چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


چیزی بین رابین هود، پیترپن و چه گوارا


چیزی بین رابین هود، پیترپن و چه گوارا
● درباره ایزابل آلنده و رمان زورو
همه ما زورو، قهرمان افسانه یی داستان های پرشمار و فیلم های هالیوود را می شناسیم. اما کمتر کسی است که با ریشه های تاریخی - فرهنگی این قهرمان لاتین آشنا باشد. رمان زورو اثر ایزابل آلنده (سال ۲۰۰۵) داستان دیه گو دلاوگا و چگونگی تبدیل شدن او به این شورشی چست و چابک و مدافع فرودستان را تعریف می کند.
روانی داستان از هم سویی فکری میان نویسنده و قهرمان اثر خبر می دهد و از سوی دیگر درگیری های ذهنی ویژه یی را به نمایش می گذارد که محصول مشکلات و چالش های درونی قهرمان اثر است که میان دو فرهنگ متضاد ومتعارض رشد کرده است. دیه گو دلاوگا فرزند یک نظامی اسپانیایی است که همچون تمام فاتحان امریکای لاتین تبدیل به ارباب آریستوکرات در سرزمین جدید شده است.
از سویی دیگر، مادر او سرخپوستی مبارز است و مادربزرگ مادری اش شمن دانای قبیله که به او جادو و رموز سرخپوستان را می آموزد. او در محلی زاده شده که امروز کالیفرنیا نامیده می شود و از کودکی شاهد ظلمی است که مهاجران اروپایی و فاتحان تازه به امریکا رسیده بر بومیان منطقه روا می دارند.
حتی خود او نیز به خاطر دورگه بودن گه گاه دچار مشکلاتی می شود. در نوجوانی، از آنجا که فرزند مردی اروپایی است و مثل تمام فرزندان اشراف باید تربیتی برگزیده دریافت کند، به بارسلونا فرستاده می شود. به بارسلونایی که در دوران روشنگری میان درگیری های سیاسی، نظرات آزادی خواهانه و مفاهیم نو مثل برابری، جوی شدیداً تب زده دارد.
اولین درس های شورش را از معلم شمشیرزنی اش یاد می گیرد؛ کسی که با چنان مهارتی شمشیر زنی را به او می آموزد که او را افسانه می کند. سپس به کالیفرنیا بر می گردد و به اداره زمین هایش می پردازد. اما عدالت جویی اش او را تبدیل به قهرمان نقابداری می کند که با شمشیری در دست از اسب وفادارش تورنادو پایین می پرد تا عدالت را برقرار کند و همه جا نشان زد (z) معروف خودش را بر جای می گذارد.
در کنار زورو، برناردوی سرخپوست حضور دارد که حرف نمی زند، البته آن طور که همیشه دیده ایم لال نیست، بلکه شاهد کشته شدن مادرش به دست فاتحین بوده است و پس از آن دیگر حرف نمی زند؛ «برناردو برای من همان نقش دلقک شاه لیر را دارد؛ یعنی در فضا کنتراست ایجاد می کند، منتهی اینجا نقش ها برعکس است. هر چه زورو تسکین دهنده و سرگرم کننده است، برناردو تراژیک است.»
زورو فرشته عدالتی است که بلد است چطور آدم ها را سرگرم کند. مثل همیشه، ایزابل آلنده طوری راجع به قهرمانان اثرش حرف می زند، انگار آدم های واقعی هستند؛ «تا آنجا که می دانم، من و زورو با هم هیچ وجه مشترکی نداریم. جز اینکه هر دو تلاش می کنیم تا از عدالت حمایت کنیم. آهان... هر دو ما ژست های تئاتری داریم. من عاشق تئاترم و از لباس مبدل پوشیدن خیلی خوشم می آید. کاملاً می توانم خودم را در لباس زورو مجسم کنم.»
در تمام رمان، عدالت یکی از لغات کلیدی است. زورو، به دنبال عدالت است و از ضعفا حمایت می کند. آیا این کتاب سیاسی است؟ «نه، این کتاب سرگرم کننده است.» گرچه بسیاری از منتقدین ادبی چندان با این حرف آلنده موافق نیستند و بر این باورند که آلنده در این اثر به زورو زندگی دوباره بخشیده است. او مثل همیشه احساسات را با آگاهی های سیاسی گسترده اش ترکیب کرده تا زورو را به آفریده یی مدرن تبدیل کند.
غنای لغوی متن در کنار غنای محتوایی سبب شده خواننده کاملاً دلیل و فضای زاده شدن چنین قهرمانی را دریابد و زورو محبوب است؛ چون تلاش نویسنده بر این بوده که نشان دهد هر زن یا مردی باید برای دستیابی به عدالت مبارزه کند.
در عین حال، آلنده در کنار این بعد، از عرفان و فولکلور سرخپوستی و سنت های کهن استفاده کرده و همین جزییات، زورو را تبدیل به قهرمانی زنده کرده است. او دیگر نه آن قهرمان توخالی و جذاب کمیک استریپ های امریکایی و نه آن بت خسته کننده همیشگی زورو است. او مردی است که شرایط به مبارزه وادارش می کنند. مردی پیچیده، دل رحم، رمانتیک و بعضی وقت ها مثل همه آدم های دیگر بی معنی. آلنده در این اثر کاری بسیار بیشتر از نوشتن یک افسانه نو درباره یک قهرمان کهنه انجام داده است.
نوشتن کتاب از نقطه یی عجیب شروع شده. موسسه صاحب شخصیت زورو، ایزابل آلنده را انتخاب می کند تا کتابی درباره این شخصیت بنویسد. ایزابل نه علاقه یی به این کار داشت و نه برایش جذاب بود؛ «قراردادی امضا کرده بودم برای انجام کاری که هیچ وقت به ذهنم خطور نکرده بود. اولش فکر می کردم این کاری نیست که توانایی انجامش را داشته باشم.
اما بعد عاشق شخصیت کتابم شدم و کتاب را نوشتم و تمام کردم. من عاشق زورو هستم. عکسش را همه گوشه و کنار خانه گذاشته ام و گه گاهی از خودم می پرسم خوب نیست آدم همسر مردی مثل زورو باشد؟» نویسنده با لحنی نیمه شوخی و نیمه جدی به این نکته اشاره دارد که علاقه اش به زورو سبب بروز مشکلات خانوادگی شده است؛ «یک جورهایی زورو را جایگزین همسرم کرده ام.»
کتاب، که عنوان وسوسه کننده «ریشه های افسانه زورو» را بر خود دارد، اولین رمانی است که درباره این شخصیت نوشته می شود؛ «صاحبان قهرمان نقابدار تا به حال با شخصیت شان تلویزیون، سینما، تئاتر و مجلات کمیک را منفجر کرده اند اما این کتاب اولین کتاب در این حیطه است.» در این اثر، مثل آثار نخستین اش، آلنده ترکیب واقعیت و فانتزی را برای پاسخ به این پرسش به کار می گیرد که چگونه کودکی به نام دیه گو دلاوگا، متولد کالیفرنیا، به یک شخصیت مثل زورو تبدیل می شود.
وجه افسانه یی اثر، زورو را ترکیبی از پیترپن، رابین هود و چه گوارا در نظر می گیرد و وجه واقعگرای آن به عنوان پسری دورگه حاصل پیوند میان سرخپوستان و اروپاییان، مثل بسیاری از کتاب های دیگر او. مخاطبان این اثر هم جوانان هستند. «به محض اینکه فکر می کنم مخاطب جوان دارم، عشق عجیبی نسبت به مخاطب احساس می کنم، چون جوان ها خیلی پرتوقع اند، اما در عین حال ذهن بازی دارند. آنها این توانایی را دارند که بفهمند جهان جای بسیار رازآلودی است که در آن هر چیزی می تواند اتفاق بیفتد، جایی که برای جادو، احساسات بد و خوب فضا وجود دارد.»
آلنده می گوید ارزش ادبیات امریکای لاتین چنان در امریکا فزاینده است که بسیاری از ناشران معروف مثل هارپر کالینز - ناشر اثر آلنده - یک بخش جدا برای نویسندگان اسپانیایی زبان دارند. «در امریکای لاتین قهرمانانی مثل زورو که بتوانند تاریخ را بدون مرگ و خشونت تغییر دهند کم هستند. من شخصیت اثرم را بیشتر شبیه پیتر پن خلق کردم تا چه گوارا، با روحی ماجراجو. و گرچه آفریدن یک قهرمان مرد برایم کار سختی بود، اما در عین حال جالب و چالش مهمی در ادبیات بود. »
آلنده درباره اثر خود نظر جالبی دارد؛ «قهرمانی کار بی اجر و مزدی است که همیشه به یک مرگ زودهنگام ختم می شود. برای همین بسیاری از قهرمان ها متعصب هستند، یا کسانی هستند که گرایش به مرگ دارند. قهرمانان کمی هستند که روحی شاعرانه و طبعی جذاب داشته باشند. اصلاً بگذارید راحت بگویم؛ هیچ کس مثل زورو نیست.»
آلنده در این اثر به اوج ساده نویسی در مسیر ادبیاتش دست یافته است. نویسنده شیلیایی که قدم به قدم از سبک باروک «خانه ارواح» شروع کرده در این اثر به سبکی روان دست یافته که درست مثل داستان های ماجراجویانه نخستین وقایع را پشت سر هم و بدون حشو و زواید تعریف می کند.
ترجمه: جیران مقدم
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید