پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا
نئوکانها: کی بود کی بود؟ من نبودم!
نئوكانها در آغاز قرن بیستویكم، بزرگترین فاجعه قرن، یعنی اشغال عراق را آفریدند.
نشریه در كنار كارزار راستین بشریت با این پدیده خطرناك، با تلاشهای جدی و پیگیر، این جریان را به فارسیزبانان شناساند و سرانجام مزد معنوی خود را دریافت كرد؛ مقاله "كی بود كی بود؟ من نبودم!" به قلم "دیوید رز" نشان میدهد كه چگونه عناصر اصلی نئوكانها به جان هم افتادهاند و مقصرتراشی میكنند.
به نظر میرسد مقاله حاضر كه همزمان با گزارش بیكر ـ هامیلتون و انتخابات كنگره امریكا، پایان كار نئوكانها باشد. از اینرو برگردان آن را از نظر خوانندگان محترم میگذرانیم.
با وخیمترشدن اوضاع عراق، محافظهكاران جدید حامی جنگ، دولت بوش را بهشدت مورد حمله قرار دادهاند و آن را متهم میكنند كه طرحهای عظیم آنها بهدلیل بیكفایتی كاخ سفید با شكست روبهرو شده است. ریچارد پرل (Richard Perle)، كنث آدلمن (Kenneth Adelman)، دیوید فروم(David frum) و دیگران در گفتوگویی جداگانه، با صراحت شگفتانگیزی، سعی در مقصر جلوهدادن دیگران دارند.
به یاد میآورم همراه ریچارد پرل در سوئیت شخصی وی در هتل(Grosvenor House) لندن نشسته بودیم و سخنرانی محرمانهای را در مورد اهمیت پیروزی قطعی در عراق دریافت كردیم. وی گفت: "عراق كاندیدای بسیار مناسبی برای اصلاحات دموكراتیك است. این كشور یك شبه به یك كشور اروپایی تبدیل نخواهد شد، بزرگترین حكومتهای دموكراتیك جهان نیز یك شبه به ساختار غنی دموكراتیك دست نیافتهاند. عراقیها از فرصت مطلوبی برای موفقیت برخوردار هستند." از سخنان پرل عطر آزادی و باروت به مشام میرسید. فوریه ۲۰۰۳ بود و انجام عملیات آزادی عراق، نقطه اوج مبارزه در راستای تغییر رژیم در عراق، كمتر از یك ماه دیگر آغاز میشد. سه سال بعد، من و پرل بار دیگر در منزل شخصی وی خارج از واشنگتن با یكدیگر ملاقات كردیم. اكنون ماه اكتبر ۲۰۰۶ است، بدترین ماه در طول تقریباً دوسال گذشته برای امریكا در عراق و جمهوریخواهان خود را برای شكست در انتخابات میان دورهای آینده آماده میكنند. پرل در حالی كه به چشمان من نگاه میكند، به آهستگی و با تأملی آشكار سخن میگوید. او مانند باز شكاری مطمئنی است، كسی كه بهعنوان رئیس كمیته هیئت مشاور سیاست دفاعی پنتاگون، احمد چلبی، مخالف تبعید شده دولت عراق را در نخستین جلسه خود پس از حوادث ۱۱ سپتامبر دعوت كرد.
پرل اكنون میگوید: "سطح خشونتی كه ما شاهد آن بودیم، درحقیقت بسیار زیاد است، من میزان آن را كمتر از آن چیزی كه هست تخمین میزدم. شكست كامل به واسطه عقبنشینی نیروهای امریكا از عراق ـ كشور پر هرجومرج و بیقانون ـ اجتنابناپذیر است و احتمالاً بیشتر نیز خواهد شد." پرل میگوید: "و سپس شما با تمام بینظمی و خشونتی كه جهان قادر به ایجاد آن است، روبهرو خواهید شد." طبق گفته پرل ـ كه در سال ۲۰۰۴ هیئت سیاست دفاعی را ترك كرد ـ این فاجعه آشكار یك دلیل اصلی دارد: بینظمی مخرب درون دولت جورج بوش. پرل میگوید: "تصمیمات آنگونه كه باید اجرا شود، مورد توجه قرار نمیگرفت. تصمیمات، در زمان تعیین شده اجرا نمیشد و اختلافها بینتیجه پایان مییافت. در پایان شما رئیسجمهور را باید مسئول بدانید. فكر نمیكنم وی به میزان اختلاف و بیصداقتی موجود درون دولت خود واقف باشد." پرل فراتر از این پیش میرود و میگوید، اگر زمان با وی بود دیگر از حمله به عراق حمایت نمیكرد.
"فكر میكنم اگر دیده بودم كه اكنون در چه موقعیتی هستیم و مردم از من سوال میكردند، آیا وارد جنگ با عراق میشویم؟ به آنان میگفتم، نه، اجازه بدهید دیگر استراتژیهای ممكن برای مقابله با مسئلهای كه بیش از هر چیز موجب نگرانی ما شده ـ كه همانا تأمین تسلیحات كشتارجمعی برای گروههای تروریستی توسط صدام بود ـ را بررسی كنیم." این سخن من بدان جهت نیست كه معتقدم صدام توان تولید تسلیحات كشتارجمعی نداشته یا در تماس با تروریستها نبوده. من معتقدم كه این دو فرضیه درست بودند، اما آیا ما نمیتوانستیم با روشی غیر از مداخله نظامی مستقیم با این تهدید برخورد نماییم؟ احتمالاً میتوانستیم." در گفتوگو با پرل از وی سوال كردم كه آیا دیگر محافظهكاران جدید حامی جنگ نیز چنین عقیدهای دارند؟ اگر كسی كه لقب اغراقآمیز "شاهزاده تاریكی" را داراست، اكنون در شك و تردید فرورفته باشد، همرزمان وی چه احساسی دارند؟ من علاقه بسیاری به درك این مسئله دارم، زیرا پیش از حمله به عراق با محافظهكاران جدید متعددی گفتوگو كردم و مانند بسیاری از مردم، دیدگاه آنها را در مورد گسترش دموكراسی در خاورمیانه ستایش میكردم. انتظار دارم كه با ناامیدی روبهرو شویم. آنچه اكنون میبینم ناامیدی و خشم حاصل از بیكفایتی دولت بوش است كه محافظهكاران جدید زمانی آن را برجستهترین امید خود میدانستند.
برای دیوید فروم، نویسنده پیشین متن سخنرانیهای كاخسفید كه در نگارش سخنرانی سال ۲۰۰۲ بوش برای ایالاتمتحده امریكا ـ كه عراق را بهعنوان بخشی از "محور شرارت" معرفی كرده بود ـ مشاركت داشت، اكنون شرایط بهگونهای است كه شكست گریزناپذیر مینماید، زیرا "این وضعیت آشفته نشان داده است كه میتواند هر فردی را كه در بهوجود آوردن آن همكاری داشته از میان بردارد و امریكا و دوستانش در اثبات این امر كه شرایط به نفع آنان است، شكست خوردهاند." وی میگوید: "دلیل بهوجود آمدن این وضعیت، درنهایت باید به شكست در مركز" كه آغازگر آن رئیسجمهور بوش است، مربوط گردد.
كنث آدلمن، كه مدتها از فعالان محافظهكاران جدید بوده و تا سال ۲۰۰۵ نیز در هیئت سیاست دفاعی پنتاگون مشغول كار بوده است، در فوریه ۲۰۰۲ در مقالهای معروف و جنجالی در روزنامه واشنگتن پست نوشت: "معتقدم نابودی توان نظامی صدام حسین و آزادسازی عراق كار بسیار آسانی خواهد بود." وی اكنون میگوید: "من تصور میكنم كه آنچه بهعنوان با كفایتترین گروه امنیت ملی در نظر گرفته بودم، تنها در حال كسب كفایت است. آنها در دوران پس از جنگ نشان دادند كه در میان بیكفایتترین گروهها جای دارند. نهتنها هر یك از آنها به صورت انفرادی نقاط ضعف شدیدی داشتند، بلكه در كنار یكدیگر یك گروه بینظم و ویرانكننده را تشكیل میدادند." آدلمن با ترس از فرارسیدن وضعیت بدتر معتقد است كه سیاست محافظهكاری جدید(Neo Conservatism) كه وی آن را "اعتقاد به سیاست خارجی مستحكم براساس اخلاق و اعتقاد به استفاده از قدرت برای رسیدن به نتیجه اخلاقی مطلوب" تعریف میكند، دستكم برای یك نسل از میان رفته است. وی میگوید، پس از عراق، محافظهكاری جدید دیگر چیزی برای عرضه نخواهد داشت. آدلمن میگوید "اگر من نیز فرصت بازگشت به گذشته را داشتم، مقالهای مینوشتم و در آن از انجام عملكردی كه برای اعمال سیاستهای ما به اندازه كافی مطلوب باشد، ابراز شك و تردید میكردم. سیاست میتواند كاملاً درست، معتبر و سودمند باشد، اما اگر شما آن را به درستی اعمال نكنید، تنها بیفایده خواهد بود. حدس میزنم آنچه باید میگفتم این است كه عقاید بوش كاملاً درست است، اما شما میدانید كه باید آنها را فقط در كشوی میز بگذارید و علامت غیرقابل اجرا بودن را بر آنها بزنید و این مسئله بسیار متفاوت از آن است كه همگی با هم دست به اجرای آنها بزنیم."من در مدت دو هفته بهترین زمان را در گفتوگو با برخی از معتبرترین نخبگان محافظهكار جدید سپری كردم. آنچه دریافتم این بود كه هیچیك از آنها خوشبین نیستند. همگی آنها از حوادثی كه رخ داده و بویژه از نقشی كه در این مورد ایفا كردهاند، اظهار تأسف میكنند. ترس آنها، از مسائل تاكتیكیِ مربوط به عملكرد درست یا نادرست امریكا نیز فراتر رفته است و به این پرسش معطوف شده كه آیا دموكراسی صادرشده این است كه تنها امریكا میداند چه كاری باید انجام داد؟
من یافتههای خود را بهطور كامل در نشریه Vanity Fairارائه خواهم داد كه ۶ دسامبر ۲۰۰۶ در مطبوعات نیویورك و لسآنجلس منتشر میگردد و تا ۱۲ دسامبر در سراسر كشور انتشار خواهد یافت و در اینجا بررسی مختصری را از شنیدههای خود ازسوی حامیان پشیمانشده جنگ ارائه میدهم:
▪ ریچارد پرل: "در دولتی كه من در آن خدمت میكردم (پرل در دوران ریاستجمهوری رونالد ریگان، معاون وزیر دفاع بود) در صورت وجود عدم هماهنگی در میان وزارتخانههای ستیزهجو، روند تصمیمگیری در یك جمله شرح داده میشد: رئیسجمهور تصمیمگیری میكند. بوش تصمیمگیری نكرد، زیرا دستگاه دولتی كه وی بهظاهر آن را اداره میكرد، درواقع ادارهكننده خود او بود. شورای امنیت ملی به درستی به بوش خدمت نكرد. وی، مشاور امنیت ملی وقت، كاندولیزا رایس را بهعنوان فردی از خانواده خود در نظر میگرفت."
▪ مایكل لدین، كارشناس موسسه امریكن اینترپرایز: " از خود سوال كنید قدرتمندترین افراد در كاخ سفید چه كسانی هستند، زنانی كه رابطه نزدیكی با رئیسجمهور دارند: لورا (بوش)، كاندی (كاندولیزا رایس)، هریت میرز(Harriet Miers) و كارن هیوز(Karen Hughes)."
فرانك گافنی(Frank Gaffney)، معاون وزیر دفاع در دوران ریاستجمهوری رونالد ریگان و موسس مركز سیاستگذاری امنیتی(Center for Security Policy): "درواقع به نظر نمیرسد بوش فرد اصولگرایی باشد كه قاطعانه و ثابتقدم آنچه را كه تصور میكند درست است، پیگیری نماید. وی درباره موضوعی صحبت میكند، اما سیاست از گفتههای وی پیروی نمیكند و این همان مسئلهای است كه موجب بروز ناپیوستگی شده و مشكلات فراوانی را برای ما در داخل كشور و سراسر جهان بهوجود آورده است. این مسئله همچنین موجب بروز این احساس شده كه شما میتوانید وی را مورد بخشودگی قرار دهید."
▪ كنث آدلمن: "دلسردكنندهترین و دردناكترین لحظه در كل دوران فعالیت این دولت روزی بود كه بوش مدال ریاستجمهوری آزادی را به جورج تنت (رئیس پیشین سازمان سیا)، ژنرال تامی فرانكس و پل برمر (رئیس دولت موقت ائتلاف)، سه تن از بیكفایتترین افرادی كه تاكنون در چنین سمتهای حساس و مهمی فعالیت كردهاند، تقدیم كرد و آنها بالاترین افتخاری را كه یك رئیسجمهور میتواند به فردی تقدیم كند، دریافت كردند! این همان روزی بود كه من این دولت را ترك كردم. سپس با خود اندیشیدم، هیچ جدیتی در اینجا به چشم نمیخورد و اینها افرادی جدی نیستند. اگر رئیسجمهور فردی جدی بود، درمییافت كه این سه نفر هر یك بهطور مستقیم مسئول فاجعه بهوجود آمده در عراق هستند."
▪ دیوید فروم: "من همواره معتقد بودم بهعنوان نویسنده متن سخنرانی، اگر بتوانم رئیسجمهور را متقاعد سازم كه خود را نسبت به كلمات ویژهای متعهد كند، وی نسبت به عقاید فراسوی آن كلمات نیز احساس تعهد میكرد. مسئلهای كه موجب شگفتی فراوان من شده این است كه رئیسجمهور باوجود آنكه این كلمات را بر زبان میآورد، نسبت به این عقاید تمایلی ندارد و شاید ریشه تمامی مشكلات همین باشد."
▪ مایكل روبین (Michael Rubin): كارمند پیشین پنتاگون در زمینه برنامههای ویژه و از كاركنان دولت موقت ائتلاف: "مسئلهای كه من بیش از همه بوش را در مورد آن سرزنش میكنم این است كه مردم به گفتههای وی اعتماد داشتند و به وی معتقد بودند. اصلاحطلبان از خانه بیرون آمدند و خود را نشان دادند. بوش با یكی نكردن گفتهها و عملكرد خود به اصلاحطلبان عراقی خیانت كرده است، مانند عملكرد پدرش در ۱۵ فوریه ۱۹۹۱ كه از مردم عراق خواست قیام كنند و هنگامی كه آنها این كار را انجام دادند، دست به هیچ كاری نزد."*
▪ ریچارد پرل: "اشتباهات مهلكی صورت گرفته است و من میخواهم آشكارا در مورد آن صحبت كنم: این اشتباهات توسط محافظهكاران جدید ـ كه هیچ نقشی در مسائل اتفاق افتاده نداشتند و مطمئناً هیچ نقشی در آنچه كه پس از سقوط رژیم صدام در بغداد رخ داد نیز نداشتهاند ـ صورت نگرفته است. من از اینكه بهعنوان طراح جنگ شناخته شوم خسته شدهام. من حامی سرنگونكردن صدام بودم. هیچكس نگفت، بروید برای رسیدن به این هدف جنگی را طرحریزی كنید. من هیچ مسئولیتی در این زمینه نداشتم."
▪ كنث آدلمن: "مشكل در اینجا عرضه نیست، بلكه عملكرد است. رامسفلد اظهار داشته است جنگ در عراق هرگز نمیتوانست با شكست روبهرو شود، بلكه میتوانست تنها در واشنگتن شكست بخورد. فكر نمیكنم این مسئله در مجموع درست باشد. ما در عراق شكست خوردهایم. من در طول زندگیام سهبار با رامسفلد همكاری كردهام. من در تمامی منازل وی در شیكاگو، تیاس، سانتافی، سانتو دومینگو و لاسوگاس حضور داشتهام. من به او بسیار علاقهمندم، اما عملكرد وی موجب نابودی من شده است. آیا وی تغییر كرده است و یا ما در گذشته مرتكب عمل نادرستی شدهایم؟ یا اینكه وی هرگز به صورت واقعی در چالش قرار نداشته است؟ او مطمئناً مرا ریشخند میكند."
▪ الیوت كوهن (Eliot Cohen)، رئیس برنامه مطالعات استراتژیك در مدرسه مطالعات پیشرفته بینالمللی جان هاپكینز و عضو هیئت سیاست دفاعی: "اگر ما بهسوی نوعی عقبنشینی، براساس جدول زمانبندی شده پیش رویم و با وضعیت بسیار آشفتهای این مكان را ترك كنیم، من بههیچعنوان شگفتزده نخواهم شد. فكر نمیكنم این جنگ تحریك شاخههای مختلف اسلامی، چه شیعه و چه سنی را پایان ببخشد و احتمالاً بیثباتی رژیمهای سنتیتری را كه چنین مشكلاتی دارند برای آنها به همراه خواهد آورد. بهترین خبر این است كه امریكا همچنان جامعهای سالم، پویا و هوشیار باقی بماند. هنگام بروز شرایط دشوار حقیقی، ما میتوانیم همچنان در كنار یكدیگر باشیم. متأسفانه این مسئله احتمالاً موجب ضربه بزرگ دیگری خواهد شد و نیازمند كیفیت رهبری بسیار متفاوتی خواهد بود. شاید این رهبری برعهده ما گذاشته شود."
منبع: سایت ویتی فر (Vanty Fair)
نویسنده: دیوید رز (David Rose) ت ۲۰۰۶ نوامبر ۰۳
نویسنده: دیوید رز (David Rose) ت ۲۰۰۶ نوامبر ۰۳
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران سریلانکا حجاب کارگران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی پاکستان رئیسی سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور دولت سیزدهم مجلس
فضای مجازی کنکور سیل شهرداری تهران تهران هواشناسی پلیس سلامت فراجا قتل وزارت بهداشت زنان
خودرو تورم قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا دلار بانک مرکزی بازار خودرو ایران خودرو سایپا بورس قیمت سکه
ترانه علیدوستی تلویزیون سریال کتاب سینمای ایران تئاتر سینما انقلاب اسلامی شعر
کنکور ۱۴۰۳ دانشگاه فرهنگیان
اسرائیل رژیم صهیونیستی آمریکا غزه فلسطین روسیه جنگ غزه چین طوفان الاقصی ترکیه عملیات وعده صادق اتحادیه اروپا
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال تراکتور تیم ملی فوتسال ایران بارسلونا رئال مادرید لیگ برتر
فیلترینگ تسلا تبلیغات همراه اول ایلان ماسک ناسا فناوری اپل نخبگان
سلامت روان دوش گرفتن یبوست