حكمت اسلامی شناخته شده و در بازنگری متون تاریخی اسلامی و نیز رسالت حكمت نظری و معرفت دینی از صاحب نظران شناخته شده است.تا آنجا كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در هفته كتاب گروهی از چهره های فكر و فرهنگ را مورد تقدیر و تجلیل قرار داد و در میان این گروه نام اكبر ثبوت به عنوان مؤلف برگزیده به چشم می خورد.
از كتب ارزشمندی كه ثبوت در تصحیح آن كوشیده ،همانا كتاب تهذیب الاصول است.او در این باره می گوید: «علامه حلی كتابی در علم اصول نوشته است به اسم «تهذیب الاصول» . این كتاب با همه اختصارش یكی از مهمترین كتابهایی است كه علمای بزرگ ما در علم اصول نوشته اند و دو نفر از شاگردان علامه كه خواهرزاده های او هم هستند، یعنی عمیدی و ضیایی هر كدام شرحی جداگانه بر تهذیب الاصول دایی و استاد خود نوشته اند. بعد شهید اول كه به لحاظ اهمیت دومین فقیه درتاریخ شیعه است، با استفاده از آن دو شرح، شرحی دیگر بر این كتاب نوشته كه تاكنون در دسترس نبوده و با توفیق خداوند من در مقام تصحیح و انتشار آن هستم.»
كتاب تألیفی دیگر ثبوت «فیلسوف شیرازی در هند» نام دارد.او درباره انگیزه نگارش این كتاب می گوید: «می خواستم نشان بدهم كه در خلال چند قرن اخیر در هندوستان و در حوزه های علمیه هند و میان علما و حكمت شناسان هند، صدرای شیرازی چه جایگاهی داشته و دارد.
می خواستم این جایگاه را كه برای مردم ما و اهل فرهنگ ما كه همچنان ناشناخته است، معرفی كنم و نشان بدهم.» اكبر ثبوت به حكمت اسلامی همانطور كه معتقد است،تعصب های شخصی اش را آلوده نقد و نظرهای پیرامون آن نمی كند.او درباره فلسفه عصر ملاصدرا و ضرورت بازخوانی این آثار و دلیل غفلت از این فیلسوف در طی قرون گذشته می گوید: «كسانی كه این گونه فكر می كنند اگر مقلد فلاسفه اروپایی هم باشند، باید بدانند كه اروپاییان هنوز كه هنوز است بخش وسیعی از مطالعاتشان حول و حوش آثار ارسطو و افلاطون و سقراط است. جلوتر كه بیاییم درباره آثار دكارت است. دكارت معاصر ملاصدراست. به این ترتیب اگر كسی بگوید كه چون ملاصدرا متعلق به چند قرن پیش است و باید آثارش را بوسید و كنار گذاشت، نشانه بی بصیرتی گوینده اش است، برای این كه هیچ فیلسوف بزرگی نیست كه ما از مطالعه آثارش بی نیاز باشیم، حالا این فیلسوف چه ایرانی باشد، چه یونانی، چه اروپایی، چه متعلق به امروز باشد یا چهارصد سال پیش، چه مربوط به دوهزار و پانصد سال پیش. ضرورت مطالعه آثار این فیلسوفان از بدیهیات است. البته اشتباه نشود منظور از ضرورت مطالعه این آثار، قبول دربست آرای آنها و چشم پوشی از نقد آنها و متوقف شدن در مدرسه آنها نیست. نه، هر مكتب فلسفی به جای گذرگاه اگر توقفگاه شود، فاجعه رخ می دهد.» اكبر ثبوت آثار متنوع دیگری نیز در كارنامه اش به چشم می خورد.«فیلسوف شیرازی در هند»، «همراه با تحول اجتهاد» و چهار مجلد ترجمه «الغدیر» و «بیست و سه گفتار» و «مدارس اسلامی هند و جایگاه فرهنگ ایران در آن» از جمله آثار منتشر شده اوست و هم اكنون آثاری چون «تهذیب الاصول» علامه حلی و«گنجینه دار علم و عرفان» درباره حسن بصری، زندگی و آثارش و كتاب دیگری را در ۱۲۰۰ صفحه درباب شرح احوال «آخوند خراسانی و شاگردانش» در دست آماده سازی برای چاپ دارد.
اكبر ثبوت در كنار این حوزه علایق، به تاریخ معاصر نیز نگاهی از سر تأمل انداخته و بخصوص درباره انقلاب مشروطه از جمله صاحب نظران است.
او با اشاره به مراجع تقلید نجف از قبیل حاج میرزا خلیل تهرانی، حاج شیخ عبدالله مازندرانی و آخوند ملامحمد كه شرح مجاهدت های آنها در راه مشروطیت در بسیاری از منابع آمده است، از سید علی داماد و سید اسماعیل صدر نام برد.
ثبوت ضمن اشاره به آرای آخوند خراسانی درباره حكومت اسلامی مورد نظر ملااحمد نراقی می افزاید: آخوند خراسانی مانند میرزا صالح شیرازی مبارزه برای محدود كردن دایره ظلم و تقلیل فساد و اصلاح امور و گسترش دامنه عدل را وظیفه حتمی و قطعی همه مسلمانان و خاصه روحانیون می شمرد ثبوت تمام سخنرانی اش را به همین نكته اختصاص داد و سخنش را با چند بیت از دهخدا در رثای صوراسرافیل به پایان برد.»
اكبر ثبوت از جمله مترجمان الغدیر تألیف عبدالحسین بن احمد امینی (تبریزی، نجفی) م ۱۳۹۰ق نیز بوده است . این كتاب ترجمه تمام جلدهای یازده گانه «الغدیر فی الكتاب و السنهٔ و الادب» علامه امینی به فارسی است كه توسط مترجمان متعددی در بیست و دو جلد انجام گرفته و از نظر تنظیم جلدها با «الغدیر» متفاوت و گاهی جلدی ازترجمه تا اواسط جلدی از الغدیر رسیده و جلد بعدی از آنجا به بعد است.
اكبر ثبوت در كنار همه این آثار در اندیشه های ملاصدرا نیز تفحص فراوان كرده و از صاحب نظران اندیشه او محسوب می شود. ثبوت می گوید: عالم عالم حركت است.هركه چشمش را باز كند در گوشه و كنار عالم طبیعت مظاهر حركت را می تواند ببیند. و سؤالی كه مطرح هست و از قدیم ترین ایام مطرح بوده هم میان اهل حكمت و هم میان عامه مردم این هست كه آیا حركت در ذات عالم طبیعت هم راه دارد یا این كه فقط اعراض و ظواهر موجودات عالم طبیعت دستخوش تحول و دگرگونی و حركتند. نظریه ای كه در میان حكمای سابق مطرح بوده، این است كه حركت و تحول و دگرگونی فقط در اعراض و ظواهر عالم طبیعت راه دارد. كیفیت اشیا تغییر می كند، در كمیت اشیا تحول وجود دارد. ما یك سلسله حركت های مكانی داریم حركت های عینی داریم حركت های وضعی داریم و از این قبیل حركت ها، ولی ذات ماده تحول ناپذیراست. در جوهر و در حقیقت ماده دگرگونی راه ندارد. خوب این نظریه ایست كه حكمای قدیم داشتند ولی صدرا معتقد است كه نه تنها اعراض، نه تنها كیفیت و كمیت اشیا، بلكه ذات عالم طبیعت در حال تحول و دگرگونی است. او می گوید آن دگرگونی ها و حركت ها و تحولاتی كه شما در اعراض یعنی در كم و كیف و مكان و از این قبیل امورمی بینید ، تابع حركت هایی است كه در ذات و در جوهر عالم طبیعت وجود دارد و در اینجا یك نتیجه یك سلسله نتایج هم می گیرد كه نتایج بسیاری از آن نتایج بدیهی است. یكی از آن جمله نتایج در باب رابطه روح و جسم است. اكبر ثبوت همچنین به دیدگاه ملاصدرا درباره تعصب و تقلید اشاره می كند و این كه شارحان و پیروان اندیشه های ملاصدرا نیز، همچون استاد خویش، تقلید و تعصب را تخطئه كرده، خود نیز به نقد اندیشه های اساتید خود پرداخته اند. او سپس به طرح شبهه و استدلال گروهی كه به اقتباس ملاصدرا از دیگران بدون ذكر مأخذ معتقدند، می پردازد. از دید او در دوره ناصری مرحوم «جلوه» برای نخستین بار این شبهه را مطرح كرد و سپس افراد دیگری چون «آقا ضیاء دری» همان شبهات را به شیوه ای افراطی تكرار كردند. ثبوت در ادامه در مقام پاسخ به شبهه یاد شده، ضمن نقل سخنان الهی قمشه ای تصریح می كند كه این شیوه در میان شاعرانی چون حافظ نیز مرسوم و متداول بوده است. حافظ در بسیاری از موارد در وزن، قافیه و مضمون از شاعران دیگر اقتباس كرده و گاه عین الفاظ شاعر دیگر را در میان اشعار خود به كار برده است. اما آنچه مهم است این كه این كار به انگیزه انتساب كارهای دیگران به خود نبوده است. چون در آن شرایط زمانی، اشعار شاعران دیگر شناخته شده بود و كسی نمی توانست آن شعر را به خود منتسب كند. دقیقاً همین نكته در اقتباس ها و نقل قول های ملاصدرا نیز صادق است. به طور قطع عبارات ابن سینا، شیخ اشراق، ابن عربی و دیگران برای اهل اندیشه شناخته شده بود و ملاصدرا هیچ گاه درصدد انتساب آنها به خود نبوده است و به همین دلیل این شبهه در زمان او اصلاً مطرح نبود. اما بتدریج كه آثار او به عنوان آثار درسی مطرح شد و فاصله زمانی، بیشتر شد برای برخی این گمان پیدا شد كه ملاصدرا در اقتباس های خود، درصدد انتساب آرا به خود بوده است.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید