شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

جایگاه آیت الله خامنه ای در جریان فکری مشهد قبل از انقلاب


جایگاه آیت الله خامنه ای در جریان فکری مشهد قبل از انقلاب
سخن از مشهد مقدس و فضای فكری‌، اندیشگی ‌دینی و جهادی آن دیار در روزگاران بین سالهای ۵۷ ـ ۱۳۳۸ بدون یاد و نام حضرت آیت الله‌خامنه‌ای ـ كه در آن روزگار در میان فاضلان‌، عالمان و استادان به «آسیدعلی‌آقا» یا «آقای‌خامنه‌ای‌» شهره بود ـ استوار و تمام نخواهد بود. حضرت امام ـ رضوان الله تعالی علیه ـ در یكی از بیانیه‌های ماه های فرجامین سال ۵۷ از مشهد به «شهر بیدار شده‌» تعبیركردند و این تعبیر سخت استوار و دقیق بود. جامعه علمی و حوزوی مشهد قبل از انقلاب‌ اگر نگویم یكسر، تا حدود زیادی در «جمود فكری‌» و «خمود عملی‌» به سر می‌برد. چهره‌های شاخص و انقلابی و مجاهد و بی‌باك مشهد خلاصه می‌شدند در مرحوم آیت‌الله محامی‌، حجت الاسلام و المسلمین واعظ طبسی‌، واعظ شهیر و خطیب كم‌نظیر سیدعبدالكریم هاشمی نژاد و آیت الله خامنه‌ای‌. اكنون فرصت آن نیست كه عدم كارآیی سه‌ بزرگوار (محامی و طبسی و تا حدودی شهید هاشمی‌نژاد به جز سالهای اخیر) در ساحت فكری آن دیار بازگویم‌. آقای خامنه‌ای در صحنه تفكر جهادی برای نسل جوان از میان ‌حوزویان واقعا تنها بود و بسیار كارساز و كارآمد و نقش آفرین و از این روی موجب‌ خشم ساواك. در همین جا دو خاطره از میان خاطره‌های بسیار نقل كنم‌:
۱) یكی از دوستان من كه پدرش در (بالا خیابان - خیابان نادری و اكنون شیرازی‌) مغازه‌پارچه فروشی داشت‌، می‌گفت: پدرم می‌گوید «رجائی‌» (فردی بود ساواكی و بسیار پررو، وقیح و بی‌شرم‌) هر هفته یك بار به یك یك مغازه هشدار می‌دهد كه در نماز جماعت این‌ سید حاضر نشوید كه «وهابی‌» است (در آن روزها، آقای خامنه‌ای در مسجد كرامت كه ‌در همان خیابان بود، نماز شروع كرده بودند و به شدت مورد توجه واقع شده بود و نمازجماعت‌های دیگر را خلوت كرده بود و حضور نسل جوان و انقلابی در نماز واقعا اعجاب آور و شگفتی آفرین و برای ساواك وحشت‌زا بود).
۲) در مدرسه آقای میلانی كه من درس می‌خواندم‌، حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عباسعلی اختری را كه درسی بسیار موفق و عالی داشت و لمعه را با عمق درس می‌داد، فقط جهت یاد كرد مرحوم آیت الله طالقانی در تفسیر و موضع‌گیری و طرفداری از آقای‌خامنه‌ای‌، به بهانه‌های واهی از مدرسه اخراج كردند. مدرسه آقای میلانی در سالهای ‌آخر عمر آن بزرگوار، مركزی شده بود علیه تفكر جهادی و انقلابی در مشهد.
ناگفته نگذارم كه جایگاه وی آن گاه جلوه اصلی خود را خواهد یافت كه جریان‌های ‌فكری آن روز مشهد به خوبی تحیل شود، تعبیر «مجاهد» و «قاعد» برای صف بندی درحوزه تعبیر رایجی بود و شگفتا كه «قاعدان‌» با افتخار از آن یاد می‌كردند و آن را افتخارمی‌دانستند. باز هم یك خاطره بیاورم: در مدرسه آقای میلانی‌، عالمی تفسیر می‌گفت و مجمع البیان را می‌خواند. آیه «فضّل‌َ الله المُجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً» را خواند و دید بالاخره اوضاع پس است و كلام خدا را نمی‌شود نادیده گرفت‌. گفت‌: «مراد مجاهدان ‌صدر اسلام‌، بدر و احد و... است و نه این آدم ها كه عرعر می‌كنند». (از این كه این تعبیر بی‌ادبانه را آوردم شرمنده‌ام و پوزش می‌طلبم ولی برای نشان دادن جوّ ضدّ تحرّك ومعارض با قیام و جهان آن روز گویا لازم بود.)
آقای خامنه‌ای روزهایی پنج شنبه و جمعه در مَدرس مدرسه میرزا جعفر، و سپس در مسجدی در پایین خیابان نزدیك مدرسه ابدال‌خان و آنگاه در همان خیابان و در مسجد قبله تفسیر می‌گفت‌. تفسیری بسیار پرشورِ حركت آفرین و جهت دهنده و به تعبیر زیبای‌خود ایشان سپید گشا و زندگی‌ساز.
در همان مسجد واقع در پایین خیابان مدتی عقاید شروع كردند و متن آن باب حادی‌ عشربود، ولی این متن بهانه بود برای بحث‌های بسیار مهم‌. بحث وی از توحید كه در روز اول‌ از مرحوم بازرگان و كتاب نیك نیازی وی یاد كردند و به تجلیل مؤلف و مؤلَف پرداختند، برای من خاطره فراموش‌ناشدنی است و اكنون یادم نیست چه اندازه ادامه پیدا كرد.
مسجد كرامت یكی دیگر از مراكز حضور روشنگر و تحوّل آفرین آقای خامنه‌ای است و«از ژرفای نماز» و «گفتار در باب صبر» محصول اندكی از بحث های بسیار جهت دهنده وتحریف زدای بین دو نماز مغرب و عشاء.
روزهای جمعه در همین مسجد قرائت قرآن ‌برگزار می‌شد و وی از آغاز تا پایان می‌نشست و به قرائت قاریان و به تعبیر خود وی ‌«نغمه‌های بلبلان بوستان قرآن‌» گوش فرا می‌داد و در لا به لای آن به مناسبت آیه‌ای را به ‌بحث می‌كشید و چه شیرین دلپذیر.
مسجد امام حسن (ع‌) یكی دیگر از پایگاه‌های وی بود. «طرح كلی اندیشه اسلامی درقرآن‌» فشرده بحث‌های یك ماه رمضان ظهرهاست كه ابتدا به صورت پلی‌كپی میان‌شركت كنندگان توزیع می‌شد و آن گاه وی به شرح و بسط آنچه به اختصار آورده بود می‌پرداخت‌. ای كاش آن بحثها كه گویا نوارهایش موجود است پیاده شود و ویرایش گردد و نشر یابد.
بحث‌های نهج البلاغه همین مسجد و سخنرانی‌های پرشور مناسبت‌ها در این مسجد بسیار بیدارگر بود. من هنوز آهنگ شكننده و تكان دهنده «لتبلبلن‌ّ بلبلهٔ و لتغربلن ‌ّغربلهٔ‌» آن در گوشم است‌. اینها به جز جلسه‌های متوالی و نشست‌های به ظاهر معمولی‌ منزل آن بزرگوار است كه مرتب بود و به ویژه در تابستان محل آمد و شد متفكران‌، مبارزان‌، جهادیان و عالمان‌، و من با بسیاری از چهره‌های بزرگ اسلامی و انقلابی آنجا آشنا شدم‌.
بر همه اینها باید بیفزایم جلسات خصوصی دوره‌ای در خانه‌ها كه بحث‌های قابل توجهی‌از آن‌ها را دوست عزیزم حضرت آقای عبداللهیان ضبط كرده‌اند و اكنون باید داشته ‌باشند، و از جمله بحثی بسیار عالی و شیرین و درس‌آموز در باره فن خطابه كه برای ما بسیار جهت آفرین بود.
آقای خامنه‌ای آن روز بشدت «محسود» جبهه ارتجاع و به تعبیر من «پاسداران شب‌» بود. تهمت «وهابی‌گری‌» را آخوندهای با مغزهای چركین و اندیشه‌های چروكین ساخته ‌و پرداخته بودند، شیخ «ع‌» كه از سواد بهره‌ای نداشت و در غوغاسالاری، موجودی شگفت بود، این را می‌گفت و دلیلش این كه وی در نماز تحت الحنك نمی‌اندازد و در كتابش جلو نام امام حسن، «علیه السلام‌» نگذاشته است و ...
اما در مقابل، بشدت مورد توجه و عشق و علاقه بلكه «مرادی‌» نسل جوان بویژه‌ حوزویان بود. من خود بارهای بار در جهت دفاع از شأن و شخصیت و فضل و فضیلت‌ وی با مخالفانش دعوا كرده‌ام‌. هیچ از یاد نمی‌برم‌، تجلیل‌، تكریم و بزرگداری بی‌نظیر، استاد و مفسّر بی نظیر قرآن استاد محمد تقی شریعتی از وی كه غالبا مصدّر بود به‌«آسیدعلی‌آقا» و گاه آقای خامنه‌ای‌.
این خاطره تلخ و شیرین را هم بیاورم‌. حضرت ایشان‌فرمودند: روزی با یكی از علمای مشهد در صحن حرم حضرت رضا (ع‌) روی به گنبد ایستاده بودم‌. من در حالی كه اشك در چشمانم حلقه زده بود گفتم‌: قلب من مالامال و لبریز از عشق این آقاست‌. آقا عالم گفت‌: خوش به حالت‌، من این گونه نیستم‌. همان آقا بعدها به من تهمت «وهابی‌گری‌» زد.
خلاصه كنم، آن روزگاران اندیشه انقلابی‌، تفكر جهادی‌، حركت روشنفكرانه مذهبی و فكری‌، یكسر در حضور پرقدرت وی بود و اگر كسی جز این بگوید انكار حق كرده است‌. البته حضور شاگردان وی نیز در مجالس‌، محافل چشم گیر بود كه غالبا به هدایت وی صورت می‌گرفت‌. این بنده كه بخش قابل توجهی از طلبگی و دوران جوانیم را در آن‌حوزه و در كنار مضجع شریف حضرت رضا ـ علیه آلاف التحیهٔ و الثناء ـ گذرانده‌ام، آن ‌روزگار مشهد از جریان‌ها، فكرها، عالمان و... خاطره‌های بسیاری دارم كه در خاطراتم‌آورده‌ام‌. در این گزارش كوتاه من به محتوای اندیشه آن بزرگوار نپرداختم‌، از چگونگی ‌تفسیرها، شرح نهج البلاغه‌، بحث‌های عقیدتی‌، همراهی با طلبه‌های مبارز، و.. سخن ‌نگفتم‌. دوستانم از جمله آقای عبداللهیان نیز می‌تواند خاطرات بسیار مهمی در اختیاربگذارد. چنان كه گفتم بسیاری از بحث‌های دوره‌ای را ایشان ضبط كرده‌اند.
پژوهشگر: محمد علی مهدوی راد
منبع: سایت کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی


همچنین مشاهده کنید