چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


ترس از طرد


ترس از طرد
دگر آزاری نوعی الگوی رفتاری است كه سبب قدرت و تسلط همراه با تهدید یا اعمال خشونت فردی بر فرد دیگر از طریق ایجاد رعب و وحشت می شود. دگر آزاری هنگامی روی می دهد كه شخص آزاررسان، تسلط بر دیگران را حق خود می داند. دگر آزاری می تواند شامل مواردی همچون بدرفتاری عاطفی، بدرفتاری اقتصادی و بدرفتاری جنسی و نیز استفاده ابزاری از كودكان، تهدید، اعمال برترانگاری مردی، ایجاد انزوای اجتماعی و گونه های دیگر رفتاری كه موجب ترسی و وحشت و اعمال زور می شود، باشد. در بسیاری از جوامع، مردان اغلب عامل ایجاد خشونت هستند و زنان قربانیان آن، به علاوه بدرفتاری نسبت به كودكان و سالمندان هم متداول است.
به طور كلی، خشونت های خانگی می تواند به شكل آزار فیزیكی، آزار جنسی و آزار روحی و روانی بروز كند.
نظریه های بسیاری علت اعمال خشونت برخی از مردان نسبت به همسرشان را روشن كرده است. این نظریه ها عبارتند از: از هم گسیختگی خانوادگی، نداشتن مهارت كافی مردان در ایجاد ارتباط با دیگران، رفتار تحریك آمیز روانی از جانب زن، استرس، اعتیاد به مواد مخدر، نداشتن روحیه معنوی و تنگدستی مالی.
این موارد می تواند با آزار زنان مرتبط باشد ولی علت های آن محسوب نمی شود. از سویی، از میان برداشتن این عوامل به معنای پایان خشونت مردان نیست. فرد آزاررسان همچنان رفتارش را ادامه می دهد زیرا خشونت روشی موثر جهت حفظ تسلطط بر شخص دیگر است و او معمولاً از پیامدهای نامطلوبی كه در نتیجه رفتارش پدپد می آید، آسیب نمی بیند
به لحاظ پیشینه تاریخی، خشونت علیه زنان به منزله یك جرم «واقعی» تلقی نشده است و پرواضح است كه عواقب سختی همچون حبس و یا جریمه مالی برای مردان مجرم به واسطه آزار همسرشان وجود ندارد. اینگونه افراد به ندرت از جامعه طرد می شوند، حتی اگر آگاهانه همسرشان را مورد ضرب و شتم قرار دهند. آنان از هر گروه و با هر پیشینه و شخصیتی می توانند باشند.
گرچه هنوز شرح حالی از زنانی كه مورد خشونت قرار می گیرند وجود ندارد، ولی نشانه مستند از زمانی كه اذیت و آزار شروع می شود، وجود دارد، زن آزار دیده دچار سرافنكندگی، شرمساری و انزوا می شود و ممكن نیست در آن هنگام خانه را ترك كند، زیرا از این كه شوهرش، پس از ترك او، خشونت بیشتری اعمال كند و وضع وخیم تر شود می هراسد.
▪ دوستان و فامیل امكان دارد از او حمایت نكنند و حتی طردش كنند.
▪ او از مشكلات زنان سرپرست خانوار در شرایط بد اقتصادی آگاهی دارد.
▪ آمیزه ای از اوقات خوش زندگی وجود دارد؛ عشق و امید همراه با فریب، تهدید و ترس.
▪ او شاید جای امن و تكیه گاهی نشناسد و یا به آن دسترسی نداشته باشد.
● دلایل دیگری كه زنان را مجبور به ادامه زندگی می كند این است كه:
▪ بیشتر زنان دست كم یك فرزند تحت تكلف دارند.
▪ بسیاری از آنان خارج از خانه شغلی ندارند.
▪ اغلب زنان فاقد نقدینگی و سرمایه ای كه تنها متعلق به خودشان باشد، هستند.
▪ زنانی كه از ترس و وحشت خانه را ترك می كنند متهم به فرار می شوند و در پی آن ارتباط با فرزندان و اموال مشتركشان را از دست می دهند.
در برخی جوامع، مقامات رسمی و مشاوران امر ازدواج به جای متوقف كردن خشونت از سوی مردان، حفظ زندگی زناشویی را به هر قیمتی توصیه می كنند.
در این گونه موارد از زنان حمایت نمی شود. آنها این نوع از خشونت را به عنوان جرمی كه فرد، شخص دیگری را مورد ضرب و شتم قرار داده قلمداد نمی كنند بلكه آن را مشاجره خانوادگی می دانند. برخلاف آگاهی نسبتاً گسترده مردم و امكان اسكان زنانی كه از رفتار خشونت آمیز همسرانشان گریخته اند، پناهگاه امنی برای محافظت از این زنان وجود ندارد.
منبع : روزنامه تفاهم


همچنین مشاهده کنید