شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

درباره تأثیر موسیقی بر ذهن


درباره تأثیر موسیقی بر ذهن
استفاده از موسیقی از روشهای بسیار مؤثر در افزایش سطح نبوغ، آگاهی و قدرت ذهنی است. موسیقی بر تفكر و نوع یادگیری تأثیر فراوانی دارد به طوریكه متعاقب این تأثیر تغییرات محسوسی در زندگی افراد ایجاد می شود . به طور حتم آشنایی با موسیقی در سنین پایین این تأثیرات را بیشتر می كند و اصلی ترین بخش یادگیری نیز در افراد به همان سالها بازمی گردد. این آموزش تأثیر فراوانی در مراحل بعدی زندگی دارد .
به طور كلی آسان ترین و اساسی ترین روش آموزش كودكان در تمامی فعالیتها، استفاده از موسیقی است . طی تحقیقاتی كه به روی ۱۰ كودك دو ساله در هنگام چیدن قطعات پازل انجام شده میزان دقت ، سرعت و توانایی آنها در هنگام بازی مورد بررسی قرار گرفت ، پس از آن این تعداد به دو گروه ۵ نفره تقسیم شدند ، گروهی از آنها روزانه به مدت ۳۰ دقیقه آموزش همراه با موسیقی و آواز داشته و گروه دیگر ۱۵ دقیقه در هفته آموزش موسیقی داشتند . پس از گذشت ۶ ماه تمام بچه های این گروه پیشرفت شایانی در چیدن قطعات پازل و سرعت انجام آن داشتند .
این تحقیق به روی مهندسین ، بازیكنان شطرنج و ریاضیدانان نیز انجام گرفت و نتایج این امر مكانی از میزان افزایش سرعت منطقی این گروه در یادگیری عملكرد پاسخ دهی آنان بود.
همچنین بر اساس آزمایش دیگر به روی كودكانی كه سطح نمره آنها از استاندارد ملی كمتر بود با به كار گیری موسیقی نمراتشان تقریباً دو برابر افزایش داشت. همراه كردن موسیقی با مهارتهای منطقی و عقلانی مثل ریاضیات به افراد می آموزد كه درتمام موارد به تقسیم بندی و دسته بندی منطقی موسیقی و ذهن توجه داشته باشند .
طی مطالعات هشت ماهه محقق دانشگاه كالیفرنیا «فرانس اچ» ۱۹ دانش آموز پیش دبستانی سه تا پنج ساله آوازهای روزانه می خواندند و ۱۵ دانش آموز بدون موسیقی مورد بررسی قرار گرفتند. اگر چه هنوز قطعیت تأثیر موسیقی بر ذهن افزایش سرعت و عملكرد آن مشخص نشده ولی در مجموع از تأثیر آن نیز نمی توان چشم پوشی كرد .
بر اساس گفته های یك موسیقیدان آلمانی موسیقی در درازمدت بر هوش ذاتی كودكان تأثیر داشته و به كار گیری آن به طور قطع در آینده افراد در هنگام رویارویی منطقی با زندگی تأثیر مثبت نیز در بر خواهد داشت .
در نیویورك سیتی ، بر اساس برنامه ای به نام یادگیری از طریق برنامه های هنری توسعه یافته (LEAP) درصدد تثبیت تأثیر آن در بالا رفتن نمرات عمومی و كلی دانش آموزان هستند. به عنوان مثال همراهی موسیقی با ریاضیات چهار عمل اصلی و شمردن تأثیر فراوانی دربرداشت . این عمل همچنین در بالا بردن حس اعتماد و اطمینان دانش آموزان و انضباط خارجی نقش داشته كه یكی از دلایل آن تكرار بیشتر است .
در مجموع حس اعتماد به نفس و قدرت عمل یكی از نكات ضروری در افراد بوده كه با این عمل قابل تقویت است.
«مری جین كالت» مدیر اداره تحصیلات هنری و فرهنگی مدارس نیویورك سیتی اظهار داشت كه : «آموزش اساسی موسیقی علاوه بر یادگیری موسیقی در افزایش قدرت شنیداری ، عمل كردن ، دیدن ، لمس كردن و حركت دانش آموزان نیز تأثیر بسزایی دارد . همچنین تعلیم مهارتهای موسیقی باعث افزایش مهارتهای قدرت درك تجزیه ، تحلیل و ارزیابی می شود.
دلیل علاقه مندی دانش آموزان به موسیقی جذابیت و جدید بودن آن است ولی بزرگسالان ، نیاز به تحریك بیشتری در این مورد داشته و به سادگی آن را پذیرا نمی شوند، چرا كه این امر برای آنها فقط یك انتخاب است. با تلفیق موسیقی با زندگی روزمره، تأثیر فراوانی از آن به جا می ماند. این مسأله همچنین در افراد بی علاقه به كارهای گروهی نیز تأثیر مثبت دارد و فرصت گوش دادن و متعاقب آن در آنها ایجاد انگیزه می كند.
چه بسا بسیاری از ما به تجربه دریافته ایم كه با شنیدن موسیقی كه در گذشته برایمان خوشایند بوده، انجام برخی كارهای سخت سهل و آسان شده و در برخی شرایط برایمان منجر به ایجاد تفكر مثبت شده است.
اگر موسیقی را به عنوان ابزار تقویت ذهن در نظر بگیرید، نوع موسیقی در تأثیرگذاری آن نقش داشته و بهتر آن است كه از موسیقی های بدون كلام و مورد علاقه افراد استفاده شود و در صورت استفاده از موزیكهای با كلام، ترجیحاً از موسیقی آرام كه منجر به آشفتگی ذهن نشود باید استفاده كرد. مورد بعدی توازن منطقی میان كلام و موسیقی متن است و بهتر است كه صدای آهنگ ها بلندتر از جملات نباشد. به طوری كه شنیدن كلام و عبارت با سختی همراه نباشد و ترجیحاً از موزیكهایی كه افراد راحت تر با آن ارتباط برقرار می كنند، استفاده شود.
طی سالهای گذشته تنوع خاصی از موسیقی ریلكسیشن مطرح شده كه متعاقب آن این سؤال به وجود آمد كه آیا ساختن موزیكی با هدف آرامش روحی مفید بوده و یا حتی بدون آن نیز می توان به آرامش رسید؟ براساس مطالعات روشن شد كه تمام روشها برای آرامش مفید واقع شده ولی این نوع خاص از موسیقی تأثیر بیشتری دربردارد.
همچنین استفاده از موسیقی بر دانش آموزان مردودی یا آن دسته از دانش آموزانی كه در خطر عدم یادگیری هستند، مثمرثمر واقع می گردد. دانش آموزان تحت خطر گروهی هستند فاقد قدرت تخیل، عدم اعتمادبه نفس و نداشتن تفكرات و احساسات اجتماعی و خصوصی و عملكرد آنها پایین تر از استانداردهای آموزشی است. بررسی بیشتر این گروه نشان می دهد كه این گروه به یك گروه حمایتی با عملكردهای اجتماعی و یا روشهای یادگیری متغایر با روشهای تعلیمی، نیاز به ترغیب بیشتری دارند.
در مجموع كلیه افراد به دو گروه تقسیم می شوند: گروه اول قادر به یادگیری نبوده و گروه دوم علاقه ای به یادگیری ندارند كه بیشتر افراد به گروه دوم تعلق دارند كه یكی از دلایل اصلی این امر نداشتن انگیزه و علاقه مندی از طرف مدارس است. به طور كلی این افراد دچار نوعی انزجار از طرف مدارس و روشهای قدیمی آن هستند و سخت ترین بخش آموزشی ایجاد علاقه مندی و انگیزه در این گروه تحت خطر است.
بیشتر مردم در محیط خارج از آموزشگاهها، علاقه خاصی به شنیدن موسیقی داشته و از شنیدن و یا حتی نواختن آن لذت می برند. درمانگران نیز برای كمك به افراد معلول از آن استفاده می كنند. عضویت در گروه كر، اركستر و تیمهای موسیقی به ایجاد ارتباط با افراد و كار گروهی كمك كرده و باعث بالا رفتن میزان كارایی افراد می شود.
طی مطالعات مركز نروبیلولوژی دانشگاه كالیفرنیا، ۳۶ دانشجوی دانشگاه ده دقیقه به یكی از سه موسیقی انتخابی گوش نموده كه شامل موزیك ریلكسیشن، بدون كلام و یكی از قطعات موزارت بود و پس از پایان تحقیقات مشخص شد كه میزان نمرات ضریب هوشی بین موزیك ریلكسیشن و بدون كلام یكسان بوده ولی پس از شنیدن قطعه موزارت، نمرات ۸ الی ۹ برابر افزایش داشت.
پس از چندی محقق دیگری به نام «كریستین لوتیر» بیان داشت كه نتیجه گیری براساس موسیقی كاملاً غیرمنطقی و نادرست بوده و نبوغ امری ذاتی و غیرقابل آموزش است. او توضیح داد كه این تحقیقات تنها حدس و گمان بوده و هیچ ثبات واقعی ندارد و برای اثبات آن نیاز به تحقیق و تفحص بیشتری داشت.
ولی با وجود این مخالفان، بیشتر محققان اذهان داشته كه رابطه روشن و دقیقی بین موسیقی، تفكر و تعقل ناشی از آن و میزان ضریب هوشی وجود دارد.
اگرچه موسیقی ایجاد حافظه نمی كند ولی تأثیر فراوانی در بالا بردن آن دارد و مهمترین تأثیر آن، تأثیر مثبت و منفی آن بر مغز است كه نمی توان از آن چشم پوشی نمود. با گوش دادن به موسیقی حالات درونی افراد قابل تغییر بوده كه البته میزان تغییرپذیری آن نسبت به شناخت و درك موسیقی افراد بستگی دارد. هرچه میزان شناخت موسیقی در افراد بالا بوده، میزان لذت تأثیرپذیری ، تأثیرگذاری موسیقی نیز افزایش می یابد.
با انجام تحقیقات بر روی اشخاصی كه دچار افسردگی بوده اند، روشن شد كه شنیدن موسیقی های خاص در بهبود افسردگی ها و ایجاد احساس خوشایندی، شادی، نشاط و روشنی مثمرثمر است.
متأسفانه در سالهای اخیر نوع خاصی از موسیقی های سطحی و فاقد ارزشهای هنری تولید می شود كه نه تنها تأثیر مثبت بر ذهن و روان نداشته بلكه تأثیرات منفی نیز دربردارد.
اكرم ناصری
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید