چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

راهکارهای امام حسین(ع) برای بقای دین و شریعت


راهکارهای امام حسین(ع) برای بقای دین و شریعت
در زمان حكومت امویان، شرایطی فراهم شده بود كه علناً در جامعه برای محو احكام و دستورات دینی و اسلامی تلاش می شد و سران بنی امیه و هیئت حاكمه تمام هم و غم خویش را در مقابله با مكتب رسالت و اهل بیت قرار داده بودند و رفته رفته كار به جائی می رسید كه دیگر چیزی از اسلام باقی نماند و همانگونه كه كتب و آئین گذشته مانند دین حضرت عیسی و حضرت موسی(ع) تحریف و دست كاری ریشه ای گردید، این دین الهی را نیز دستخوش انحرافات اساسی نمایند.
در چنین جوی، امام حسین(ع) احساس نمود كه اگر لحظه ای مكث نماید، دیگر چیزی از احكام و شریعت نبوی باقی نمی ماند و به نام دین و قرآن، مردم را از مسیر اصلی هدایت خارج می نمایند و این یك وظیفه الهی است كه بر دوش همه اولیاء الهی قرار گرفته است، یعنی آنان از طرف خداوند متعال مأمور هستند كه با دشمنان اسلام و انسان های منافق و آفت زا، مقابله نمایند و شریعت الهی را از گزند حوادث مصون بدارند؛ «یا ایها النبی جاهد الكفار و المنافقین و اغلظ علیهم و مأواهم جهنم و بئس المصیر»؛(۱) یعنی ای پیامبر، با كافران و منافقان و دشمنان خدا نبرد كن و بر آنان بخشم رفتار كن و بدان كه جایگاه آنان، بدترین جایگاه یعنی جهنم می باشد.
حضرت اباعبدالله (ع) با قیام خویش و فدای جان خود و اهل بیت عزیزش، تا ابد دین الهی اسلام را بیمه نمود و با اقدامات و فعالیت های كلیدی و محوری خویش، جامعه اسلامی را از گزند آفات و انحرافات نجات داد و بی شك قوام اسلام و احكام نورانی قرآن و حفظ پیكره اصلی جامعه دینی را باید مرهون چنین مجاهدت هایی دانست. راهكارهایی كه امام حسین(ع) برای بقای دین و شریعت انجام دادند را می توان در محورهای اساسی كه در این مقاله توسط نگارنده به آنها پرداخته شده تبیین نمود.
● نهادینه كردن شعور و درك دینی جامعه
در اثر تبلیغات معاویه و روش او و هم قطارانش و دوری مردم از زمان پیامبراكرم«ص» و تعطیلی برنامه های اسلام و توسعه ممالك اسلامی و ممنوع شدن تبلیغات صحیح دینی و خانه نشین شدن شایستگان و دانش وران واقعی امت اسلام، كم كم شعور دینی مردم ضعیف شده بود و اكثریت مردم در برابر وضع موجود، خودباخته و دلسرد شده بودند. ذلت و خواری و احساس زبونی در جوامع اسلامی، مانند سرطان پیكر اجتماع را فرا می گرفت و سستی عجیبی، آنها را از حركت و نشان دادن عكس العمل در برابر اعمال ننگین و غیردینی بنی امیه چنان بازداشته بود كه هرچه آن ها تحمیل می كردند می پذیرفتند.
هركس را می خواستند بر جامعه حاكم می كردند و حتی اگر زنان بنی امیه یا ضعیف ترین افراد یزید را هم نامزد حكومت می كردند كسی از بیعت آنان سرباز نمی زد و همه از ترس زندان و قتل، آن را تصویب می كردند. در آن زمان، خلوص نیت، فداكاری اخلاقی و نترسیدن از مرگ كه از صفات ممتاز و برجسته مسلمانان عصر پیامبراكرم(ص) بود، از بین رفته بود و از آن قهرمانان فضیلت كه شهادت را با هیچ زندگی ذلت باری عوض نمی كردند، جز تعداد انگشت شماری نمانده بود و این اثرات همان ضعف شعور و درك و بینش دینی مردم بود.
امام حسین(ع) با قیام خویش و شهادت خود و اصحابش، در واقع احساسات دینی و خصال انسانی را زنده نمود و به مسلمانان در طول تاریخ بشری این پیام را دادند كه هیچ گاه نباید نسبت به دین و احكام الهی بی تفاوت بود و هرجا كه احساس شود كه اساس شریعت در معرض نابودی است باید قیام نمود و استقامت و غیرت دینی خویش را به رخ دشمنان و مستكبران عالم كشید و این درسی است كه هیچ گاه كهنه نمی شود و هر سلسله طاغوتی و غیرشرعی همچون دستگاه اموی كه قصدش براندازی نظام و جامعه دینی باشد، حق حكومت و سرپرستی مردم را ندارد و باید با تمام وجود روبروی آن ایستاد و چراغ این فتنه را خاموش نمود، چنانكه امام حسین(ع) در نصیحت های خویش به مردم چنین می فرمودند: «مردم! پیامبر خدا(ص) فرمود: هر مسلمانی كه با سلطان ستم گری مواجه گردد كه حرام خدا را حلال كند و پیمان الهی را درهم شكند، با سنت و قانون پیامبر(ص) از در مخالفت درآمده، درمیان بندگان خدا راه گناه و معصیت و عدوان و دشمنی درپیش گیرد، ولی آن مسلمان در مقابل چنین سلطانی، با عمل و یا با گفتار اظهار مخالفت نكند، برخداوند است كه این فرد را به كیفر همان ستمگر محكوم سازد. مردم! آگاه باشید اینان (بنی امیه) اطاعت خدا را ترك و پیروی از شیطان را برخود فرض نموده اند، فساد را ترویج و حدود الهی را تعطیل نموده و فیء (۲) را كه مختص به خاندان پیامبر است به خود اختصاص داده اند و من به هدایت و رهبری جامعه مسلمانان و قیام برضد این همه فساد و مفسدین كه دین جدم را تغییر داده اند، از دیگران شایسته تر می باشم...» (۳)
● نمایان كردن محبوبیت و عظمت اهل بیت(ع) در جامعه:
بنابر سفارش پیامبر اكرم(ص) كه اهل بیت(ع) او مانند یك كشتی نجات می ماند و هركسی در آن سوار شود، از هرگونه فتنه ای در امان می ماند، قیام امام حسین(ع)، اشتیاق مردم را به این مركز هدایت دوچندان نمود و بیش از پیش اقتدار معنوی آنان را به منصه ظهور گذاشت. بنی امیه تلاش می نمود كه هرچه بیشتر از نفوذ معنوی اهل بیت(ع) درمیان جامعه اسلامی جلوگیری نماید و بخاطر همین سالیان سال به مقابله و رویارویی با آنان پرداخت و مصداق واقعی آن با شهادت امام حسین(ع) نمایان گشت.
ولی با این اقدامات منفعلانه و شیطانی، ذره ای از آن محبت و محبوبیت كم نشد و حتی مردم به ماهیت اصیل و الهی این خاندان پی بردند و از زمان واقعه عاشورا تاكنون، این نفوذ معنوی دو چندان شده است و مشتاقان آن خاندان رسالت فزونی گرفته اند و این امر در جهت هدایت و سرپرستی و خط دهی جامعه اسلامی، یكی از فعالیت ها و تدبیرات بی نظیر امام حسین(ع) در طول تاریخ اسلام بوده است و پر واضح است كه همین محبت به خاندان اهل بیت(ع) و الگوگیری از قیام عاشورا بوده كه تاكنون اسلام و پیكره جامعه دینی را مصون داشته است. امام حسین(ع) با آن قیام الهی خود، شراب ناب دوستی و محبت خویش و خاندان طاهرینش را در قلوب مردم ریخت و دستگاه فاسد حاكمه را رسوا نمود، بطوری كه خود مردم به پستی و فرومایگی حكومت اموی اعتراف نمودند.
بنابراین جای شگفتی نیست كه در تاریخ عاشورا می خوانیم كه وقتی اسیران اهل بیت(ع) را وارد شام نمودند، مردی در برابر امام سجاد(ع) ایستاد و گفت: «سپاس خدایی را كه شما را كشت و نابود ساخت و مردمان را از شرتان آسوده ساخت و امیرالمؤمنین (یزید) را بر شما پیروز گردانید! علی بن الحسین(ع) خاموش ماند تا مرد شامی آنچه در دل داشت، بازگو نمود، سپس از او پرسید: «آیا قرآن خوانده ای»، گفت: «آری»، آیا این آیه را در قرآن خوانده ای كه: «قل لا اسألكم علیه اجرا الا الموده فی القربی» (۴) (بگو بر رسالت خود مزدی از شما نمی خواهم مگر دوستی نزدیكان). آن مرد گفت: «بله، خوانده ام.» حضرت فرمودند: «آیا این آیه را نیز خوانده ای كه : «و آت ذالقربی حقه» (۵) ( و حق خویشاوندان را بده!)، آن مرد جواب داد: «آری». حضرت فرمود: و آیا این آیه را نیز خوانده ای كه: «انما یریدالله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا» (۶) (بی شك خدای متعال می خواهد كه پلیدی را از شما خاندان اهل بیت ببرد و شما را پاك سازد)، آن مرد جواب مثبت داد.
آنگاه امام سجاد(ع) فرمودند: «ای شیخ، این آیه ها در حق ما نازل شده است، ما ذوی القربی هستیم و ما هستیم كه پاكیزه از هرگونه بدی هستیم و مائیم اهل بیت(ع)». آن مرد، كه دانست بد قضاوت كرده است و آنان خارجی نمی باشند بلكه فرزندان رسالت هستند، از آنچه گفته بود پشیمان شد و گفت: «خدایا، من از بغضی كه از این خاندان در دل داشتم توبه می كنم و به درگاه تو بازمی گردم. من از دشمنان محمد و آل محمد بی زاری می جویم». (۷)
● تأسیس مكتب همگانی تعلیم و تربیت دینی
از امور مهم و اساسی كه در بینش و تفكر شیعی از اهمیت خاصی برخوردار است، برگزاری جلسات سوگواری و عزاداری و ذكر مصائب سیدالشهدا(ع) می باشد كه از وسایل كاربردی و كلیدی تعلیم و هدایت جامعه اسلامی به شمار می آید و این از برنامه های منحصر به فرد شیعیان می باشد كه در اخبار و روایات زیادی دعوت به آن شده است، از آن جمله امام رضا(ع) فرمودند: «ای پسر شبیب! اگر گریه كنی بر حسین(ع) تا آب دیده تو بر روی تو جاری شود. حق تعالی جمیع گناهان صغیره و كبیره تو را می آمرزد و اگر می خواهی خدا را ملاقات كنی و هیچ گناهی بر تو نباشد، پس امام حسین(ع) را زیارت كن.»(۸)
بی شك تمامی این اتهامات با اینگونه جلسات و ذكر مصایب و زیارات، ماهیتی سیاسی- اجتماعی و برای حفظ اتحاد و هدایت و ارشاد جامعه اسلامی می باشد، شاید كسانی كه اهتمام شیعه را به برگزاری این گونه مراسم و صرف میلیون ها اموال را همه ساله بی فایده و اسراف می دانند، از فواید معنوی این مراسم و تأثیرات آن در تهذیب جامعه و جهت دهی درست آنان غافل باشند و باید گفت كه این گردهمایی ها و تشكل های حسینی مردم، از بهترین راه های اصلاح و موفق ترین مكتب های تربیتی می باشد و این همان چیزی است كه استكبار و جهان غرب از آن وحشت داشته و ترویج جلسات فساد و تباهی و كشاندن جامعه اسلامی به سوژه های فتنه انگیز و تشكیلات شیطانی از برنامه های اصلی آنان به شمار می رود.
امام حسین(ع) با سرمایه اخلاق و نیت پاك و فداكاری در راه حق، مدرسه ای باز كردند كه قرن ها است كه مكتب های آن روزافزون و در همه جای جهان تشكیل می شود و و نشریات و مطبوعات آن رو به ازدیاد می باشد و تاكنون، افراد بسیاری در این جلسات شركت نموده و درس حقیقت و فداكاری را آموخته اند. برای ترغیب مردم به فضایل اخلاقی و اسلامی، باید یك نمونه عملی به مردم نشان داده شود و زندگی آن چهره ممتاز برای آنان تبیین گردد و تاریخ امام حسین(ع) از آموزنده ترین و سودمندترین حكایت های حقیقی عالم می باشد و باید گفت كه مجالس ذكر فضائل و مصائب اهل بیت(ع) بهترین مجالس تبلیغی و دعوت به اسلام و معنویت می باشد.
● تثبیت حكومت مشروع و نفی طاغوت
یكی از بیماری های خطرناك فكری كه پس از رحلت پیامبر اكرم(ص) در میان مسلمانان رواج پیدا كرد و متأسفانه اثرات آن تاكنون نیز باقی مانده است، تأیید حكومت های نامشروع و واجب الاطاعه دانستن آن می باشد، یعنی بعضی گمان كرده اند همین كه هر حكومتی بر سر كار باشد و به رتق و فتق امور دنیوی مردم مشغول شود، همان برای تثبیت حكومت وی كافی است و هواخواهی مردم و یا به قول متداول امروزی، دموكراسی و رأی مردمی، در مشروعیت آن كفایت می كند، این درحالی است كه قرآن كریم ما را از حكومت و فرمان روایی كه از طرف خدا نباشد و بدون هیچ ضوابط دینی زمام امور را از دست اهل آن خارج سازد، منع می نماید و حتی ما را به مقابله با آن دعوت می كند: «الم تر الی الذین یزعمون انهم امنوا بما انزل الیك و ما انزل من قبلك یریدون ان یتحاكموا الی الطاغوت و قد امروا ان یكفروا به و یرید شیطان ان یضلهم ضلالا بعیدا»؛(۹) آیا ندیدی كه كسانی كه گمان می كنند كه ایمان به شریعت تو و شرایع دینی قبل از تو دارند ولی در عین حال به طرف حكومت طاغوت و نامشروع قدم برمی دارند و این درحالی است كه باید به آن كفر ورزیده و با آن مقابله نمایند و شیطان می خواهد كه آنان را به طرف ضلالت عظیمی راهنمایی كند. در عصر امام حسین(ع) مردم بر این تصور بودند كه هركس بر جامعه مسلط شود، برای اطاعت از او دلیلی جز قدرت و حمایت عده ای خاص، لازم نیست .
امام حسین(ع) با این فكر غلط و خطرناك مبارزه كردند و مردم را از این اشتباه كه حكومت هایی مانند حكومت بنی امیه و یزید واجب الاطاعه هستند، بیرون آورد و فهمانید كه در طول تاریخ بشری، فقط اطاعت و فرمان برداری از راهبران الهی مشروعیت دارد و اطاعت از حكومت هایی كه در مقابله با این اولیاء دینی هستند، نه فقط واجب نیست، بلكه كوشش برای برانداختن آنها و تأسیس حكومت اسلامی، بر هر مسلمانی واجب و لازم است.
حضرت سیدالشهداء(ع) با قیام خونین خویش، یك تعریف جامع و گویا از حكومت و حاكم مشروع به جامعه الهی تزریق نمود و مانند سایر انبیاء و اوصیاء الهی كه دائماً در حال نبرد با طواغیت زمان خویش بودند، حركت در جهت نفی و نابودی دستگاه های نامشروع و طاغوتی را یك فرض ضروری بر همه مسلمانان به اثبات رسانید ورهبران دینی حقیقتی را كه جز ذوات مقدس اهل بیت(ع) نبودند، به متن جامعه عرضه نمود. آن حضرت در بیانات زیبای خویش در كنگره عظیم حج، حاكم واقعی حكومت دینی را چنین معرفی می كند: «شما به چشم خود می بینید كه پیمان های الهی را می شكنند و با قوانین خدا مخالفت می كنند، ولی بیم و هراسی به خود راه نمی دهید... زمام امور باید در دست كسانی باشد كه عالم به احكام خدا و امین بر حلال و حرام او باشند و اهل بیت(ع) دارای این حق بودند و آن را از دست آنها گرفتند و آن هنگامی كه از پیرامون حق پراكنده شدید و با وجود دلیل روشن، در سنت پیامبر اختلاف كردید.
اگر درراه خدا مشكلات را تحمل می كردید و در برابر آزار ما و فشار ما از خود شكیبایی نشان می دادید، زمام امور در دست اهل آن قرار می گرفت ولی شما ستمگران را بر مقدرات خویش مسلط ساختید و امور خدا (حكومت) را به آنان تسلیم كردید تا حلال و حرام را درهم آمیزند و در شهوات و هوس رانی های خود غوطه خورند، گریز شما از مرگ و دلبستگی شما به زندگی چند روزه دنیا، آنان را بر این مقام (حكومت) مسلط ساخت، شما با كوتاهی در انجام وظیفه، ناتوانان را زیردست آنان قرار دادید تا گروهی را برده خویش سازند و گروهی را بیچاره سازند...»(۱۰)
غلامرضا صالحی
پی نوشت ها:
۱-قرآن كریم، سوره توبه، ۷۳
۲-فیء به اموالی می گویند كه به اذن الهی به خاندان رسول الله(ص) عطا می شده است.
۳-محمد طبری، تاریخ امم و ملوك، ج۶، ص۲۲۹
۴-قرآن كریم، شوری، ۲۲
۵-همان، اسری، ۲۶
۶-همان، احزاب، ۳۳
۷-سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۶۶
۸-شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ص۵۴۲
۹-قرآن كریم، نساء، ۶۰
۱۰-تحف العقول، قم، دفتر انتشارات جامعه مدرسین، سال ۱۳۶۳، صص۲۳۷، ۲۳۹
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید