پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


کابوس زیستن در «زندگی دیگران»


کابوس زیستن در «زندگی دیگران»
جاسوسی كردن و سردرآوردن از خصوصی ترین اسرار زندگی مردم در فیلم آلمانی «زندگی دیگران» بیش از حد ملموس و تكان دهنده است. فلوریان هنكل ون دونر اسمارك، كارگردان آلمانی تازه كاری كه این فیلم نخستین تجربه فیلمسازی اوست «زندگی دیگران» را در فضای آلمان شرقی ۱۹۸۴ یعنی پنج سال پیش از فروپاشی دیوار برلین روایت می كند.
در این مقطع خاص زمانی بود كه استاسی، پلیس مخفی آلمان شبكه ای گسترده از جاسوسان كارآزموده و تعلیم دیده خود را به جاسوسی در زندگی مردم و سردرآوردن از جزئیات زندگی روزمره آنها می فرستاد، یكی از مأموران استاسی و زوج خانه به دوشی را كه او قرار است با پیشرفته ترین ابزارهای جاسوسی و انواع دوربین های مخفی تحت نظر قرار دهد، محوریت داستانی این فیلم را تشكیل می دهند.
این مأمور كه استاد دانشگاه استاسی است و به خاطر تكنیك و مهارت خود در جاسوسی و رخنه در زندگی دیگران معروف است از این مأموریت مهم باز می ماند و با مخفی كردن یكی از اطلاعات مهم خود از این خانواده زندگی شخصی خود و نیز دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد. برخلاف برخی فیلم های ساخته شده در سال های اخیر همچون «خداحافظ، لنین» (۲۰۰۴) این فیلم را دشوار بتوان برخاسته از نوستالژی روزهای خوب آلمان شرقی كه در خود آلمان به اوستالژیا (nostalgia for the good old days) معروف است دانست بلكه برعكس «زندگی دیگران» نگاهی موشكافانه به ساختار جامعه ای است كه شالوده آن بر مبنای جاسوسی و رخنه به زندگی دیگران بنا نهاده شده و در چنین فضای پرشك و تردیدی هر كس می تواند یك مظنون بالقوه باشد و «زندگی دیگران» را به مخاطره اندازد.
«زندگی دیگران» روایت بخش همین تناقض است اما با آنچنان وسواس و ظرافت داستانی آن را باز می گوید كه هیچ شباهتی به داستان های كلیشه ای استاسی یا فضای بدبینی حاكم بر آلمان شرقی آن زمان ندارد. این فیلم شخصیت های كلیدی خود را در چنان مخمصه های پرخطری می اندازد كه سرانجام مجبور می شوند استعداد، زندگی خود و حتی روح شان را فدا كنند و یا بر سر آن شرط بندی كنند. بی شك از زمانی كه كاپولا فیلم «مكالمه» خود را ساخت جاسوس و جاسوس بازی این چنین با مهارت در سینما به تصویر كشیده نشده است.
شخصیتی كه در اول فیلم به ما معرفی می شود یكی از مأموران عالیرتبه استاسی به نام گرد ویزلر است؛ كسی كه او را به عنوان انسانی بی عاطفه و قسی القلب كه از زندانیان بازجویی می گیرد و خشونت رفتاری خود را به نسل بعد مأموران مخفی دولت منتقل می كند می شناسیم.
ویزلر با بازی درخشان اولریچ مو (برنده جایزه لولا برای بهترین بازیگر مرد) یك انسان خودكامه و قدرت طلب است؛ مأمور خوش خدمتی كه به نظام كشورش ایمان دارد و قسم خورده است از آن در برابر «دشمنان سوسیالیسم» در هر كجا و زمانی دفاع كند. همشاگردی سابق او «آنتون گروبیتز» كه پست دولتی بالاتری از او دارد در خلق و خو متفاوت از او است. او كه عاشق سیاست و گپ های خودمانی است یك شب ویزلر را برای تماشای اجرای نمایشی به تئاتر می برد و در آنجاست كه آنها با وزیر بانفوذی به نام «برونو همپ» (توماس تیم) آشنا می شوند. این یك شب معمولی نیست.
در این شب نخستین اجرای نمایش جدید از جورج دری من كه یكی از برترین نمایشنامه نویسان كشور است با بازی هنرپیشه ای معروف كه ملكه صحنه در آلمان شرقی است بر روی صحنه خواهد رفت. این شب می تواند شبی خاطره انگیز و پرموفقیت باشد اما «همپ» از این وضعیت خوشحال نیست. او به گروبیتز می گوید: ممكن است دلایلی در پشت پرده باشند كه وفاداری دری من را به نظام توجیه كنند و همین بهانه ای می شود تا گروبیتز دوست وفادار و خوب خود «ویلز» كه استادی و مهارت خاصی در بررسی موشكافانه زندگی دیگران و آگاهی از اسرار آنها دارد را به سراغ نمایشنامه نویس بفرستد و طعمه جدیدی برای او فراهم كند. در طول فیلم كه زندگی این نمایشنامه نویس و هنرپیشه معروف زیر ذره بین نظام جاسوسی محور كشورشان قرار می گیرد ما بیشتر و بیشتر به دغدغه های آنها و دل نگرانی هایشان از اجرای كاری باارزش در عرصه هنر پی می بریم.
جامعه ای كه آنها در آن به سر می برند به لحاظ فكری و ایدئولوژیكی جامعه ای بسته و محدود است و دری من نگران وضع اسفناك دوستی به نام «آلبرتاجرسكا» است كه نامش در لیست سیاه دولت است و هفت سال از كار محروم شده است.
با پیش رفتن داستان و فاش شدن اسراری دیگر كه در ظاهر بی ارتباط به كل ماجرا هستند فیلم پیچیدگی و عمق خاصی می یابد. بیشتر صحنه ها كه در راهروها و سرسراهای سبز و زرد بیمارگونه ای می گذرند حكایت از سركوب روحی - روانی مردم و دلمردگی های حاكم بر جامعه دارند و برای آن كه این فضای شك و بدبینی برای تماشاگر ملموس تر باشد شخصیت ها دلیلی برای دوست داشتن شان به ما نمی دهند مگر در پایان فیلم.
ویزلر در این فیلم نماد شخصیتی است كه هویت و ماهیت زندگی خود را در زندگی دیگران می جوید. برای او معنای زندگی در اسراری خلاصه می شوند كه از زندگی دیگران درمی یابد و همین اسرار است كه با پیش رفتن فیلم و پایان گرفتن آن زندگی او را به مخاطره می اندازد و از ویزلر یك قهرمان می سازند.
نقطه قوت فیلمنامه و كارگردانی «هنكل ون دونر اسمارك» در این است كه به تماشاگران در توجه به تغییرات كوچك و انگیزه های پشت پرده شخصیت های فیلم اعتماد دارد حتی اگر منطقی پشت آنها نباشد دیگر آن كه در این فیلم سیاست آنچنان ماهرانه با عناصر سنتی تریلرهای خوش ساخت سینمایی تلفیق یافته است كه كل فیلم به یك اثر مستند از دوران نفوذ استاسی در آلمان شرقی شبیه شده است.
فیلم جدید هنكل ون دونر اسمارك استاسی را با طنزی تلخ و گزنده محكوم می كند و در عین حال با روایت داستان مردی كه زندگی خود را به خاطر دیگران به خطر می اندازد، ترحم تماشاگران را برمی انگیزد. «زندگی دیگران» همچنین واجد عناصر شاخص تریلرهای توطئه محور دهه ۱۹۷۰ كه خوش ساخت ترین آنها فیلم «مكالمه» كاپولا بود است و به تصویر كشیدن فضای خفقان حاكم بر جامعه در دوره نفوذ و قدرت استاسی محوریت اصلی فیلمنامه آن است.
مدت زمان این فیلم كمی طولانی است (۱۳۷ دقیقه) اما ریتم و یكپارچگی كل فیلم هیچگاه رنگ نمی بازد؛ فیلمنامه سرشار از كنایه ها و اشاراتی ظریف است و حتی از حرفه و شغل شخصیت های فیلم گاه به عنوان استعاره استفاده شده است.
دری من به عنوان یكی از شخصیت های اصلی فیلم با هنر خود یعنی خلق نمایشنامه های ماندگار مردم را به باور خیلی چیزها حتی اگر در عالم واقعیت وجود نداشته باشند ترغیب می كند در حالی كه ماهیت شغل ویزلر اقتضا می كند از نقاب ظاهری انسان ها پرده بردارد و به نیات درونی آنها پی ببرد.
در جوامعی كه شك و تردید به یكدیگر و رخنه به زندگی همدیگر فراگیر شود همه به این حقیقت واقف اند كه در جمع «بازی» و «نقش آفرینی» در زندگی واقعی تا درجه ای الزامی و اجتناب ناپذیر است و با هدف دور كردن توجه دیگران از خود انجام می گیرد. فیلم هنكل ون دونر اسمارك اثری است كه می توان از ابعاد و جنبه های مختلفی به آن نگاه كرد.
خفقان هنر در دوره استاسی، نفرت درونی مردم از استاسی، عواطف سركوب شده مردم، دورویی های اجتماعی و لایه های پنهان تزویر و ریا. فیلم تحسین برانگیز «زندگی دیگران» اثری درخشان است و دلیل این مدعا موفقیت این فیلم در مراسم اعطای جوایز فیلم های آلمانی امسال است. در كشوری كه هنوز كابوس استاسی در یادو خاطره بسیاری از مردم زنده است. فیلمی كه بتواند با به تصویر كشیدن این كابوس تحسین بسیاری را برانگیزد بی هیچ شك و دلیلی خوب است.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید