جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

حسین(ع)، فرزند ابراهیم


حسین(ع)، فرزند ابراهیم
تمدن بابل در حدود سه هزار و هفتصد سال پیش كه حضرت ابراهیم در آن زندگی می‌كرد دو ویژگی عمده داشت.
نخست این‌كه انجام آداب و مراسم و اجرای شعایر جمعی، بیش از عمل صالح، تقوا و فضایل اخلاقی اهمیت داشت و كسی كه می‌خواست به وظیفه خود در برابر خدایان عمل نماید می‌بایست قربانی‌های شایسته‌ای به معابد تقدیم كند و اوراد مخصوصی بخواند.
دوم این‌كه، گفته‌اند: «هیچ تمدنی از لحاظ پایبندی به اوهام و خرافات، به پای تمدن بابلی نمی‌رسید. كاهنان، هر حادثه را از ولادت غیر طبیعی فرزندان گرفته تا اشكال مختلف مرگ، با تعبیرات سحری و فوق طبیعی مورد تفسیر و تاویل قرار می‌دادند».(۱)
تصمیم نمرود برای انداختن حضرت ابراهیم در آتش، خود نمونه‌ای از قربانی انسانی و تقدیم سنت‌شكنان به پیشگاه خدایان بود. زمانی كه آتش بر ابراهیم سرد و گلستان شد، آن هم در حضور هزاران تماشاگر معتقد به خدایان بابل و به ویژه این‌كه این آتش به احترام بت‌ها و برای عقوبت دشمن خدایان بابل افروخته شده بود، این خبر عجیب به سرعت در سرتاسر بابل پیچید و به مرور زمان به نواحی دیگر نیز رسید.
طبعا با اتفاق چنین معجزه‌ای و تحقیر خدایان بابل، مردم آن زمان منتظر شنیدن خبرهای بیشتری از این پیامبر بودند و نمی‌توانستند نسبت به آن بی‌تفاوت باشند. از این‌رو، هنگامی كه ابراهیم علیه‌السلام، به دستور خداوند فرزند را به قربانگاه برد ولی خدای سبحان، گوسفندی را به جای انسان برای قربانی برگزید، این اتفاق نقطه عطفی در سنت شعایری آن روزگاران شد. به طوری كه بعدها حتی وقتی امپراطوران تصمیم به قربانی كردن انسانی می‌گرفتند، مورد اعتراض كاهنان دربار قرار می‌گرفتند كه تاریخ، نمونه‌هایی را ثبت كرده است.
اصطلاح قرآنی مبارزه با عادات و سنت‌های غلط اجتماعی، اصلاح است و خداوند پیامبران را برای اصلاح عقاید و عادات جامعه مبعوث فرمود. امام حسین علیه‌السلام هم كه در دعای عرفه، خود را فرزند ابراهیم می‌خواند در ابتدای حركت خود به سوی كربلا می‌فرماید: من فقط به خاطر اصلاح در امت جدم خارج شدم و می‌خواهم امر به معروف و نهی از منكر نمایم و به سیره و سنت جدم ( رسول خدا) و پدرم (امیر‌المومنین) عمل نمایم. (۲)بدین ترتیب، ابراهیم و فرزندش حسین (ع) هر دو الگوی خط‌شكنی بودند و هر دو، با وجود تنهایی و بدون داشتن یك لشكر و مانند آن، شكوه پوشالین و ابهت دروغین حاكمان زمان خود را شكستند و راه را برای مجاهدان بعد از خود هموار نمودند.
خدای سبحان، این ویژگی ابراهیم خلیل را به عنوان اسوه و الگو به پیامبر خود معرفی می‌كند و می‌فرماید: برای شما در ابراهیم و همراهان او سرمشقی نیكوست، آنگاه كه به قومشان گفتند ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید، بری و بركناریم و ما منكر شماییم و همیشه میان ما و شما دشمنی و عداوت و كینه خواهد بود تا وقتی كه به خدای یگانه ایمان بیاورید. (ممتحنه:۴) عبارت قرآنی (بدا بیننا و بینكم العداوهٔ و البغضاء ابدا حتی تومنوا بالله وحده)ناخود‌آگاه، فرازهای معروف زیارت عاشورا را به یاد می‌آورد (انی سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم) و یا فرازی از زیارت جامع كه می‌فرماید: ( مبغض لاعداءكم) این فرازها به مسلمانان می‌آموزد كه كینه و دشمنی با دشمنان دین خدا، در واقع متمم و مكمل محبت الهی است و بدون آن عشق به خداوند، كامل نمی‌شود.
شباهت دیگری كه میان حضرت ابراهیم و امام حسین (ع) بسیار برجسته است، سر‌افرازی در آزمون الهی است. قرآن كریم می‌فرماید: «و چون ابراهیم را پروردگارش به كلماتی (شعایری) چند آزمود، و او آنها را به انجام رساند، فرمود من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» (بقره:۴۲۱) هر دوی آن بزرگواران در انجام آزمون الهی، به همراه خانواده و اهل بیت خود بودند. هر دو، فرزند به قربانگاه بردند با این تفاوت كه ابراهیم خلیل فرزند خود را صحیح و سالم پس گرفت اما امام حسین (ع) فرزندان خویش را تقدیم كرد، به جز امام سجاد علیه‌السلام كه به قضای الهی میراث نبوت را حفظ كرد.
حضرت‌هاجر در كنار حضرت ابراهیم بود و حضرت زینب سلام الله‌علیها در كنار حسین‌ابن‌علی علیه‌السلام. هر دو در وادی طلب، سرگردانی و حیرتی را تجربه كردند كه خداوند برای آنها مقرر كرده بود. هر دو راضی به قضای الهی بودند و همین رضایت و شهامت در اجرای رسالت، از هر دو بانوی نمونه، سرمشقی جاودانه ساخت. اعمال حج ابراهیمی بدون سعی و صفای حضرت‌هاجر كامل نیست، همانگونه كه پیام كربلا در كربلا می‌ماند اگر زینب نبود.
در هر دو نهضت، خانه كعبه محور عملیات است. حضرت ابراهیم، خانه كعبه را بنا نهاد تا مركزیتی برای یكتا‌پرستی به وجود آید و حرم امن الهی باشد: و یاد كنید كه خانه [كعبه] را بازگشتگاه و حرم امن برای مردم قرار دادیم و [گفتیم] از مقام ابراهیم نمازگاهی بسازید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش كردیم كه خانه‌ام را برای غریبان [مسافران] و مقیمان و نمازگزاران پاكیزه گردانید.(بقره: ۵۲۱) قرآن كریم داستان راز و نیاز حضرت ابراهیم و اسماعیل را نقل می‌كند تا فلسفه بنیان كعبه روشن شود: و چون ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه [كعبه] را بر آوردند [گفتند] پروردگارا از ما بپذیر كه تویی شنوای دانا.
« پروردگارا ما را فرمانبر خویش بگردان و از ذریه ما امتی فرمانبردار خویش پدید‌آور و مناسك ما را به ما بنما و از ما در گذر كه تویی توبه‌پذیر مهربان.» پروردگارا و از ایشان در میانشان پیامبری كه آیات تو را بر آنان بخواند و به آنان كتاب آسمانی و حكمت بیاموزد و پاكدلشان سازد بر انگیز كه تو پیروزمند فرزانه‌ای. (بقره:۱۲۸-۱۲۷) حسین بن علی (ع) نیز به هنگام حركت به سوی كربلا، یك روز مانده به عید قربان، شهر مكه را به سوی كربلا ترك كرد تا نشان دهد، حرمی را كه خداوند فرمود تا حرم امن الهی برای موحدان باشد، حتی برای فرزندان رسول خدا نیز امن نیست.
در قرآن كریم بر دو ویژگی « بردباری» و « دردمندی» حضرت ابراهیم علیه‌السلام تاكید می‌شود (هود:۶۷) كه هر دو به بُعد اجتماعی و رسالت حضرت ابراهیم بازگشت می‌كند. بدین معنا كه حضرت ابراهیم، درد جامعه را داشت و از انحرافات موجود در آن به شدت رنج می‌برد؛ همچنان‌كه حسین‌بن علی (ع) نیز وقتی به سرزمین شراف رسید، برای اتمام حجت با كوفیان فرمود: مردم! من بسوی شما حركت ننمودم مگر آنگاه كه دعوتنامه‌ها و پیك‌های شما به سوی من سرازیر گشت كه « ما امام و پیشوا نداریم. دعوت ما را بپذیر و به سوی ما حركت كن تا خداوند به وسیله تو ما را هدایت و رهبری نماید. » ... آیا نمی بینید كه به حق عمل نمی‌شود؟ و از باطل نهی نمی‌گردد؟ پس سزاوار است كه در چنین وضعی انسان با ایمان، مرگ و ملاقات با خداوند را آرزو كند. آری، من مرگ را جز سعادت و خوشبختی نمی‌بینم، و زندگی با ستمگران را جز خواری و ذلت نمی‌دانم. (۳)
ابراهیم به تنهایی یك امت بود « ان ابراهیم كان امهٔ قانتا‌لله حنیفا»(بیگمان ابراهیم پیشوایی فروتن در برابر خداوند و پاكدین بود)(نحل:۰۲۱) و در عین حال به تنهایی در برابر نمرود و درباریانش ایستاد و ناتوانی‌ها و زبونی‌های او را بر شمرد. حضرت ابا عبدالله (ع) نیز، هنگامی كه معاویه از خلفا و یزید تمجید كرد و از امام خواست تا با یزید بیعت كند، امام خطاب به او فرمودند: ... «ای معاویه! آنچه دربارۀ كمالات یزید و لیاقت وی برای امت محمد (ص) برشمردی شنیدیم. قصد داری طوری وانمود كنی كه گویا فرد ناشناخته‌ای را توصیف می‌كنی، یا فرد غایبی را معرفی می‌كنی... در حالی‌كه یزید ماهیت خود را آشكار كرده و موقعیت سیاسی و اجتماعی و اخلاقی خود را شناسانده است.
از یزید آن‌گونه كه هست بگو! از سگ بازیش بگو، وقتی كه سگ‌های درنده را به جان همدیگر می‌اندازد. از كبوتر بازیش بگو... از بوالهوسی و عیاشی او بگو ... از خوشگذرانیش بگو كه از ساز و آواز سرمست می‌شود. آنچه در پیش گرفتی كنار بگذار، آیا گناهی كه تا كنون درباره این امت بر دوش خود بار كرده‌ای تو را كافی نیست؟... »(۴)
در حدیثی آمده است كه رسول مكرم اسلام از خداوند درخواست كرد: الهی ارنی الاشیاء كما هی. (خدایا حقایق اشیا را آنچنان‌كه هستند به من نشان ده). خداوند پیش از آن با حضرت ابراهیم چنین عملی انجام داد و باطن و حقایق اشیا را به او نشان داد: «و بدینسان ملكوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم تا از اصحاب یقین گردد.»(انعام:۵۷) و در جای دیگری حضرت ابراهیم از خداوند می‌خواهد تا زنده كردن مردگان را به او نشان دهد. امام حسین علیه‌السلام نیز در دعای عرفه عرضه می‌دارد: «فهمتنی ما جاءت به رسلك.» ( خداوندا! تو به من هر آن‌چه را كه پیامبرانت آورده بودند آموختی) و همچنین عرضه می‌دارد: «خداوندا تویی كه در همه موجودات، خود را به من نشان دادی تا در هر چیز آشكار تو را دیدم. تویی كه در هر چیز آشكاری». به نظر می‌رسد تاكیدی كه امام حسین(ع) بر توحید داشته و از خداوند، شناخت معرفت خویش را می‌طلبد بیش از حضرت ابراهیم( ع) است و حضرت ابراهیم(ع) بیشتر طالب شناخت معاد و جلوه‌های دیگر خداشناسی بوده است.
ابوالقاسم جعفری
پانوشت‌ها:
۱ - ادیان جهان باستان، یوسف اباذری و جمعی از نویسندگان، ج۲،ص۲۳۶.
۲ - بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۲۸.
۳ - تاریخ ابن عساکر، ص۲۱۴.
۴ - تاریخ طبری، ج۳، ص ۲۴۸.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید