پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

عرق ملی «اوف» شد!


عرق ملی «اوف» شد!
دایی برای تبدیل شدن به افسانه و پیوستن به خاطرات فوتبال زمان زیادی را صبر نكرد. الآن بازیكن تا زمانی عرق ملی سرش می شود كه جایگاه ثابتی در تیم ملی پیدا نكرده یا رقبای زیادی را در پست خود می بیند.
به محض آنكه یك جای ثابت و خالی در تركیب اصلی پیدا كرد، برای فرار از تمرین و مسابقات دوستانه و غیرمهم دست به هر كاری می زند و هر بهانه ای را امتحان می كند. وحید هاشمیان در فاصله سه هفته مانده به دیدار دوستانه ایران - بلاروس در حالی كه یك روز قبل از آن در تركیب تیم هانوفر در یك دیدار دوستانه به میدان رفته است، از ناراحتی كمر دم می زند. او در سایت اختصاصی خود این خبر را چند روز پیش از اعلام فهرست نهایی تیم ملی اعلام می كند، مبادا توقعی به وجود بیاید.
مهدوی كیا كه هنوز هم كسی در تعصب او شكی ندارد، بهانه بهتری دست و پا كرده و از مشخص نبودن موقعیت خود در تركیب اصلی هامبورگ حرف می زند. آقای كاپیتان به این بهانه كه با تعویض مربی هامبورگ باید خودش را به سرمربی جدید، یعنی استیونس هلندی اثبات كند، از زیر بازی ملی شانه خالی می كند. علی كریمی هم شرایط مشابهی دارد و باید به هیتزفیلد ثابت كند لیاقت بیشتری نسبت به دقایقی كه در دوران ماگات به میدان می رفت، دارد. تمام اینها در حالی است كه بازی ایران - بلاروس در یكی از روزهای تقویم فیفا كه همه تیمهای دنیا بازی دوستانه یا رسمی دارند برگزار می شود و طبق قانون هر بازیكن به طور خودكار اجازه حضور در اردوی تیم ملی كشورش را دارد.
در این میان جدا از بازیكنانی كه برای دو رقمی كردن بازیهای ملی خود له له می زنند یا افرادی نظیر فرهاد مجیدی كه برای بازگشت به تیم ملی حاضر است از مواضع خود كوتاه بیاید، اصلی ها خوشحال می شوند اگر حداقل از یك اردوی سه چهار روزه و یك مسابقه به زعم خودشان بی خاصیت معاف شوند.
دیگر مرد آن زمانی كه بازیكن تیم ملی حاضر بود برای بر تن كردن این پیراهن از همه چیز بگذرد. روزهایی را به یاد می آوریم كه علی دایی آنقدر برای بازیهای تیم ملی به ایران سفر كرد كه جایگاه خود را در هرتابرلین از دست داد؛ روزهایی را كه گاهی با پرواز چارتر خودش را به بازی ملی می رساند. آن زمان هنوز بحث ركوردشكنی و رسیدن به ۱۰۰ بازی ملی و بیش از ۱۰۰ گل ملی پیش نیامده بود و كسی از باند علی دایی و انحصارطلبی او سخن نمی گفت. دایی با شرایط دشوار هم حاضر نبود یك دقیقه از بازی ملی را از دست بدهد و برای این یك دقیقه دست به هر كاری می زد.
كاری به این نداریم كه بعدها به قدری در عرق ملی اصراف كرد كه ملت آرزومند تعویض او و سپس خداحافظی اش از تیم ملی شدند و برای رسیدن به این آرزو دست به دعا برداشتند و وقتی دعای آنان مستجاب نشد، برایش SMS و جوك ساختند.
البته حساب آندرانیك تیموریان از بقیه جداست. او برای بازی با بنگلادش هم حاضر است تیمش را رها كند و به اردوی تیم ملی ملحق شود، چون شدیداً نیاز دارد تعداد بازیهای ملی اش را به خاطر قوانین منحصر به فرد لیگ برتر انگلستان برای بازیكنان خارجی افزایش دهد.
به هر حال الآن دورانی است كه برخی یا كمردرد دارند یا بالای چشم شان ابرو است یا یك جای بدن شان «اوف» شده است.
دایی هم فقط یك افسانه و داستان تخیلی بود كه دل و روده اش را دستش می گرفت و به جای اتاق عمل وارد زمین چمن می شد تا برای تیم ملی بازی كند. قدیمی ها می گفتند «عرق ملی و تعصب هم خوب چیزی است»؛ البته شاید هم نمی گفتند!
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید