پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


فراترازیک همراه


فراترازیک همراه
پاساژی در یكی از خیابان های مركزی شهر تهران به مجازترین مركز خرید و فروش گوشی های تلفن همراه قاچاق تبدیل شده است. اینجا فروشنده ها همان اول كار، خیال خریدارها را راحت می كنند: «نصف بیشتر گوشی های آكبند قاچاقی اند» و این به آن معناست كه تضمینی نیست. گارانتی نیست. كسی هم پاسخگو نیست. دو نفر دست به یقه می شوند. كتك كاری می كنند و بقیه آنها را جدا می كنند. اختلاف بر سر یك گوشی تلفن همراه است. خریدار آن را خریده، فروشنده فاكتور كرده، خریدار پایش را از پاساژ بیرون گذاشته، گوشی كار نكرده است. فروشنده مسئولیتی قبول نمی كند: «من با تست آن را فروختم.»
با این همه جلوی ویترین مغازه ها شلوغ است. سر فروشنده ها شلوغ است. راهروها و طبقات پاساژ شلوغ است. جلو آسانسور شلوغ است.جایی كه به اصلی ترین مركز خرید و فروش گوشی تلفن همراه تبدیل شده است، مغازه هایی دارد پر از ویترین های تزئین شده و كف پوش های چرك و سیاه.
«خانم قرارمان همین جا. ده دقیقه دیگر!» رفتن او را می بینم. پسر جوانی با یك كیسه نایلونی نارنجی كه در دست دارد، توی جمعیتی كه همین طور وول می خورند توی پاساژ، گم می شود. ۱۰ دقیقه كه نه یك ربع بعد هم نمی آید. شاید ترسیده، فكر كرده خریدار نیستم و مأمورم. وقتی از او پرسیدم چرا گوشی تلفن همراهی كه فروختی نه گارانتی دارد نه جعبه ای و نه فاكتوری، می رود كه همه اینها را بیاورد اما نمی آید.
گوشی آكبند با گارانتی، گوشی آكبند بدون گارانتی، گوشی دست دوم با گارانتی و كارتن، گوشی دست دوم بدون كارتن و گارانتی، گوشی های سرقتی، برای همه جور فروشنده و همه جور خریدار.
آقا این گوشی چند؟! ۳۵۰ هزارتومان، این یكی چند؟! ۶۵۰ هزارتومان، آقاگوشی۹۰ N دارید؟ فعلاً موجود نیست، آقا این گوشی را مغازه بغلی می دهد ۴۳۰ هزارتومان، چرا شما قیمت زده اید ۴۷۰ هزارتومان؟ برای ما گارانتی دارد. با گارانتی و اصل.
بازار ناایمن، قیمت های متفاوت و حرف های ضدونقیض. چه چیزی در انتظار كسی است كه بدون اطلاعات درباره گوشی های تلفن همراه به اینجا بیاید؟! نه كاتالوگی، نه بروشوری و نه اطمینان به آنچه ارائه می شود. شاید به همین دلیل است كه اینجا همه چند نفری برای خرید می آیند! این كه اطلاعات اندك هر كدام از آن ها برای خریدن یك گوشی تلفن همراه كفایت كند، شاید هم نه؟! ممكن است آقای فروشنده مثل فروشگاه های شیك بالای شهر، مؤدب، تعلیم دیده، خوش لباس و با لبخند جلو بیاید تا جواب پرسشی را بدهد. حتی اگر خریدار فقط وانمود كند كه قصد خرید دارد. یا فروشنده با ژستی از بی اعتنایی جواب سربالا هم بدهد. یكی از آنها همین طور چپ چپ به من نگاه می كند. برای چندمین بار برگه های یادداشتم را طوری می گیرم كه سربرگ روزنامه را ببیند. نگاهی به همكارش و نگاه متعجبی به سر تا پای من می اندازد و می گوید: «سوژه جدید است دیگر!» خیلی زود به حرف هایش در ذهنش سروسامان می دهد. آنچه باید بگوید و آنچه درباره اش نباید حرفی زده شود. بنابراین گله از كسادی بازار نخستین حرفی است كه می زند و بعد طوری نگاهم می كند كه انگار جواب سؤالی را كه هنوز به زبان نیاورده ام، نیز دارد: «بیشتر این جمعیتی كه اینجا می بینید تماشاچی اند. نگاهی می كنند. قیمتی می پرسند، سری تكان می دهند و می روند. یك عده هم برای وقت گذرانی می آیند. گاهی هم سه چهار نفری می آیند یك قاب گوشی ۵ تا ۶ هزارتومانی می خرند.»
در هیاهوی پاساژ به صدایش قوت بیشتری می دهد و اینها را هم اضافه می كند كه از وقتی تعرفه ۶۰ درصدی برای گوشی های وارداتی تعیین شد به حجم خریدوفروش گوشی های دست دوم اضافه شده است. این هم موجب تخلف بیشتری شده، گوشی های با كیفیت پایین تر، بدون گارانتی توی بازار همه جا را گرفته است.»
با این وجود وقتی با یك حساب ساده رقمی در حدود ۱۰تا۱۱ میلیون از سیم كارت هایی كه دست مردم است، به دست می آید، بدیهی است كه بخشی از نیاز بازار به گوشی تلفن همراه از همین مغازه های تنگ هم و زیرپله ای ها و دستفروش ها تأمین می شود. گوشی هایی با قیمت خیلی پایین ۵۰تا۶۰ هزارتومانی، گوشی های با قیمت پایین ۷۰تا۸۰ هزارتومانی، گوشی هایی با قیمت متوسط ۱۲۰ تا ۱۵۰ هزارتومانی، گوشی هایی با قیمت بالا ۱۷۰تا۲۲۰ هزارتومانی، گوشی هایی با قیمت خیلی بالا ۲۵۰تا۳۵۰ هزارتومانی و گوشی های گران قیمت ۷۰۰تا۸۰۰ هزارتومانی.
دلش قنج می زد برای داشتن یك سیم كارت و تلفن همراه هزار تصویر از آن در ذهنش می بافت. گناه كه نیست گیرم كه كارگر است و ماهی ۱۵۰ هزارتومان بیشتر نمی گیرد. اما اینها كه دلیل نمی شود. برای خودش رؤیایی نداشته باشد. این است كه همه پس اندازش را برداشته با خودش آورده اینجا. حاصل آن شده یك سیم كارت ۵۰ هزارتومانی تالیا و یك گوشی ۵۰۰تا۶۰۰ هزارتومانی!
● عشق گوشی
گوشی بازها و عشق گوشی ها هم بخشی از خریداران را تشكیل می دهند. روزبه آنها را بچه پولدارها و مایه دارها می داند: «كسی كه مدام می خواهد گوشی اش را نو به نو كند باید پولش را هم داشته باشد.» اما گاهی قاعده برعكس هم می شود. یكی از فروشنده ها به حسب تجربه می گوید تعدادی از این عشق گوشی ها هم هستند كه اتفاقاً درآمد بالایی ندارند ولی عوض كردن گوشی تلفن همراه و خریدن مدل های جدید برایشان عادت شده است. دختری پشت شیشه مغازه ای گوشی ها را از نظر می گذراند، وارد مغازه می شود. بیرون كه می آید یك گوشی خریده با قاب سبزرنگ، آویز نارنجی كه سر آن عروسكی است.
آنهایی كه مدام گوشی تلفن همراه عوض می كنند، توجیهاتی برای خود دارند. یكی از آنها ایستاده كنار مغازه ای كه گوشی های نو و آكبند را ردیف كرده توی یك قفسه، سه قفسه دیگر را هم پر كرده با انواع گوشی های كار كرده. از آخرین گوشی تلفن همراهی كه محمود خریده فقط پنج ماه می گذرد اما این زمان به نظر خودش خیلی طولانی می آید. او از این كار لذت می برد. توجیهش هم این است: «یكی عشق موتور دارد، یكی عشق ماشین. من هم عشق این كار را دارم.»
● نه فقط یك همراه ساده
گوشی بازهایی مثل او خیلی زود از یك مدل گوشی سیر می شوند و تا مدل گوشی شان را عوض نكنند آرام و قرار ندارند. این حالت دلزدگی گاهی ممكن است تا جایی پیش برود كه از به دست گرفتن گوشی ای كه مدلش كمی قدیمی شده خجالت بكشند و آن را از چشم بقیه پنهان هم بكنند.
البته در این حالت تلفن همراه، دیگر یك همراه ساده نیست. همراهی است كه آدم را وادار می كند برای نشان دادن شأن و موقعیت، درآمد و شغل مدام آن را عوض كند.
محمود با خنده و طوری كه انگار لذت بی حدی از این كار نصیبش می شود می گوید در مدت چهار سال دست كم ۷۰تا۸۰ گوشی تلفن همراه عوض كرده است و البته بیشترین زمانی هم كه یك گوشی دستش بوده به ۵ یا ۶ ماه نمی رسد.
زیرزمین پاساژ دنیای خودش را دارد. یكی از فروشنده ها هنوز قدم به داخل مغازه اش نگذاشته ام می گوید: «اینجا فقط عمده فروشی داریم.» خودش را سخت مشغول نوشتن فاكتورها می كند و این به آن معناست كه «مزاحم نشوید» بقیه مغازه ها بیشتر گوشی های دست دوم و كار كرده خرید وفروش می كنند. وقتی نصف عمر مفید گوشی های تلفن همراه از ۱۸ تا ۲۴ ماه باشد و خرید گوشی نو نیازمند پرداخت پول زیاد، گوشی های كاركرده نقطه امیدی می شوند برای آنهایی كه یا تازه سیم كارت گرفته اند یا به هر دلیلی نیاز به گوشی دیگری دارند و البته كم درآمدند اما غیر از نو یا دست دوم بودن گوشی ها این پول توی جیب مشتری هاست كه كاركردهای گوشی را تعیین می كند و پول بیشتر مساوی می شود با خریدن گوشی با كاركرد بهتر و بالاتر.
این یكی زود رویش خش می افتد. این یكی كیفیت صدایش خوب نیست. رم این یكی بالاست. آنتن دهی این هم قوی است. این یكی بعد از مدتی استفاده، هنگ می كند. این هم خدمات پس از فروش ندارد.
● به دنبال گوشی ارزان
«بیشتر مشتری هایی كه اینجا می آیند، دنبال گوشی ارزان قیمتند. حتی حاضرند گوشی بدون گارانتی بخرند. چون از گوشی با گارانتی، ارزان تر برایشان درمی آید.» اینها را یك فروشنده خوش صحبت می گوید كه حاضر می شود برای بیشتر از نیم ساعت به همه سؤال هایم جواب بدهد و همه جور اطلاعاتی از كاسبی اش در اختیارم بگذارد. از ساعت اوج كاری، سودی كه بابت خریدوفروش هر گوشی تلفن همراه دست دوم می گیرد، وضع بازار بعد از تعرفه های جدید، حتی سرقفلی مغازه اش، حتی جلو دوربین همكار عكاسم ژست هم بگیرد اما وقتی اسمش را می پرسم، می گوید: «شرمنده!»
از ۱۰ شركت واردكننده گوشی تلفن همراه در تمامی مغازه ها و طبقه های خریدوفروش گوشی آثار و نشانه هایی هست اما پیدا كردن گوشی اصل با گارانتی مشكل خیلی از خریداران این بازار است. فروشنده ای خریدار كنجكاوی را این طور راهنمایی می كند: «شماره سریال های روی گوشی و جعبه و مادربرد باید با هم هماهنگ باشند.» خریدو فروش گوشی های قاچاق بدون گارانتی حجم زیادی از مبادلات این بازار را تشكیل می دهد. بازاری كه هر خبری به سرعت در تغییر قیمت های آن مؤثر است. بازاری كه چند ماهی هم هست منتظر گوشی های تولید داخل كشور است و شاید دارد خودش را برای تحولات دیگری آماده می كند.
وسیله ای برای مواقع اضطراری، كمك گرفتن هنگام خطر و در شرایط سخت، سفر و گرفتاری های زندگی روزمره، حالا چنان بازار عظیمی را فراهم آورده كه وسایل جانبی و حواشی آن هم دنیای جداگانه ای از این تجارت گسترده را به خود اختصاص داده است. حالا شاید خریدوفروش بند و آویز، شارژر، رم و كیف كمری، هندزفری و قاب اهمیتی كمتر از خریدوفروش خود گوشی تلفن همراه نداشته باشد.
در هوای سرد زمستانی از عصرهای كش دار خبری نیست. غروب زود یله می كند همه جا و اینجا هم تازه اوج گرفتن جمعیت شروع می شود. وقتی گوشی های تلفن همراه از حد یك همراه ساده فراتر می روند، آن وقت رنگ، طرح، شكل و مدل و مارك آن بر كاركرد اصلی اش غلبه می كند و هر كسی با یك نوع گوشی از پاساژ بیرون می آید. یكی باگوشی ظریف و خوش دست، یكی با گوشی زرق و برق دار و یكی هم با گوشی سنگین، رنگین.
فاطمه امیری
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید