پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


تلاش اتحادیه اروپایی برای رفاه و پیروزی


تلاش اتحادیه اروپایی برای رفاه و پیروزی
اروپای پیر یكی از مناطقی است كه سالانه بخش زیادی (۳۰ درصد ) از ثروت جهانی را به خود اختصاص می دهد . این ثروت كشورهای اروپایی توسط شركتهای فراملیتی فراهم می آید كه جهان سوم را غارت می كنند . خیلی از دولتهای اروپایی نمایندگان این شركتها هستند كه ۸۵ درصد از تولید داخلی سالانه جهان را ازآن خود كرده اند . این كشورها بخشی از جدول سلطه هستند كه آمریكا آنها را رهبری می كند . به همین علت منافع آنها ایجاب می كند كه شرایط كنونی جهان به همین منوال ادامه پیدا كند و نگران نتایج آن نیستند .
اما وقتی از تبعیت اتحادیه اروپایی از سازمان پیمان آتلانتیك شمالی ( ناتو) سخن به میان می آید ، نیازمند توجه ویژه ای است . طی سال ۲۰۰۶ ، شاهد بوده ایم كه اروپا از طریق ناتو مسوول اشغال افغانستان شد، در حالیكه مقاومت در این كشور درحال افزایش است و جنبش طالبان دوباره سربرآورده است.
شیوه هایی كه كشورهای اروپایی در حال بكارگیری آن هستند ، مشابه شیوه های ایالات متحده است مثل بمباران های نامشخص كه باعث مرگ دهها غیر نظامی می شود. همچنین شاهد بوده ایم كه اكثر اعضای «اروپای متمدن »، در نقل وانتقال زندانیان توسط سیا به زندانهای مخفی ، همدست بوده اند ، زندانهایی كه برخی از آنها در خاك این كشورها قرار دارد و از فرودگاه های آنها برای انتقال افراد بازداشت شده استفاده می شد كه آنها را برای شكنجه به دیگر كشورها حمل می كردند.دولتهای اروپایی در برابر شواهد كشف شده توسط كمیسیون تحقیق پارلمان اروپایی سكوت اختیار كرده اند یا از ارائه اطلاعاتی كه در خصوص این وقایع داشتند ، خوداری كرده اند، زیرا دخالت برخی از سرویس های امنیتی این كشورها ثابت شده است .
براساس گزارشها ، سیا حدود ۱۲۰۰ پرواز از فرودگاه های اروپایی برای انتقال افرادی كه ربوده بود، انجام داد. این مسأله فقط شركت كشورهای اروپایی را دراین وقایع نشان نمی دهد ، بلكه این اقدام آنها همكاری با سیا بود كه نقص سیستماتیك حقوق بشر است جرج بوش با پذیرفتن آشكار وجود این پروازها و زندانهای مخفی سیا ، ضربه بدی به آنها وارد كرد.اطلاعات واحد مالی سیا به دولت آمریكا كه مسوول ثبت نقل و انتقالات بانكی است ، از تجارت میلیون ها نفر حكایت می كند. این چه معنایی دارد؟
یعنی اینكه اروپا شریك سیاست سلطه گری ایالات متحده در نقص قاعده مند حقوق میلیونها نفر بوده و هست. یعنی اینكه برای اتحادیه اروپایی نیز بهانه «مبارزه علیه تروریسم» ارزش فراوانی دارد تا بتواند یك سیستم پلیسی و سركوبگر را در مقیاس جهانی وارد عرصه كند. اتحادیه اروپایی این سیستم پلیسی را برای حفظ امتیازات خود ضروری می داند .
باید به یاد داشته باشیم كه با برچیده شدن جبهه سوسیالیست ، اروپا نیز دشمن خود را برای توجیه سیاست نظامی و سركوبگرانه در داخل و خارج از مرزهایش از دست داد.عادلانه نخواهد بود كه بگوییم همه ملتهای اروپایی بطور مساوی از الگوی اختصاصی اعمال شده در جهان ، سود می برند. كشورهای سوسیالیستی گذشته اكنون عضو اتحادیه اروپایی و ناتو هستند و برخی از آنها كه بیشتر متحدان بی قید و شرط آمریكا هستند تا اتحادیه اروپا ، كمترین بهره را می برند . بناچار ، ملتهای این كشورها هستند كه بهای نتایج تغییرات به سوی نظام كاپیتالیستی و نئولیبرالی را می پردازند. این مسأله در مورد لهستان ،مجارستان، جمهوری چك و دیگر كشورهای مشابه اتحادیه اروپایی صدق می كند.
در این كشورها فقر و بیكاری افزایش یافته است و خیلی از حقوق اجتماعی را كه در دوران سوسیالیستی داشتند ، از دست داده اند. اما شایسته است كه بریتانیای كبیر بطور جداگانه بررسی شود. دولت این كشور كه متحد بی قید و شرط آمریكا در تهاجم به افغانستان و عراق بود متحمل آسیب فراوانی شد، تا حدی كه بلر نخست وزیر این كشور مجبور شد زمانی را برای خروج از صحنه قدرت تعیین كند. علل آن متفاوت است . از طرفی شكست جنگ عراق كه بخش مهمی از مردم انگلیس با آن مخالف بودند .
از طرف دیگر ، بلر وبرخی از نزدیكترین همكارانش ، در برابر چشمان مردم خود و جهان دروغ گفتند و به دروغگویی های خود برای توجیه جنگ ادامه دادند، جنگی كه نه تنها سودی برای آنها نداشته بلكه بشدت موجب بی اعتباری آنها شده است.گذشته از اینكه در سال ۲۰۰۶ برخی كشورهای اتحادیه اروپایی شاهد رشد اقتصادی بیش از سالهای قبل بودند ،نرخ بیكاری هنوز بالا است ( حدود ۹ درصد). آلمان كه لوكوموتیو اروپا است ، حدود ۴ میلیون بیكار دارد و ۱۱ میلیون نفر در فقر زندگی می كنند. در فرانسه ۳ میلیون بی خانمان وجود دارد.در همین حال ، خدمات اجتماعی كه برای ایجاد رفاه عمومی جامعه قرار داده شده بود به علت اعمال الگوی اقتصادی نئولیبرال در حال ناپدید شدن است. در اروپا مانند دیگر بخشهای جهان ، قشر به اصطلاح متوسط به علت قطبی شدن ثروت درحال كاهش و نابودی است.
اگر بخواهیم سال ۲۰۰۶ را در اروپا ارزیابی كنیم باید بگوییم كه روند وحدت و تصویب یك قانون اساسی برای ۲۵ كشور اتحادیه اروپایی متوقف شده و علت آن مخالفت عمومی با آن بود زیرا الگوی نئولیبرال را توسعه می دهد. و تبعیت اروپا از ایالات متحده بیشتر موجب ضرر شده تا منفعت عمومی.اروپا یك مصرف كننده بزرگ نفت و گاز است و كاخ سفید تلاش می كند منابع خاورمیانه و آفریقا را كه تا چندی پیش در اختیار اروپایی ها بود تحت كنترل خود در آورد .
اكنون اروپا مجبور است با آمریكا و چین رقابت كند.در همین حال، مذاكرات با روسیه برای افزایش واردات گاز و فروش دیگر محصولات به علت مخالفت لهستان كه متحد بی قید و شرط آمریكا است، محدود شده است . كشورهای متعدد اتحادیه اروپایی از جمله آلمان ، مذاكراتی با روسیه در مورد گاز انجام دادند اما این گفتگوها بی نتیجه پایان یافت .
روسیه بزرگترین تولیدكننده گاز در جهان است و به علل جغرافیایی تأمین كننده گاز اروپا است.در نهایت ، طی سال ۲۰۰۶ ، ارزش یورو بسیار بالاتر از دلار حفظ شد، كه یورو را با تنش های سختی روبه رو می كند، البته علت این افزایش قدرتمند بودن اقتصاد منطقه یورو نیست ، بلكه بیشتر بخاطر این است كه دولتهای جهان و شركتها اطمینان خود را به پول آمریكا از دست داده اند.بانكهای مركزی اروپا ، ژاپن و چین تقریباً بطور پیوسته باید مقادیر عظیمی دلار بدست آورند تا بتوانند توزان پولی را حفظ كنند، توازنی كه هر لحظه ممكن است از بین برود .
باید منتظر رویدادهای سال ۲۰۰۷ باشیم ،چون خیلی از اقتصاددانان اتفاق نظر دارند كه گرایش اروپا به آمریكا به موازات آسیب اقتصادی این كشور ،بیشتر خواهد شد.آیا اروپا به همان بازی آمریكا ادامه خواهد داد، یا برای دفاع از منافع خود تلاش خواهد كرد؟ نباید فراموش كرد كه دولتهای اروپایی و طبقات حاكم به حفظ سیستم كنونی استثمار جهانی بسیار علاقمند هستند.
ادواردو دیماس
مترجم: مهدی صفری
منبع : روزنامه ابرار اقتصادی


همچنین مشاهده کنید