جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

از تبعید تا پاریس


از تبعید تا پاریس
● تصویر پرواز امام از پاریس به تهران از نمای نزدیك
آیت الله توسلی، از معدود افرادی است كه به واسطه مسئولیتش در دفتر بنیانگذار كبیر جمهوری اسلامی ایران از بسیاری از تصمیمات حضرت امام (ره) و حالاتی كه برایشان می گذشت،اطلاع داشت. وی به واسطه حسن امانتداری در حفظ اسرار دفتر رهبر فقید جمهوری اسلامی ایران، این توفیق را داشت كه تا آخرین لحظه حیات پر بركت ایشان در كنارش باشد و حتی بعد از فوت امام (ره) شخصاً مراسم غسل و تكفین ایشان را انجام دهد.
آیت الله توسلی، رئیس دفتر امام خمینی (ره) می گوید:« آغاز نهضت امام(ره) و مبارزاتشان یكباره نبود؛ بلكه ایشان از زمان رضاخان پهلوی با سیاست های آنها مبارزه می كردند. زمانی كه پدر محمدرضا به اصطلاح خودش سلطان این ممكلت و شاه بود، كارهایی انجام داد كه امام(ره) از همان سن جوانی با رضا شاه مخالفت كرد. زمانی رژیم بنا داشت افرادی را برای امتحان و آزمایش طلاب تعیین و از تهران به حوزه علمیه قم اعزام كند.
از كسانی كه مخالفت كرد حضرت امام(ره) بود.امام(ره) و مرحوم آیت الله العظمی حائری و دیگران اعلام كردند اگر بناست از طلاب روحانیون برای پوشیدن لباس امتحان به عمل آید باید از طرف خود روحانیت باشد و زمانی هم كه افراد روحانی را خلع لباس كردند، عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) را ممنوع كردند».
وی با بیان این كه امام خمینی(ره) از ابتدا مبارزه اش را علنی شروع نكرد، افزود:«امام(ره) درس اخلاق را در مدرسه فیضیه شروع كرد و تحت آن مطالبی را بیان می كرد و جمعیت زیادی هم جمع می شد. حضرت امام (ره) از جمله كسانی بود كه حق داشتند ملبس به لباس روحانیت باشند و از افراد شاخص حوزه علمیه قم بودند. مدت های مدید و تا بعد از۲۰ شهریور۱۳۳۲این درس اخلاق ادامه داشت. امام(ره) در آن سال ها دو كار حساس كردند، كتاب كشف الاسرار را نوشتند و در همان سال ۱۳۳۲اعلام كردند كه اساساً سلطنت معنا ندارد حكومت حكومتی غیرشرعی است و به دنبال این اقدام اعلامیه ای دادند كه هنوز باقی مانده است.
نوشته ایشان در یزد در كتابخانه مرحوم وزیری است. وقتی برای دیدن كتابخانه رفتند در آن جا گفتند روحانیت كه سكوت كرده اند، امام(ره) از روحانیت و افراد دانشمند خواستند كه بپا خیزند. آیه ۴۶ سوره مباركه سبا را عنوان سخنشان قرار دادند؛«قل انما اعذكم بواحدهٔ ان تقوم لله مثنی و فرادی».امام (ره) آن جا به علما خطاب می كنند كه هان ای روحانیون اسلامی، ای علمای ربانی، ای دانشمندان دیندار و گویندگان آئین دوست،ای دینداران خداخواه و.... موعظت خدای جهان را بخوانید و به كار ببندید كه خدای متعال سفارش كرد كه قیام كنید برای خدا».
توسلی در ادامه با بیان این كه دو مسأله موجب پیروزی امام(ره) در انقلاب شد،گفت:« مسأله اول قیام برای خدا و مسأله دیگر مقاومت امام(ره) بود. وقتی امام(ره) در پاریس بودند اختلافی میان برخی مبارزین و كسانی كه دنباله رو امام(ره) بودند، به وجود آمد. امام(ره) این آیه را عنوان كردند كه شما برای خدا قیام كردید اختلافات جزئی را كنار بگذارید.امام(ره) با همان جمله كاری كردند كه وحدتی میان آنها ایجاد شد. مسأله امام(ره) مسأله برای خداست و قیامش هم برای دنیا نبود، برای خدا بود. امام(ره) خود فرمود كه یكی از رموز موفقیت ما این بود كه همه كارها برای خدا بود. اگر این رمز را نگهداری كنیم انقلابمان باقی می ماند.
امام(ره) مردم را خدایی كرد. امام (ره) كاری كردند كه مردم احساس كنند در مقابل ملتشان و دینی كه خدا به آنها عنایت كرده است وظیفه سنگین الهی دارند و ایشان درس این مقاومت و استقامت را از قرآن آموخته بود».
این عضو مجمع روحانیون مبارز همچنین ادامه داد:« مقاومت امام(ره) مراحل مختلفی داشت. مرحله اول مقاومت ایشان در خود حوزه علمیه قم بود. زمانی كه امام(ره) در حوزه علمیه قم بودند و كار نهضت را شروع كردند، بنا گذاشتند كه مردم را هدایت كنند كه در برابر كارهای خلاف محمدرضا شاه پهلوی كه به دستور آمریكا بود مبارزه كنند، اول مسأله امام (ره) با خود روحانیت بود؛ به نظر من مقاومت امام(ره) در مقابل برخی افكار آن روز برای ایشان آسان تر از زندان رفتن نبود. در حوزه روحانیت آن روز اغلب می گفتند دین از سیاست جداست.حوزه های علمیه قم به افكاری كه بر مبنای آن عنوان می شد دین از سیاست جداست مبتلا بود و این امام(ره) بود كه در مقابل این سخن و افكار ایستادگی و مقاومت كرد. عملكرد ایشان باعث شد افرادی كه اصلاً وارد سیاست نبودند همراه امام(ره) شوند واین از كارهای حساس امام(ره) بود».
توسلی درادامه با اشاره به تاریخ مبارزات امام (ره) در مقابل رژیم شاه، افزود: «امام (ره) را زندانی كردند و گفتند شاید این زندان تأثیرگذار باشد وایشان بترسد و دست بردارد. بعد از ۱۰ ماه از زندان اول امام(ره)، بعد از ۱۵ خرداد، عده ای مقاله ای نوشتند كه روحانیت با دستگاه جبار سازش كرد.»نخستین اعلامیه امام(ره) در پاسخ به آنها این بود: «آن كه با شما سازش كرد كی بود؟ اگر خمینی را می گویید ملت با شما سازش نمی كند، اگر خمینی بخواهد سازش كند خمینی را مردم بیرون می كنند. و به این ترتیب ایشان با اعلامیه ا ی كه منتشر كردند پاسخ محكمی به آنها داد».
وی ادامه داد: «پس از تبعید امام(ره) به تركیه ایشان تا مدتی كه در آن جا بود در فشار مأمورین ساواك ایران و مأموران امنیتی تركیه قرار داشتند و حتی برای دیدن بعضی از آثار تاریخی به تركیه نگذاشتند امام (ره)لباس روحانیت بپوشد و امام(ره) را با لباس شخصی در حالی كه پالتو پوشیده بود بردند. دراثر فشارمردم به تركیه و تلگراف هایی كه از حوزه علمیه قم ازمراجع به سفارت تركیه می شد، دولت تركیه مجبور شد امام (ره)را به جای دیگری تبعید كند. جایی كه حوزه روحانیت هزارساله است.
فكر می كردند امام(ره) قطعاً در مقابل علمای آن جا كوچك می شود، آنها مراجع تقلید هستند و حوزه، حوزه روحانیونی است كه اصلاً اهل سیاست نیستند».
توسلی ادامه داد: «زمانی كه امام(ره) وارد عراق شدند درآن جا افرادی كه از علاقه مندان ایشان بودند خود را به امام (ره) رساندند. امام درهمان جا نهضت را شروع كرد و مخصوصاً درس ولایت فقیه و حكومت اسلامی را مطرح كرد. مرتباً نوارهایش به تهران می رسید و در میان مردم پخش می شد. درس امام(ره) در آن جا رونق گرفت. مردم هم كه به زیارت می رفتند گرچه می ترسیدند اما به حرم مطهرامیرالمؤمنین(ع) می رفتند.هر شب ساعت ۹ امام به زیارت می آمد. مردم آن جا تظاهرات می كردند وقتی كه امام(ره) از خانه حركت می كرد تا به زیارت می رسید دنبال امام (ره)می آمدند و برای او شعار می دادند و حكومت بعثی عراق نیز كم كم نگران تأثیر ایشان درعراق شد».
وی در ادامه با روایت چگونگی خروج امام (ره)از عراق و عزیمت ایشان به كویت خاطرنشان كرد :«بعد از خروج امام (ره) از عراق ایشان را به كویت راه ندادند و شب را به بصره برگشتند. حاج احمد آقا در یادداشت هایشان دارند كه از امام(ره) پرسید چه كنیم؟ و امام فرمود به سوریه، بحرین و قطر برویم. احمد آقا گفت: شاید آن جا هم مانع شوند. ایشان می گوید به امام(ره) گفتم جایی كه هیچ ویزایی نمی خواهد فرانسه است. امام(ره) فرمود فكری بكنم خواهم گفت و پس از تأملی به من فرمود احمد می رویم فرانسه، فرانسه كشور آزادی است».
وی ادامه داد: «در هواپیمایی كه امام (ره) در آن بود آقای دكتر یزدی، مرحوم آقای املایی، آقای فردوسی پور و حاج احمد آقا و عده ای هم بودند كه همراه امام(ره) تا سر مرز كویت رفتند. افرادی چون آقای دعایی هم بودند. مرحوم حاج احمد آقا در خاطراتشان می آورند، وقتی از بصره وارد بغداد شدیم. در فرودگاه پرسیدند به كجا می روید؟ از پاسخ ما تعجب كردند. مرحوم حاج احمد آقا می گوید درآن هواپیمایی كه با امام(ره) نشستیم در طبقه بالای هواپیما بودیم. دیدیم فقط چند نفر بیشترآن جا نیستند. یكی ازدوستان كه همراه بود بلند شد به دستشویی برود. سریعاً یكی پرسید كجا می روید و جلوی او را گرفت. ما فهمیدیم كه آنها مأمورامنیتی عراق هستند. آن جا صحبت كردیم كه نكند بخواهند ما را به جای دیگر ببرند. لذا به دو نفر از دوستان كه همراه ما بودند گفتیم كه در میان راه در ژنو پیاده شوید، فوراً با آقای دكتر حسن حبیبی كه آن زمان در فرانسه بود تماس بگیرید و وضعیت ما را اطلاع دهید و خود را به فرودگاه فرانسه برسانید. وقتی وارد شدیم دوستان برای استقبال آمدند».
توسلی همچنین خاطرنشان كرد: «روز دوم اقامت در فرانسه از طرف ژیسگاردستن، رئیس جمهور فرانسه، پیام آوردند كه اگر بخواهید این جا بمانید حق صحبت كردن علیه دستگاه شاه را ندارید، حق مصاحبه هم ندارید. امام (ره)وقتی این را شنید فرمود به آقای دكتر حبیبی بگویید بیاید. امام(ره) به دكتر حبیبی تند جواب داد كه به اینها بگویید ما فكر می كردیم فرانسه كشور آزادی است. فكر نمی كردیم شما هم مثل عراق دست نشانده شاه و آمریكا باشید. آقای دكتر حبیبی گفت سخنان شما تند بود اجازه دهید من حرف های شما را تلطیف كنم. امام (ره)اجازه فرمود و گفت هرچه شما مصلحت می دانید. پس از ۲۰ روز فشار جمعیت از ایران و تلگراف هایی كه شد متوجه شدند كه ملت ایران خواهان امام(ره) است و فریاد سراسر ایران كه خمینی را فریاد می زد به گوش آنها رسید و آنها آزادی هایی به ما دادند».
● پرواز از پاریس به تهران
حبیب الله عسگراولادی، كه پس از انقلاب به عنوان یكی از فعالان برجسته سیاسی مسئولیت های متفاوتی گرفت، یكی از افرادی بود كه مأمور تسلیم این پیام ها خدمت امام خمینی (رض) بود و به همین لحاظ در یكی از آخرین مأموریت های خود، این توفیق را پیدا كرد تا در تاریخ سازترین پرواز كه به درهم پیچیده شدن تومار رژیم پهلوی انجامید به همراه امام (ره) از فرانسه به ایران بیاید.
حبیب الله عسگر اولادی در سالگرد پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی درگفت وگو با ایسنا به مرور خاطراتش از آن دوران پرداخت.با این كه عضو كمیته استقبال بودم، اما مأمور بردن پیام خدمت امام(ره) در پاریس بودم. دو بار برای امام(ره) پیام بردم و بار آخر خدمت حضرت امام(ره) از پاریس به تهران آمدیم.
با افزایش آگاهی مردم در مهر و آبان ماه در سالگرد تبعید حضرت امام(ره) تعدادی از دانش آموزان حضور بسیار جدی در اطراف دانشگاه پیدا كردند و رژیم شاه نیز آنها را به رگبار بست. به رگبار بستن این نوجوانان اسباب این شد كه آنها لباس خونین برادران خود را دست بگیرند و فریاد بزنند «این سند جنایت آمریكاست»، این حركت هیجان فوق العاده ای به بار آورد.هر روز در یكی از استان ها و شهرستان ها، بخصوص در شهرهایی مانند قم، مشهد، اصفهان، شیراز، اهواز و تبریز تظاهراتی برگزار می شد و مردم را به رگبار می بستند و حضور مردم در صحنه بیشتر می شد. حتی انواع شكنجه ها را برای دانش آموزان به كار بردند؛ اما حضور مردم بیشتر شد به نحوی كه این برخوردها در آن موقع مردم را به حضور بیشتر در صحنه تحریك می كرد.
در آبان ماه سال ۵۷ من از طرف آیت الله بهشتی و آیت الله مطهری، در واقع روحانیت مبارز آن روز و جامعه محترم مدرسین، پیامی خدمت امام (ره) در نوفل لوشاتو بردم. پیام شامل دو موضوع بود یكی از آنها راجع به حزب الله بود، امام (ره) در آخرین روز هایی كه در عراق بودند راجع به تشكیل حزب الله بیاناتی فرموده بودند و در پاریس هم راجع به این موضوع صحبت كرده بودند و در آن مقطع زمانی بزرگان روحانی می خواستند كه ایشان نظرشان را بدهند كه الآن باید چه كرد.سؤال دیگر نیز راجع به شورای انقلاب بود كه پرسیده بودند می خواهیم شورای انقلاب را تشكیل دهیم اگر نظر خاصی دارید اعلام كنید. اسامی ای را هم مطرح كرده بودند كه من سؤال كنم. امام (ره) فرمودند ان شاء الله به ایران می آیم و در ایران راجع به آن صحبت می كنیم.
بعد از تقدیم این پیام ها خدمت امام (ره) ایشان فرمودند بمانید من فردا جواب می دهم. فردای آن روز وقتی خدمت ایشان رسیدم دعوت فرمودند كه به محل اقامتشان بروم. محل سخنرانی امام (ره) جایی بود كه محل نماز و پاسخ به سؤالات بود. چمنی مربوط به آقای عسگری كه در آنجا منزل داشتند، اما امام (ره) در خانه روستایی در جنوب آن خیابان ساكن بودند. امام (ره)فرمودند به آنجا بروم. فرمودند در جواب مطالبی كه آقایان سؤال كردند، بگویید ان شاء الله به زودی به ایران می آیم و در آنجا راجع به این چیز ها صحبت خواهیم كرد و بعد حركت فرمودند از داخل قفسه ها تعدادی بسته را پایین آوردند. بسته ها را باز كردند. مقداری جواهر و زینت های خانم ها بود كه به امام(ره) تقدیم كرده بودند. چه خانم های ایرانی و چه خانم های دیگر كشور های اسلامی. مقداری زیورآلات مربوط به دختران دانشجو بود كه در اروپا بودند و خدمت امام (ره)تقدیم كرده بودند. مقداری پول ایرانی و ارز مربوط به كشور های مختلف هم بود، امام (ره) فرمودند اینها را ببرید.
در آن جلسه خدمت امام (ره) عرض كردم ما همه مان نگران شما هستیم و شما اینجا نیاز دارید كه اینها در خدمت شما باشد، ایشان فرمودند من باید به خدا توكل كنم. كار من با این چیز ها حل نمی شود، به من گزارش رسیده است كه وضع زندگی اعتصابیون بد است.
لطماتی كه غیر مستقیم به كشاورزان تهیدست ما در اعتصاب كارگران، كارمندان و اصناف رسیده بود بسیار سنگین بود،اما ایمان و تقوا اینها را به تحمل و مبارزه وا می داشت. شاید اشك در چشم امام(ره) غلتید و فرمودند اینها را ببرید و بفروشید هر چه زودتر به اعتصابیون بدهید، من نگران این اعتصابیون هستم.
پس از این سفر به تهران برگشتم بزرگان با فاصله كمی مجدداً پیام هایی داشتند كه می باید به خدمت امام(ره) می بردم، د ی ماه بود. من به نوفل لوشاتو و پاریس رفتم و پیام ها را خدمت امام(ره) عرض كردم و ایشان جواب فرمودند.
در آن ایام سه دستگاه از دستگاه های نظام با امام(ره) همكاری صمیمانه ای را آغاز كرده بودند كه شامل مخابرات، بخشی از صدا و سیما و نیرو های هوایی (هوانیروز) می شدند، مخابرات توانسته بود از تلفن های ماهواره ای خدماتی را ارائه دهد، اطلاعات از ایران و همه دنیا بسیار سریع به آنجا می رسید وآنجا (نوفل لوشاتو )مانند مركز حكومتی از همه جا اطلاع داشت. ما با اینكه در تهران مشغول فعالیت هایی بودیم،اما در مدتی كه به فرانسه نزد امام (ره) می رفتیم اخباری كه دریافت می كردیم بیشتر از اخباری بود كه در ایران به دست می آوردیم.
در آن مقطع زمانی این امكانات از طریق مخابرات و صدا و سیمای جمهوری اسلامی در اختیار امام (ره)گذاشته شده بود و آنها با به خطر انداختن خود تلاش می كردند امام (ره) بتواند در كشور حضوری غیر مستقیم داشته باشند؛ البته بزرگان ما به تلفن و وسایل ارتباطی اعتماد نمی كردند و پیام هایشان را خصوصی و به وسیله اشخاص خدمت امام (ره)ارسال می كردند.
در ایران آمادگی كمیته استقبال روز به روز بیشتر می شد، مردم هیجان بیشتری داشتند و روحانیت در دانشگاه متحصن شده بودند، در آن ایام من به نوفل لوشاتو رسیدم و پیغام هایی را تقدیم امام (ره)كردم، ایشان به پیغام ها پاسخ گفتند و من به طرف فرودگاه بازگشتم، قرار بود دو روز دیگر امام(ره) پرواز كنند.
بار اولی كه من خدمت ایشان بودم از «ایر فرانس» آمدند برای اینكه امام(ره) اگر خواسته باشند به ایران بیایند آنها وسیله را فراهم كنند، ایشان فرمودند كه می خواهم با فرزندانم در نیرو ی هوایی به ایران بروم كه بعد مانع شدند برای اینكه از ایران هواپیمایی پرواز كند و قرار شد دو روز دیگر امام (ره) به سمت میهن پرواز كنند.
دوم یا سوم بهمن ماه بود كه من پاسخ پیغام هایی را كه از ایران آورده بودم از امام (ره) گرفتم و به فرودگاه آمدم، مهر آباد بسته بود به همین دلیل بازگشتم خدمت حضرت امام (ره)، نماز جماعت را زیر آن خیمه معروف و كنار درخت سیب معروف خواندیم پس از نماز وقتی امام (ره) من را در جمع دیدند، پرسیدند شما نرفتید عرض كردم رفتم، فرودگاه تهران بسته است. فرمودند حال می خواهید چه كنید؟ عرض كردم به ذهنم رسیده است كه از كشور های عربی بروم و از مرز زمینی وارد شوم و فرمایشات شما را برسانم. امام(ره) فرمودند نه بمانید ان شاء الله با هم می رویم. در شرایطی كه اصلاً هیچ راهی برای آمدن نبود،ایشان فرمودند بمانید ان شاء الله با هم می رویم و بالاخره چند روزی طول كشید و امام(ره) روز دهم بهمن تصمیم گرفتند به هر قیمتی كه شده به میهن بازگردند.
شهید عراقی صبح روز یازدهم بهمن ۵۷ به من گفت متأسفانه من و تو و تعدادی دیگر را ازهواپیما حذف كرده اند. قطب زاده، دو - سه تا هواپیما گرفته بود. امام(ره) فرمودند یك هواپیما كافی است. گفتند تعداد زیاد است امام هم پاسخ داده اند كه حذف كنید. ما را حذف كرده اند. من ممكن نیست بگذارم هواپیمای امام(ره) پرواز كند و من در آن نباشم. من باید همراه امام(ره) باشم. بسیار متأثر شده بود، گریه هم كرد. من گفتم نمی دانم چه تقدیری داریم اما امام (ره) به من قول داده است كه بمانید ان شاء الله با هم می رویم. قلب من آرام است كه من همراه امام (ره) می روم. با یك ساعت فاصله ایشان آمد و گفت امام (ره)فهرست سرنشین های هواپیما را خواست و اسم ما دو نفر و چند نفر دیگر را گذاشت. جای ما هم مشخص شده است. ما در صندلی سوم هستیم. اینگونه بود كه توفیق حركت به فرودگاه را پیدا كردیم.
در فرودگاه بدرقه بسیار خوبی از سوی ایرانیان بخصوص دانشجویان ایرانی اروپا و دانشجویان كشور های اسلامی از امام (ره)انجام شد، در نیمه شب خلبان خدمت امام(ره) رسید و گفت اگر می خواهید استراحت كنید می توانید روی تخت من استراحت كنید، برای امام (ره)ترجمه كردم بعضی گفتند مصلحت نیست امام(ره) فرمودند می روم، بلند شدند و ایشان به همراه مرحوم حاج سید احمد آقا و مرحوم شهید عراقی به آن محل رفتند و استراحت كردند و بعد ازساعتی تشریف آوردند. نماز شب را خواندند. نماز شبی كه ما نمی توانستیم نظیرش را تصور كنیم. حالتی عجیب داشت. بعد نماز صبح را خواندند و نشستند.
خبرنگار ها بعد از نماز صبح ایشان برای مصاحبه آمدند. یكی از خبرنگار ها از ایشان پرسید كه شما به عنوان قدرتمند ترین انسان وارد ایران می شوید از این ورود قدرتمندانه تان چه احساسی دارید؟، امام (ره) فرمودند هیچ. ترجمه كردم. خبرنگار احساس كرد یا درست ترجمه نشده و یا امام(ره) مقصود او را متوجه نشده است. مجدداً توضیح داد كه در تاریخ ایران شما به عنوان قدرتمند ترین انسان وارد ایران می شوید، از این ورود قدرتمندانه تان چه احساسی دارید؟ ترجمه شد هیچ. امام (ره) آهسته فرمودند: «الا ان اقیم حقا و ابطل باطلا، مگر اینكه من بتوانم با این ورود حقی را استوار و باطلی را سرنگون كنم».
واقعاً زمانی كه از تركیه وارد ایران شدیم، نمی شد برای هیچ كس روحیه ای فرض كرد. همه روحیه های خود را از دست داده بودند. دو - سه فانتوم هم در ورود ما به اطراف هواپیما آمدند. عمدتاً خیال می كردند هواپیما را همانجا خواهند زد. كسی كه آرام ترین چهره را داشت امام (ره) بود. اینجا باید عرض كنم كه مصداق این آیه قرآن كه خداوند می فرماید كه «الا بذكر الله تطمئن القلوب» در آن روز ایشان بودند. در شرایط ویژه ای در ایران در حال پرواز بودیم. اما هیچ كس نمی تواند فرض كند كه پیاده شدنی از این هواپیما در فرودگاه مهرآباد باشد. زمانی كه بالای مهرآباد رسیدیم از شیشه ها جمعیت را دیدیم.
من در كمیته استقبال بودم. با فعالیت هایی كه انجام شده بود از حضور مردم آگاه بودم؛ اما هرگز نمی توانستم چنین حضوری را پیش بینی كنم. حضور مردم بسیار جدی و غیر قابل پیش بینی بود. از بالا كه نگاه كردم تعدادی مأمور در قسمت های مختلف فرودگاه حضور داشتند، دو هلیكوپتر توپ دار هم در حال پرواز بود. هواپیما آرام آرام نزدیك باند آمد و یك دور زد و اوج گرفت. دو مرتبه برگشت و با آرامش نشست. نفهمیدیم این قضیه چه بود. سه سال پیش كه خلبان مصاحبه ای كرد و گفت از من یك كار شیطانی خواسته شده بود، من وقتی داشتم ارتفاعم را كم می كردم و به زمین نزدیك می شدم یك دفعه متوجه شدم كه جنایتی خواهد بود كه من در دنیا و قیامت نمی توانم جواب بدهم بدین جهت بالا رفتم و به خودم مسلط شدم و دو مرتبه پایین آمدم».● به قدركافی ازانقلاب نگفته ایم
دكتر سید صادق طباطبایی دربررسی دلایل برخی شكاف های موجود میان نسل اول و سوم؛ دغدغه های نسل اول و نگرش های نسل سوم،اظهار می دارد :« برای بررسی دغدغه های نسل اول انقلاب شاید مناسب باشد كه به دغدغه ها و نگرانی هایی كه امام(ره) نسبت به آینده انقلاب داشتند و تذكراتی كه درهمین زمینه به مردم و مسئولین می دادند، پرداخت».
وی گفت: «درك چرایی وقوع انقلاب برای نسل های آینده و شناخت جایگاه انقلاب اسلامی در ایران و جهان یكی از نگرانی های امام(ره) بود.
امام(ره) نگران آن بود كه نسل های آینده از شرایط حاكم بر كشور در دوران پیش از انقلاب، چه به لحاظ مسائل داخلی و چه حد و حدود وابستگی همه جانبه به قدرت های بیگانه، تصویر واضح نداشته و از این روبه ارزش و اهمیت اتحاد ملی و مردمی تحت آموزه های دینی (وحدت كلمه) بهای لازم و واقعی را ندهند. معمولاً حكومت ها درجهان نقش اداره جامعه را برعهده دارند. در ایران و سایر جوامع ایدئولوژیك در كنار اداره جامعه، هدایت جامعه هم به عهده دولتمردان آن جامعه است. بنابراین در جامعه ای كه دولت می خواهد در عین اداره جامعه، آن را هدایت هم كند، طبیعی است كه زمامدار از جنس دیگری است.
جمهوری اسلامی براساس پایه ها و ارزش های اسلامی استوار شده و معتقد است كه ارزش های آن باید درهمه ابعاد حكومت دیده شود. در این جامعه باید با تبعیض، ظلم به هر شكل و در هرمقطع و هر جایگاه مبارزه شود. جامعه باید جامعه ای باشد كه از در و دیوارش رفاه، سلامت، سعادت، عدالت، حس نوع دوستی ببارد. همین تفكر در نگرش امام(ره) به دین وجود داشت كه باعث شد این میزان از جوانان و روشنفكران را به خود جذب كنند.
از دیدگاه امام(ره) كسی كه در این جهان زندگی سعادتمندی مبتنی بر ایمان و عمل صالح نداشته باشد از زندگی نكبت بار، فقرزده و تبعیض آلود برخوردار باشد، تفاوتی نمی كند كه ظالم باشد یا ظلم پذیر، چنین انسانی قطعاً سعادت اخروی ندارد. كسب سعادت اخروی به اعتبار «الدنیا مزرعه الاخره» با برخورداری از سعادت در زندگی این جهان حاصل می شود و دین، آیین و روش زندگی است و حكومت دینی می باید این شرایط را برای مردم و زندگی مردم فراهم كند.
البته این شرایط ایده آل است و از وضع موجود تا وضع مطلوب فاصله ای طولانی داریم، گفت:« به همین دلیل هم امام (ره) گفتند نگویید حكومت اسلامی بگویید جمهوری اسلامی. چرا كه با حكومت اسلامی بسیار فاصله داریم و تنها معصوم می تواند حكومت اسلامی را بنیان نهاده و آن را اداره كند».
● فاصله گرفتن مردم از مسئولان یكی از دغدغه های امام (ره) بود
طباطبایی می گوید: «یكی دیگر از دغدغه های امام(ره) كه مرتب به مسئولان یادآوری می كردند این بود كه مبادا كاری كنید كه مردم از شما فاصله بگیرند. امام(ره) به بزرگان دین و هادیان جامعه می گفتند؛ مبادا كاری كنید كه اسلام در دنیا متهم شود كه از اداره جامعه عاجز و ناتوان است و فقه اسلامی پاسخگوی نیازهای نو به نو شونده جامعه نیست. اجتهاد مبتنی بر دو اصل عنصر مكان و زمان در مبانی فقهی و صدور افكار جدید، شرط بقای موفقیت اسلام در هدایت واداره امور جامعه است.
به خاطر دارم پس از انتخابات مجلس سوم، شورای نگهبان در اعلام نتایج انتخابات تعلل و درتأیید صحت انتخابات تردید می كرد. امام(ره) نامه تندی نوشتند و در آن مطرح كردند كه آقایان بهتر است وسوسه ای را كه در این مورد دارند نسبت به اعتبار و آبروی اسلام داشته باشند و آن را آنجا به كار ببرند تا اسلام به مسائلی متهم نشود و به مردم هم تذكر می دادند كه همیشه مراقب باشید.»
● امروز با نسلی مواجه هستیم كه هیچ دركی از فضای آن روز انقلاب ندارد
طباطبایی همچنین یادآورمی شود:«كسانی كه در نسل اول در جریان مبارزه علیه استبداد داخلی و استیلای خارجی وهمچنین در كلیه مراحل منجـر به پیروزی انقلاب حضور داشتند، شرایط مختلف را درك كرده و به اقتضای شرایط با كیفیتی كه می توانستند مبارزه كرده بودند تا این كه نهایتاً به پیروزی انقلاب منجر شد. این مجموعـه در دوران پیروزی و هم دراستقرار نظم و ثبات به جامعه متلاشی و بحران زده ناشی از چندین ماه اعتصابات مدنی و ركود اقتصادی و بلواهای بیگانه و گروهك های وابسته و آشوب های منطقه ای هم البته نقش آفرینی كردند. صرف نظر از این سیر و جریان حوادث، امروز با نسلی مواجه هستیم كه خود به اعتبار جایگاه وجودی اش هیچ دركی از فضای آن روز انقلاب نداشته و ندارد. چه بسا امام(ره) را هم درك نكرده و او را از طریق روزنامه ها و رسانه ها می شناسد. مسلماً این امر با واقعیت و آنچه كه زندگی روزانه امام(ره) بوده و با درك كسانی كه پیوسته با امام(ره) مرتبط بودند كاملا ًمتفاوت است».
وی با بیان این كه نسل اول هم دانش و هم تجربیات و هم آگاهی هایش را به علل و دلایل مختلف نتوانست به نسل بعد منتقل كند، گفت: این ایرادی است كه بر این نسل وارد است، اما از طرفی هم برای انتقال پیام ابزار و وسیله لازم است. در زمره این ابزار، وسایل و رسانه های اجتماعی اثرگذار هستند. شرایطی پیش آمد كه ایجاب نكرد این امكانات در سطح و حد مورد لزوم برای آن مجموعـه فراهم باشد.
درایران آن روز با جمعیتی برابر با ۲۸ میلیون نفر ،ارتش شاهنشاهی حدود ۵۰۰ هزار نفر پرسنل و نیرو داشت؛ اما همزمان ۵۰ هزار مستشار عالی رتبه و تكنسین های درجه یك آمریكایی در ایران فعالیت می كردند. این ۵۰ هزار نفر در ایران چه می كردند؟!
آیا برای تعلیم آن ۵۰۰ هزار نفر بود؟! یا این كه ایران یك پادگان نظامی بود كه برای مقاصد آمریكا عمل می كرد آن هم به هزینه ایران و در خاك ایران! با توجه به موقعیت ژئوپولیتیك ایران. اگر این واقعیت را در كنار حضور ۱۷ ساله برجسته ترین كارشناسان اسرائیل در تمام شئون نظامی ـ سیاسی ایران بگذاریم و این كه دیپلمات های ایران و دیپلماسی ایران در تمام كشورهای اسلامی و عربی به نفع اسرائیل جاسوسی می كردند؛ اسرائیل در شرف انعقاد قرارداد پیمان اتمی با ایران بود تا طی آن نیروی نظامی ایران به سلاح اتمی مجهز شود، ابعاد مسأله وضوح كامل پیدا می كند. بر اساس مستندات موجود، در ایران بنا بود چند سال بعد نظامی تحت عنوان «سلطنت یهود» شكل بگیرد.
حاكمیت مطلق از آن اسرائیل بود. اسناد و مداركشان رفته رفته آشكار می شود. این وابستگی از رأس تا ذیل تبعاتی در جامعه و آینده آن داشت. حاكمیت مطلق خفقان و شكنجه های وحشتناك آن برای كسانی كه در اپوزیسیون بودند و كار سیاسی می كردند، فراموش نشده است. نسل گذشته كه شكنجه شدند و پیرمردهای امروز هستند در خاطراتشان این مطالب را نوشته اند؛ اما نسل جوان این ها را نمی داند ولذا آنها را درك نمی كند.
اما آنها آن وقایع را در حد خاطراتشان نوشته اند و فكر كردند رسالتشان را با انتشار خاطراتشان انجام داده اند.این ها همه نوشته شده اند، اما به قدر كافی بازگو نشده و هر روز و پیوسته گفته نشده است؛ درحالی كه سمپاشی علیه جریان انقلاب توسط رسانه های خارجی سیستماتیك صورت می گیرد. این از جمله كوتاهی هایی است كه تا حدودی می توان آن را به نسل اول انقلاب وارد كرد.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید