شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

حجاب در قرآن


حجاب در قرآن
● مقدمه
لباس پوشیدن شانی از شؤون انسانی است، كه عمری به قدمت‏خود انسان دارد. تا جایی‏كه مطالعات مردم شناسانه قد می‏دهد،تلبس، دست كم سه نیاز متفاوت، حفاظت در مقابل سرما،گرماو برخی دیگر از عوارض طبیعی "نیاز طبیعی"، حفظ عفت "نیازاجتماعی" و بالاخره آراستگی و زیبایی "نیازروانی" را در عرض‏هم تامین می‏كرده است.
نوع پوشش در هر جامعه، علاوه برخصوصیات جغرافیایی وطبیعی، موفقیت جنسی، سنی، شغلی‏و دیگر عوامل اقتصادی و اجتماعی تابعی از فرهنگ وجهان‏بینی حاكم برآن جامعه است. تن‏پوش یك جامعه بیش ازآنكه تبلور سلیقه ورزیها و تنوع طلب‏های بی‏حد و حصرانسانی‏باشد،آئینه تمام‏نمای جهان‏بینی و ارزش‏های حاكم بر فرهنگ‏یك جامعه است. البته نمی‏توان منكر شد كه عوامل شناخته وناشناخته دیگری نیز همواره وجود دارد كه افراد را به نقض‏ارزش‏ها و عدم تمكین الگوهای فرهنگی حاكم سوق می‏دهد.اسلام به‏عنوان یك مكتب جامع، ارزش‏هایی را متناسب بابینش‏های خود بر رفتارها و آداب فردی و اجتماعی دینداران، ازجمله پوشش آنها حاكم كرده و با توجه به ضرورتهای طبیعی،اجتماعی و روانی معیارهایی را در كم و كیف لباس مدنظر قرارداده است كه برخی واجب وبرخی مستحب می‏باشند.
طبیعی‏است عینیت‏یابی این‏الگوها نیز همچون سایرین رهین علم وآگاهی به مطالبات دین و میزان دغدغه خاطر در اجرای فرامین‏الهی است. در این مقاله سعی ما برآن است تا در حد بضاعت‏مزجاهٔ خود، دیدگاه اسلام را با استناد به آیات و روایاتی چندمطرح سازیم.امید آنكه مقبول اهل نظرافتد.
قل‏للمؤمنین یغضوا من‏ابصارهم ویحفظوا فروجهم ذلك ازكی‏لهم‏ان‏الله‏خبیربمایصنعون و قل للمؤمنات یغضضن من‏ابصارهن ویحفظن‏فروجهن و لایبدین زینتهن الا لبعولتهن او آبائهن اوآباء بعولتهن اوابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنی‏اخوانهن او بنی‏اخوانهن‏اونسائهن او ماملكت‏ایمانهن اوالتابعین غیراولی‏الاربهٔ من‏الرجال اوالطفل الذین لم‏یظهروا علی عورات النساء ولایضربن بارجلهن لیعلم مایخفین من زینتهن وتوبواالی الله جمیعا ایه المؤمنون لعلكم تفلحون.(نور:۳۰-۳۱)
● ترجمه آیات
ای پیامبر، به مردان باایمان بگو كه نگاههای خود را از زنان فروگیرند و فرجهای خود را حفظ كنند (بپوشانند) این كار برای آنهاپاكیزه ‏تر است. به درستی‏ كه خداوند به آنچه انجام می‏دهند آگاه ‏است. و به زنان باایمان بگو كه چشمان خود را از مردان فروگیرند و دامنهای خود را حفظ كنند (بپوشانند) و زینتهای خود راآشكار نكنند مگر آنچه كه ضرورهٔ ظاهر است و باید كه گردن وسینه ‏های خود را با روسریهای خود فرو بندند و زینتهای خود راآشكار نكنند، مگر برای همسرانشان یا برادرانشان یا پسران‏ برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان آزاده یا كنیزان یا مردانی‏كه تمایلی به زنان ندارند یا اطفالی كه به عورت زنان آگاهی ‏ندراند. و زنها نباید پاهای خود را چنان برزمین بكوبند كه ‏زینتهای مخفی آنها معلوم شود وای مؤمنان، به سوی خدا توبه ‏كنید شاید رستگار شوید.
● تفسیر مفردات آیه
الف)الغض:
از نظر لغت، دومعنای عمده برای غض بیان شده ‏است،یكی نقصان و كم كردن و دیگری بستن به چشم و هركدام از این‏ دو معنا قابل تبیین به دو صورت می‏باشد كه میتوان درمجموع، چهار معنا برای غض بیان كرد:
▪ الغض:النقصان.
ـ كم كردن دید چشم، به این صورت كه سررا به زیر بیندازدو یا صورت را برگرداند.
ـ كم كردن، به معنای نگاه آنی كردن نه نگاه استقلالی.
▪ الغض: اطیاق الجفن.
ـ بستن چشم به صورت كامل و نگاه نكردن.
ـ بستن چشم به معنای انصراف و اعتنا نكردن.
باتوجه به متعلقهای مختلفی كه برای غض بصرمی‏توان‏گرفت وبا توجه به این مطلب كه استعمال لفظ در اكثر از معنای واحد درقرآن، صحیح باشد،هر كدام از چهار معنای غض با توجه به یكی‏از متعلقهامی‏تواند صحیح باشد; مثلا اگر متعلق را فروج بگیریم،معنای آن،بستن چشم به طوركامل می‏باشد واگر متعلق را زن‏یامردبگیریم معنای آن،كم‏ك كردن دید یاآنی ‏نگاه ‏كردن می‏باشد.
ب) الخمار:
روسری و هرچیزی ‏كه سر را بپوشاند و از این‏كه در آیه‏ كریمه دستور داده كه زنها به وسیله خمار گردن وسینه‏های خودرا بپوشانند، معلوم می‏شود كه خمار، اضافه براین كه سر و موهارا می‏پوشاند اطراف آن، مقداری اضافه دارد كه بتوان به وسیله‏ آن گردن و سینه‏ ها را پوشاند و همان طور كه از شان نزول آیه نیزاستفاده می‏شود، اطراف آن را قبلا پشت‏ سر می‏انداختند. پس‏ خمار پارچه ‏ای بزرگتر از روسری می‏باشد.
ج) الفرج:
به معنای شكاف است، اما در اضافه شدن به كلمه ‏ای ‏دیگر، معانی مختلفی دارد اگر به ضمیریا اسم انسان اضافه شودبه معنای محل مخصوص و یا كنایه از عورتین است (۴) و (۵)
چ) عورهٔ:
هر چیزی را كه انسان حیا دارد كه آن را آشكار كند، عورهٔ‏گویند (۶) و اگر به ضمیر انسان اضافه شود معنای همان محل‏ مخصوص را دارد.
خ) الزینه:
چیزی كه به وسیله آن زینت می‏كنند. (مایترین به) (۷) معنای لغوی زینت ‏یا روایاتی كه زینت استثناء شده در آیه ‏كریمه را "انگشتر" معنا كرده سازگاراست اما با توجه به روایاتی‏كه زینت استثنا شده را مقداری از بدن، مثل"صورت و دست"تعبیر می‏كند و با توجه به قول اكثر مفسرین كه معنای زینت را"مواضع زینت" گرفته ‏اند، می‏توان در معنای لغوی زینت توسعه‏ داد كه هم شامل وسایل زینت‏ شود و هم شامل مواضع زینت كه‏ مقداری از بدن باشد. «الزینهٔ تحسین الشی‏ء بغیره من لبسه او حلیهٔ‏او هیئهٔ‏» (۸)
د) الجیب:
در اصل، طوقه و گشادی سرلباس است ولی برای‏گردن و سینه، كنایه آورده می‏شود (۹) و در آیه كریمه هم كه‏ جیوب به ضمیر نساء اضافه شده ‏است، معلوم می‏شود كه معنای‏آن، طوقه لباس نیست‏ بلكه منظور، همان گردن زنان است كه‏ همان محل طوقه لباس است.
ه) الاربه:
به معنای حاجت (۱۰) و گاهی شدید منظور است. (۱۱)
● متعلق غض در آیه شریفه
۱) چون متعلق ذكر نشده‏است، ممكن است آن را مطلق آنچه كه‏نگاه كردن به آن حرام است‏بگیریم; (۱۲) چنانچه صاحب‏مجمع‏البیان، تفسیر كرده‏اند «عمالایحل لهم النظر الیه‏». (۱۳)
۲) ممكن است‏به قرینه جمله بعدی كه حفظ فروج است، متعلق‏غض را فروج بگیریم; چنانچه مرحوم، علامه طباطبایی‏فرموده‏اند: «و علی هذایمكن‏ان‏تقید اولی‏الجملتین‏بنابنتها ویكون‏مدلول الاه هوالتهی عن‏النظرالی‏الفروج‏» (۱۴) .
۳)می‏توان به قرینه‏مقابله دو آیه كه اولی خطاب به مردان و دومی خطاب به زنان‏است، متعلق غض را در آیه اول، زنان و در آیه دوم، مردان‏بگیریم و ازشان نزول آیه نیز این وجه بیشتر از دو وجه قبلی‏استنباط می‏شود.
● شان نزول آیه
۱) عن محمدبن یحی عن احمدبن محمد عن علی‏بن الحكم عن‏سیف‏ابن عمیره عن سعدالاسكاف عن‏ابی‏جعفر علیه‏السلام قال:«استقبل شاب من الانصار امراهٔ بالمدینهٔ وكان النساء ینقنعن خلف‏آذانهن فنطر الیها وهن مقبله فلما جازت نظر الیها و دخل فی زقاق‏قدسماه بین فلان فجعل یتطر خلقها و اعترض وجهه عظم فی الحائط اوزجاجه فشق وجهه فلما مضت المراه نظر فاذا الدماء تسیل علی توبه‏وصدره فقال والله لاتین رسول‏الله صلی‏الله‏علیه‏وآله ولاخیره فهبطجبرئیل علیه‏السلام بهذه الایه «قل‏للمؤمنین‏یغضوامن‏ابصارهم‏»». (۱۵)
این شان نزول،احتمال سوم درمتعلق غض راتایید می‏كند; چون‏صحبتی‏ازفروج یاكل‏محرمات نیست‏بلكه مورد، زن ومرد است.
الف)مساله ملازمه
قبل از ورود در بحث، مناسب است كه ابتدا، مساله ملازمه‏ای راكه در جریان بحث و استدلات، از آن گفتگو می‏شود روشن كنیم.بین وجوب پوشش ونگاه، چهار صورت ملازمه،تصور می‏شودكه بین دو مورد، ملازمه، عقلا و شرعا و عرفا ثابت است و بین‏دو مورد، ملازمه‏ای نیست.
▪ وجوب ستر و پوشش، ملازم است‏با حرمت نگاه. در هرمورد و موضعی كه امر به پوشش شده‏است، نگاه كردن به آن‏حرام است والا شرعا و عقلا و عرفا مناط و دلیلی برای وجوب‏پوشش به‏نظر نمی‏رسد و كاملا روشن است كه مثلا زن باید بدن‏خود را بپوشاند اما آیا در منزل كه هیچ فردی نیست‏یا در حمام‏نیز پوشاندن بدن واجب است‏یا خیر؟ پس معلوم می‏شود كه‏وجوب پوشش،برای حفظ‏ازنگاه‏است ومعلوم‏می‏شود مواضعی‏كه وجوب پوشش دارد حرمت نگاه هم دارد.
▪ بین عدم وجوب پوشش و جواز نظر، ملازمه‏ای نیست;زیرا ممكن است‏برای رفع حرج یا موارد دیگر، به عده‏ای‏رخصت داده‏شده كه مواضعی از بدن را نپوشانند ولی به دیگران‏نیز اجازه نگاه داده نشده‏است; مثل مقداری از بدن مرد كه‏وجوب پوشش ندارد ولی نگاه كردن زن هم جایز نیست.
▪ بین جواز نگاه و عدم وجوب پوشش، ملازمه هست;زیرا اگر نگاه كردن جایز است، پس معلوم می‏شودكه پوشش،واجب نیست، به همان بیان سابق.
▪ بین عدم جواز نظر و وجوب پوشش ملازمه‏ای نیست.برای زن، نگاه به بدن مرد جایز نیست ولی برای مرد هم‏پوشاندن واجب نیست، به همان بیان سابق.
ـ در این دو آیه، موضوعات ذیل، اهم مسائل طرح شده می‏باشند.
۱) مساله نگاه و به تعبیر قرآن، غض بصر.
۲) مساله ستر و پوشش و به تعبیر آیه، حفظ فروج.
۳) مساله عدم جواز اطهار زینت‏برای زنان به ضرب خمار.
۴) استثنای مقداری از بدن، از حكم وجوب پوشش، به‏تعبیر «الاماظهرمنها».
۵) استثنای افرادی كه در مقابل آنها حكم الزامی پوشش ازاو برای زن، برداشته شده‏است، به تعبیر «الا لبعوتهن...».
۶) منع زنان از هرگونه عمل محرك و جلب كننده، به تعبیر«ولایضربن بارجلهن...».اما در خصوص نگاه چند مساله دراین آیه، مورد بحث قرارگرفته‏است.
۱) حرمت نظر و نگاه به فروج (عورتین)
۲)حرمت نظر و نگاه مرد و زن اجنبی به یكدیگر
۳) حرمت نظر و نگاه شهوانی مطلقا
۴) جواز نظر و نگاه به دست و صورت زن اجنبی
۵) حرمت نظر و نگاه به فروج
الف) اولا، نگاه به عورتین، چه نگاه مرد به مرد یا مرد به زن یاءبالعكس، تمام موارد حرام است. آیه كریمه می ‏فرماید: «یغضوامن ابصارهم و یحفظوا فروجهم‏» به‏ دلیل روایت كه می ‏فرماید:منظور از حفظ فروج در این آیه، حفظ از نگاه است; یعنی بایدبپوشانند و هر موضعی از بدن كه واجب باشد پوشانده شود.مسلما نگاه به آن محل، حرام است; چون پوشاندن برای این‏است كه دیده نشود، پس نگاه كردن به آن حرام است و همچنین‏به دلیل مقابله بین غض یصر و حفظ فرج كه اولا، نگاه مطرح ‏شده بعدا حفظ، معلوم می‏شود كه منظور از حفظ، همان حفظ ازنگاه است (۱۶) و شاید كلام امام علیه‏السلام هم اشاره به همین‏مقابله باشد.
استدلال قبل به آیه كریمه، برای حرمت نگاه به عورتین از راه‏ملازمه بین وجوب پوشش و حرمت نظر بود با توسل به جمله‏حفظ فروج; اما خود جمله «یغضوا من ابصارهم یا بغضض من‏ابصارهن‏» نیز دلالت‏بر حرمت نظر به فروج (عورتین) دارد كه‏متعلق غض را به قرینه حفظ فروج كه بلافاصله بعد از آن‏آمده‏است‏خود فروج بگیریم و معنای غض چشم، بستن باشد;پس آیه كریمه می‏فرماید: (امر می‏كند) كه به عورتین نگاه نكنید.اما صرف نظر از آیه، حرمت نگاه به عورتین بین فقها و مسلمین‏اجماعی است و قابل تردید و تشكیك نیست.
ب) حرمت نظر و نگاه زن و مرد اجنبی به یكدیگر
«قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم‏»
آیه اول، به قرینه آیه دوم و تقابل بین این دو آیه، خطاب به‏مردان و متعلق خطاب زنان است; یعنی مردان چشمان خود رااز زنان فرو گیرند و به آنها نگاه نكنند و همچنین «قل للمؤمنات‏»خطاب به زنان بوده و متعلق خطاب، مردان هستند; یعنی زنان‏نیز به مردان نگاه نكنند و یا از این قسمت آیه، حرمت نگاه به‏زنان یا بخشی از بدن آنها معلوم می‏شود «ولایبدین زینتهن‏» به‏زنان دستورداده شده كه زینتهای خود رابپوشانند وآشكار نكنندو منظوراز زینت، مواضع زینت است، چون كه خود زینت،به‏خودی خود، حرمت آشكار كردن ندارد بلكه چون اظهار زینت‏موجب اظهار موضع آن و بدن زن می‏شود لذا آشكار كردن آن‏حرام‏است. (۱۷) بعضی، وجوب پوشش دارد وبه بیانی كه گذشت‏هر موضعی كه پوشش آن واجب باشد نگاه به آن حرام است.
ج) حرمت نظر و نگاه شهوانی
«قل للمؤمنین یغضوا من‏ابصارهم ... و قل للمؤمنات یغضضن‏»متعلق‏غض در آیه، هركدام از زن و مرد است. و معنای غض بصر،بستن چشم و ترك نظر نیست‏بلكه كنایه است از ترك استمتاع‏هركدام از زن و مرد از دیگری، مگر از زوج و زوجه و مملوكه.پس استمتاع ولذت بردن هركدام از زن و مرد از دیگری جز در آن‏دومورد، حرام است. حال اگر نگاه در موردی كه اصل آن جایزاست همراه شد با نوعی استمتاع ولذت و شهوت، همان چیزی‏است كه آیه از آن نهی می‏كند. مرحوم، آیت الله خویی -رحمهٔ‏الله علیه - می‏فرمایند: «فانها الایه تدل علی لزوم كف النظرالذی هو بعمنی الانصراف عن الشی تماما فتدل علی حرمهٔ جمیع‏انواع الاستمتاع من المراهٔ. ماعدا المملوكه والزوجه، و علیه فاذا ثبت من‏الخارج جواز النظر الی بعض اعضاء المراهٔ علم ان المراد من ذلك انماهوالنظر البحت لاالمشوب ینوع من الاستمتاع والتلذذ» (۱۸)
چ) جواز نظر و نگاه به صورت و دست‏بدون شهوت
«لاییدین زینتهن الا ماظهر منها». برای حرمت نظر به زن اجنبه، به‏این قسمت از آیه كریمه استدلال شد كه می‏فرماید: «لایبدین‏زینتهن‏» ولی این بخش نیز استثنایی دارد «الا ماظهر» مگر آنچه كه‏ظاهر است. در باره این استثناء واقوال مختلفی كه ذیل آن بیان‏شده‏است ان شاءالله، در مساله پوشش وجه و كفین، به صورت‏مفصل بحث‏خواهد شد اما مختصرا باید گفت كه از «لایبدین‏»كه‏آشكار نكنند و بپوشانند، مقداری استثناء شده كه «الا ماظهر منها»است و منظور از «الاماظهر» به ضمیمه روایات، صورت و دستهااست در نتیجه صورت و دست از حرمت نظر به اجنبیه استثناءشده‏است.
▪ دراین مساله، سه قول دارند:
۱) جواز نظر به وجه كفین، بدون شهوت
۲) عدم جواز، مطلقا
۳) تفصیل بین دفعه اول كه جایز است و دفعه بعدی كه‏حرام است.
ج) مساله پوشش
در مساله پوشش نیز دو مساله، قابل بررسی است كه آیه كریمه،آن را بیان نموده است: یكی مساله پوشش فروج كه بین زن ومرد، یكسان است و دیگری مساله پوشش بقیه بدن، كه احكامی‏مخصوص به زنان بیان شده‏است.
▪ مساله پوشش فروج
مساله پوشش فروج، در این آیه كریمه برای مردان و زنان یكسان بیان شده‏است «یحفظوا فروجهم‏» خطاب به مردان و «یحفظن‏فروجهن‏» خطاب به زنان. معلوم می‏شود كه این حد از پوشش‏كه مربوط به فروج‏است‏بین زنان و مردان مشترك‏است و تفاوتی‏بین آنها نیست اما خود آیه،اولا، به وسیله «بحفظوا» دلالت‏برالزام دارد، یا این كه به صورت خبر آمده‏است كه تاكید بیشتری‏بر امر دارد و یا این كه لام امر، محذوف است‏یا جواب مشروطمقدر (۱۹) ولی در هر صورت شكی نیست كه دلالت‏بر الزام دارد.و ثانیا: كلمه حفظ در این آیه كریمه، به معنای پوشاندن فروج‏است، به دو دلیل:
۱) به قرینه صدر آیه كه مساله غض بصر را مطرح می‏كند وبعدا مساله حفظ فروج را، معلوم می‏شود كه در مقابل نگاه‏نكردن دستور به پوشاندن می‏دهند. (۲۰)
۲) از امام صادق علیه‏السلام ذیل همین آیه، نقل شده‏است‏كه فرمودند: هر آیه‏ای كه در قرآن درباره حفظ فرج آمده‏است،منظور حفظ از زناست مگر این آیه كه منظور، حفظ از نگاه است‏كه همان پوشش است. «... كل شی فی القرآن من حفظ الفرج فهو من‏الزنا الا هذه الایه فهو من النظر»روایات زیادی نیز دلالت‏بر وجوب پوشش عورهٔ، در باب‏آداب حمام (۲۱) دارد. اضافه بر این كه سیره عملی قطعی، برپوشش عوره، موجود بوده و هست.
▪ مساله پوشش مخصوص زنان
«ولایبدین زینتهن‏» در این آیه، تا این جمله، احكام برای مردان وزنان یكسان بیان شده‏است وازاینجا به بعد، احكامی مخصوص‏به زنان است و معلوم می‏شود كه زنان، در مساله پوشش‏احكامی بیشتر از مردان دارند.
اولا، زن باید تمام بدن خود را اضافه بر عورتین بپوشاند واین مساله، بین مسلمین متفق علیه است (۲۲) و آیه كریمه نیزدلالت‏براین مطلب دارد:
۱) «یحقطن فروجهن‏» فرج در آیه، اشاره به همان عورتین‏است و در مورد زنها چندین روایت وارد شده‏است مبنی براین‏كه تمام بدن زن عورهٔ است و در نتیجه،باید پوشانده شود; مثل‏«المراهٔ كلها عوره‏»، قال علیه‏السلام: «انماالنساء عی و عورهٔ‏». (۲۳)
۲) «ولایبدین‏زینتهن‏» منظوراز زینت، مواضع زینت‏است;یعنی بدن را باید بپوشانند و فروج هم كه وجوب پوشش آن،قبلا بیان شد.
۳) «ولایضربن یخمرهن علی جبوبهن‏» ظاهر آیه كریمه، این‏است كه زنها بدن را می‏پوشاندند ولی مقداری از گردن آنها بازبود كه این را هم می‏فرماید: بپوشانند.
ضمنا آیه «قواعد» (۲۴) می‏گوید كه زنان سالخورده می‏توانندمقداری از پوشش خود را كنار بگذارند. معلوم می‏شود كه زنان‏دیگر باید تمام بدن خود را بپوشانند. و همچنین آیه‏«جلباب‏» (۲۵) ظهورواضحی دروجوب پوشش كل‏بدن دارد; چون‏كه جلباب جامه‏ای تقریبا سراسری است كه كل بدن را می‏گیرد،البته توضیح كامل آیه قواعد و جلباب ان شاالله بعدا می‏آید.
مرحوم، آیه‏الله حكیم - رضوان‏الله علیه - می‏فرمایند:
«یحب سترالمراهٔ تمام بدنها اجماعا بل ضرورهٔ من الدین و یشیرالیه‏قوله تعالی "ولیضربن یخمرهن علی جبوبهن ولایبدین زینتهن‏الالیعولتهن ..." وقوله تعالی " والقواعد من النساء" وصیحیح الفضیل وصیحیح الیزتطی (۲۶) وماورد فی حرمهٔ النظر الی الاجنبیه نباءعلی‏الملازمه بین حرمهٔ النظر و وجوب الستر المفروغ عنها فی ظاهرالض و الفتوی‏». (۲۷)
▪ مقدار استثنا از مساله وجوب ستر
در مساله وجوب ستر در این آیه كریمه، دو استثنا واقع شده‏است: یكی استثناء مقداری از ستر و دیگری مقداری از مردان یازنان كه حكم الزامی پوشش در مقابل آنها برداشته شده‏است. امامقدار استثناء از خود پوشش «الا ما ظهرمنها»برای روشن شدن‏معنای این بخش از آیه كریمه قبلا باید چند نكته را بیان كنیم:
۱) منظور از زینت در آیه، خود زینت نیست; چون كه‏مسلما خود زینت‏به خودی خود، حكم وجوب پوشش ندارد وآشكار كردن آن هم اشكالی ندارد (۲۸) بلكه منظور، مواضع زینت‏است كه لازمه پوشاندن زینت، پوشاندن بدن و لازمه آشكاركردن آن، آشكار كردن بدن است.۲) استثناء «الا ما ظهر منها» متصل است نه منقطع; زیرا كه‏اولا،اصل در استثناء، متصل بودن است و منقطع بودن، احتیاج‏به قرینه دارد كه در این‏جا قرینه‏ای وجود ندارد.
مگر این كه قول ابن مسعود را درتفسیر"الا ما ظهر"بگیریم كه‏می‏گوید:منظور لباس رویی است.دراین صورت استثنا منقطع‏می‏شود.ولی قول‏ابن مسعود هم اولا"با قول‏ابن عباس و سایرین‏كه تفسیر كرده‏اند به صورت و دست معارض است اضافه براین‏كه از ظاهر آیه هم چنین بر می‏آید كه مقداری از بدن كه قابل‏پوشاندن است می‏خواهد استثناء كند. وثانیا، ضمیر «منها» كه به‏زینت ، برمی‏گردد، علامت این است كه مستثنی از جنس‏مستثنی منه است و استثناء متصل است و ثالثا، این كه لباس رالازم نیست‏بپوشانید، مثل كلام لغوی می‏ماند; چون لباس،خودش برای پوشش است واگر لباس را هم‏بناباشد بپوشاننداولا دور لازم می‏آید و ثانیا كسی چنین چیزی را نمی‏گوید.
۳) حال كه زینت مواضع زینت‏یعنی بدن شد و استثنا هم‏متصل شد مقدار استثنا شده از بدن چه مواضعی است؟
كاملا مشخص است كه اگر زنی در مقام پوشش بدن خود باشد وتمام بدن را بپوشاند تنها صورت و دست است كه خود به خودظاهر می‏ماند، البته می‏تواند این دو موضع را نیز بپوشاند اما اگرنخواهیم كه عسر و حرج و زحمت زیادی بر او تحمیل كنیم،صورت و دست او باز می‏ماند و منظور «الاماظهر منتها» هم به‏قرینه روایات، همین دو موضع یعنی صورت و دست است.
● چند نمونه از روایات
▪ روایهٔ ابی‏الجارورد «الا ما ظهر منها» فهی الثیاب و الكحل والخاتم و خضاب الكف و السوار (۲۹)
▪ صحیحه زراره «الا ماظهر منها» قال الكحل والخاتم (۳۰)
▪ ابی صیر ... «الا ما ظهر منها» قال الخاتم والمسكه (۳۱) وقول ابن عباس ... رفعه الوجه و یاطن الكف (۳۲) و قول مرحوم‏شیخ طوسی - رحمهٔ‏الله‏علیه - اجمعوا ان الوجه والكفان لیسابعورهٔ الجواز اظهارها فی الصلاهٔ (۳۳) و قول ومرحوم علامه طباطبایی - رحمهماالله - (۳۵) البته قابل تذكر است كه در روایات، سرمه چشم كنایه ازصورت، والنگو كنایه از دست است كه مواضع این زینتهاهستند. در نتیجه آیه كریمه از مقدار پوشش لازم، وجه و كفین رااستنتاء كرده‏است. علاوه براین كه این بخش از آیه نیز دلالت‏برعدم لزوم پوشش وجه وكفین دارد:«ولیقربن‏یخمرهن‏علی جیوبهن‏» باید به وسیله روسری خود، گردن و سینه‏های خود رابپوشانند. آیه كریمه، در مقام بیان حد و كیفیت پوشش زنان‏است وابتدا، حفظ فروج و بعد، آشكار نكردن مواضع زینت رابیان نموده‏است. تنها موضعی كه باقی مانده و ممكن است كه‏گمان شود كه جزو استثنا «الا ماظهر منها» می‏باشد، گردن وسینه‏ها است كه دستور می‏دهد این موضع را نیز بپوشانند اگرصورت و دست هم كه بیشتر از گریبان آشكار است و بیشترمورد توهم استثنا «الا ماظهر منها» می‏باشد لازم بود پوشانده‏شود، باید آیه كریمه آن را بیان می‏كرد.
مرحوم، آیت الله حكیم - رحمهٔ‏الله علیه - می‏فرمایند: «ولایضربن یخمرهن علی جبوبهن‏» مشعر باختصاص الحكم‏یالجیوب فلا یعم الوجوده. (۳۶) مرحوم، علامه طباطبایی - رحمهٔ‏الله‏علیه - می‏فرمایند: (۳۷) «... ولیلقین باطراف مقانعین صدورهن لیسترتها بها». مرحوم، طبرسی - رحمه‏الله‏علیه - می‏فرمایند: «امرن بالقاء المقاتع‏علی صدورهن تعطیه لنحورهن ... قال ابن عباس: تغطی شعرها وصدرها و ترائبها و سوالفها» (۳۸)
۴) مساله پوشش وجه و كفین
دراین باره، میان فقها و مفسرین، اختلاف نظر است. عده‏ای قائل‏به وجوب پوشش صورت ودستهاودرمقابل، عده‏ای قائل‏به عدم‏وجوب پوشش شده‏اند. علاوه براین كه همه قائل شده‏اند كه‏پوشاندن آن بهتر است. اما هركدام برای نظریه خود، ادله‏ای ازآیات و روایات بیان كرده‏اندكه جهت تكمیل‏بحث ارائه می‏شود.
ابتدا ادله قائلین به وجوب پوشش را بیان می‏كنیم همراه باجوابی برای هركدام و بعد، ادله قائلین به عدم وجوب پوشش.
۵) ادله وجوب پوشش وجه و كفین
▪ دلیل اول:
اطلاق آیه غض «یغضوا من ابصارهم‏»می‏فرماید چشم فرو گیرید و نگاه نكنید. این كلام، اطلاق دارد ودر نتیجه، همه جای بدن را می‏گیرد از جمله، وجه و كفین را. بعدمی‏فرمایند: باالملازمه هرجایی از بدن را كه نباید نگاه كرد زن‏لازم است‏بپوشاند از جمله، وجه و كفین را.
جواب دلیل اول:اولا، آیه اطلاق ندارد وحذف متعلق هم‏دلیل بر اطلاق نمی‏شود; چون متعلق معلوم بوده و حذف‏شده‏است وجود كلمه «من‏» شاهد بر عدم عمومیت در متعلق‏است;چون تبعیضیه‏است. مرحوم آیهٔ‏الله حكیم(ره) می‏فرمایند:«والامر بالغض لاعموم فی متعلقه وحذفه لا یقتضیه اذ حمله علی‏العموم لكل شی‏ء ممتنع ولاسیما بملاحظه التعبیر بقوله تعالی"من‏ابصارهم" فان كلمه من ظاهره فی التبعیض والظاهر كونه یلحاظ‏المتعلق و تقدیر كل شی من بدن المراهٔ لاقرینهٔ علیه بل‏المناسب‏جدابقرینهٔ مابعده ان یكون متعلقه الفروج‏» (۳۹) و مرحوم، علامه‏طباطبایی - رحمهٔ‏الله‏علیه - نیز متعلق را فروج گرفته‏اند: «ویكون‏مدلول الایه هوالنهی عن النظر الی الفروج‏» (۴۰) ثانیا: هیچ ملازمه‏ای‏بین حرمت نگاه و وجوب پوشاندن نیست. همان‏طوری كه‏عده‏ای از فقهاء فرموده‏اند، نگاه زن به بدن مرد حرام است ولی‏برای مرد پوشاندن واجب نیست.
▪ دلیل دوم:
«لایبدین زینتهن الاماظهر منها» می‏فرمایند: اطلاق‏«لایبدین زینتهن‏» وجه و كفین را نیز می‏گیرد كه جزو زینتهایی‏است كه نباید آشكار شوند ومی‏گویند: منظور از استثنای‏«الاماظهر منها» هم، بدن نیست، بلكه منظور، لباس است;كمااین‏كه ابن مسعود گفته است.
جواب:اولا، با وجود استثنای «الاماظهر منها» بلافاصله بعداز «لابیدین‏» اطلاقی منعقد نمی‏شود. ثانیا، قول ابن مسعودمعارض است‏با قول ابن عباس و دیگران. ثالثا: لازمه قول ابن‏مسعود، منقطع بودن استثناء ولغویت آن است; زیرا اگر بگوید:لباس را لازم نیست‏بپوشانید، كلامی لغو است; چون قابل‏پوشاندن نبوده و دور لازم می‏آید. رابعا: روایات زیادی داریم‏مبنی براین‏كه منظور از استثناء وجه و كفین است كه روایات‏بعدا می‏آید.
▪ دلیل سوم:
«لایبدین زینتهن الا لبعولتهن ....» مرحوم، آیهٔ‏الله‏خویی - رضوان‏الله‏علیه - برای اثبات وجوب پوشش وجه وكفین، به این قسمت از آیه، استدلال كرده‏اند و فرموده‏اند:«هرچند از قسمت اول آیه، كه استثناء «الا ماظهر»دارد، وجوب‏پوشش كل بدن، غیر از وجه و كفین و عدم وجوب پوشش وجه‏و كفین استفاده می‏شود، ولی قسمت قبل، در مقام بیان حكم‏ظاهر شدن قسمتی از بدن است نه بیان حكم اظهار بدن برای‏دیگران و حكم اظهار بدن برای دیگران را قسمت دوم، یعنی‏«لایبدین زینتهن الا لبعولتهن‏» بیان می‏كند كه مطلقا بدون هیچ‏استثنایی آیه كریمه می‏فرماید: جز برای شوهر... بدن را آشكارنكند. در نتیجه، در مقام اظهار برای دیگران، هیچ موضعی از بدن‏استثناء نشده‏است وفقط بعضی ازافراد استثناء شده‏اند. پس تمام‏بدن حتی وجه و كفین، در مقابل مردان باید پوشیده باشد. و این‏كه قسمت اول كه همراه‏استثنااست فقط حكم ظهورفی حدنفسه‏را بیان می‏كند و قسمت دوم، حكم اظهار برای دیگران رامی‏فرماید: فعل"بداء"اگر متعلق آن بدون "لام" بیاید معنای‏آشكارنكردن در مقابل پوشاندن دارد و اگر متعلق آن همراه "لام"باشد معنای پوشاندن در مقابل ارائه به دیگران دارد لذا قسمت‏اول، معنای ظهور فی نفسه و قسمت دوم، معنای اظهار برای‏دیگران را دارد.
«البداءبمعنی‏المظهوركمافی قوله تعالی"بدت لهماسؤاتهما"والابداء بمعنی الاظهار فاذا كان متعلقا بثی و لم یكن متعدیا یا للام یكون‏فی مقابل الستر واذا كان متعلقا باللام كان فی مقابل الاخفاء بمعنی‏الارائه والاعلام ومن هنایظهرمن آلایه الكریمه فان قوله عز وجل اولا«ولابیدین زینتهن الا ما ظهر منها» انما یعبد وجوب ستر البدن الذی هوموضع الزینه و حرمهٔ كشفه ماعدا الوجه والكفین فی حین ان قوله ثانیا«ولابیدین زینتهن الا لبعوتهن‏» یفید حرمهٔ اظهار بدنها وجعل الغیرمطلعا علیه واراءته مطلقا من دون فرق بین الوجه والیدین (۴۱)
بعدا ایشان روایاتی را كه وجه و كفین را استثناء كرده توجیه‏می‏كنند و تطبیق می‏دهند بر نظر خودشان، می‏فرمایند: روایاتی‏كه وجه كفین را استثناء كرده مربوط به همان قسمت اول آیه‏است كه خود آیه‏استنثادارد و روایاتی كه وجوب پوشش وجه وكفین رابیان می‏كند. (۴۲) مربوط به قسمت دوم آیه‏است.«فان هذه‏الایه تصدی‏لبیان حكمین،حكم‏الظهورفی نفسه عنداحتمال وجود ناظرمحترم وحكم‏الاظهارللغیر عندالقطع بوجود ناظرمحترم والذی یطهران‏الروایات الوارده فی تفسیر هذه الایه الكریمه تؤكد ماذكرناه‏من‏التفصیل‏فان‏بعضهانسال‏عن‏القسم‏الاول وبعضهاعن‏القسم‏الثانی‏». (۴۳)
اساس استدلال ایشان براین است كه معنای فعل‏«لایبدین‏» با آوردن و یا نیاوردن "لام" تغییر می‏كند در صورتی كه‏در مقام استعمال، غیر از آن ممكن نیست; چون كه آیه، اولا،می‏خواهد مقداری ازبدن را كه حكم وجوبی پوشش دارد ومقداری كه حكم وجوب پوشش ندارد بیان كند و در مقام‏تعرض به افراد دیگر نیست، لذا متعلق را همراه با "لام" نیاورد وثانیا، می‏خواهد حكم زن در مقابل دیگران را بیان كند، پس‏مجبور است متعلق را همراه "لام" بیاورد. اما این كه معنای فعل‏تغییر پیدا می‏كند صرف استظهار است ودلیلی ندارد. لغوی هم‏این را نگفته‏است. ثالثا، حكم ظهور فی حد نفسه یا احتمال‏وجود ناظر محترم یعنی چه؟ اگر ناظر نیست كه اصلا حكم‏پوشش هم نیست و در صورت احتمال اگر احتمال عقلانی وقوی است كه مثل وجود ناظر است و حق ندارد خود را برهنه‏كند واگر احتمال غیر عقلانی و ضعیف است مثل عدم وجودناظر است، پس دراین صورت، با معنای ایشان هیچ موردی‏برای قسمت اول آیه باقی نمی‏ماند. رابعا، توجیه روایات‏قرینه‏ای ندارد و صرف احتمال است.
نویسنده: احمد فقیهی
پی‏نوشتها:
۱- طبرسی، مجمع البیان، (طهران:العملیهٔ‏اسلامیه، ۱۳۸۳ ق)، ص ۱۳۷;فیروزآبادی، قاموس‏المحی، (بی‏جا: موسسه‏الرسالهٔ، ۱۴۰۷ه)، چ دوم،
۲- الزبیدی،تاج‏العروس،(بیروت:دارمكتبهٔ‏الحیاهٔ،);آلوسی، روح‏المعانی،(بیروت: داراحیاءالتراث‏العربی،)،ج ۱۸، ص ۱۳۸
۳- فیروزآبادی،پیشین;جوهری،الصحاح،(بیروت:دارالعلم‏الهلایین،); راغب اصفهانی،مفردات راغب،(بیروت: دارالمعرفهٔ،)
۴- احمدبن‏فارس، مقایس اللغه،(مصر: شركت‏مكتبه، ۱۳۹۲ ق)،چ دوم،اصل یدل علی‏تقنح فی‏الشی و من ذلك الفرجه
۵- مفردات راغب،پیشین:?/p>
منبع: درگاه پاسخگویی به مسایل دینی
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید