جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

اگر صدام سخن می گفت. . .


اگر صدام سخن می گفت. . .
● صدام همواره بر این باور القاشده بود كه اگرچه امریكا گه گاه سر او را زیر آب می كند، اما هیچ وقت خفه اش نخواهد كرد.
اعدام صدام بی تردید پیش زمینه تحولات جدیدی در سیاست امریكا بود. به دلیل تعطیلات سال نو هیچ كس آن طور كه باید و شاید وقایع را تحلیل نمی كرد، اما اینك این امكان فراهم شده است تا با نظرات حیرت انگیز یوگنی پریماكف آشنا شویم. او صدام را نه تنها قربانی، بلكه مشتری امریكایی ها می داند، مشتری ای كه نتوانست از وضع بوجودآمده سردربیاورد. به عقیده پریماكف صدام حسین در همان بحبحه جنگ با امریكا نیز مطمئن بود كه هیچ اتفاق ناگواری برایش رخ نخواهد داد.
چند روز قبل از آغاز جنگ امریكا و عراق، از طرف ولادیمیر پوتین به وی پیشنهاد شد تا داوطلبانه كناره گیری كند، اما صدام پیشنهاد وی را نپذیرفت.
یوگنی پریماكف جمله اسرارآمیزی را كه طارق عزیز، با آن صدام را هنگام خروج از سالن بدرقه كرد، خیلی خوب به خاطر سپرد. او گفته بود: ۱۰ سال دیگر زندگی می كنیم و آن موقع خواهید دید كه حق با چه كسی بوده است، با رییس جمهور بزرگ ما یا شما. پریماكف در این خصوص می گوید: من در آن زمان اهمیت زیادی به این گفته ندادم، اما الان فكر می كنم كه او احتمالا باز امیدوار بوده كه او را حفظ خواهند كرد و ۱۰ سال دیگر در حیات كشور عراق نقش خواهد داشت.
این ایمان را، به گفته پریماكف، خود امریكایی ها به صدام القا كرده بودند. پریماكف معتقد است كه امریكایی ها از سال ۱۹۷۹ بازی زیركانه ای را با صدام در پیش گرفته بودند. زمانی كه در ایران انقلاب اتفاق افتاد و امریكا بزرگ ترین دشمن كشور اعلام شد، امریكا به شریكی در منطقه نیاز پیدا كرد و این شریك كسی نمی توانست باشد، جز صدام حسین. امریكایی ها مستقیما به عراق در جنگ با ایران كمك می كردند. این سیاست امریكا امروزه بر كسی پوشیده نیست و سفر دونالد رامسفلد، كه تا چندی پیش وزیر دفاع امریكا بود، می تواند گواه این مدعا باشد. در آن زمان او نمایندگی امریكا را در خاور نزدیك بر عهده داشت.
● این نظریه را آمار فروش اسلحه نیز تایید می كند
بله، به او اسلحه می دادند. آن ها به جز اسلحه به او موقعیت نیروهای ایرانی، تصاویر ماهواره های امریكایی و چیزهای دیگر هم می دادند. او همه این ها را دریافت می كرد. سازمان مركزی جاسوسی هم به او اطلاعات می داد.
● منظور شما این است كه تمام آن سلاح های شیمیایی كه ارتش عراق در جنگ با ایران استفاده می كرد، همه به خواست امریكا بوده
من این را تایید می كنم. در ضمن، آن زمان این مساله باعث نگرانی امریكایی ها نمی شد.
دونالد رامسفلد از فشردن دستی كه چند ماه قبل از آن دستور قتل عام ۱۴۸ ساكن روستای شیعه نشین الدوجیل را صادر كرده بود- جایی كه به جان صدام سوء قصد كرده بودند- ابایی نداشت. و این همه در حالی است كه حتی خود صدام نیز گمان نمی كرد كه روزی خود او را به جرم همین كشتارها دار بزنند. امریكایی ها خیلی چیزها را به شریك خود در جنگ به ایران می بخشیدند و كشتار شورشیان كرد، با استفاده از گاز از این جمله جنایات است.
پریماكف تاكید می كند: «و درست در همین لحظه در ذهن صدام این باور شكل گرفت كه سر او را هر از گاه می توانند كمی زیر آب نگه دارند، اما هیچ وقت خفه اش نمی كنند. و این باور بار دیگر زمانی تقویت شد كه بوش پدر بعد از شكست سنگین ارتش صدام در كویت از رفتن به سمت بغداد و سرنگون كردن رژیم خودداری كرد.»
و یك نكته دیگر: بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی تنها زمانی اجازه بازدید از پایگاه های اتمی عراق را دریافت كردند كه قبل از آن جنگنده های نیروی هوایی امریكا مفصلا روی پایگاه ها كار كرده بودند. جهان هیچ گاه نفهمید چطور كالوترون ها، دستگاه های ساخت امریكا برای غنی سازی اورانیوم، به عراق راه پیدا كرد. این ها همان تجهیزاتی هستند كه برای ساخت هسته اصلی بمب هیروشیما استفاده می شدند. نیكلای ونیامینف، دكتر علوم فنی، یكی از افرادی است كه در اوایل سال های ۹۰ نمونه های گرفته شده از پایگاه های هسته ای عراق توسط بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی را بررسی می كرد. او به این نتیجه رسید كه عراقی ها با استفاده از این كالوترون ها واقعا سعی در غنی سازی اورانیوم داشته اند.
ونیامینف اظهار داشته است: عراقی ها خودشان در سال ۲۰۰۲ گفتند كه قصد داشتند با استفاده از این دستگاه ها به اورانیوم غنی شده دست پیدا كنند. پانزده كیلوگرم می خواستند. مگر دیوانه شده اند ولی آخر این به نفع آن ها بود. آن ها با انگشت به بازرس اشاره می كردند، اما فقط آن دسته از اطلاعات به مطبوعات راه یافت كه در اصل عراق را مورد سوء ظن قرار داد. غیر از این هم نمی توانست باشد، زیرا اگر همه چیز چاپ می شد، پرده از سیاست های تحریك آمیز امریكا برداشته می شد.
● آیا این واقعیت را كه هیچ كس پل رودخانه دجله را كه مدخل امریكایی ها به بغداد بود، منفجر نكرد و گارد سرپای ملی ناگهان از میان رفت، یا این كه صدام هیچ مقاومتی هنگام دستگیری نكرد، نتیجه همان بازی امریكا با صدام نیست؟
به نظر من امریكایی ها از طریق كسی به او اطلاع دادند كه اگر كارهایی برایشان انجام بدهد و مقاومتی نكند، او را نگه خواهند داشت. در دادگاه هم او به یكی از وكلای مدافعش گفته بود كه امریكایی ها به من نیاز دارند و بدون من هیچ كاری نمی توانند بكنند.
یوگنی پریماكف معتقد است كه همه بدون استثنا به صدام تلقین می كردند كه زنده خواهد ماند، مثلا او را اسیر جنگی شناختند و اسرای جنگی اعدام نمی شوند، قانعش كردند كه استیناف دهد، اگرچه او اصلا دادگاه را قبول نداشت، دادگاه دیگری شروع شد، اما این بار در زمینه استفاده از سلاح شیمیایی علیه كردها. به نظر می رسید كه این بررسی های طولانی مدت به سود امریكایی ها بود. پریماكف گفت: «و ناگهان در آن زمانی كه خودش هیچ انتظارش را نداشت، او را شب هنگام بیدار كردند و دار زدند. به نظر من همه این ها برای این انجام شد كه نتواند آخرین حرفش را بزند. او می توانست حرف بزند و همه این بازی ها را افشا كند. اگر او این كار را می كرد، مطمئن باشید كه رییس جمهور فعلی ایالات متحده خودش را این قدر در صندلی اش راحت احساس نمی كرد.»
یوگنی پریماكف
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید