پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تاسوعا،بزرگداشت ساقی دشت کربلا


تاسوعا،بزرگداشت ساقی دشت کربلا
تاسوعا بزرگداشت شهادت اسوه ایثار و ادب و دلاوری و وفا و حق گذاری عباس بن علی (ع) است و هنوز تاریخ، روشن از کرامتهای اوست و نام او با وفا و ادب و مردانگی همراه است. آن سردار فداکار با لبی تشنه و جگری سوخته، پا به فرات گذاشت، اما جوانمردی و وفایش نگذاشت که او آب بنوشد و امام و اهل ‏بیت و کودکان (علیهم السلام) تشنه کام باشند. لب تشنه از فرات بیرون آمد تا آب را به کودکان برساند. خود از آب ننوشید و فرات را تشنه لبهای خویش نهاد و برگشت و دست عطش فرات، دیگر هرگز به دامن وفای عباس (ع) نرسید. این ایثار را کجا می‏ توان یافت و آیا این فداکاری را با واژه ها می توان بیان کرد. حضرت عباس (ع) آموزگار بی بدیل فتوت و مردانگی در تاریخ شد.
زمانی که کودکان کاروان امام حسین (ع) در صحرای کربلا ندای العطش العطش در آوردند، حضرت عباس (ع) بی تابانه سوار بر اسب شده، نیزه بر دست گرفت و مشکی برداشت و آهنگ فرات نمود. شاید که آبی بدست آورد. پس چهار هزار تن که موکل بر شریعه فرات بودند دور آن حضرت را احاطه کردند و تیرها به چله کمان نهاده و سوی وی انداختند.
حضرت ابوالفضل العباس (ع) از هر طرف که حمله می کرد لشگر را متفرق می‌ ساخت تا آنکه به روایتی هشتاد تن را بخاک هلاک افکند. پس وارد شریعه شد و خود را به آب فرات رساند. چون از زحمت گیر و دار و شدت عطش جگرش تفته بود خواست آبی به لب تشنه خود رساند. دست فرا برد و کفی از آب برداشت تشنگی سیدالشهدا (ع) و اهل بیت او را یاد آورد. آب را از کف ریخت. مشک را پر آب کرد و از شریعه بیرون شتافت تا خویش را به لشکرگاه برادر برساند و کودکان را از زحمت تشنگی برهاند، لشکر که چنین دیدند راه او را گرفتند و از هر طرف او را احاطه کردند، و آن حضرت مانند شیر غضبناک بر آن منافقان حمله می‌ کرد و راه می‌ پیمود. ناگاه یکی از سپایان دشمن از پشت نخلی بیرون آمد و تیغی حواله آن حضرت کرد. آن شمشیر بر دست راست حضرت ابوالفضل العباس رسید و از تن جدا شد. حضرت ابوالفضل (ع) مشک را بدوش چپ افکند و تیغ را به دست چپ داد و بر دشمنان حمله کرد. اما پس از نبردی شجاعانه بار دیگر سپاهی دشمن دست چپش را قطع کرد، حضرت عباس (ع) مشک را بر دندان گرفت و تلاش کرد تا شاید آب را به آن لب تشنگان برساند که ناگاه تیری بر مشک آب آمد و آب آن ریخت و تیر دیگری نیز بر سنه اش رسید و از اسب افتاد...
تـو ـ ای سـردار آزادگـان و انـقـلابـیـون ـ در آسـمـان شـرافـت ، درخـشـیـدی و سَمبل قهرمانیها و مظهر فداكاری و جانبازی گشتی. حـكـومـت ددمـنـش امـوی را دیـدی كـه جـامـعـه را بـه طـرف تـبـاهـی و ویـرانـی كـامـل سـوق می دهد، كرامتها را زیر پا می گذارد، آزادیها را سلب می كند، داراییها را به سـود خـود تـصـرف مـی كند و همگان را به زندگانی تلخی كه در آن حتی سایه عدالت اجتماعی ـ سیاسی به چشم نمی خورد، پیش می برد. پس همراه برادرت؛ پدر آزادگان و سـالار شـهـیـدان (عـلیـه السّلام) كه آرمانها و آرزوهای ملتها را در خود مجسم كرده بود و برای آزادی اراده و بازگرداندن كرامت آنان می كوشید، پرچم آزادی را برافراشتی.
بـا بـرادرت، در سـنـگـری واحـد قـرار گـرفتی و كلمهٔ اللّه را ـ كه كرامت انسان و ایجاد زندگی ایمن و به دور از ظلم و طغیان را در خود دارد ـ به گوش تاریخ رساندید.
ای ابوالفضل! بخشش و هدیه ای از خداوند به امت بودی، برای آنان افقهایی درخشان از آزادگی و كرامت گشودی. به آنان آموختی كه جانبازی باید خالصانه برای خـدا بـاشـد و هیچ یك از عواطف و آروزهایی كه سر به خاك می برد، آن را نیالاید. با این روح اسـلامـی اصـیـل بـود كـه بـه جـانـبـازیـت ـ ای ابوالفضل! ـ در راه حق و پاسداری از ارزشها و اعتقادات، مُهر دفاع خورد. رمز جاودانگیِ جانبازی تو و شیفته كردن دلهای مردم در طول تاریخ، همین است.
ای قمر بنی هاشم! پایه های بنیاد حقیقت را تو در دنیای عرب و اسلام برپاداشتی و با یاریت به برادرت سیدالشهداء ـ كه برای حاكمیت عدالت اجتماعی و توزیع خیرات الهی بـر مـحـرومان و ستمدیدگان جنگید ـ برای مسلمانان، مجد و كرامتی والا و استوار، پایدار كردی.
بـا بـرادرت، بار این رسالت را بر دوش گرفتی و بدین ترتیب با برادرت و دیگر شـهدای با فضیلت از اهل بیت و انصار آنان، طلایه داران مقدس شهیدان راه حق در سراسر زمین بودید.
ابـوالفـضل العباس (علیه السّلام) به عنوان بزرگترین سردار یگانه ای كه انسانیت در قـهـرمـانـیـهـای نـادر و دیـگـر صـفـات بـرجـسـتـه اش كـه زبـانـزد مـلل جـهـان اسـت، هـمـانـنـدی برای او نمی شناسد، در عرصه تاریخ اسلامی، ظاهر شد. ابوالفضل در روز عاشورا ایستادگی فوق العاده و اراده استوار و وصف ناپذیری از خود نشان داد و با قلبی مطمئن و آرام و عزمی نیرومند، لشكری بود شكست ناپذیر. سپاه ((ابن زیـاد)) را هـراسـان كـرد و نه تنها از نظر روحی، بلكه در میادین رزم نیز آنان را شكست داد.
مـورّخـان دربـاره شـجـاعت آن حضرت در روز عاشورا می گویند كه: هر گاه به لشكری حـمـله مـی كـرد، در حالی كه یكدیگر را زیر پا له می كردند و دلهایشان پریشان شده و هـراس مـرگ بـر آنـان سـایـه افـكـنـده بـود و از تـرس، راه خـود را گم كرده بودند، از برابرش می گریختند و كثرت جمعیت به آنان سودی نمی بخشید.
شـجاعت و دیگر ویژگیهای ابوالفضل نه تنها موجب سرافرازی و افتخار وی و مسلمانان اسـت، بـلكه هر انسان پایبند انسانیت و ارزشهای انسانی را به تكریم و بزرگداشت، وادار می كند.
عـلاوه بـر قـهـرمـانـیـهـای شـگـفـت آور، حـضـرت، نـمـونـه كـامل صفات و گرایشهای بزرگ بود، شهامت، نجابت، بلندمنشی، وفاداری، همدردی و هـمـگـامی در ایشان مجسم شده بود. حضرت با برادرش امام حسین (علیه السّلام) در سخت تـریـن روزهـای رنـج و مـحـنـت، همدرد و همگام بود و رنج او را با خود تقسیم كرد. جان را فدای برادر نمود و با خون خود او را حمایت كرد. به طور قطع، چنین همدلی و همراهی جز از كـسـانـی كـه خـداونـد دلهـایـشـان را بـرای ایمان آزموده و بر هدایتشان افزوده باشد، ساخته نیست.
ابوالفضل العباس (علیه السّلام) در رفتار با برادرش امام حسین (علیه السّلام) حقیقت بـرادریِ صـادقـانـه اسلامی را به نمایش گذاشت و همه ارزشها و الگوهای آن را آشكار كرد. از جمله زیباترین جلوه های مواسات و برادری آن بود كه در روز عـاشـورا پـس از آنـكـه بـر آب فـرات دسـت یـافـت، مـشتی آب برگرفت تا عطش خود را فـرونـشـانـد و قـلب سـوزان چـون اخـگـرش را خـنـك كند، ناگهان در آن لحظات هولناك، تـشنگی برادرش امام حسین و اهل بیتش (علیهم السّلام) را به یاد آورد، شرافت نفس و علوّ طـبـع، او را بـه ریـخـتـن آب واداشت و همدردی خود را در آن محنت كمرشكن نیز با برادرش نشان داد.
ابوالفضل العباس (علیه السّلام) در راه تحقق آرمانهای والا كه پدر آزادگان، برادرش امام حسین (علیه السّلام) بانگ آنها را سر داده بود، شهید شد. از مهمترین خواسته های امام، برپایی حكومت قرآن در شرق، گسترش عدالت میان مردم و توزیع بهره های زمین بر آنـان بـود؛ زیـرا نـعـمـتـهـای الهـی بـه گـروهـی خـاص تـعـلّق نـدارد. ابوالفضل برای بازگرداندن آزادی و كرامت مسلمانان، گسترش رحمت اسلامی میان مردم و نـعـمت بزرگ این دین كه نابودی ظلم و ستم را هدف خود ساخته بود و ایجاد جامعه ای كه در آن هرگز ترس و هراس جایی نداشته باشد، به شهادت رسید.
ابـوالفـضـل بـرای حـاكـمـیت «كلمهٔ اللّه» در زمین به میدانهای جهاد شتافت؛ همان كلمه و پیامی كه راه زندگی كریمانه را به مردم نشان می دهد.
سـلام خـدا بـر تـو بـاد ای ابـوالفـضل كه در زندگی و شهادتت، آیینه تمام نمای همه ارزشـهـای انـسـانـی بـودی و هـمـیـن افـتخار تو را بس كه به تنهایی نمونه والایی از شهیدان طف (نام دیگر كربـلا) بودی كه به قله مجد و كرامت دست یافتند.
برگرفته از: کتاب زنـدگـانـی حـضـرت ابـوالفـضـل العباس علیه السلام - اثر: علّامه محقق حاج شیخ باقر شریف قرشی
منبع : واحد مرکزی خبر


همچنین مشاهده کنید