شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


درباره زهره سرمد


درباره زهره سرمد
● زهره سرمد
▪ متولد هشتم مرداد ۱۳۱۳ - تهران
▪ دكترای تعلیم و تربیت با گرایش روانشناسی تربیتی و آمار از دانشگاه استنفورد. (كالیفرنیا - آمریكا ۱۹۶۶ میلادی)
▪ كارشناسی ارشد (MED) آمار تربیتی و اندازه گیری از دانشگاه هاروارد - كمبریج. آمریكا ۱۹۶۰
▪ كارشناسی (B.A) فیزیك از كالج ویلسون - پنسیلوانیا. آمریكا ۱۹۵۷
▪ دیپلم ششم طبیعی از تهران (۱۳۳۱)
▪ مربی دانشسرای عالی از سال ۱۳۳۹ تا ،۴۲ تدریس آمار در تعلیم و تربیت و روانشناسی
▪ دستیار تدریس درس آمار روانشناسی از ۱۳۴۲ تا ۴۴ در دانشگاه استنفورد
▪ عضو هیأت علمی دانشكده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران از ۱۳۴۵ تاكنون
▪ مدرس آمار، سنجش و اندازه گیری، روش تحقیق روانشناسی تربیتی و نظریات یادگیری
▪ ترجمه كتاب های «فصول روایی و اعتبار كتاب، «روانشناسی تربیتی۲»، «اصول آماری در طرح آزمایش ها» (با همكاری دكتر مهتاش اسفندیاری» در دو جلد كه به ترتیب جلد اول در سال ۱۳۶۹ و جلد دوم در ۷۱ چاپ شد.
▪ تألیف كتاب های «روش های تحقیق در علوم رفتاری» (با همكاری دكتر عباس بازرگان و دكتر الهه حجازی)، «آمار استنباطی: گزیده ای از تحلیل های تك متغیری» (سازمان سمت، ۸۴)
▪ ترجمه مقاله هایی چون «شیمی یادگیر» (دیوید كرچ) و «قضایایی درباره آموزش با مثال هایی از ریاضیات»
▪ تألیف مقاله هایی با عنوان های «اثر یادگیر در ترك اعتیاد به موادمخدر»، «طرز فكر نسبت به زن و میزان دخالت والدین در انتخاب همسر بر حسب میزان تحصیل پدر و مادر، جنس و نوع مدرسه»، «مدل های تحقیق درباره كارآیی معلم و تدریس» و...
▪ بازنشستگی در سال ۱۳۷۹ با رتبه ۲۳ استادی.
احمدرضا حجارزاده بیش ترین فعالیت های زهره سرمد در حوزه تحقیق و تدریس بوده، آن هم در رشته ای كه به قول خودش از اهمیت بالایی برخوردار است و كمتر كسی توان و دانش تدریس آن را دارد؛ متدولوژی آمار و اندازه گیری تربیتی.
سرمد می گوید: «ما آمار را كاربردی و در رشته های روانشناسی و علوم تربیتی و به طور كلی علوم رفتاری به كار می بریم. البته جامعه شناسی هم جزو آنهاست. من خیلی به رشته متدولوژی و آمار اهمیت می دهم، زیرا رشته ای است كه اگر آن را ندانید، بی سوادید. نمی توانید ژورنال هایتان را بخوانید. نمی توانید بفهمید مقالات درباره چه حرف می زنند و متأسفانه در سال های اخیر كمتر كسی را داشتیم كه در خارج از كشور تحصیل كرده باشد و بیاید اینجا كار كند. خیلی بندرت، شاید یكی،دو نفر از كانادا آمده باشند.
آنها هم فقط برخی قسمت ها را تدریس می كنند. مانند دكتر قاضی طباطبایی كه هم اكنون دانشكده علوم تربیتی هم از ایشان استفاده می كند، ولی این افراد بسیار كم هستند. من سعی كردم دانشجویان مستعد خودم را كه به این رشته علاقه مندند طوری تربیت كنم كه بتوانند در آینده جایگزین ما شوند. با این حال باید برای جایگزین كردن افرادی كه پیش از این بوده اند، كوششی صورت بگیرد. نیروهای تازه نفس را باید برای دوره هایی به خارج از كشور بفرستند كه دانششان را تكمیل كنند.»
او از زمره افرادی است كه دركنار امر خطیر «زن بودن» و اداره خانواده، با جدیت و تلاش در پیمودن مسیر طولانی علم و دانش قدم برداشته و جالب آن كه در هردو به یك اندازه موفق عمل كرده است. چنان كه پس از بازنشستگی دو كتاب به چاپ رسانده و خود مدعی است بعد از بازنشستگی، چون فرصت كار داشته، فعال تر شده است. ضمن این كه امروز با وجود سپری كردن سال های نخستین دهه هفتم عمر خویش، همچنان در آشپزی، خیاطی، كاموابافی و هزاران نكته ریز و درشت زندگی و خانه داری مهارت دارد.
در این باره به خاطر می آورد: «در سن خیلی پائین، بافتنی را شروع كردم. كلاس اول ابتدایی كه بودم برای برادرم یك پلیور بافتم و همین چندماه پیش در فرانسه برای نوه ام كه هنوز متولد نشده، یك لباس و پتو بافتم كه داماد فرانسوی ام خیلی متعجب شده بود كه چه طور ممكن است یك نفر كه دكترا درس می دهد بتواند چنین كارهایی هم بكند.»
زهره سرمد، همسر «مهرداد بهار» و عروس «ملك الشعرای بهار» (شاعر نامی و بزرگ ایران) است. همسرش ۱۲ سالی می شود كه او را تنها گذاشته و به دیار باقی شتافته است. او نیز در زبان های باستانی و اساطیری تخصص دارد، سرمد می گوید: «او هم مانند من به تحلیل بیشتر اعتقاد داشت تا به توصیف. من خودم به هیچ وجه حافظه شعری خوبی ندارم. من و همسرم، هیچ كداممان یك بیت شعر حفظ نبودیم. چون به رشته های تحلیلی رفته بودیم. من اصلاًمخالفم كه بچه ها چیزی را حفظ كنند. برای این كه حافظه خسته و پرمی شود. رشته من هم یادگرفتنی است. من بیشتر امتحاناتم را open book (كتاب باز) برگزارمی كنم. چون ما خیلی بچه ها را به حفظ كردن وادار می كنیم. از آنها نمی خواهیم كه بفهمند و تحلیل كنند. متأسفانه تفكر را یادشان نمی دهیم. آنها باید فكر كنند.»
پدرش وكیل دادگستری و شاعر بود، از این رو زهره سرمد از همان دوران كودكی با شعر بزرگ شد و ادبیات جزئی از وجودش بود. درواقع هم به ادبیات علاقه داشت و هم در ریاضی مستعد بود.
از این رو انتخاب یك رشته تحصیلی برای او مشكل بود. زمانی كه دوره كارشناسی را در آمریكا سپری می كرد تا دو سال حق انتخاب رشته نداشتند و باید در سال سوم رشته انتخاب می كردند. آنجاست كه در ابتدای امر به رشته فیزیك گرایش پیدا می كند و تصمیم می گیرد دكترایش را دررشته بیوفیزیك دریافت كند.
حتی مدت یك سال و نیم را هم در دانشگاه MIT صرف تحصیل بیوفیزیك می كند، اما از آنجا كه این رشته با خلقیات او هماهنگ و متناسب نیست، آن را نیمه كاره رها می كند، با این استناد كه در رشته بیوفیزیك مجبور بود ساعت ها در لابراتوار وقت صرف كند و به كارهای آزمایشی بپردازد. بنابراین خود را به دانشگاه هاروارد منتقل و سعی می كند رشته ای را برگزیند كه در آن از دانسته های ریاضیات پیشین او هم استفاده شود و آن رشته، آمار و اندازه گیری تربیتی بود. روی همین اصل، در مقطع دكترا در دانشگاه استنفورد، همیشه در درس های آمار موفق است و هیچ مشكلی ندارد. درحالی كه این دروس برای دانشجویان آمریكایی بسیار دشوار بود و همیشه در آن درس ها، نمرات پائینی می گرفتند.
مدرك دكترای زهره سرمد، تعلیم و تربیت در روانشناسی تربیتی با تأكید بر متدولوژی آمار است.
روانشناسی تربیتی، بیشترین تأكیدش روی تحقیقات تربیتی است. بنابراین یك محقق باید بسیار بر علم متدولوژی اشراف داشته باشد. سرمد درمورد این تأكید و حساسیت براین عقیده است:«فكر می كنم تأكید من روی متدولوژی و آمار، برای دانشجویانم خیلی مهم بوده. همچنین دانشجویانم ادعا می كنند از روش تحقیق من بسیار آموخته اند. در آن ژورنال های تحقیقاتی كه ما در اختیار داریم و از خارج می آیند، از روش های آماری خیلی پیشرفته ای استفاده می كنند و اگر دانشجویان ، این روش ها را ندانند سوادخواندن آن مقالات را پیدا نمی كنند. معمولاً در بیشتر كلاس ها به دانشجویان می گویند مقدمه و مؤخره را بخوانیدو وسط آن را كه متدولوژی است و بیان می كند چگونه به این نتایج رسیدند به دلیل ناتوانی و ارائه نشدن مطلوب، اصلاً بچه ها نمی خوانند. این همیشه نقص بزرگی بوده كه من برآن تأكید داشتم.»
پس از انقلاب درس روانشناسی تربیتی را تقریباً كنارمی گذارد چون پیشتر كه تدریس می كرده است چه تأكیدش را روی آمار و روش تحقیق می گذاشته است و این از مهم ترین دروسی بودكه او توانایی تدریس اش را داشت. او همیشه به شاگردانش گوشزد می كندكه وقتی آنها دكترا بگیرند تازه اول كارشان است و می توانند یادگیری مستقل داشته باشند و از این بابت، سرمد، بسیار خوشحال و خرسند است كه در تربیت افرادی كه می توانند برای كشور و آینده علمی اش مفید واقع شوند، نقشی ایفا كرده است.
با این كه بارها انجمن ها و هیأت های علمی از او دعوت كرده اند تا در چنین جلساتی شركت داشته باشد، ولی او به دلیل مشغله فراوان و اهمیت تحقیقاتی علمی خویش، نمی تواند به این درخواست ها پاسخ مثبت بدهد. با این حال در تركیب هیأت تحریریه مجله دانشگاه تهران و دانشكده روانشناسی و علوم تربیتی حضور داشته است. گاهی نیز برای نمونه، دانشگاه شیراز برایش مقاله هایی می فرستادند تا او درموردشان نظر دهد:« در واقع به این نتیجه رسیدم كه اگر آدم حواسش جمع نباشد، آنقدر او را به مسیرهای فرعی می كشانند كه از مسیر اصلی اش باز می ماند. وزارت علوم گاهی مرا برای كنكور و سنجش و اینها دعوت می كرد، ولی واقعاً نمی توانستم با آنها همكاری كنم. چون خانواده و فرزند داشتم و باید به آنها می رسیدم. آدمی مانند من فرق می كند با زنی كه ازدواج نكرده و فرزندی ندارد. خانواده برای من همیشه مهم بوده و هست.»
به سال ۱۳۴۱ در دانشسرای عالی استخدام و مشغول تدریس می شود. اولین بار او به همراه دكتر فخری امین، آمار را تدریس كردند. از آنجا كه قرار بود به او در دانشگاه استنفورد ، دستیاری درس آمار بدهند، بورسی به او تعلق گرفت كه برایش به تعبیر خود، نوعی خوش شانسی تلقی می شد:«آن زمان هنوز پول نفت دراین مملكت نریخته بود كه راحت بورس بدهند و مربی ها را به خارج از كشور بفرستند. می گفتند باید حتماً از خارج بورس داشته باشید تا ما به اصطلاح مرخصی شغلی به شما بدهیم و شما بروید. من این شانس را داشتم كه آن بورس را بگیرم و توانستم ظرف ۳ سال دكترایم را بگیرم و برگردم. پس از بازگشت دیگر به دانشسرا نرفتم. دانشكده علوم تربیتی دانشگاه تهران ، آن هنگام (سال ۱۳۴۵) تازه تأسیس شده بود. رفتم آنجا و استخدام شدم و از آن سال تا زمان بازنشستگی آنجا بودم.»
برنامه كارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی را دكتر سرمد بازنویسی و تنظیم كرده است و این كار از جانب ستاد انقلاب فرهنگی (به مسئولیت دكتر شریعتمداری) به او محول شده بود. به دلیل رفت و آمدهای بسیارش به خارج از كشور برای سرزدن به فرزندان ، نتوانست چندان كه باید درتنظیم دكترای روانشناسی تربیتی هم فعال باشد و فقط به ارائه نظریه هایی دراین باره اكتفا كرد. به دلیل ترجمه كتابی حجیم درحدود ۹۰۰صفحه كه به همراه دكتر مهتاش اسفندیاری، برگردان آن را به فارسی برعهده گرفته بودند و نشر دانشگاهی به چاپ رسیده بود، از سوی دانشگاه الزهرا (سلام الله علیها) تقدیرنامه ای به زهره سرمد اعطا شد.
وی همچنین تاكنون در كنگره های خارجی بسیاری شركت داشته و مقاله هایی ارائه كرده است كه از آن تعداد ، دوموردش درمجله های خارجی به چاپ رسیده اند. همچنین مقاله هایی در انجمن بین المللی آمار (تركیه) در سال ۱۹۹۷ به همراه سخنرانی و در كشورهای كانادا و آمریكا عرضه كرده است. وی در سال های پیش و پس از انقلاب ، مدیر گروه مبانی روانی آموزش و پرورش بوده و مدتی نیزدرمقام معاون پژوهشی دانشكده علوم تربیتی به ارائه خدمت پرداخته است.
در سال دوازدهم تحصیلی، روزنامه هرالد تریبیون (آمریكا) بورسی گذاشته بود كه در آن از جوانان كشورهای مختلف برای سه ماه دعوت می كرد با خانواده های آمریكایی آشنا شوند. متقاضیان در ایران باید تحت نظارت آموزش و پرورش، امتحان می دادند. دراین امتحان، یكی از پذیرفته شدگان، دكتر زهره سرمد بود و این نخستین سفر به آمریكا، انگیزه ای شد كه او به تحصیل در آمریكا علاقه مند شود، اگرچه او در كنكورهای داخلی نیز شركت كرده و در رشته هایی چون داروسازی و دندانپزشكی هم قبول شده بود. ولی به قصد سفر به آمریكا، از تحصیل در دیگر رشته ها سر باز زد و برای این كه اینجا قبول نشود اصلاً برای كنكور درس نخوانده بود با این حال در چند رشته و دانشگاه قبول می شود.
سرمد از عوامل موفقیت یك فرد به هدفمندبودن در زندگی اشاره می كند و می افزاید: «محیط و فرهنگ خانوادگی و سپس هدفمندبودن در زندگی و ویژگی های فردی از مهم ترین عوامل موفقیت در زندگی هستند. برای نمونه من از كودكی عاشق استادی دانشگاه بودم و یادم است همان موقع ها بودكه من عكس خانم «فاطمه سیاح» را با لباس دانشگاهی در مجله ای دیدم و ناخودآگاه شروع كردم به گریه كردن.
با خودم می گفتم یعنی روزی می شود كه من هم این لباس را بپوشم؟ همیشه فكر می كردم برای كار دیگری ساخته نشدم. من می توانستم پزشك بشوم، ولی فكر می كردم پزشك خوبی نخواهم شد. چون اگر برای نمونه نیمه شب بیایند دنبال من، چون یك زن هستم نمی دانم آیا باید بلند شوم و بروم یا نروم؟ اگر نروم وجدانم ناراحت می شود و اگر هم بروم ممكن است برایم خطرناك باشد. اینهاتفكرات بچگی من بود، اما هم اكنون خوشحالم از این كه در این مسیر افتادم. چون واقعاً دانشجویانم را دوست دارم. برای این كه اگر بتوانم مغز موجودی را به تحرك دربیاورم و به شكوفایی اش كمك كنم، لذت می برم.»
سرمد این روزها مشغول ترجمه كتاب «آمار ناپارامتری مدرن» (۲۰۰۴) است كه كتابی جدید در حوزه آمار به شمار می رود. او این كتاب را با همراهی یكی از دانشجویانش ترجمه می كند و دلیل این امر راچنین بیان می كند كه «دوست دارم به این شكل ، دانشجویان خوبم را معرفی كنم». همچنین او هنوز در شكل گیری پایان نامه های دانشجویی فعال است . برای نمونه او هم اكنون استاد مشاوره ۲ پایان نامه و استاد راهنمای یك پایان نامه دكتری است.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید