پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ضرورت حضور مقاومت در لبنان


ضرورت حضور مقاومت در لبنان
در لبنان و برخی كشورهای عربی و منطقه ای، كسانی بر فروپاشی مقاومت طی چند روز اول جنگ با اسرائیل شرط بندی و مواضع سیاسی خود را نیز براساس این فرضیه پایه ریزی كرده بودند كه حزب الله سریعاً از هم می پاشد.
اما همیشه طرح ها براساس پیش بینی ها محقق نمی شوند به ویژه آنكه ایستادگی اسطوره ای مقاومت همه طرح ها، فرضیه ها و نقشه ها را نقش بر آب كرد.
در جنگ ۳۳ روزه علیه حزب الله، غرور، سلطه طلبی و خودخواهی نیروهای مداخله گر بین المللی و نادانی دنباله روهای منطقه ای شكست در برابر حزب الله را رقم زد، اما موفقیت بزرگ مقاومت هم به همین راحتی به دست نیامد. دوران بیداری عربی كه در قرن ۱۹ به وجود آمد و اكثر مناطق عربی پس از جنگ جهانی اول را فرا گرفت با ایجاد جنبش های مقاومت مردمی در فلسطین اشغالی، عراق و لبنان نتیجه داد.
در واقع لبنان وارث آن چیزی است كه انقلاب فلسطین در دهه ۶۰ و ۷۰ به وجود آورد و این جنبش از دستاوردهای این انقلاب استفاده كرد.
وجود مقاومت در لبنان یك تحول طبیعی برای شورش مردم علیه ظلم انباشته ای بود كه یا از سوی دشمن صهیونیستی یا در نتیجه بافت سیاسی طایفه ای بر آنها وارد می شد.
از سوی دیگر، موفقیت و پیروزی حزب الله در برابر دشمن صهیونیستی در نتیجه وجود یك تشكل بسیار منسجم و سازمان یافته بود كه بر نیروی مردمی تكیه زده و قدرت خود را از مردم می دانست، این جنبش به واسطه رفتار عاقلانه رهبران آن و ثبات، ایستادگی و پایبندی بر اهداف و ارزش ها مورد تقدیر بسیاری از نیروهای دیگر قرار گرفت و در مدت كوتاهی توانست جای خود را در دل مردم لبنان و منطقه باز كند.
آنچه در حال حاضر در لبنان بحث برانگیز است میزان تأثیر جنگ اخیر بر وحدت ملی یعنی بر تكیه گاه اساسی ایستادگی در برابر تجاوز دشمن است.
حزب الله لبنان به موازات حفظ ویژگی اسلامی خود مفهوم عربیت را نیز به چارچوب صحیح آن بازگرداند و مسئله استراتژی دفاعی كه محور آن بازگرداندن اعتبار به اعراب به مركزیت فلسطین و مقابله با سیاست های تجاوزكارانه رژیم صهیونیستی است را مطرح كرد.
آنچه كه در مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستی مطرح است این است كه به هیچ وجه نمی توان به نیت های اسرائیل و به تضمین های دولت های بزرگ تكیه و اعتماد كرد.«سیمور هرش» روزنامه نگار آمریكایی نیز در این باره می گوید، اسرائیل نمی تواند در صلح زندگی كند چرا كه هم اسرائیل و هم دولت های بزرگ طرفدار آن همیشه دروغ می گویند و صداقت ندارند.بطور مثال آمریكا همیشه در ارائه كمك های خود به لبنان تعلل و سهل انگاری می كند و مبالغ تصویب شده از سوی كنگره با تحویل واقعی این كمك ها تفاوت زیادی دارد.همچنین نابرابری امكانات و توانمندی های نظامی میان اسرائیل و لبنان كه در جنگ اخیر ثابت كرد نمی تواند چندان هم تأثیرگذار باشد نشان داد كه مقاومت با تكیه بر توانمندی های درونی خود می تواند رژیمی را كه از سوی دولت های بزرگ حمایت می شد به زانو درآورد. متلاشی شدن اوضاع اقتصادی- سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی پس از اتمام جنگ این حقیقت را كاملاً مشخص ساخت.
استعفای «دان حالوتس» رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی گواه دیگری بر این حقیقت است به ویژه آنكه فشارها بر «ایهود اولمرت» نخست وزیر و «امیر پرتز» وزیر جنگ این رژیم هم به دلیل فسادهای مالی، اخلاقی و رسوایی در جنگ اخیر همچنان افزایش می یابد،
به گونه ای كه تحلیلگران معتقدند استعفای حالوتس سرآغاز تنش سیاسی و فروپاشی دولت در اسرائیل است.به هر حال حضور حزب الله در لبنان به عنوان نماد مقاومت، پایداری و قدرت ضروری است و دولت این كشور برای فرار از بحران كنونی چاره ای جز گفت وگو، تفاهم و در نظر گرفتن خواسته های این جنبش مردمی ندارد.
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید