پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

سیاست های جنگی و تسلیحاتی رژیم صهیونیستی


سیاست های جنگی و تسلیحاتی رژیم صهیونیستی
رژیم اسراییل در صدد خرید موشك های جدید از آمریكاست كه این اتفاق در كنار افزایش بودجه نظامی این رژیم نشانگر آن است كه تل آویو پس از تغییر رویكرد نظامی آمریكا در خاورمیانه، به دنبال هماهنگی با واشنگتن است.
با به قدرت رسیدن «آریل شارون» در سال ۲۰۰۰، او برای اجرای برنامه های تسلیحاتی و توسعه و گسترش استراتژی نظامی خود، به حمایت از ارتش پرداخت. به سختی می توان نظامی را پیدا كرد كه مثل رژیم اسراییل با چالش های امنیتی و دفاعی روبرو باشد.
مشكل ناامنی مانند تارهای عنكبوت سرتاسر پیكره نامشروع رژیم اسراییل را دربرگرفته است؛ به طوری كه پیوسته علتی برای دغدغه خاطر، ترس، احساس خطر از همه، چه دوست و چه دشمن در این رژیم وجود دارد. عوامل زیادی در به وجود آمدن فضای پیچیده و منحصر به فرد امنیتی كه اسراییل با آن دست به گریبان است، دخالت دارد.
از جمله این عوامل می توان به تاریخ طولانی و سرشار از جنگ ها، درگیری ها و همچنین مشكلات مختلفی كه این رژیم برای تامین تسلیحات از منابع خارجی یا ساخت تسلیحات در داخل با آن روبرو بوده است و نقش مهم كمك های گسترده نظامی آمریكا اشاره كرد. حجم این كمك ها در فاصله سال های ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۰ به ۲۱ میلیارد و ۱۷۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار رسیده است.
سیاست تسلیحاتی رژیم اسراییل در حال حاضر با متغیرهایی روبرو است كه ریشه در تحولات بین المللی و منطقه ای پس از پایان جنگ سرد دارد.
بی تردید، روند كمك رسانی تسلیحاتی به ارتش اسراییل از زمان تشكیل آن در سال ۱۹۴۸، پیوسته تحت تاثیر متغیرهای بین المللی قرار داشته است. در ابتدا اسراییل توانست با موافقت اتحاد جماهیر شوروی، تسلیحات را در فاصله سالهای ۱۹۴۹-۱۹۵۱ از چكسلواكی سابق دریافت كند. پس از آن، فرانسه تا سال ۱۹۶۷ به صورت منبع اصلی تسلیحات اسراییل درآمد. از پایان دهه ۶۰ نیز ایالات متحده آمریكا به صورت تامین كننده اصلی تسلیحات اسراییل درآمد.
رژیم صهیونیستی براساس تجربه ای كه در همكاری طولانی مدت با بسیاری از قدرت های بین المللی اندوخته بود، به اهمیت خودكفایی تسلیحاتی پی برد و این مرحله را با معطوف كردن توجه خود بر بهبود و توسعه جزیی تسلیحات موجود آغاز كرد و همراه با این اقدام، میزان هزینه های صنایع نظامی و تعداد نیروی كار فعال در این حوزه به سرعت افزایش یافت.
با آغاز سال ۱۹۸۵، سیاست تسلیحاتی اسراییل تغییر كرد و این رژیم به جای تلاش برای تولید تمام اقلام تسلیحاتی در داخل، توجه خود را بر تولید مهمات پیشرفته تر متمركز كرد. تجهیزاتی از قبیل هواپیما، تانك، كشتی جنگی و غیره را نیز از طریق واردات به ویژه از ایالات متحده (به جز تانك مركاوا) تامین می كرد. به طور كلی، این تغییر و تحول در سیاست تسلیحاتی ناشی از عوامل اقتصادی و سیاسی بود. اسراییل پی برد كه از نظر اقتصادی تهیه سرمایه های لازم برای این حجم گسترده از صنایع نظامی بسیار دشوار است، كما اینكه میانگین صادرات نیز با پایان جنگ سرد كاهش یافت.
همچنین، شیوه كمك های نظامی آمریكا (كه كمك ارایه شده می بایست در داخل آمریكا هزینه می شد) سبب افزایش تكیه بر سلاح های آمریكایی و كاهش تولیدات داخلی گردید.
● وضعیت تهدیدآمیز
سیاست های تسلیحاتی رژیم اسراییل با برداشت این رژیم از تهدیدهای نظامی كشورهای عربی و اسلامی منطقه و خلیج فارس علیه این رژیم رابطه بسیار محكمی دارد. معمولاً خیلی از كشورها دیدگاه شان در مورد مسایل نظامی و سازماندهی و آموزش را كه با آن در ارتباط است، بر پایه تهدیدات كوتاه یا بلند مدت بنا می كنند، اما وضعیت اسراییل به كلی متفاوت است، زیرا این رژیم از ابتدا و پیوسته وجود خود را در معرض خطر می دیده است و سران آن معتقد هستند كه با تحولات جاری، در حال جنگ دایمی با همسایگان خواهد بود.
شكست اخیر این رژیم از حزب الله كه به اعتقاد كارشناسان تل آویو، ضربه پذیری اسراییل را برای دولت های عربی نمایان كرده، اوضاع را برای آن بغرنج تر كرده است.
از سوی دیگر، استراتژی جنگی اسراییل كه در طول چهار دهه طراحی شد هنوز هم جریان دارد. اما برخی از عناصر آن در دهه ۹۰ تحت تاثیر برخی متغیرهای تكنولوژیكی، اقتصادی و سیاسی دستخوش تغییر شده است. در نتیجه این اوضاع امنیتی، استراتژی اسراییل بر سه اصل مهم پی ریزی شد:
۱) نیروی هوایی قوی، با آمادگی عالی و توان اطلاعاتی پیشرفته،
۲) نیروهای زمینی كارآمد با تعداد نسبتاً محدود،
۳) نیروهای احتیاط پیاده و یگان زرهی گسترده (۴۲۷۱۰۰نفر) كه در مواقع اضطراری و بحرانی شدن اوضاع امنیتی، سیاسی و... قادر به واكنش سریع باشد.
دیدگاه اسرائیل در مورد جنگ، براساس یكسره كردن سریع جنگ و اجتناب از طولانی كردن آن پرهیز از جنگ های فرسایشی استوار است كه چنین فرایندی در جنگ لبنان به وقوع نپیوست.
● برنامه ریزی سیاست تسلیحاتی
كم بودن مساحت اسرائیل یا به عبارت بهتر، نداشتن عمق استراتژیك كه از قدرت تحرك و مانور آن می كاهد، یكی از عوامل مؤثر در رویكرد نظامی اسرائیل است كه سبب می شود این رژیم استراتژی خود را بر پایه انتقال نزاع به خارج از مرزهای خود و تمركز بر نیروی هوایی و تكنولوژی های پیشرفته در زمینه سكوهای پرتاب، كامپیوترها، تجهیزات دریایی و موشك های هوا به هوا و هوا به زمین بنا كند.
خرید و نگهداری این نوع تجهیزات و تسلیحات هزینه های زیادی دربردارد و اسرائیل با توجه به درآمد نسبتا محدود خود، به سمت تسلیحات چند منظوره كه عملكردها و موارد استفاده متعدد دارند، روی آورده و تا حد امكان، از توجه به تسلیحات تك منظوره اجتناب كرده است.
● سیاست تسلیحاتی ارتش
سیاست تسلیحاتی اسرائیل براساس اهمیت تأمین نیروهای مسلح و تجهیز آنها به جدیدترین سیستم های تجهیزاتی و تسلیحاتی استوار است تا بدین ترتیب برتری كیفی خود بر دشمن را تضمین كند.
خودكفایی یكی از اهداف اصلی سیاست تسلیحاتی اسرائیل است. به همین دلیل بر ساخت تسلیحات و تجهیزات ویژه مانند تانك «میركاوا» تكیه كرده و سیستم تسلیحاتی را كه به دست می آورد اصلاح می كند و فعالانه برای صدور تسلیحات به كانون درگیری های منطقه ای در آفریقا، آمریكای لاتین، جنوب آسیا و خاورمیانه تلاش می كند.
رژیم صهیونیستی از طریق وزارت دفاع (جنگ) فرآیند تجهیز نیروها را تحت سیطره خود دارد و حجم مطلوب (كمی و كیفی) و شیوه تهیه نیازها را تعیین می كند. وزارت دفاع بر هماهنگی روند تولیدات، ادوات نظامی در داخل نظارت كامل داشته و اهداف آن و منابع خارجی برای تهیه تسلیحات را تعیین می كند. اداره سرمایه ها و سرمایه گذاری ها چه منبع آن در داخل باشد و چه در خارج، در دست كابینه است.
صنایع نظامی و مراكز علمی و دانشگاهی اسرائیل برای تولید تسلیحات برجسته و توسعه كیفی آن با همكاری كشورهایی كه در این زمینه از پیشرفت نسبی برخوردارند، بین خود هماهنگی برقرار می كنند. سپس وزارت جنگ رژیم اسرائیل تصمیمات لازم را برای احداث صنایع نظامی یا توسعه سیستم های تسلیحات جدید اتخاذ می كند. خرید و فروش تسلیحات، مهمات و تجهیزات جنگی برای ارتش اسرائیل (دریایی، هوایی، زمینی) برعهده شاخه تسلیحات وابسته به ریاست ستاد كل ارتش اسرائیل است.
● هزینه های نظامی
هزینه های نظامی یكی از مهمترین مسائلی است كه هر ساله در تل آویو درباره آن بحث های جدی صورت می گیرد. هزینه های نظامی اسرائیل تقریبا بخش قابل توجهی درآمد ناخالص آن را به خود اختصاص می دهد و این هزینه هنگفت نظامی بیش از ۹درصد از درآمد ناخالص ملی كشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا را تشكیل می دهد كه بالاترین میزان جهانی است.
نخست وزیر و وزیر دارایی اقدام به تعیین بودجه می كنند و نمایندگان نیروهای مسلح و وزارت دفاع نیز نقش فعالی در بحث هایی كه پیرامون بودجه دفاعی در كابینه رژیم صورت می گیرد برعهده دارند. این كار سبب شده است تا نظامیان نقش مهمی در تصمیم گیری پیرامون بودجه و خرید تسلیحات داشته باشند. بودجه پس از تصویب در كابینه برای بحث و بررسی در كنیست در كمیسیون ویژه ای متشكل از اعضای كمیسیون های امنیت ملی و امور خارجه و مالی مطرح می شود.
بحث های این كمیسیون سری است. بودجه جنگی به سه قسمت تقسیم می شود:
۱) حقوق و اعتبارات مالی برای نیروهای انسانی،
۲) هزینه های داخلی شامل احداث، راه اندازی، نگهداری، آموزش، تجهیزات، تسلیحات، تجهیزات و توسعه،
۳) هزینه خرید تسلیحات اصلی از خارج.
● صنایع جنگی
در نتیجه ركود اقتصادی در سال ۱۹۶۹ و افزایش میانگین بیكاری و بهره برداری محدود از توان صنعتی رشد و توسعه سریع تولیدات جنگی آغاز شد. میانگین تولیدات جنگی در اواسط دهه۷۰ افزایش یافت و بر اثر افزایش صادرات و كاهش خریدهای كلی تا پایان دهه۸۰ ادامه یافت به طوری كه تولیدات جنگی به صورت مهمترین ابزار غلبه بر بیكاری و افزایش میانگین رشد درآمد.
در فاصله سال های ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۵ صنایع جنگی ۶۰درصد از نیروی كار جدید را جذب بخش های صنعتی كرد و سبب شد تا تحول اقتصادی به سمت بخش های تولیدی كه بر تكنولوژی پیشرفته و صنایع توسعه یافته كه بر پایه تحقیقات علمی و توسعه تكنولوژیكی استوار بود گرایش پیدا كند. صرف هزینه در بخش تحقیقات و توسعه نظامی نیز تأثیر مهمی در گسترش صنایع غیرنظامی داشت.
به موازات این امر میانگین صدور تجهیزات نظامی نیز افزایش یافته و در اواسط دهه۸۰ به ۲۵درصد از كل صادرات صنایع غیرنظامی رسید. مسئله تقسیم هزینه بین خرید تسلیحات از تولیدات داخلی و خرید از خارج و همچنین موضوع ساخت یا خرید تسلیحات موضوعاتی هستند كه در مقایسه با دیگر بندهای اصلی هزینه بیشتر مورد بحث و مجادله قرارمی گیرند.
به همین دلیل، بخش تولیدات جنگی با وجود افزایش تكیه بر تسلیحات خریداری شده از آمریكا، عامل اقتصادی مهمی در تصمیم گیری مربوط به خرید سلاح به شمار می رود.
در نتیجه این اقدامات، صنایع نظامی اسرائیل شكوفا شد و در تولید ملی آن جایگاه دوم را از لحاظ صادرات اشغال كرد.
تحقیق و توسعه و تمركز منابع در بخش صنایع نظامی به توسعه صنایع و ارتباط آن به تكنولوژی آمریكا و تربیت نیروهای ماهر فنی و اداری كمك كرد. این امر سبب شد تا سیستم های تسلیحات و تجهیزات مورد استفاده ارتش اسرائیل به جای وارد شدن از خارج، در داخل تولید شود. از سوی دیگر، صادرات سلاح به عنوان عاملی برای همكاری با كشورهای جهان سوم از جمله تایوان، آفریقای جنوبی و كلمبیا مورد استفاده قرارگرفت و به عبارت دیگر، تل آویو در بسیاری از مناقشات جهان، به طور غیرمستقیم نقش دارد.
اسرائیل صادرات خود را به سلاح و تجهیزات مازاد بر نیاز و یا عقد قراردادهای طولانی مدت برای فروش تجهیزات جنگی مختلف و انواع مهمات و توسعه تسلیحات به صورت مشترك با دیگر كشورها (از طریق تبادل كالا یا تكنولوژی) متمركز كرده است.
● صنایع تسلیحاتی و رابطه با ایالات متحده
رژیم اسرائیل به بهانه اوضاع امنیتی اش، تلاش كرده است تا نوعی هماهنگی بین سیاست های امنیتی و رویكردهای استراتژیك از یك سو و سیاست خارجی و اهداف آن از سوی دیگر برقرار كند.
تا سال ۱۹۶۶ ایالات متحده جزء صادركنندگان تسلیحات به اسرائیل نبود و تنها برخی آتشبارهای موشك های ضدهوایی هاوك را دراختیار این رژیم قرارداد.
با آغاز دهه۷۰، ایالات متحده به صورت اصلی ترین صادركننده تسلیحات به اسرائیل درآمد و تا سال ۱۹۷۳ صادرات سلاح با افزایش وام ها و كمك های اقتصادی افزایش یافت. از سال ۱۹۸۵ وام ها به كمك تبدیل شد و با آغاز دهه هشتاد ۲طرف یادداشت تفاهم های زیادی را كه تعیین كننده چارچوب رابطه آنها بود به امضاء رساندند.
در سال ۱۹۹۴ كمك های آمریكا ۳۰درصد از بودجه نظامی اسرائیل را تشكیل داد. پس از جنگ سال ۱۹۹۱ خلیج فارس، اسرائیل محموله های تسلیحاتی دیگری به ارزش ۲میلیارد دلار از آمریكا دریافت كرد.
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید