جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

اخراج ملی‌پوشان به خاطر گیتار و اتومبیل آلبالویی


اخراج ملی‌پوشان به خاطر گیتار و اتومبیل آلبالویی
انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۵۷ حاکمیت رژیم را دستخوش تحول کرد. این انقلاب ارزش های حاکم بر جامعه را نیز دچار تحول کرد. تا اواخر سال ۵۹ سرعت تحول ارزش ها بسیار کند بود.رئیس دولت موقت مهندس مهدی بازرگان با کت و شلوار و کراوات بر سر کارش می آمد. حتی سردمداران ورزش هم از بین آدم های معمولی گزینش شده بودند مثل ناصر نوآموز رئیس فدراسیون فوتبال و حسن حبیبی سرمربی تیم ملی که شکل و شمایل آنها با دوران تاریخی انقلاب هم شأن و منطبق نبود. از اواخر سال ۵۹ تغییر در ساختار ارزشی سرعت بیشتری به خود گرفت.
فوتبال ایران که بعد از ناصر نوآموز و پایان عمر دولت موقت با مدیریت هادی طاووسی پوسته نو نینداخته بود از ابتدای سال ۱۳۶۰ رو به تصفیه اعتقادی آورد و به تبع آن عناصر فعال آن سال ها تا ساده ترین اجزای جامعه فوتبال به تبعیت درآمدند.
مصطفی داوودی رئیس وقت سازمان تربیت بدنی سراغ مردانی رفت که نشانه هایی از تحول ارزشی انقلاب را در ظاهر خود داشتند. درگیری هواداران بنی صدر و شهید رجایی (عناصر حزب الله) در روز ۱۴ اسفند ۵۹، شکاف بین عناصر متحول شده و سایرین را بیشتر کرد. حسین آبشناسان رئیس جدید فدراسیون از اهالی فوتبال و بازیکن سابق تیم شعاع تهران بود.
یک مهره مذهبی در کلاس مربیگری دتمار کرامر را گذرانده و برادر شهید سرلشگر آبشناسان بود. مدیر جدید برای استفاده از سرمربی جدید به چهره هایی که اسناد و عکس هایشان در این دوره گواهی سلامت ارزشی آنها را صادر نمی کرد روی نیاورد و به جای یاوری، مهاجرانی، اصغر شرفی، رنجبر و... پرویز ابوطالب فرزند حجت الاسلام ابوطالب را به سمت سرمربی تیم ملی انتخاب کرد.
ابوطالب بازیکن سابق دیهیم، تاج، راه آهن و موسس تیم معروف بوتان بود. پرویز ابوطالب در سال های ۴۹ تا ۵۱ سرمربی تیم ملی جوانان فوتبال کشورمان هم بود اما وجاهت حرفه یی او در این دوران به تبع وجاهت ارزشی او برایش شکل گرفته بود.
اولین حکمی که ابوطالب از سازمان تربیت بدنی گرفت، این بود؛ حمید درخشان، عبدالعلی چنگیز، حمید علیدوستی، حمید فرزام نیا و حبیب خبیری نباید برای تیم ملی بازی کنند. ابوطالب سراغ مسوولان وقت رفت و علت را پرسید. جواب آبشناسان عجیب بود؛ درخشان به خاطر اتومبیل بی ام و آلبالویی رنگ، علیدوستی به خاطر گیتاری که شب ها در منزل می زند، فرزام نیا به خاطر موهای بلند و صافش که هنگام دویدن تکان می خورد و چنگیز به خاطر ریش پروفسوری از همراهی با تیم ملی محروم هستند.
بعدها که شهید بهشتی بزرگوار این محرومیت را دیدند، با خنده گفتند؛ ما که در آلمان بی ام و سوار می شدیم هم باید محروم می شدیم،
بازی های آسیایی ۱۹۸۲ در سال ۶۱ برگزار شد و تیم ملی از جمع یاران ثابت جام جهانی ۱۹۷۸ حتی یک نفر را هم نداشت. ابوطالب نتوانست در پایان بر سر حضور این پنج نفر حریف سازمان شود و از مسوولیت خود کنار رفت اما بشنوید از بلایی که بر سر تیم ملی فوتبال در بازی های آسیایی ۱۹۸۲ دهلی نو آمد. در آن تیم، حمید درخشان به خاطر نزدیکی با دادکان و وجاهتی که دادکان در مناسبات اجتماعی آن زمان جامعه داشت، تعهد کرد که مسائل اخلاقی را رعایت کند و به تیم ملی برگردد.
اما فرزام نیا، علیدوستی و چنگیز چوب مو و ریش و گیتار خود را خوردند و به تیم ملی دعوت نشدند. فقط این سه نفر نبودند که چوب تفکرات مسوولان وقت سازمان را خوردند بلکه دو گروه دیگر دقیقاً به دلیل چنین تفکراتی از تیم ملی دور ماندند. گروه اول کسانی بودند که در خارج از ایران بازی می کردند. این در حالی بود که بسیاری از آنها در اوج آمادگی و سلامت جسمانی بودند. نظری و حسن روشن ۲۷سال و قاسمپور، برزگری و حسین فرکی ۲۶ سال داشتند. مسوولان وقت عنوان داشتند که این نفرات در اوج جنگ کشور را تنها گذاشته و رفته و مجازاتشان این است که به تیم ملی دعوت نشوند. شاید اگر آن روز آنها می فهمیدند که آدم هایی چون ابراهیم قاسمپور باید خرج زندگی ۴۰، ۵۰ نفر از افراد جنگ زده فامیل خود را که در آبادان همه چیز خود را باخته بودند بدهد از ادعای خود صرف نظر می کردند. گروه دیگر هم مردانی بودند که بیشتر از ۲۷ سال سن داشتند. پروین، حجازی، نصرالله عبداللهی و... این نفرات بودند.
تیم ملی در سال ۶۱ بدون حضور ۷۰ درصد از ستارگان خود به دهلی نو رفت. شاید غایبان می توانستند تیم ملی اصلی حاضر در دهلی نو را شکست دهند اما در آن سال ها با اینگونه خودمان را به دست خودمان خلع سلاح کردیم.
مهدی حدادپور
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید