چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


واژه‌های غربی در گفتگوی عادی مردم


واژه‌های غربی در گفتگوی عادی مردم
در اینكه انسان هر چه بیشتر بداند با افق دید گسترده تری به تحلیل مسائل می پردازد و در میدان وسیع تری گام برمی دارد، جای شك و شبهه ای نیست، اما هنگامی كه به جای تعامل فرهنگی و تبادل اندیشه، تقلید عین مطالب نوشتاری یا گفتاری بیگانگان را كه ضرورتی هم ندارد و فقط نوعی خودنمایی بی پایه به نظر می رسد، بویژه اگر نزد متوسط جامعه هم معمول نباشد، می تواند به دلایل نبود خودباوری، ظاهربینی یا كم عمقی بازگردد.
البته اروپاییان به علت پیشرفت علمی، واژه های زیادی را به علوم؛ تجربی، اقتصادی، سیاسی حتی نظامی وارد نمودند كه جایگزینی یا معادل سازی برای آنها از وظایف فرهنگستان علوم است. كاربرد واژه ها و مصادیق ادبی اروپایی كه غالباً یونانی یا لاتین هستند جفا به ادبیات پربار و ریشه دار شرقیان خصوصاً ادبیات كشورمان می باشد. شایسته است با شناخت بیشتری از گنجینه ادبیات خودی و افزایش توان خود، راه آسان تقلید و قرض گرفتن از بیگانگان را كه از اواسط قاجاریه معمول شد را به فراموشی بسپاریم. در پی مواردی از تقلیدها آورده شده اند، كه قطعاً معادل های خودی قابل جایگزینی می باشند:
۱) پاشنه آشیل (نقطه ضعف)
۲) سزارین (زایمان غیرطبیعی)
۳) شمشیر داموكلس (زیر سایه ی وحشت)
۴) گل رز (گل محمدی)
۵) واژه های ورزشی
وصدها واژه فرنگی دیگر كه متأسفانه در گفتگوهای عادی مردم ما رواج یافته است.
۱) پاشنه آشیل (Achilleشs heel)
این نمونه تقلید شده از ادبیات یونانی، به معنی نقطه آسیب پذیر یا (نقطه ضعف) می باشد. این مثال از داستان رویین تن نمودن آشیل گرفته شده كه با گرفتن پاشنه آشیل او را واژگون به درون مایع رویین تن كننده فرو بردند. از آن پس غیر از پاشنه پاهایش كه در درون چشمه جاودانگی قرار نگرفته بود همچنان نقطه های ضعف وی باقی مانده بود، تمام اندام وی رویین شده بودند، رویین تن شدن در داستان حماسی شاهنامه نیز آورده شده كه منطقی تر است.
در آن داستان اسفندیار را برای رویین تن نمودن درون چشمه رها نمودند، بنابر واكنش طبیعی اسفندیار چشمان خود را فرو بست كه بنابراین واكنش طبیعی چشمان اسفندیار رویین نشدند و به صورت نقطه ضعف وی باقی ماندند.
با كمی توجه می توان دریافت كه داستان شاهنامه ای منطقی تر و دقیق تر افسانه پردازی شده است، زیرا نخست اینكه بستن چشم ها واكنشی طبیعی است كه در قصه پردازی اسفندیار مورد توجه قرار گرفته است، دوم توكل را كه باوری دینی برای مسلمانان است و در واقع مربوط به امور فراتر از قدرت انسانی است را فردوسی طوسی از طریق رها نمودن اسفندیار درون مایع رویین تن كننده از خود نشان داده است، سوم استقلال و متكی به نفس بار آوردن كودك را كه باید از كودكی به وی آموخته شود، نیز فردوسی طوسی مورد توجه قرار داده است، چرا ما ایرانیان كه دارای چنین ادبیات غنی و همه سو نگرانه ای هستیم برای مصداق نقطه ضعف، مثال «چشمان اسفندیار» را به كار نمی بریم؟
۲) سزارین (caesarian=cesarean)
سزارین كه به روش تولد نوزاد از طریق شكافتن پهلوی مادر گفته می شود، واژه ای است كه از كلمه سزار (caesar) عنوان امپراتوری رومی گرفته شده كه یكی از آنان به همین شیوه تولد یافته و لذا توسط اروپاییان برای این شیوه از تولد، كاربرد پیدا نمود چنان كه امروزه نیز این عمل جراحی را سزارین می نامند. عمل خارج نمودن رستم از پهلوی مادر در شاهنامه مورد اشاره قرار گرفت است، چرا نباید واژه «رستمانه یا رستمین» به كار برود؟!
اگر چه طی افزایش قدرت استعماری اروپاییان واژه های جدیدی كه بعضاً معادل فارسی ندارند از روی ناچاری پذیرفته شدند، اما پذیرش واژه هایی كه معادل فارسی دارند یا به یاری جستجو در ادبیات غنی قابل جایگزینی هستند، چرا ندیده گرفته شدند؟! چنانكه آورده شد در میان داستان های شاهنامه حماسه ملی ایرانیان نیز رستم از پهلوی مادرش به دنیا آورده شد، اما به جهت تلاش برای حاكمیت فرهنگ اروپا محوری(۲۹۷) (Europe centralism) این نكته ظریف پزشكی موجود در ادبیات حماسی ایران ندیده گرفته شده است! چرا باید سلیقه و خواست اروپاییان همچنان بر محیطهای علمی ایران سایه انداخته باشد؟! ممكن است بعضی استدلال كنند چون یك واژه علمی است پس اشكالی ندارد!!
سؤال مطرح دیگر اینكه: مگر علم مثلثات توسط فضل حاتم نیریزی دانشمند مسلمان ایرانی ابداع نشده است و توسط ایرانی مسلمان دیگری به نام محمد ابوالوفای بوزجانی تكامل نیافته است؟ پس چرا واژه های آن را چنان تغییر داده اند كه اگر كسی تاریخ ریاضیات نوین از جمله مثلثات را نخوانده باشد، یا توسط آموزش دهندگان به آگاهی مورد اشاره نرسیده باشد، متوجه ریشه ایرانی علم ریاضی مسلمانان نخواهد شد.
▪ جیب Sinus
▪ جیب تمام Cosinus
▪ خطوط مثلثاتی(۲۹۸)
▪ ظل Tangent
▪ ظل تمام Cotangent
در بسیاری از موارد دیگر واژه های اروپایی گرفته شده از واژه های تمدن اسلامی چنان دچار تغییر شده اند كه شناخت ریشه و آگاهی بدان ها نیازمند مطالعات بیشتری است، همچون:
▪ گرفته شده از كلمه السموت عربی Azimuth
▪ گرفته شده از كلمه الكیمایی عربی Chemistry
▪ گرفته شده از كلمه الدكتور عربی (خود از واژه فارسی دستور گرفته شده است) Doctor
▪ ناگفته نماند كه واژه هایی هم هستند كه منشأ تمدن اسلامی آنها آشكار است. همچون:
▪ گرفته شده از الجبر Algebra
▪ گرفته شده از المنهج Almanac
▪ گرفته شده از تعرفه Tariff
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و جلب توجه ملل جهان به اسلام و تمدن اسلامی صهیونیست ها برای جلوگیری از گرایش به سوی اسلام، به از میان بردن رد پای تمدن اسلامی در زیربنای علوم غربیان خصوصاً آمریكاییان اقدام نموده و می نمایند. این تعصب بی پایه و مرتجعانه صهیونیستی سبب شد واژه های عمیق را با واژه های كم عمق تری جایگزین بنمایند، همچون جایگزینی Calculus به جای Algebra در كتاب های درسی برخی دانشگاه های آمریكا كه قطعاً معادل واژه جبر نیست!!
۳) گل رز (Rose)
برخلاف تقلید كوركورانه كنونی از نام ها و دیگر واژه های اروپایی، در بسیاری از علوم اولیه ریاضی، پزشكی، نجوم، دریانوردی و نام اروپایی گیاهان ردپای اسامی عربی و فارسی به روشنی دیده می شوند، همچون:
▪ رز دمشق (گل محمدی) Damask Rose
▪ بید مصری (بیدمشك) Egyptian willow
▪ یاسمن Jasmine
▪ نرگس Narcissus
▪ گل ختمی سوریه ای (ختمی درختی) Syriam mallow
چنانچه آورده شد، كامل نوشتن یا گفتن نام گل ها حتی دیگر گیاهان، شناسایی منشأ شرقی آنها را آسان و روشن می سازد. ذوق سلیقه و ردپای باورهای مذهبی را نیز می توان در نام فارسی بسیاری از گل ها مشاهده نمود! همچون: گل داودی، گل محمدی و گل لاله عباسی.
در مورد گل محمدی موضوع نامگذاری آن خیلی روشن است، زیرا محصول گلاب از آن، در مراسم مذهبی شستشوی خانه كعبه و حرم های ائمه معصومین مصرف دارد. در سایر مراسم مذهبی مانند نماز جماعت، ماه مبارك رمضان و در تهیه خوراكی های نذری بویژه در ماه محرم همچون: حلوا، شربت و شله زرد نیز به كار می رود. این كاربردهای متعدد مذهبی به طور طبیعی در فرهنگ مردم اثر گذاشته و لذا آن را «گل محمدی» نامیده اند و برای انواع رنگ های آن هم نام ایرانی وجود دارد مانند گل سرخ برای نوع سرخ فام آن و گل چایی برای نوع زرد فام این گل!
۴) شمشیر داموكلس (Sword of Damocles)
داموكلس به میهمانی كسی دعوت شده بود در حالی كه شمشیری را با رشته نازكی بالای سرش آویخته بودند. این روش عملكرد، امروزه نیز مصداق برخورداری از امكاناتی همراه عوامل نگران كننده می باشد، ساده تر اینكه، مصداقی است از بیم مرگ و امید اندك به نجات. لطافت اندیشه ایرانی را از ضرب المثلی داری مفهوم نزدیك به این را می توان دریافت، «كجدار و مریز» در ضرب المثل ایرانی حتی در صورت زیاده روی در كج داشتن فقط مقداری از مایع درون ظرف می ریزد و ضرر جانی متوجه كسی نمی شود، اما در ضرب المثل یونانی در صورت پاره شدن رشته نازك و افتادن شمشیر احتمال مرگ وجود دارد.
با توجه به ادبیات یا ورزش شرقی همواره نوعی احترام و ملاحظه سلامت و جان دیگران در نظر بوده است. مثلاً از مقایسه كشتی (آزاد) كه ریشه در افكار ایرانی دارد هدف از تلاش فقط نشان دادن برتری جسمی است، حال آنكه در ورزش مشت زنی كه ریشه در افكار اروپاییان دارد نشان دادن برتری جسمی با وارد نمودن ضربه است، كه بارها این نوع نشان دادن برتری جسمی سبب مرگ رقیب شده است. آیا بهتر نیست با تكیه بر فرهنگ خویشتن اصالت ها و ظرافت های خودی را حفظ نماییم؟
۵) واژه های ورزش حرفه ای
در امر ورزش حرفه ای خصوصاً رشته فوتبال و خرید و فروش ورزشكاران با قراردادهای سخت و محكم حقوقی، اگر آن را برده داری نوین ندانیم حداقل تداعی كننده دوران برده داری و خرید و فروش انسان هاست. این ورزش كاسبكارانه كه چنان تخصصی شده كه افراد را در ورزش مشخص و نقش معینی به خدمت می گیرند و ایجاد چنین ویژگی شخصیتی در واقع توانسته است علی رغم نمایش توانایی های جالب انسان ها، آنان را تا حد كالای سودبخشی تنزل شأن و منزلت بدهد!
از این رهگذر خطری فرهنگی برای پیروی كنندگان از شیوه های آنان ایجاد نموده كه در واقع به تهاجم فرهنگی عینیت بخشیده است. علاوه بر اخلاقیات، زبان های ملل دیگر را نیز با تقلید و عاریه گرفتن واژه های ورزش حرفه ای اروپاییان، همچون زبان ریشه دار فارسی را در معرض دخل و تصرف وسیع تری قرار داده است!! بعضاً تنبلی و تقلید محض سبب شده غالباً واژه های بیگانه را كه معادل فارسی هم دارند را به خدمت بگیرند، مثلاً:
▪ پشتیبان (حامی مالی) Sponsor
▪ جابجایی (انتقال) Transfer
چنانچه فرهنگستان زبان فارسی كه در واقع پاسدار و نگاهبان زبان و فرهنگ فارسی است، علاوه بر پیدا نمودن و ساختن واژگان معادل و رسا، نظارتی بر لگام گسیختگی رسانه ای بویژه تذكرهایی برای جلوگیری از تكرار اشتباهات برنامه های زنده بویژه ورزشی در رادیو و تلویزیون نداشته باشد! سهل انگاری و آسان پذیری گروهی اندك به جهت شعاع تأثیر گسترده این رسانه ها، از راه نشاندن دانستن چند واژه بیگانه كه متأسفانه مرسوم هم شده، در آینده كار را برای فارسی سلیس و روان بویژه در امر فرهنگ ورزش، گرفتار آشفتگی و نابسامانی خواهد نمود!! به راستی آیا هنگام آن نرسیده كه صداوسیما بهتر از گذشته فارسی را پاس بدارد؟
محسن حلاج نیشابوری
۲۹۷- اروپا محوری: عبارت است از مجموعه تلاش هایی كه اروپاییان غالباً با سكوت در مورد اختراعات و ابداعات علمی شرقیان انجام داده اند و تاریخچه بسیاری از علوم را از آنجایی شروع می كنند كه اروپاییان با آن اختراعات و اكتشافات آشنا شده اند.
۲۹۸- فرهنگ امیركبیر، علی اصغر شمیم، سال ۱۳۴۳، ص .۲۷۶
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید