چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

آفریقا؛ سوژه جدید نومحافظه‌کاران


آفریقا؛ سوژه جدید نومحافظه‌کاران
پس از حملات یازدهم سپتامبر که منجر به اشغال افغانستان و عراق شد ،شمال آفریقا به مکان مناسبی برای گروه‌های سلفی و عناصر القاعده تبدیل شد. حوادث تروریستی ۱۱ مارس در مادرید اسپانیا و نیز حوادث تروریستی در لندن این ایده را تقویت نمود که شمال آفریقا به پناهگاه جدید تروریست‌ها تبدیل شده است. در این رابطه باید گفت که بیشتر تروریست‌های حوادث لندن و ۱۱ مارس مادرید اسپانیا اتباع شمال آفریقا بودند.
سهولت نقل و انتقال گروه‌های مسلح تروریستی در فواصل طولانی در بیابان‌های “صحرا” برای تروریست‌ها، موجبات نگرانی روزافزون جوامع و دولت‌های غربی و دولت‌های آفریقایی حامی غرب را فراهم نموده است. که از این نظر لزوم همکاری این دولت‌های غربی و دول آفریقایی حامی غرب ضرورت می‌یابد در این رابطه کلنل پاول اسمیت از فرماندهان نظامی آمریکا می‌گوید: “ما قصد داریم در مورد نیروهای القاعده در شمال آفریقا به اقدامات پیگیرانه‌ای دست بزنیم تا مجبور نباشیم همچون افغانستان چکمه‌های خود را بر خاک شمال آ‌فریقا بکوبیم” در همین رابطه دولت آمریکا ابتکار “سرتاسر ساحل” را با همکاری دولت‌های موریتانی ،مالی، چاد و نیجر آغاز نموده است که شامل آموزش نیروها، ارائه تجهیزات ارتباطاتی، حمل و نقل و غیره برای مبارزه با تروریسم و نقل و انتقال گروه‌های تروریستی در منطقه می‌شود.
غیر از شمال آفریقا و سواحل مدیترانه شاخ آفریقا نیز موقعیت استراتژیکی دارد گرچه تجاوز نظامی آمریکا به سومالی با همکاری اتیوپی و نقض منشور ملل متحد بهانه لازم را برای حضور آمریکا در شاخ آفریقا مهیا نمود.
تحت فشار قراردادن دولت اسلامی سودان نیز در راستای همین امر قابل ارزیابی است. تبدیل شدن بحران دارفور به یک بحران بین‌‌المللی و صدور قطعنامه‌های شورای امنیت بویژه قطعنامه ۱۷۰۶ شورای امنیت زمینه‌هایی است برای نفوذ آمریکا در منطقه آفریقا.
آفریقا قاره‌ای توسعه نیافته است و شمال این قاره بویژه شاخ آفریقا به دلیل عدم ساختارهای منسجم برای رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی، رفاهی و فرهنگی زمینه‌ بسیار مناسبی برای افراطی گری به وجود می‌آورد و از آنجا که آمریکا دنبال بهانه‌جویی است در منطقه آفریقا به آسانی به وجود می‌آید. آمریکائیان درصددند که ترویج افراطی گری به نهایت درجه خود برسد تا بهانه لازم را برای فریب افکار عمومی جهانیان بیابند.
اگر کمی به گذشته برگردیم متوجه می‌شویم که ایده “تقویت رادیکالیسم” برای “فریب افکار عمومی جهانی” مصداق روشن‌تری در این قاره سیا، می‌یابد. در اواخر دهه ۱۹۸۰ زمانی که شوروی سابق افغانستان را اشغال نمود آمریکا توانست اسلام‌گرایان مجاهد افغانی را تقویت نماید تا سدی باشند در مقابل نفوذ کمونیسم در افغانستان با فروپاشی شوروی سابق در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی رفته رفته جریان رادیکالیسم اسلامی از نوع سلفی‌گری با تشکیل دولت طالبان تقویت شد. تشکیل دولت طالبان همزمان بود با فروپاشی شوروی و بلوک شرق در اینجا یک “خلا وجود داشت و آن عدم وجود یک رقیب که غرب بتواند سلطه خود را اعمال نماید. حوادث یازدهم سپتامبر زمینه‌ فریب افکار عمومی جهانیان را به وجود آورد.
آنچه در شمال آفریقا و شاخ آفریقا می‌گذرد دقیقا همان جریان گذشته است اما این بار نه برای نفوذ کمونیسم بلکه به منظور کاستن از نفوذ فرانسه در آفریقا تحت لوای مبارزه با تروریسم .آمریکا و بویژه نئومحافظه‌کاران کاخ سفید و در راس آن بوش پسر سعی دارند در این منطقه از جهان با نام مبارزه با تروریسم ضمن تشکیل دولت‌های دست‌نشانده در آ‌فریقا از رقابت کشورهایی چون هند، روسیه و بویژه فرانسه جلوگیری به عمل آورند.
قاره سیا قاره‌ای فقیراست و به آسانی “تاکتیک پذیر” زیرا یک ساختار دموکراتیک که بتواند ثبات و امنیت را به وجود آورد وجود ندارد. این امر موجب یک نوع بی‌ثباتی در جهان سوم بویژه کشورهای آفریقایی می‌شود که این امر هم باب طبع نومحافظه‌کاران کاخ سفید است که می‌توانند سلطه خود را بر این قاره توجیه نمایند. قاره فقیر سیاه به همراه حافظه تاریخی مردمان آفریقا نسبت به استعمار دول آفریقایی و نیز ناکارآمدی جنبش‌های سوسیالیستی در این قاره زمینه‌های روانی حضور آمریکا را فراهم می‌آورد.
بعد از حوادث یازدهم سپتامبر آمریکا یک هدف اعلامی به نام مبارزه با تروریسم را در راستای دو هدف اعمالی - یکی کاهش نفوذ فرانسه و دیگری دستیابی به منافع زیرزمینی و بویژه نفت - دنبال می‌کند. این قاره سالیان سال زیر یوغ استعمار پرتغال، فرانسه و انگلستان بود مبارزت ضد استعماری تا حدی حضور فیزیکی استعمارگران را از بین برد اما سایه‌های استعمار هنوز در قالب دولت‌های دست‌نشانده باقی است.
گویی استعمار آفریقا تمام نشدنی است آمریکائیان استعمارگران جدید این قاره هستند که در صددند نفوذ قابل ملاحظه‌ فرانسه را کاهش دهند که به نظر می‌رسد در آینده نزدیک شاهد منازعه‌ای دیگر بر سر منابع نفتی و به دست آوردن موقعیت‌های استراتژیک در آفریقا بین فرانسه و آمریکا باشیم. مالی، جیبوتی، کنیا، اوگاندا ،سنگال، ساحل عاج، سودان و‌ گینه از جمله مناطقی خواهد بود که در آینده مورد منازعه یا حداقل استثمار مشترک قرار خواهد گرفت. ساخت پایگاه‌های نظامی آمریکا در کشورهای آفریقایی بویژه مناطق تحت نفوذ فرانسه و کشورهای فرانسوی زبان خوشایند فرانسه نخواهد بود و توسل آمریکا به ناتو در اهداف امپریالیستی کاخ سفید بویژه جناح نومحافظه‌کار ناخرسندی فرانسه را در پی دارد.
پاپ هوپ دی‌شفر، دبیرکل هلندی ناتو در جولای ۲۰۰۵ از موریتانی - از اعضای گفتگوی مدیترانه‌ای ناتو - دیدار کرد و با احمد تایا گفتگو کرد و همچنین با دبیر کل اتحادیه آفریقایی در رابطه با نحوه حضور غیره مستقیم ناتو در بحران بین‌المللی دارفور در مورد کمک‌های لجستیکی و نظامی ناتو به اتحادیه آفریقا در کمک به نیروهای حافظ صلح این اتحادیه به توافق رسیدند که این امر نارضایتی ضمنی فرانسه را در پی داشت.‌
آمریکا و اروپا دو بازیگر اصلی در قاره آفریقا هستند و منافع‌شان را از طریق دو رهیافت ملی و رهیافت سازمان‌های بین‌‌المللی پیگیری می‌‌نمایند. کشورهای اروپایی و آمریکا دارای منافع گوناگونی در این قاره هستند که این منافع گاه شامل منافع مشترک‌، گاه منافع‌ اختلاف‌زا و گاه منافع موازی می‌باشد. زیاده‌روی نومحافظه‌کاران کاخ سفید زمینه‌های جدید تقابل را بیشتر فراهم می‌نماید در این زمینه میشل بارینه، نخست‌وزیر سابق فرانسه در رابطه با کمک‌های ناتو به اتحادیه آفریقایی در حل بحران دارفور اعلام می‌دارد که “دولت فرانسه بیشتر به دخالت و حمایت اروپائیان در بحران دارفور در چارچوب ساز و کارهای مدنظر اتحادیه اروپایی تمایل دارد تا دخالت سازمان پیمان آتلانتیک شمالی.”
به نظر می‌رسد که نارضایتی فرانسه از تغییر استراتژی آمریکا از خلیج فارس به خلیج گینه و کشورهای فرانسوی زبان آفریقا به دلیل کشفیات حوزه‌های جدید نفتی در آ‌فریقا باشد. آمریکا با این کار به چندین هدف می‌رسد:
۱) کاهش نفوذ فرانسه
۲) تحت فشار قراردادن مقامات عربستان سعودی و ایران، زیرا کشف حوزه‌های جدید نفتی و توجه به خلیج گینه قدرت چانه‌زنی ایران و عربستان را در بازارهای جهانی نفت کاهش داده و به عکس قدرت‌ چانه‌زنی کشورهای آفریقایی را بالا می‌برد.
۳) دستیابی به حوزه‌های نفتی آفریقا بویژه خلیج گینه و منطقه دارفور به منظور تامین امنیت انرژی ایالات متحده آمریکا.
هادی محمدی‌ فر
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید