پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی گذرا به سیره نبوی در باب تساهل


نگاهی گذرا به سیره نبوی در باب تساهل
"مدارا" و "صلابت"، هر دو از سیره پیامبر اكرم(ص) و تعالیم قرآن كریم به شمار آمده و در حیات سیاسی و اجتماعی پیامبر(ص) - چه در فقدان قدرت و حكومت، و چه پس از تشكیل حكومت و كسب اقتدار- در گفتار و رفتار ایشان استمرار داشته اند. "مدارا" در لغت، به معنی نرمش و ملاطفت با مردم و چشمپوشی از خطای آنان است و در روایات اسلامی نیز به همین معنا به كار رفته است.
در بررسی قرآن كریم و روایات و سیره پیشوایان دین، به دست می آید كه "مدارا و نرمش" و "رأفت و رحمت"، اصل جاری اسلامی و ارزش مسلم قرآنی و از عوامل گسترش اسلام در شبه جزیره عربستان و جهان بوده است. ابتدا باید بررسی كرد كه ظرف جریان مدارا و نرمش به عنوان اصل ارزشی اسلام كجاست؟ آیا یك اصل مطلق است؟ و آیا همه جا حتی در اصول و قوانین دینی جاری است؟ این اصل، بی شك نمی تواند مطلق باشد و حتماً حدودی دارد كه اجرای آن فراتر از این حدود، آن را به یك پدیده ضد ارزشی یعنی مداهنه و مصانعه و سازشكاری در حق تبدیل می گرداند. همان گونه كه ترك این اصل در مرز خویش نیز به ناهنجاری "خشونت" می انجامد.
از آیات و روایات به دست می آید كه مدارا در مسایل شخصی و نیز مسایل اجتماعی كه در تقابل با حقوق دیگران نیست و در كیفیت ترویج اسلام و ارزشهای دینی، توصیه شده اما در مسایل اصولی دین و اجرای حدود و احكام دینی، نرمش كاملاً مذموم و نارواست و سهل انگاری در این گونه مسایل، به پدیده ای مذموم بنام "ادهان و مداهنه" منجر می شود كه مورد نهی شدید اسلام است و اگر به تضییع حقوق دیگران بینجامد نیز "معاونت در ظلم" به شمار می رود.
اینك به نمونه ای مختصر از آیات و روایات و سیره اولیاء دینی در خصوص مدارا و نیز قاطعیت و صلابت، اشاره می كنیم:
● قرآن و مدارا
قرآن كریم در توصیه به مدارا در مواردی كه به تضییع حقوق و حدود شرعی نینجامد، فرموده است:
۱) "به رحمت الهی، با آنان نرمخو و پرمهر شدی. اگر تندخو و سخت دل بودی، بی شك از پیرامون تو پراكنده می شدند، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در كارها با آنان مشورت كن و چون تصمیم نهایی را گرفتی بر خدا توكل كن كه خداوند، توكل كنندگان را دوست می دارد."(۱)
در این آیه، به یك صفت لازم در رهبری اسلامی یعنی گذشت و نرمش و انعطاف در برابر كسانی كه تخلفی از آنها سر زده و بعد پشیمان شده اند، اشاره شده است.
۲) "بی شك برای شما پیامبری از خودتان آمد كه بر او دشوار است اگر شما در رنج بیفتید، به سعادت شما حریص و نسبت به مؤمنان، دلسوز و مهربان است."(۲)
این قبیل آیات بیانگر یكی دیگر از شرایط رهبری و حكومت اسلامی یعنی "دلسوزی و رأفت نسبت به امت" است. پیامبر اكرم(ص) برای هدایت بشریت به آنان عشق می ورزید و برای اجرای این هدف، شب و روز مجاهدت می كرد و در نهان و آشكار، در اجتماع و انفراد، تبلیغ دین می كرد و از هدایت نشدن گروههایی از مردم، رنج می برد و این عالیترین درجه رأفت و مهربانی نسبت به امت است.
۳) "و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم"(۳)
۴) "محمد(ص) پیامبر خداست و كسانی كه با اویند، با كافران، سختگیر و با یكدیگر مهربانند".(۴)
۵) "اگر یكی از مشركان از تو پناه خواست پناهش ده تا كلام خدا را بشنود، سپس او را به مكان امنش برسان، چرا كه آنان نادانند"(۵)
۶) "خویشان نزدیك را هشدار ده و برای آن مؤ منانی كه تو را پیروی كرده اند، بال خود را فرو گستر."(۶)
۷) "و بال خویش را برای مؤ منان فرو گستر."(۷)
۸) "گذشت پیشه كن و به كار پسندیده، فرمان ده و از نادانان رخ برتاب."(۸)
از آیات قرآن به خوبی روشن می شود كه پیامبر گرامی اسلام (ص) مأمور به نرمش و مدارا با مردم بوده اند.
● حدیث و "مدارا"
اصل مدارا و رأفت در روایات اسلامی بسیار مورد توجه قرار گرفته است و شامل ابوابی چون باب مدارا، باب رفق، باب تراحم و تعاطف ، باب معاشرت و ... می باشد.
ابواب دیگری نیز به دلالت التزامی، همین اصل را تأیید می نمایند چون باب اهتمام به امور دیگران، باب حلم و بردباری، باب كظم غیظ، باب عفو و چشم پوشی از لغزش دیگران، باب احترام و تكریم و ارزش نهادن به بزرگان و مؤ منان و... .
در این خصوص به چند روایت از پیامبراكرم(ص) بسنده می نماییم:
۱) "پروردگارم مرا به مدارا و نرمی با مردم دستور فرمود، همچنان كه به انجام واجبات امر فرمود."(۹)
۲) "مهربانی و سازگاری با مردم، نیمی از ایمان است، و نرمی با آنان، نیمی از بركت زندگی."(۱۰)
۳) "جبرئیل نزد پیامبر(ص) آمد و عرض كرد: پروردگارت به تو سلام می رساند كه با بندگانم مدارا كن."(۱۱)
● سیره پیامبر(ص) و مدارا
پیامبر اسلام(ص) به عنوان پیام آور وحی الهی و رهبر و مقتدای خلق عالم، افزون بر بیان، در عمل نیز مظهر رحمانیت و رحیمیت و اهل مدارا بوده اند. البته این سیاست تسامح و مدارا مربوط به همان موارد مجاز در امور شخصی و برخی مسایل اجتماعی است. وقتی پیامبر اكرم(ص) در مكه برای دعوت مردم به خداپرستی ظهور كرد، با واكنش شدید آنان مواجه گشت و قریش از هیچ گونه آزار و شكنجه و افترا و اهانت دریغ نورزیدند و او را فردی كذ اب، ساحر، مجنون و... معرفی می كردند.
وقتی این اعمال سخیف را به اوج می رساندند، واكنش پیامبر(ص) این بود كه:
"بار الها، قوم مرا مورد رحمت و مغفرت خویش قرار ده، زیرا اینان حقیقت را نمی دانند."(۱۲)
از این مهمتر، رفتار مهربانانه و انعطاف پیامبر(ص) با مردم در هنگام اقتدار سیاسی است كه نمونه ای از آن در روز فتح مكه متجلی گشت. در آن روز سرنوشت، كه پس از سالیانی جهاد و مشقت، مكه را فتح كرد و آنان را به زانو درآورد، می توانست انتقام آزارها و اهانت ها و قتل و غارتها را بگیرد. اما پیامبر(ص) فرمان عفو عمومی صادر نمود و با بیان این كه امروز، روز رحمت الهی است، از تقصیر همگان، جز چند نفر كه بیش از حد، معاند و پلید بوده و از ائمه كفر به حساب می آمدند، درگذشت.
در روز فتح مكه، هنگام ورود سپاه اسلام با تجهیزات كامل و آرایش خاص به شهر مكه، سعدبن معاذ از بزرگان صحابه و افسران سپاه پیامبر(ص) رجزهایی با این مضمون خواند كه:"امروز روز نبرد است امروز جان و مال شما حلال شمرده می شود." قلب عطوف و مهربان پیامبر(ص) از شنیدن این اشعار، سخت غمگین گشت و جهت تنبیه آن افسر، او را از مقام فرماندهی عزل نمود و پرچم را به پسر وی، قلیل بن سعد سپرد.(۱۳) این مهربانی برای مردم مكه، كه سالها با آن حضرت خصومت ورزیده و با او جنگ ها نموده بودند، عجیب می نمود و نسیم ملایم عطوفت، آنان را به عفو رهبر بزرگ، امیدوار ساخت و دلها را به پذیرش اسلام، متمایل ساخت.
از دیگر نمونه ها می توان به عفو "صفوان بن امیه" اشاره نمود. صفوان از جمله سران مشركان مكه و آتش افروزان جنگهای متعدد علیه پیامبر(ص) بوده است. او مسلمانی را در مكه در برابر دیدگان مردم به دار آویخته بود و از این روی پیامبر(ص)، خون او را حلال شمرده بود؛ اما از ترس مجازات به جده گریخت زیرا اطلاع یافته بود كه نامش در فهرست ده نفری كه پیامبر(ص) آنان را از عفو عمومی استثنأ نموده ، وجود دارد.
عمر و بن وهب، پسرعموی صفوان از پیامبر(ص) درخواست عفو و گذشت از او را كرد و پیامبر(ص)، صفوان را عفو نمود. صفوان باور نمی كرد كه عفو شده است مگر اینكه از رسول خدا(ص) نشانه ای دال بر عفوش بیاورند، و پیامبر(ص)، عمامه، یا پیراهن خویش را به عنوان نشانه دادند و او برگشت. وقتی صفوان، چشمش به پیامبر"ص" افتاد، عرض كرد: به من دو ماه مهلت دهید تا درباره اسلام تحقیق كنم.
پیامبر(ص) فرمود: "به تو چهار ماه مهلت می دهم كه درباره اسلام تحقیق كنی و مسلمان شوی."
صفوان بعدها می گفت: "هیچ كس به این نیك نفسی نمی تواند باشد مگر اینكه پیامبر باشد و بعد مسلمان شد."
● صلابت، قاطعیت و نفی سازشكاری
اصل در اسلام و سیره معصوم(ع)، رأفت و نرمش است. اما گاه نیز صلابت و قاطعیت بدون هیچ تسامح و گذشت، ضروری است. اگر قاطعیت و سخت گیری و به اصطلاح خشونت نسبت به دشمنان و منافقان و متخلفان نباشد، طمع دشمنان نسبت به چنین ملتی تحریك می گردد و بزهكاری در جامعه زیاد می شود، زیرا بزهكاران، احساس امنیت كامل نموده و در خلأ خشونت قانونی، امنیت ملی جامعه را بر هم زده و باعث سلب آسایش مردم می شوند، عدالت تأمین نشده و فساد و بی عدالتی فراگیر می شود. پس از باب رحمت به مردم، سخت گیری و خشونت لازم می شود. از این رهگذر است كه شریعت اسلامی، دعوت به صلابت و قاطعیت و عدم مداهنه فرمودند و برخی احكام شاق و قاطع، وضع كردند. پس این قوانین نیز از باب رحمت به كل امت تشریع گشته است، همانند جر احی عضوی فاسد كه برای صحت بدن، ضروری است.
باید دقت كرد كه این قاطعیت و سختگیری و خشونت در قانون اسلام كه در سیره پیامبر(ص) و اولیای بزرگ و معصومین (ع) متجلی گردیده، نسبت به چه گروهها و افرادی است؟به نظر می رسد بتوان چنین دسته بندی را جهت تعیین موارد اعمال خشونت مشروع، ارایه كرد:
۱) مشركان
۲) منافقان
۳) متخلفان و بزهكاران
اینك نمونه ای از آیات و روایات و سیره عملی پیامبر(ص) را در این مبحث مرور كنیم:
الف) قرآن، صلابت و قاطعیت
"فاذا انسلخ الاشهر الحرُم فاقتلوا المشركین حیث وجد تموهم و خذوهم و احصروهم و اقعدوالهم كل مرصد..." (۱۴) این آیه (آیه سیف و شمشیر)، سخت ترین دستورها را در مقابله با مشركان صادر نموده و مشتمل بر چهار حكم شدید و خشن است:
۱) بستن راهها
۲) محاصره كردن
۳) اسیر ساختن
۴) كشتن مشركان.
این چهار حكم به صورت تخییری نیست، بلكه با درنظر گرفتن شرایط محیط و زمان و مكان و اشخاص موردنظر، باید عملی گردد. اگر تنها با بستن راه و محاصره نمودن و یا اسیر گرفتن، آنان در فشار قرار گیرند، از این راه باید وارد شد. و اگر چاره ای جز قتل و كشتن آنها نبود، آنگاه قتل هم جایز و مجاز می گردد.(۱۵)
۱) "پس از كافران فرمان مَبر و بدین قرآن با آنان جهاد كن، جهادی بزرگ." (۱۶)
۲) "و از هر قَسَم خورنده فرومایه ای فرمان مبر."(۱۷)
یعنی آنان دوست دارند كمی تو از دین خود مایه بگذاری، و اندكی هم آنان از دین خویش مایه بگذارند و هر یك درباره دین خویش مسامحه روا دارید تا سازش كنید.(۱۸)
خداوند حكیم، هم در این آیات و همچنین در آیات ۷۳/۷۵ سوره اسراء و آیات دیگری به شدت تمام، پیامبر گرامی را از سازش و مداهنه با كفار و مشركان نهی نموده است.
"وهمانا نزدیك بود كه تو را از آنچه به تو وحی كردیم بلغزانند و بگردانند تا بر ما جز آن را كه وحی كردیم، ببندی و آنگاه تو را به دوستی خود گیرند.
و اگر نه آن بود كه تو را استوار داشتیم، نزدیك بود كه اندكی به آنان گرایش پیدا كنی. آنگاه، در صورت گرایش تعداد دو چندان عذاب در این زندگی، و دو چندان پس از مرگ می چشاندیم و آنگاه برای خویش در برابر ما یاوری نمی یافتی."
این آیات با تأكید فراوان هشدار می دهد كه مبادا وسوسه های گروههای مشركان و آنان كه به دین معتقد نیستند، در مسلمانان و مؤ منان ضعف و سستی به مسایل دینی ایجاد كند و روحیه آنان را در مسایل و مبانی دینی تضعیف نماید و هشدار می دهد كه باید با قاطعیت تمام با آنان مبارزه كرد و مجازات كمترین انعطاف در مقابل مشركان و بی دینان، عذاب مضاعف در دنیا و سرای دیگر است.
امروزه نیز مسلمانان نباید مفتون تبلیغات ضد دینی دشمنان و دوستان به ظاهر مسلمان گردند و نسبت به دین و مبانی دینی، سست و منفعل سیاست آنان گردند و تسامح و تساهل نشان دهند.
۳) "در برابر فرمان پروردگارت شكیبایی كن و از آنان هیچ گنه پیشه یا ناسپاسی را فرمان مبر."(۱۹)
۴) "از هر كس كه از یاد ما روی برتافته و جز زندگی دنیا را خواستار نبوده است، روی برتاب."(۲۰)
۵) "از آنچه از پروردگارت به تو وحی شد پیروی كن. هیچ معبودی جز او نیست. و از مشركان روی برگردان."(۲۱)
۶) "به كسانی كه ستم كردند مگرایید و بر ظالمان تكیه ننمایید كه موجب شود آتشی شما را فراگیرد و در برابر خدا برای شما دوستانی نخواهد بود و سرانجام یاری نخواهید شد."(۲۲)
این آیه به عنوان یك وظیفه قطعی فرموده است كه در امور عقیدتی، سیاسی، نظامی و اقتصادی و فرهنگی، به ظالمان و ستم پیشگان، تكیه و اعتماد و همكاری و دوستی نكنید.
بنابراین، مداهنه به ستمگران، باعث سقوط به آتش عذاب است. افزون بر این، آیات فراوان دیگری نیز وجود دارد كه دستور به جهاد و مجاهده در راه خدا با مشركان و اهل كتاب و منافقان را صادر نموده است و نیز آیات و روایاتی كه توبیخ و سرزنش از افرادی می كند كه از شركت در جهاد با دشمنان دین، برای احیای دین خدا سرباز می زنند وجود دارد.
از مجموع این آیات بدست می آید كه مداهنه در دین و احكام دینی، صحیح نیست و از اهل معصیت و گناهكاران و مشركان و ...، باید اعراض و تبر ی جست و نسبت به آنان باید قاطعیت به خرج داد نه تساهل و تسامح.
ب) قاطعیت و عدم مداهنه در روایات
در جوامع روایی نیز احادیث فراوانی در زمینه قاطعیت و عدم مداهنه و ابراز خشم و اعمال خشونت نسبت به دشمنان و بزهكاران وارد شده كه برخی از این احادیث به دلالت مطابقی و به صراحت لفظی، دال بر این مطلب است و برخی دیگر به دلالت التزامی و تضمنی، و ما تنها به نمونه ای از این احادیث اشاره می كنیم:
۱) در باب "الحُب فی ا... والبغض فی ا..." احادیثی آمده دال بر اینكه "بغض و خشم، در مواردی، لازم و ضروری است. البته نه خشم و كینه توزی ماد ی بلكه خشم و قاطعیتی كه در راه خدا و برای اجرای احكام الهی و احقاق حقوق شرعی مردم باشد.
▪ در باب "الأ مربالمعروف و النهی عن المنكر" نیز مراحلی وجود دارد كه در نهایت برخورد فیزیكی و ضرب و جرح و حتی قتل می انجامد. گفتنی است ، این مرحله از امر به معروف و نهی از منكر به دستور حاكم شرع اسلامی باید باشد و بدون اذن و فرمان دینی نمی شود. خشونت در شرع مقدس، روی مصالح و عللی تجویز شده و تعیین حدود و ثغور آن یك بحث فقهی است.
▪ در باب "الغیره والحمیه"نیز روایاتی بیانگر این است كه فرد مسلمان در مسایل دینی و... باید غیرت و خشم بورزد و واكنشهای صریح و شدید و البته عادلانه نشان دهد.
به عنوان نمونه علی(ع) فرمود:
"بندگان خدا! به خویشتن اجازه مداهنه و لاابالیگری ندهید كه شما را به ستم می كشاند. آن گاه كه حق را شناختید و حق به شما روی آورد و نیاز به یاری شما دارد، هرگز مداهنه و سستی نكنید."
و نیز فرمود:
"فرمان خدا را برپای نمی دارد مگر كسی كه در حق مدارا نكند و سازش نكند و در پی طمعها نتازد."
● قاطعیت و صلابت در سیره پیامبراكرم(ص)
نقل شده است كه:
"كان النبی(ص) اذا غضب احمر وجهه " یعنی پیامبر، وقتی برای خدا و عدالت، غضب می فرمود رنگ چهره اش تغییر می یافت و واكنش شدید نشان می داد.
اینك به چند نمونه از رفتار قاطع و پرصلابت پیامبراكرم(ص) در برخورد با متخلفان و عاصیان توجه كنیم:
هنگامی كه پیامبر(ص) برای جنگ با رومیان به تبوك می رفتند، سه نفر از مسلمانان از روی تنبلی و سستی و دنیا طلبی از شركت در جنگ سر باز زدند و به هنگام بازگشت پیامبر(ص) از جنگ ، برای عذرخواهی خدمت آن حضرت رسیدند؛ اما برخلاف انتظار، مورد غضب و بی مهری پیامبر(ص) قرار گرفتند و پیامبر(ص)، حتی یك كلمه با آنان سخن نگفت و به مسلمانان دستور فرمود هیچ كس با آنان سخن نگوید، به گونه ای كه حتی زنان و فرزندان آنان به محضر پیامبر(ص) آمدند و اجازه جدایی از آنها را خواستار شدند. متخلفان در محاصره شدید اجتماعی، قرار گرفته بودند و فضای شهر مدینه با آن وسعت برای آنان تنگ شده بود به گونه ای كه مجبور شدند برای نجات از این خواری و رسوایی، مدینه را ترك گویند و به كوههای اطراف پناه برند و مدتی طولانی در كوهها به سر بردند و به دعا و نیایش و توبه به درگاه خدا روی آوردند تا اینكه سرانجام آیه شریفه ای نازل گردید: و توبه آنان پذیرفته شد. پیامبر اكرم(ص) در مقابل متخلفان، هیچ نرمشی نشان نداد و با كمال قاطعیت با آنان برخورد نمود. یعنی چنان بر آن سه تن تنگ گرفتند كه تمام زمین با همه وسعتش، جایی برای آنان نداشت و جانشان به لب رسید.
از جمله مواردی كه مداهنه و سهل انگاری در آن جایز نیست، "حق الناس" است، چه حقوق شخصی افراد و چه حقوق عمومی و بیت المال كه هیچ كس حق سازش در این امور را ندارد. حتی رئیس حكومت و یا امام مسلمین نیز حق تصرف و یا تضییع حقوق مسلمانان و بیت المال آنان را - به جز صرف در امور جامعه و خود مردم - ندارد. پیامبر مكرم(ص) و امامان معصوم(ع) در مسأله بیت المال و حق الناس بسیار حساس و دقیق بودند و در مسأله شخصی حتی استفاده از یك شمع بیت المال را هم جایز نمی دانستند.
در سیره نبی اكرم(ص) نیز به خوبی مشهود است كه آن حضرت در مورد اموال عمومی و حق الناس سختگیر و قاطع و با صلابت بوده اند و هیچ گاه در آن باره مداهنه و سستی به خرج نداده اند.
روز حركت از سرزمین خیبر، به رزمنده ای كه مأمور بستن كجاوه ها بود، تیری اصابت كرد و جان سپرد. تحقیقات مأموران اطلاعاتی درباره علت قتل به جایی نرسید. همگی گفتند: بهشت بر او گوارا باد. اما پیامبر(ص) فرمود: با شما هم عقیده نیستم، زیرا عبایی كه او بر تن دارد، از غنایم و بیت المال است و او آن عبا را به خیانت برده است و روز رستاخیز به صورت آتش او را احاطه خواهد كرد. از این رو، پیامبر اكرم(ص) بر جنازه او نماز نخواند.
پیامبر (ص) در طول بیست و سه سال نبوت و رسالت، هیچ گاه بر سراصول و مبانی دین و بر سر اجرای احكام با هیچ كس سازش و مداهنه نكرد. پس از غزوه تبوك در سال نهم، نمایندگان قبیله هوازن برای پذیرش اسلام، اظهار تمایل نمودند و لكن شروطی را نیز ذكر كردند كه از جمله آن معافیت از حكم "نماز" بوده است. اما پیامبر(ص) با قاطعیت و بدون هیچ تساهل و سازشكاری به آنان فرمود: "دینی كه در آن نماز نباشد، ارزش و سودی ندارد" (۲۴)
همچنین در اجرای حدود الهی نیز پیامبر(ص)، ذره ای تسامح نمی كردند زیرا جرمهایی كه به هتك حرمت خانواده و اجتماع و آبروی انسانها، هتك عفت عمومی، اختلال در نظام اجتماعی، سست شدن مبانی اعتقادی مردم و.... می انجامد، از موضوعاتی است كه نمی توان به سادگی از كنار آنها گذشت.
پیامبر اكرم(ص) ضمن تشریع و قانونگذاری وحیانی این احكام، خود نیز از مجریان سرسخت این فرامین الهی بوده و هیچگاه بر سر این احكام نورانی، نرمش به خرج نداده اند و در حدود و قوانین الهی. فاطمه مخزومی با فاطمه محمدی(س) برای اجرای احكام در دادگاه عدل نبوی یكسانند. زنی از اشراف قریش به نام فاطمه مخزومی، مرتكب سرقت شد. رسول خدا(ص) دستور داد حد الهی را درباره او جاری كنند. قبیله بنی مخزوم ناراحت شده و كوشیدند به هر وسیله ای، مانع اجرای حد شوند.
اسامه بن زید كه مورد توجه رسول خدا(ص) بود، از ایشان تقاضای عفو كرد. اما حضرت سخت ناراحت شده و فرمود: "آیا درباره حدی از حدود خدا شفاعت می كنی؟"
سپس از جا حركت كرد و ضمن خطبه ای فرمود:
"ای مردم! علت اینكه ملتهای قبل از شما هلاك شدند این بود كه اگر فرد بلندپایه ای از آنان جرم می كرد، او را به مجازات نمی رساندند؛ اما اگر از مردم ضعیف و ناتوان و گمنام، كسی خلاف می كرد، حكم خدا را درباره وی اجرا می كردند. سوگند به خدا، اگر [بر فرض محال] دخترم فاطمه نیز دست به چنین كاری بزند حكم خدا را درباره او اجرا می كنم و در برابر قانون خدا، فاطمه مخزومی با فاطمه محمدی یكسان است."(۲۵)
پیامبر(ص) در اجرای عدالت و احكام اسلام، هرگز مماشات و سهل انگاری نفرمود. امام علی(ع) طی مأموریتی از ناحیه پیامبر(ص) برای دعوت مردم یمن به اسلام، به آن سرزمین سفر نمود و هنگام مراجعت، از مردم نجران، پارچه های حریر را به عنوان جزیه و مالیات كه طبق پیمان روز مباهله مشخص شده بود، گرفت و سوی مدینه حركت نمود. در میانه راه، از حركت پیامبر(ص) برای شركت در مراسم حج، اطلاع یافت و بدین جهت فرماندهی سربازان را به یكی از افسران سپرد و خود به سرعت حركت كرد تا نزدیكی مكه به خدمت پیامبر(ص) رسید. پس از گفتگو با آن حضرت، مأموریت یافت به سوی نیروهای خود بازگردد و آنها را به مكه بیاورد. وقتی امام علی(ع) به میان سربازان خویش بازگشت، ملاحظه فرمود كه پارچه های حریر را میان خویش تقسیم كرده و به عنوان لباس احرام، مورد استفاده قرار داده اند. علی(ع) از این تصمیم جانشین خویش سخت ناراحت شد و او را مورد بازخواست قرار داد. او در پاسخ گفت كه با اصرار سربازان مواجه شدم و این پارچه ها را به عنوان امانت به آنان سپردم تا پس از مراسم حج از آنان پس بگیرم. علی(ع) فرمود: تو چنین اختیاری نداشتی. آنگاه دستور داد كه تمام پارچه ها را پس گرفته و بسته بندی نمایند، از این فرمان قاطع و سخت علی(ع)، گروهی كه از عدالت رنج می بردند، به پیامبر(ص) شكایت بردند و از رفتار علی(ع) ابراز ناراحتی نمودند.
پیامبر(ص) این پیام را به شاكیان رساند:
"زبان از بدگویی علی(ع) بردارید كه او در اجرای دستور خدا، بی پروا و سخت گیر است و اهل سازش و مداهنه در دین خدا نیست."(۲۶)
می بینیم كه رفتار و سیره پیشوایان معصوم(ع) در دین خدا و اجرای احكام الهی، هرگز سازگاری و سازش با احدی را بر نمی تابد و دین خدا را با هیچ چیز مصالحه نمی كنند. كسانی كه در مكتب علی(ع) تربیت شدند نیز چنین بودند.
پی نوشتها:
۱) آل عمران / ۱۵۹
۲) توبه / ۱۲۸
۳) انبیا / ۱۰۷
۴) فتح / ۲۹
۵) توبه / ۶
۶) شعراء / ۲۱۴ و ۲۱۵
۷) حجر / ۸۸
۸) اعراف / ۱۹۹
۹) الكافی / ۲ / ۱۱۷ حدیث ۴
۱۰) همان، حدیث ۵
۱۱) همان، حدیث ۲
۱۲) بحارالانوار، ۹۸/۱۶۷
۱۳) فروغ ابدیت، ۲/۳۳۷. سیره بن هشام ، ۴/۴۹
۱۴) توبه / ۴
۱۵) تفسیر نمونه / ۷/ ۲۹۲-۲۹۳. المیزان /۹/۱۵۶
۱۶) فرقان / ۵۲
۱۷) قلم / ۱۰-۸
۱۸) المیزان /۱۹/۳۷
۱۹) امتنان / ۲۴
۲۰) نجم / ۱۰-۸
۲۱) انعام / ۱۰۶
۲۲) هود / ۱۱۳
۲۳) مكارم اخلاق، طبرسی ۱/۵۴
۲۴) سیره ابن هشام ۴/۱۸۵
۲۵) همان، ۴/۱۸۵
۲۶) بحارالانوار ۲۱/۳۸۵ و ۴۱ - ص ۱۱۶-۱۱۵
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید