جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


غوغا در جشنواره موسیقی


غوغا در جشنواره موسیقی
● نقدی بر اجرای گروه موسیقی محسن نفر
جشنواره موسیقی فجر به رغم تمام کاستی هایش، محسنات خاص خود را نیز دارد، که یکی از این محسنات حضور اساتید و نوازندگان نام آشنای موسیقی ملی است که مدت ها است از آن خبری در عرصه اجرا نمی شنویم. از میان این ستارگان سهیل می توان به حضور استاد جلیل شهناز و استاد فرهنگ شریف و... در سال های پیش اشاره کرد.
اما امسال نیز هنرمندانی بودند که پس از سال ها دوباره در عرصه اجرایی قدرت نمایی کردند. از بین این افراد می توان به محسن نفر اشاره کرد که تارنواز و بداهه نواز، آهنگساز، ردیف دان، محقق و در یک کلام موسیقیدانی ایرانی است. او سال گذشته در بخش سخنرانی و اجرایی جشنواره فجر به همراه گروهی از شاگردان تارنوازش به اجرای ردیف ابوعطا به روایت آقا حسینقلی و علی اکبرخان شهنازی پرداخت.
او امسال نیز در بخش های پژوهش، تکنوازی و گروه نوازی جشنواره موسیقی فجر شرکت کرد و تنها کسی بود که در سه بخش حضور داشت.اما گروه امسال محسن نفر تفاوت های زیادی با سال گذشته داشت. اولین موضوعی که نظر بیننده همیشگی این گروه را به خود جلب می کرد، غیبت نوازندگان جوان سال گذشته و حضور نوازندگان جوان دیگری بود که به جرات می توان گفت از میان نوازندگان گذشته فقط دو یا سه نفر امسال نیز در این گروه شرکت داشتند. البته این نقیصه و ناپایداری در گروه های ایرانی به قانونی نانوشته تبدیل شده است. اما همیشه با دیدن چنین تغییراتی این سوال را از خودم می پرسم که اگر نوازندگان قبلی به هر دلیلی ضعف داشتند چرا از ابتدا در گروه جا گرفتند و اگر خوب بودند پس چرا رفتند؟ بگذریم...
امسال گروه نفر با نام غوغا در جشنواره موسیقی صف آرایی کرد. البته این نام برای این گروه بسیار مناسب بود، چرا که نقاط قوتشان بسیار قوی و نقاط ضعفشان واقعاً ضعیف بود از این رو در هر دو حوزه غوغا کردند. ابتدا می پردازیم به آهنگسازی و انتخاب مطالب موسیقایی.
مینیاتور نام تنها قطعه اجرا شده توسط غوغا بود که نزدیک به یک ساعت و نیم به طول انجامید و از دستگاه ها و مایه های راست پنجگاه، افشاری، شور، بیات ترک، نوا، دشتی، سه گاه و بیات اصفهان تشکیل شده بود. باید بگوییم تا امروز موسیقی اصیل ایرانی کمتر شاهد قطعه یی با این طول زمانی بوده است. البته این مدگردی (مدلاسیون یا اجرای دستگاه های مختلف و مرتبط کردن آنها به یکدیگر) آگاهانه و اصولی باعث تنوعی شیرین در فضای قطعه می شد.
حال اگر بخواهیم از منظر نوآوری یا کسب تجربه یی کارگاهی به این قطعه نگاه کنیم، می توانیم بگوییم تجربه مفیدی بود. اما اگر از بعد زیبایی شناسی و مطبوعیت فرهنگی به چنین قطعه یی بنگریم باید صادقانه بگوییم خوب نبود، چرا که در موسیقی، هنر و به طور کلی فرهنگ ایرانی سکوت جایگاهی ویژه دارد و در مینیاتور که ۹۰ دقیقه گروهی نوازی و قطعه نوازی مستمر بود شاهد هیچ گونه سکوتی نبودیم در حالی که آقای محسن نفر (خالق مینیاتور) خود از پیشکسوتان موسیقی اصیل هستند و می دانند که فرم تک نوازی و سکوت های میان جملات در آن چه جایگاه رفیعی در این جنس از موسیقی دارد. فرمی که به عقیده بسیاری از اساتید پایه و اساس موسیقی ایرانی است. فرمی که در این کنسرت حتی یک بار هم نشنیدیم.
مینیاتور دارای فرمی کنسرتومانند بود (سوال و جواب بین یک یا چند ساز با یکدیگر) چرا که در اکثر اوقات محسن نفر (نوازنده تار) یک جمله یا ملودی را می نواخت و نوازندگان آن را تکرار می کردند. در این مورد باید به این نکته اشاره کنیم که اگر این تکنوازی ها در بعضی موارد به سازها و نوازندگان دیگر سپرده می شد از یکنواختی کار جلوگیری می کرد. در حالی که این سوال و جواب های تار و ارکستر در دقایق پایانی برای عموم شنوندگان خسته کننده شده بود. در ضمن فراموش نکنیم، مخاطبی که به سالن کنسرت موسیقی ایرانی می آید، ممکن است بخواهد صدای سنتور، نی، کمانچه و... را نیز به تنهایی بشنود و باید به این حق مسلم احترام بگذاریم و کمی گروهی فکر کنیم و از خودگذشتگی نشان دهیم.
در مورد پیوند شعر و موسیقی هرچه بگوییم کم گفته ایم، چرا که تصنیف های غوغا دارای یکی از بهترین تلفیق های شعر با موسیقی در بین گروه های اصیل جشنواره بود. آهنگساز غوغا سعی کرده بود با تاکیدهای مختلف روی کلمات معانی مختلف شعر را به گوش مخاطب برساند و گاه با چند مرتبه تکرار یک بیت و آکسان گذاری های متنوع هر بار گونه یی نو از معنی شعر را بیان کند و از آنجایی که نغمه پردازی ها بسیار غنی و با اصالت بود، هماهنگی قابل توجهی با اشعار ناب ایرانی داشت.
در ادامه نگاهی می اندازیم به مسائل گروهی نوازی. کوک دقیق و هماهنگی نغمگی و ریتمیک بین نوازندگان از نکات برجسته این مجموعه بود که این یکپارچگی نشان از تمرین های پرشمار و کارآمد و هدفمند دارد.
از دیگر ویژگی های نوازندگان گروه حفظ کردن تمام قطعه مینیاتور بود. این در حالی است که اکثر گروه های ایرانی وابسته به نت هستند و همین وابستگی دلیلی بر عدم برقراری احساس مشترک بین اعضا می شود. ناگفته نماند که گروه های دیگر پنج الی شش قطعه اجرا می کنند که هر قطعه پنج یا شش دقیقه طول می کشد. ولی هر ده نوازنده این گروه قطعه یک ساعت و نیمی مینیاتور را که دارای بافتی پیچیده و مینیاتوری بود از حفظ و بدون کوچک ترین اشتباهی نواختند.
هماهنگی بین نوازندگان تار ستودنی بود. (محسن نفر، حمید خوانساری، اصغر عربشاهی و کاوه ونداد) هرچند به علت صدابرداری نه چندان عادلانه این ظرافت ها کمتر نمایان می شد. البته از این نوع هماهنگی ها باز هم شاهد بودیم و آن میان دو نوازنده کمانچه گروه بود. یاشار اطاعتی و سهیل صادقی که هر دو از آینده داران موسیقی ایرانی هستند، در هماهنگی میان آرشه ها (آرشه گذاری) و نغمات (فواصل موسیقی) موفق عمل کردند. به یاد سال های نخست تاسیس گروه دستان با حضور کیهان کلهر و اردشیر کامکار.
نوازندگان سنتور (امیر رحمانی) و نی (زمان خیری لنگرودی) نیز در مدگردی ها و تغییر دستگاه ها و کوک های مختلف موفق بودند و این نشان از تسلط این هنرمندان جوان روی ساز دارد، در ضمن باید به نقش پررنگ سازهای باس (عود و بم تار) نیز اشاره کنیم. به طور کلی صدایی که از گروه غوغا مترنم می شد، سالم و باانرژی بود. این سلامت بودن صداها به علت نظارت صحیح سرپرست بر روی کار است و این انرژی به علت پایین بودن میانگین سنی نوازندگان و انگیزه و نیروی جوانی است. اما متاسفانه به رغم این گروه یکدست و منظم گروه خوانندگان بسیار ضعیف عمل کردند و گویی این خوانندگان کم تجربه در حد گروه نوازندگان نبودند. البته این رسم همیشگی موسیقی ایرانی است. خوانندگان در این کنسرت فقط تصنیف ها را خواندند و از پس همین کار نیز خوب برنیامدند و این موضوع باعث شد سطح کیفی گروه چندین پله تنزل یابد.
اگر در یک فیلم سینمایی تمام عوامل کارشان را به نحو احسن انجام دهند ولی بازیگران ناموفق باشند، قطعاً کاستی ها بیشتر به چشم می آید، در موسیقی نیز اینگونه است. وقتی خوانندگان یک گروه خوب عمل نکنند، زحمت دیگران نیز پایمال می شود.
البته باید به نقش تعیین کننده و نجات دهنده حسین علیشاپور تنها خواننده مرد گروه از میان هفت خواننده دیگر اشاره کرد. او که سال ها از محضر زنده یاد همایون پور استفاده کرده است، توانست یک تنه با صدایی نرم و مخملی بار خوانندگی را به دوش بکشد و از پس تغییر کوک ها و مرکب خوانی ها برآید. اما از آن جایی که صدای بانوان به علت جنس خاص و فرکانس بالا، نافذتر است باز هم این نغمه خارج به طور دائم به گوش می رسید.
در ادامه باید بگویم که چهار تن از این خوانندگان به عنوان همخوان معرفی شدند ولی بین گروه همخوان ها و خوانندگان اصلی هیچ تفاوتی نبود و دلیل حضورشان مشخص نشد. در سالیان اخیر بسیاری از گروه ها رو به همخوانی آورده اند، ولی همواره برای همخوان های شان برنامه داشته اند اما در این گروه همخوان ها فقط حضور داشتند.
حال اینکه چرا آقای نفر به عنوان متخصص موسیقی ایرانی به این مسائل حیاتی کم توجه بوده اند و نظارت کافی بر اعمال خوانندگان نداشته اند جای سوال دارد. نهایتاً در این مورد باید بگویم حیف از قطعات زیبا، تکنیک برجسته و سونوریته (صدای تولید شده از ساز توسط نوازنده) شفاف محسن نفر و گروهش.
از دیگر مسائل این گروه که برای تمام حاضران در سالن مشخص بود، عدم حضور سازهای کوبه یی در این مجموعه بود. از ابتدا تا انتهای برنامه بدون وقفه ملودی های ریتمیک شنیدیم. با توجه به اینکه ریتم در موسیقی قدیم ایران، در موسیقی ردیفی است (دوره قاجاریه) و حتی در موسیقی نوین ایرانی جایگاهی انکارناپذیر دارد. ما سازهای کوبه یی متنوعی داریم و از این نظر صاحب پشتوانه یی غنی هستیم و حضور یک ساز کوبه یی می توانست خیلی از کاستی ها را پوشش دهد.
جان کلام. به امید آنکه غوغای محسن نفر آرام نگیرد و با ترمیم قسمت هایی از این مجموعه تبدیل به یک گروه منسجم و صاحب سبک شود و همیشه بر روی صحنه ها حاضر باشد. که بحق چنین توانایی را دارد.
پوریا پارسا
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید