پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ملاقات امام حسین (ع) با جابر بن عبداللّه انصاری


ملاقات امام حسین (ع) با جابر بن عبداللّه انصاری
((یـا جـابـر! قـد فعل اخی ذلك بامر اللّه وامر رسوله , وانی ایضا افعل بامر اللّه امررسول ه , اترید ان استشهد لك رسول اللّه (ص ) وعلیا واخی الحسن بذلك الان ))؟[۱]
یـكـی از مـلاقـاتـهای سیدالشهدا(ع) در مدینه با ((جابر بن عبداللّه انصاری ))[۲] ,است كه از امـام (ع) در خـواست می كند كه مانند برادرش امام مجتبی (ع)صلح كند واز رفتن به عراق صرف نظر نماید. امـا حضرت در پاسخ می فرماید: ((آنچه را برادرم انجام داد به فرمان خداوپیامبر(ص ) بود وآنچه را هـم مـن انـجـام مـی دهـم , بـه دسـتـور خـداوپـیـامـبر(ص )است واگر بخواهی , بر این مطلب , پیامبر(ص )وامیرالمؤمنین (ع)وبرادرم را هم شاهد می آورم )). ((جـابر)) می گوید: ((اینجا حضرت نگاهی به آسمان كرد ودرهای آسمان باز شدكه پیامبر(ص ), وعـلـی (ع), حـسـن , حمزه وجعفررا دیدم كه به زمین فرود آمدند من ترسان وهراسان برخاستم پـیامبر(ص ) فرمود: آیا به تو نگفتم كه درباره حسن , مؤمن نیستی مگر آنكه تسلیم امر همه امامان شوی واعتراض نكنی ؟
آیا می خواهی جایگاه معاویه ویزیدرا ببینی ؟
عـرض كـردم : آری یا رسول اللّه (ص ), آنگاه پایش را به زمین زد وزمین شكافته شد ودریایی پدیدار گـشـت آن نیز شكافته شد, باز زمینی آشكار گردید تا هفت زمین ودریا و زیر همه اینها آتش بود كـه ولـید بن مغیره , وابوجهل ومعاویه طاغی ویزیدرا به یك زنجیر بسته بودند وشیاطین را هم به آنان ملحق كرده بودند. بـعـد فـرمود: سرت را بالا كن , درهای آسمان را گشوده دیدم كه بهشت بالای آن بود آنگاه رسول خـدا(ص ) بـا كسانی كه همراهش بودند بالا رفتند, چون به فضارسیدند, پیامبر(ص ) حسین (ع)را صـدا زد وفـرمـود: یـا بـنـی ! الحقنی , پسرم به من ملحق شو پس همگی در بهشت در آمدند آنگاه پیامبر(ص ) مرا صدا زد وفرمود: ای جابر!این فرزندم با من است پس تسلیم امر او باش ودر او شك مكن تا اینكه مؤمن باشی . جابر می گوید: چشمان من كور باد اگر آنچه را از رسول خدا(ص ) نقل كردم ,ندیده باشم )). این داستان تاریخی , حاوی غرایبی است كه لازم است توضیح داده شود:
۱) آیا امكان رؤیت پیامبر(ص ) وائمه (ع) بعد از رحلت آنان وجود دارد؟
۲) آیا امكان دیدن عذابهای برزخی یا نعمتهای برزخی هست ؟
۳) ایـن جـریـان وقتی اتفاق افتاده كه یزید در قید حیات بوده , آن وقت جابرچگونه عذاب یزیدرا دیده است ؟
▪ پاسخ سؤال اول
اما درباره سؤال اول , تردیدی نیست كه می توان پیامبر وامام (ع) را دید,چنانچه ((ابن قولویه )) در روایـتـی از امـام صـادق (ع) نـقـل می كند كه در روز عاشورا,شخصی صیحه می زد كه ای مردم ! پـیـامـبـر(ص )را مـی بینم كه ایستاده و به زمین نگاه می كند وگاهی هم نگاهی به شما می كند: ((اخاف ان یدعوا اللّه علی اهل الارض فاهلك فیهم )).
((می ترسم اهل زمین را نفرین كند من هم در میان آنها هلاك شوم )). چـون این خبر منتشر شد ونزدیك بود در میان لشكر عمر سعد ایجاد بلوا كند,گفتند این شخص دیوانه است . راوی به امام صادق (ع) عرض كرد, آن شخص كی بود كه فریاد می زد؟
امام صادق (ع) فرمود: ((ما نراه الا جبرئیل , جز جبرئیل كسی دیگر نبود كه بتواندپیامبر(ص )را ببیند))[۳] .
● میرداماد وحرز امیرالمؤمنین (ع)
در احوالات ((محمد باقر استرآبادی قدس سره )), معروف به ((میرداماد))آمده است كه می گوید: . ((حـرزی از امیرالمؤمنین (ع) رسیده بود ومن می خواستم بدانم به همان نحوی كه در كتب است , از زبـان حضرت صادر شده یا نه روزی در شهر قم در سال ۱۰۱۱مشغول تعقیب نماز عصر بودم كه حـالـت خـلسه ای به من دست داد, شخصیت نورانی امیرالمؤمنین (ع)را دیدم كه مشغول خواندن حرزاست ودوباره تكرار كرد ومن هم باحضرت خواندم تا كاملا حفظ شدم : فلقد كانت هی الیقظهٔ الحقهٔ ))[۴] . پس امكان تشرف به خدمت حضرات معصومین علیهم صلوات اللّه وجوددارد, منتها نه همیشه ونه بـرای هـر كـس ومـرحوم علامه مجلسی ـ قدس اللّه روحه ـ درجلد ۲۷ بحار الانوار, بابی را به این مساله اختصاص داده است .
▪ پاسخ سؤال دوم
آیـات قـرآنـی , در نـعـمـتـهـا وعذابهای برزخی صراحت دارد, از جمله درباره ((مؤمن آل یس )) می فرماید: (قیل ادخل الجنهٔ قال یا لیت قومی یعلمون بما غفرلی ربی وجعلنی من المكرمین )[۵] . ((وقـتـی مورد رحمت الهی قرار گرفت , گفت : ای كاش ! قوم من می دانستند كه به چه سعادتی رسیدم )). روشـن اسـت كـه ایـن كـلام وقتی گفته می شود كه عده ای در دنیا هستند والا درقیامت , اولین وآخرین جمع هستند. وهمچنین درباره عذاب برزخی فرعون می فرماید: (وحـاق بال فرعون سؤ العذاب النار یعرضون علیها غدوا وعشیا ویوم تقوم الساعه ادخلوا ال فرعون اشد العذاب )[۶] . ((عـذاب , قـوم فرعون را احاطه كرده است , صبح وشب بر آنان نازل می شودوهمینطور, روزی كه قیامت بر پا شود, (خطاب گردد كه ) آل فرعون را در سخت ترین عذابها وارد كنید)). استدلال به آیه شریفه بر عذابهای برزخی , از دو جهت است : اولا:روز وشب از مختصات این جهان است ودر قیامت صبح وشبی وجودندارد. وثـانیا: دو عذاب را برای آل فرعون بیان كرده است , یكی ((غدوا وعشیا)) كه عذاب برزخی می شود ودیگری : ((یوم تقوم الساعهٔ )) كه عذاب قیامت را جدا ذكركرده است .
● سخن پیامبر (ص ) با اجساد كفار در بدر
بعد از پایان جنگ بدر كه جنازه هارا به درون چاه انداختند, رسول خدا.
(ص ) بالای چاه آمد ویكی ـ یكی آنان را صدا زد: ((یا عتبه ! یا شیبه ! یا امیه ! یاابا جهل !هل وجدتم ما وعدكم ربكم حقا)). (( آیا وعده الهی (عذاب )را به حق یافتید))؟
((قالوا یا رسول اللّه ! تنادی قوما قد ماتوا؟
! قال (ص ): قد علموا ان ما وعدهم ربهم حق ))[۷] . ((اصـحاب گفتند یا رسول اللّه ! با مردگان سخن می گویید؟
! فرمود: همانا اینان وعده الهی را به حق یافتند)).
● ماجرای جالب پدر و پسر
((ضـبـیان بن جعفر)) می گوید: ((خدمت امام كاظم (ع) نشسته بودم كه جوانی ازاهل شام وارد شد وبه حضرت عرض كرد: یابن رسول اللّه ! پدرم از دوستان بنی امیه بود ولی خودم از شیعیان شما مـی بـاشم وما همیشه در حال نزاع با یكدیگر بودیم وبه همین خاطر در موقع مرگش حاضر نشد محل اموال مخفی خودرا به من نشان بدهد,آیا راهی برای دستیابی به آنها هست ؟
حـضـرت نـوشـتـه ای را بـه آن جـوان دادنـد وفـرمودند: این را ببر به قبرستانی كه پدرت در آنجا مـدفـون اسـت , آنگاه صدا بزن ((ذرجان ))! شخصی می آید, این نوشته را به او بده تا برود وپدرت را بیاورد وآنچه را می خواهی از او سؤال كن . جوان دستورات را انجام داد تا ذرجان رفت ویك خرس سیاهی را كه به زنجیربسته شده بود آورد. مـرد شـامـی گـفت : چرا این را آوردی ؟
خرس سیاه , خودش به زبان آمد وگفت :پسر! من پدر تو هـسـتم كه در اثر بغض اهل بیت به این روز افتاده ام بدانكه روزی هفتادمرتبه مروان , معاویه , یزید وبـنـی امـیـه را با پیروانشان می سوزانند واین سیاهی چهره من در اثر آتش آنان است ونقدینه ها در حجره است , آنهارا بر می داری وپنجاه درهم آن رابه موسی بن جعفر(ع). می دهی ))[۸] .
▪ پاسخ سؤال سوم
اما در پاسخ سؤال سوم لازم است چند آیه شریفه را در مورد عذاب كفار نقل نماییم :
الف) (ویستعجلونك بالعذاب وان جهنم لمحیطهٔ بالكافرین )[۹] . ((كفار, عذاب را فورا می خواهند, در حالی كه متوجه نیستند وعذاب آنان رااحاطه كرده است )).
ب) (انا جعلنا فی اعناقهم اغلالا فهی الی الا ذقان فهم مقمحون )[۱۰] . ((ما, در گردن كفار زنجیرهایی قرار دادیم كه تا چانه می رسد وسرهایشان بالاست )).
ج) (ان الا برار لفی نعیم وان الفجار لفی جحیم یصلونها یوم الدین )[۱۱] . ((نیكان در نعمت وفجار در جهنم هستند ودر قیامت آن را خواهند چشید)). پـس اسـتـبـعادی ندارد كه اگر حجابها برداشته شود, افراد در همان چهره واقعی خودشان دیده شـونـد وكـفـار در دنـیـا هـم معذب هستند, چنانچه ((ابو بصیر)) مردم را درهمان چهره باطنی خـودشـان مـشاهده می كند هنگامی كه ابو بصیر (یحیی بن قاسم ) كه اعمی است , به امام باقر(ع) عرض می كند: ((مـا اكـثـر الـحجیج واقل الضجیج , حاجی زیاد, ولی ناله كم است )) حضرت می فرماید: ((ما اكثر الضجیج واقل الحجیج , حاجی كم , ولی ناله زیاداست )). لذا برای اثبات مطلب , دستی به چشمان ((ابو بصیر)) می گذارد واو بینا می شودوجمعیتی زیاد از مـیمون وخوك مشاهده می كند, ولی انسان بسیار كم می بیند وبه امام (ع) عرض می كند: صحیح فرمودید كه ناله بسیار ولی حاجی كم است [۱۲] .
پی‌نوشتها:
۱) الثاقب فی المناقب , ۳۲۲, نفس المهموم , ۳۵ (فصل۳ ).
۲) ((جـابر بن عبداللّه انصاری )) از صحابه جلیل القدر پیامبر(ص ) وپدرش ((عبداللّه انصاری )) از شهدای احداست ((جابر)) در غزوه بدر وهیجده غزوه از غزوات پیامبر(ص ) شركت كرده وسلام آن حـضرت را به حضرت باقر العلوم (ع) رسانده است وی آخرین صحابه پیامبر(ص )است كه درسنه ۷۸ وفات كرده است . ((جـابـر)), لـوح حـضرت فاطمه (س )را دیده كه اسامی ائمه (ع) در آن منقوش بوده واز روی آن , اسـتـنـسـاخ كـرده اسـت وی اولـین زایر قبر امام حسین (ع)است كه در اربعین به همراه عطیه , آن حضرت را زیارت كرده است جابر, عصا به دست در كوچه های مدینه راه می رفت ومی گفت : ((عـلـی خـیـر الـبشر, فمن ابی فقد كفر, یا معاشر الانصار! ادبوا اولادكم علی حب علی فمن ابی فلینظر فی شان امه )).
امـا ایـنكه چرا ((جابر, ابن عباس ومحمد بن حنفیه )) در واقعه كربلا شركت نكردند, محققین هر یـك پـاسـخـهـایی داده اند, پاسخ مرحوم ((علامه مامقانی ))را در احوالات ((محمد ابن حنفیه )) ذكـركـردیـم , طـالـبین مراجعه فرمایند (سفینه , ((جبر)) رجال كشی ص ۴۰ ش ۸۶ معجم رجال الحدیث ,۴/۱۴).
۳) كامل الزیارات , باب ۱۰۸ , ۳۳۶.
۴) فوائد الرضویه , ۴۲۴.
۵) یس /۲۷.
۶) غافر/۴۵.
۷) مغازی , واقدی , ۱/۱۱۲.
۸) ناسخ التواریخ , ۸/۳۴۲, احوالات حضرت كاظم (ع).
۹) عنكبوت /۵۴.
۱۰) یس /۸.
۱۱) انفطار/۱۳.
۱۲) بحار, ۴۶/۲۶۱ شاگردان مكتب ائمه (ع) , ۱/۹۳.
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید