سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


علل و عوامل پیدایش آسیب‏های اجتماعی و راه‏های پیشگیری از آن


علل و عوامل پیدایش آسیب‏های اجتماعی و راه‏های پیشگیری از آن
مطالعه انحرافات و كجروی‏های اجتماعی و به اصطلاح، آسیب‏شناسی اجتماعی (Social Pathology) عبارت است از مطالعه و شناخت ریشه بی‏نظمی‏های اجتماعی. در واقع، آسیب‏شناسی اجتماعی مطالعه و ریشه‏یابی بی‏نظمی‏ها، ناهنجاری‏ها و آسیب‏هایی نظیر بیكاری، اعتیاد، فقر، خودكشی، طلاق و...، همراه با علل و شیوه‏های پیش‏گیری و درمان آن‏ها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامانی اجتماعی است.(۱) به عبارت دیگر، مطالعه خاستگاه اختلال‏ها، بی‏نظمی‏ها و نابسامانی‏های اجتماعی، آسیب‏شناسی اجتماعی است؛ زیرا اگر در جامعه‏ای هنجارها مراعات نشود، كجروی پدید می‏آید و رفتارها آسیب می‏بیند. یعنی، آسیب زمانی پدید می‏آید كه از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد. عدم پای‏بندی به هنجارهای‏اجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی است.
از سوی دیگر، اگر رفتاری با انتظارات مشترك اعضای جامعه و یا یك گروه یا سازمان اجتماعی سازگار نباشد و بیشتر افراد آن را ناپسند و یا نادرست قلمداد كنند، كجروی اجتماعی تلقّی می‏شود. سازمان یا هر جامعه‏ای از اعضای خود انتظار دارد كه از ارزش‏ها و هنجارهای خود تبعیت كنند. اما طبیعی است كه همواره افرادی در جامعه یافت می‏شوند كه از پاره‏ای از این هنجارها و ارزش‏ها تبعیت نمی‏كنند. افرادی كه همساز و هماهنگ با ارزش‏ها و هنجارهای جامعه و یا سازمانی باشند، «همنوا» و یا «سازگار» و اشخاصی كه برخلاف هنجارهای اجتماعی رفتار كنند و بدان‏ها پای‏بند نباشند، افرادی «ناهمنوا» و «ناسازگار» می‏باشند. در واقع، كسانی كه رفتار انحرافی و نابهنجاری آنان دائمی باشد و زودگذر و گذرا نباشد، كجرو یا منحرف نامیده می‏شوند. این‏گونه رفتارها را انحراف اجتماعی یا (Social Devianced) و یا كجروی اجتماعی گویند.(۲)
حال سؤال این است كه چگونه تشخیص دهیم رفتاری از حالت عادی و ـ به اصطلاح ـ نرمال خارج شده و به حالتی غیرنرمال و نابهنجار تبدیل شده است؟ ملاك‏ها و معیارهایی وجود دارد. با این معیارها و ملاك‏ها می‏توان تشخیص داد كه رفتاری در یك سازمان، نهاد و یا جامعه‏ای عادی و مقبول و نرمال است، یا غیر عادی، غیرنرمال و نابهنجار. عمدتا چهار معیار برای این امر وجود دارد:
۱) ملاك آماری:
از جمله ملاك‏های تشخیص رفتار نابهنجار، روش توزیع فراوانی خصوصیات متوسط است كه انحراف از آن، غیر عادی بودن را نشان می‏دهد. كسانی كه بیرون از حد وسط قرار دارند، افراد نابهنجار تلقّی می‏شوند و رفتار آنان رفتاری غیرنرمال و انحرافی تلقی می‏شود. برای مثال، از نظر آماری وقتی گفته می‏شود كه لباسی مُد شده، یعنی بیشتر افراد جامعه آن را می‏پوشند. بنابراین، صفتی كه بیشتر افراد جامعه نپذیرند، خارج از هنجار تلقّی شده و غیر طبیعی و نابهنجار تلقّی می‏شود.
۲) ملاك اجتماعی:
انسان موجودی اجتماعی است كه باید در قالب الگوهای فرهنگی و اجتماعی زندگی كند. اینكه تا چه حد رفتار فرد با هنجارها، سنّت‏ها و انتظارات جامعه و یا نهاد و سازمان خاصی مغایرت دارد و جامعه چگونه درباره آن قضاوت می‏كند، معیار دیگری برای تشخیص رفتار نابهنجار و بهنجار است. یعنی رفتاری كه مورد قبول افراد نباشد و مثلاً با پوشیدن لباس خاصی از سوی افراد جامعه با عكس‏العمل آنان مواجه شویم، این‏گونه رفتارها نابهنجار تلقّی می‏شود. البته، این معیار هم در همه جوامع امری نسبی است.
۳) ملاك فردی:
از جمله ملاك‏های تشخیص رفتار نابهنجار، میزان و شدت ناراحتی است كه فرد احساس می‏كند. یعنی اگر این رفتار خاص، با ارزش‏ها و هنجارهای اجتماعی سازمان خاصی مثلاً فرهنگیان و یا كل افراد جامعه ناسازگار باشد، یعنی به سازگاری فرد لطمه بزند و با عكس‏العمل افراد آن جامعه یا آن نهاد مواجه گردد، چنین رفتاری نابهنجار تلقّی می‏شود.(۳)
۴) ملاك دینی:
علاوه بر این، در یك جامعه دینی و اسلامی، معیار و ملاك دیگری برای تشخیص رفتارهای بهنجار از نابهنجار وجود دارد؛ چرا كه معیارهای مزبور، معیارهایی است كه توسط افراد یك جامعه با قطع‏نظر از نوع اعتقادات، مورد پذیرش واقع می‏شود؛ یعنی افراد جامعه در خصوص ارزش یا هنجاری بودن موضوع خاص توافق نموده، در عمل به آن پای‏بندند و متخلفان را بسته به نوع و اهمیت هنجار، تنبیه می‏كنند. امّا در یك جامعه دینی و اسلامی معیارهای فوق برای ارزش‏های اجتماعی است و در آنجا كارایی دارد.
معیار تشخیص ارزش‏ها و هنجارهای دینی به وسیله آموزه‏های دینی تعیین می‏شود. ممكن است رفتاری خاص در همان اجتماع هنجار تلقّی نشود و مرتكبان را كسی توبیخ و یا سرزنش نكند ولی در شرایطی خاص ارتكاب چنین عملی در یك جامعه دینی هنجارشكنی تلقّی شود. برای مثال، خوردن و آشامیدن در روزهای عادی و حتی در یك جامعه دینی هنجار شكنی تلقّی نمی‏شود. ولی اگر همین عمل در جامعه مذكور و در ماه مبارك رمضان و در ملأ عام صورت گیرد، تخطی از هنجارهای دینی تلقّی شده، مجازات سختی هم از نظر دینی و شرعی و هم از نظر اجتماعی در انتظار مرتكب چنین عمل ناپسندی می‏باشد.
بنابراین، معیار دیگر تشخیص رفتارهای نابهنجار و بهنجار در جامعه دینی، تطبیق و سازگاری و یا عدم تطبیق و ناسازگاری با آموزه‏ها و هنجارهای دینی است. اگر عمل و رفتاری با هنجارها و آموزه‏های دینی سازگار باشد، عملی بهنجار و اگر ناسازگار باشد، عملی نابهنجار تلقّی می‏شود.
حال سؤال این است كه آسیب‏ها و انحرافات اجتماعی چگونه پدید می‏آیند و عوامل پیدایش آسیب‏ها و انحرافات اجتماعی كدامند؟ بررسی و ریشه‏یابی انحرافات اجتماعی از اهمیّت زیادی برخوردار است. انحرافات و مسائل اجتماعی امنیت اجتماعی را سلب و مانعی برای رشد و توسعه جامعه محسوب می‏شود. به‏طور كلی، هر رفتاری كه از آدمی سر می‏زند، متأثر از مجموعه‏ای از عوامل است كه به طور معمول در طول زندگی سر راه وی قرار دارد و وی را به انجام عملی خاص وادار می‏كند.
هر چند بررسی عمیق انحرافات اجتماعی مجال دیگری می‏طلبد، اما به اجمال، به چند عامل مهم پیدایش انحرافات اجتماعی اشاره می‏گردد.
عوامل به وجودآورنده انحراف و كجروی در جوامع مختلف یكسان نیست و مناطق از نظر نوع جرم، شدت و ضعف، تعداد، و نیز از نظر عوامل متفاوتند. این تفاوت‏ها را می‏توان در شهرها، روستاها و حتی در مناطق مختلف و محله‏های یك شهر مشاهده كرد. در هر جامعه و محیطی سلسله عواملی همچون شرایط جغرافیایی، اقلیمی، وضعیت اجتماعی، اقتصادی، موقعیت خانوادگی، تربیتی، شغلی و طرز فكر و نگرش خاصی حاكم است كه هر یك از این‏ها در حسن رفتار و یا بدرفتاری افراد مؤثر است.
شهرنشینی لجام‏گسیخته، گسترش حاشیه‏نشینی و فقر، اتلاف منابع و انرژی را به دنبال دارد. حاشیه‏نشینی در شهرها، با جرم رابطه مستقیم دارد. تنوع و تجمل، اختلاف فاحش طبقات اجتماعی ساكن شهرهای بزرگ، تورّم و گرانی هزینه‏های زندگی، موجب می‏شود تا افراد غیر كارآمد كه درآمدشان زندگی ایشان را كفاف نمی‏دهد، برای تأمین نیازهای خود، دست به هر كاری هر چند غیر قانونی بزنند. از دیگر عوامل محیطی جرم، می‏توان فقر، بیكاری، تورّم و شرایط بد اقتصادی نام برد كه بر همه آحاد جامعه، اقشار، گروه‏ها و نهادها تأثیر گذاشته و آنان را تحت تأثیر قرار می‏دهد.(۴)
در پیدایش انحرافات اجتماعی و رفتارهای نابهنجار و آسیب‏زا عوامل متعددی به عنوان عوامل پیدایش و زمینه‏ساز می‏تواند مؤثر باشد:
▪ عوامل فردی:
جنس، سن، وضعیت ظاهری و قیافه، ضعف و قدرت، بیماری، عامل ژنتیك و....
▪ عوامل روانی:
حساسیت، نفرت، ترس و وحشت، اضطراب، كم‏هوشی، خیال‏پردازی، قدرت‏طلبی، كم‏رویی، پرخاشگری، حسادت، بیماری‏های روانی و...
▪ عوامل محیطی:
اوضاع و شرایط اقلیمی، شهر و روستا، كوچه و خیابان، گرما و سرما و....
▪ عوامل اجتماعی:
خانواده، طلاق، فقر، فرهنگ، اقتصاد، بی‏كاری، شغل، رسانه‏ها، مهاجرت، جمعیت و... .
از آنجا كه ممكن است در پیدایش هر رفتاری، عوامل فوق و یا حتی عوامل دیگری نیز مؤثر باشد، از این‏رو، نمی‏توان به یك‏باره فرد بزهكار را به عنوان علت‏العلل در جامعه مقصر شناخت و سایر عوامل را نادیده گرفت.
اگر فرد، هر چند برای سرگرمی و تنوع و تفرّج دست به بزهكاری بزند، این كار وی كم‏كم زمینه‏ای خواهد بود تا به سمت و سوی بزهكاری سوق یابد. دلیل عمده این كار، چگونگی شروع به انجام عمل بزهكارانه و كشیده شدن فرد به این راه است. افراد بزهكار افرادی هستند كه همه زمینه‏ها و شرایط لازم برای انحراف در آنان وجود دارد. مهم‏ترین عامل در انحراف افراد و ارتكاب عمل نابهنجار، فردی است كه موجب سوق یافتن وی به سمت بزهكاری می‏شود؛ چرا كه فردی كه می‏خواهد اولین بار دست به بزهكاری بزند، نیازمند فردی است كه او را راهنمایی كرده و به این سمت هدایت نماید.
دومین عامل، امكانات و شرایطی است كه فرد در اختیار دارد و زمینه ارتكاب وی را برای اعمال خلاف اجتماع فراهم می‏آورد.
فقر در خانواده، عدم تأمین نیازهای اساسی خانواده، دوستان ناباب، محیط آلوده و...نیز از عوامل روی‏آوری فرد به بزهكاری است.
در عین حال، به طور مشخص می‏توان عوامل عمده زیر را به عنوان بسترها و زمینه‏های پیدایش انحرافات اجتماعی و یا هر رفتار نابهنجار نام برد؛ عواملی كه نقش بسیار تعیین‏كننده‏ای در پیدایی هر رفتاری، اعم از بهنجار و یا نابهنجار، ایفا می‏كنند. در عین حال، مهم‏ترین عامل یعنی خود فرد نیز نقشی تعیین‏كننده‏ای در این زمینه بازی می‏كنند.
اجمالاً، علل و عوامل پیدایش آسیب‏های اجتماعی، به ویژه در میان نوجوانان و جوانان را می‏توان به سه دسته عمده تقسیم نمود:
۱) عوامل معطوف به شخصیت؛
۲) عوامل فردی؛
۳) عوامل اجتماعی.
الف) عوامل شخصیتی
این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل روانی، شخصیتی و اختلال در سلوك و رفتار است كه به برخی از آن‏ها اشاره می‏شود:
▪ ویژگی‏های شخصیتی افراد بزهكار و كجرو
معمولاً ویژگی‏های شخصیتی افراد بزهكار، بی‏قاعدگی رابطه و ارتباط میان فرد و جامعه و ارتكاب رفتارهای نابهنجار و خلاف مقررات اجتماعی است، ولی معمولاً از نظر مرتكب و عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، این‏گونه رفتارها ناپسند شمرده نمی‏شود. افراد روان‏رنجور و روان‏پریش نسبت به‏ارزش‏ها، هنجارها و مقررات اجتماعی بی‏تفاوت بوده و كمتر آن‏ها را رعایت می‏كنند. اعمال و شیوه‏های رفتاری این‏گونه افراد نظام اجتماعی را متزلزل و گاهی نیز مختل می‏كند و موجب می‏شود كه رعایت ارزش‏های اخلاقی و هنجارها در جامعه و نزد سایر افراد زیرسؤال رفته و آن را به پایین‏ترین سطح عمل تنزل دهد.
برخی از مشخصه‏های بارز و برجسته شخصیتی این‏گونه افراد، خودمحوری، پرخاشگری، هنجارشكنی، فریبندگی ظاهری و عدم احساس مسئولیت می‏باشد. این‏گونه افراد به پیامد عمل خود نمی‏اندیشند، در كارهای خود بی‏پروا و بی‏ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوت‏های خود یك‏سویه می‏باشند. این نوع شخصیت‏ها عمدتا از محیط اجتماع، خانه و مدرسه فرار كرده، پای‏بند قواعد، مقررات و هنجارهای اجتماعی نیستند و به دنبال هر چیزی می‏روند كه جلب توجه كند. حتی در پوشش و سبك و شكل ظاهری خویش، به ویژه در شیوه لباس پوشیدن، آرایش مو و صورت به گونه‏ای كه خلاف قاعده و خلاف سبك مرسوم سایر افراد اجتماع باشد، عمل می‏كنند تا جلب توجه نمایند.
گروهی از افراد بزهكار و كجرو نیز ویژگی‏های شخصیتی دیگری دارند؛ خودمحور و پیوسته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند و در روابط خود با مردم به نیازها و احساسات آنان توجه نمی‏كنند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود و درخشان، قدرت، زیبایی و روابط عاشقانه آرمانی سرگرم‏اند. اغلب این افراد والدینی داشته‏اند كه از نظر عاطفی نسبت به آنان بی‏توجه‏اند یا سرد و طردكننده بوده و یا بیش از حدّ به آنان محبت كرده و ارج می‏نهند.
آنان به علت سركوب خواسته‏ها و فقدان ارضای تمایلات درونی، از كانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای نابهنجار نظیر فرار از خانه، ترك تحصیل، سرقت و اعتیاد گرایش پیدا می‏كنند.
گروهی نیز افرادی برون‏گرا و به دنبال لذت‏جویی آنی هستند، دَم را غنیمت می‏شمارند، دوست دارد در انواع میهمانی‏ها و جشن‏ها شركت كنند، تشنه هیجان و ماجراجویی‏اند، به همین دلیل برای لذت‏جویی دست به اعمال خلاف و بزهكارانه می‏زنند.
سرانجام گروهی از افراد بزهكار نیز مشخصه بارزشان، پرجوش و خروشی و بیان اغراق‏آمیز، هیجانی، روابط طوفانی بین فردی، نگرش خودمدارانه و تأثیرپذیری از دیگران است. این‏گونه شخصیت‏ها برای آنكه «خود»ی نشان دهند، هر تجربه‏ای را حتی اگر برای آنان گران تمام شود، انجام می‏دهند. هیجان‏طلبی، ماجراجویی، تنوع‏طلبی، كنجكاوی، استقلال‏طلبی افراطی، خودباختگی احساسی و غلبه كنش‏های احساسی بر كنش‏های عقلانی از جمله مشكلات رفتاری است كه فرد را به سوی موقعیت‏های خطرزا و ارتكاب اعمال بزهكارانه رهنمون می‏كند.
از دیگر مشكلات روحی ـ روانی كه منجر به رفتارهای ضداجتماعی می‏شود، می‏توان به ضعف عزّت نفس، احساس كهتری، فقدان اعتماد به نفس، احساس عدم جذابیت، افسردگی شدید، شیدایی و اختلال خلقی اشاره نمود. چنین افرادی معمولاً مستعد انجام رفتارهای نسنجیده و انحرافی هستند.
ب) عوامل فردی
در حوزه عوامل فردی، می‏توان به موارد ذیل اشاره نمود:
۱) آرزوهای بلند؛
۲) خوش‏گذرانی و لذت‏طلبی؛
۳) قدرت، استقلال و عافیت‏طلبی؛
۴) زیاده‏خواهی؛
۵) بی‏بندوباری و لاابالی‏گری؛
۶) بی‏هویتی و بی‏هدفی در زندگی.افراد گاهی اوقات برای رسیدن به آمال و آرزوهای بلند و دست‏نیافتنی و مدینه فاضله‏ای كه رسانه‏های ملی و یا ماهواره‏ها تبلیغ می‏كنند، مرتكب جرایم می‏شوند. گاهی اوقات هم ارتكاب جرایم را فقط یك كار تفنّنی و به عنوان گذران اوقات فراغت می‏دانند با اینكه ممكن است در خانه و محیط اطراف خود مشكل حادی هم نداشته باشند كه آنان را مجبور به ارتكاب رفتار نابهنجار نماید، ولی فقط به خاطر اینكه در چند روز زندگی خوش باشند، دست به ارتكاب اعمال خلاف عرف و اجتماع می‏زنند.
گاهی نیز افراد از نعمت خانواده و والدین عاطفی برخوردارند، اما به خاطر شكست در تحصیلات و ناتوانی در ادامه تحصیل، تحقیر معلمان و فشارهای بی‏مورد والدین مجبور می‏شوند خود را به گونه‏ای دیگر نشان دهند و ـ به اصطلاح ـ «خودی» نشان دهند. و این حكایت از میل به استقلال‏طلبی، قدرت‏طلبی و یا عافیت‏طلبی در نوجوانان و جوانان دارد كه به دلیل عدم ارضای صحیح آن دست به ارتكاب اعمال ناشایست می‏زنند.(۵)
عده‏ای از نوجوانان نیز به دلیل روحیه تنوع‏طلبی و زیاده‏خواهی و عدم تربیت صحیح و عدم هدایت درست این غریزه طبیعی، دست به اعمال خلاف می‏زنند.
گاهی هم عده‏ای ممكن است دارای زندگی مرفهی باشند و هیچ‏گونه كمبود مالی و عاطفی نداشته باشند، ولی به دلیل این‏كه روحیه فاسدی دارند و ـ به اصطلاح ـ بی‏بند و بار و بی‏هویت‏اند و یا هدفی در زندگی ندارند، میل به بزهكاری پیدا می‏كنند.
ج) عوامل اجتماعی
در بررسی آسیب‏ها و انحرافات اجتماعی، به عنوان یك پدیده اجتماعی، به علل اجتماعی انحرافات می‏پردازیم. به هر حال، عوامل متعددی در این زمینه نقش دارند كه در اینجا به برخی از آن‏ها اشاره می‏گردد:
۱) عدم پای‏بندی خانواده‏ها به آموزه‏های دینی
مطالعات و تحقیقات نشان می‏دهد تا زمانی كه اعضای جامعه پای‏بند به اعتقادات مذهبی خود باشند، خود و فرزندانشان به فساد و بزهكاری روی نمی‏آورند. در پژوهشی كه توسط مركز ملی تحقیقات اجتماعی كشور مصر در سال ۱۹۵۹ صورت گرفته است، ۷۲ درصد نوجوانان بزهكار، كه به دلیل سرقت و دزدی توقیف و یا زندانی شده بودند، نماز نمی‏گزاردند و ۵۳ درصد آنان در ماه رمضان روزه نمی‏گرفتند.(۶) به هر حال، این اندیشه كه كاهش ایمان مذهبی یكی از علل عمده افزایش نرخ جرم در جوامع پیشرفته و غربی است، نظری عمومی است. تحقیقات صورت گرفته در كشور نیز مؤید همین نظریه است.
بنابراین، افزایش انحرافات اجتماعی می‏تواند ناشی از عدم پای‏بندی خانواده‏ها به آموزه‏های دینی باشد.
۲) آشفتگی كانون خانواده
از دیگر مؤلفه‏های مهم در سوق یافتن نوجوانان و جوانان به سمت و سوی بزهكاری و انحرافات اجتماعی، گسسته شدن پیوندهای عاطفی و روحی میان اعضای خانواده است. هر چند در بسیاری از خانواده‏ها، پدر و مادر دارای حضور فیزیكی هستند، اما متأسفانه حضور وجودی و معنوی آنان برای فرزندان محسوس نیست. در چنین وضعیتی، فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هیچ نظارت، ضابطه و قانون خاصی در خانوده صورت می‏گیرد. روشن است كه چنین وضعیتی زمینه را برای خلأ عاطفی فرزندان فراهم می‏كند.
در برخی از خانواده‏ها پدر، مادر و یا هر دو، بنا به دلایلی همچون طلاق و جدایی، مرگ والدین و... نه حضور فیزیكی دارند و نه حضور معنوی. در این‏گونه خانواده‏ها كه با معضل طلاق و جدایی مواجه هستند، فرزندان پناهگاه اصلی خود را از دست داده، هیچ هدایت‏كننده‏ای در جریان زندگی نداشته، در پاره‏ای از موارد به دلیل نیافتن پناهگاه جدید، در دریای موّاج اجتماع، گرفتار ناملایمات می‏شوند.(۷)
علاوه بر طلاق، مرگ پدر و یا مادر نیز بسان آواری سهمگین بر كانون و پیكره خانواده سایه افكنده، و در برخی موارد به دلیل بی‏توجهی یا كم‏توجهی به فرزندان و جایگزین شدن عنصر نامناسب به جای فرد از دست رفته، ضعیف شدن فرایند نظارتی خانواده، افزایش بیمارگونه بحران‏های روحی و روانی فرزندان و... موجب روی‏آوری فرد به ناهنجاری‏ها و انحرافات اجتماعی می‏شود.
بر اساس نتایج یك پژوهش، ۴۷ نفر از جامعه آماری به نحوی از انحا از جمله عوامل كلیدی و مهم بزهكاری خویش را والدین، خانواده، بی‏توجهی، بی‏موالاتی و عدم نظارت آنان دانسته‏اند؛ به عبارت دیگر، از نظر آنان والدین ایشان در بزهكاری‏شان نقش داشته‏اند.(۸)
بر اساس نظریه «كنترل» دوركیم كه معتقد است ناهمنوایی و هنجارشكنی و كجروی افراد ریشه در عدم كنترل صحیح و كارای آنان دارد، به طوری‏كه هرچه میزان كنترل اجتماعی بیشتر باشد و نظارت‏های گوناگون از راه‏های رسمی و غیررسمی، بیرونی و درونی، مستقیم و غیرمستقیم توسط والدین و جامعه وجود داشته باشند و حساسیت مردم و مسئولان افزایش یابد، میزان همنوایی مردم بیشتر خواهد بود، نیز بیانگر همین مسئله است كه آشفتگی كانون خانواده یكی از عوامل مهم سوق یافتن فرزندان به سوی انحرافات اجتماعی است.
همچنین با توجه به پژوهش‏های صورت گرفته در این زمینه، سارقان عمده عوامل سارق شدن خویش را «بد رفتاری، بداخلاقی، بی‏تفاوتی، بدزبانی و عدم برآورده شدن انتظارات از سوی همسر، خانواده و والدین» دانسته‏اند.(۹)
در یك پژوهش، حدود ۶۸ درصد سارقان معتقدند كه والدینشان در گرایش آنان به سرقت نقش داشته‏اند.
با توجه به همین پژوهش، عدم رضایت از رفتار والدین، تربیت ناصحیح، عدم كنترل و نظارت بر فرزندان، مشكلات عاطفی ناشی از فوت یكی از والدین، بی‏تفاوتی والدین، بی‏سوادی آنان و... جملگی حكایت از عدم امكان و یا عدم كنترل و نظارت فرزندان توسط والدین داشته و از آن‏رو كه ارتباط صمیمانه والدین با فرزندان در این پژوهش به میزان قابل توجهی كم‏بوده و والدین نسبت به فرزندان خویش بی‏توجه بوده‏اند، این‏گونه رفتارها موجب سرخوردگی فرزندان شده، زمینه‏ساز بروز مشكلات رفتاری برای آنان شده است. روی‏آوری به سرقت یكی از راه‏های برون‏رفت از نظر جوانان در این پژوهش تلقّی شده است.(۱۰)
۳) طرد اجتماعی
چگونگی برخورد دوستان، افراد فامیل و همسایگان با فرد بزهكار، در نوع نگاه متقابل وی با دیگران تأثیر بسزایی دارد. در مجموع، اگر این برخوردها قهرآمیز و به صورت طرد فرد از محیط اجتماعی باشد، جدایی وی از جامعه سرعت بیشتری می‏یابد. این نوع برخورد، همواره به عنوان هزینه ارتكاب هر جرمی مدّنظر است. علاوه بر این، افرادی كه دارای منزلت و پایگاه اجتماعی پایینی هستند و یا از نقص عضو، بیماری جسمی، روحی، و مشاغل پایین خود یا والدین‏شان رنج می‏برند، نیز از سوی افراد جامعه مورد بی‏مهری قرار گرفته و ناخواسته طرد می‏شوند. این‏گونه افراد برای جبران این نوع كمبودها، و شاید هم برای رهایی از این‏گونه بی‏مهری‏ها و معضلات، دست به ارتكاب جرایم و انواع انحرافات اجتماعی می‏زنند.(۱۱)
۴) نوع شغل
از دیگر متغیرهایی كه در مطالعات و تحقیقات صورت گرفته در زمینه ارتكاب بزهكاری و انحرافات اجتماعی نقش بسزایی دارد، و مورد تأكید قرار گرفته است، ارتباط نوع شغل افراد با انحراف و بزهكاری است. همواره رابطه‏ای بین وضع فعالیت و شغل فرد با نوع رفتارهای وی وجود دارد. گرچه بین بی‏كاری و سابقه جرم و زندانی و دفعات ارتكاب جرم، رابطه معناداری مشاهده می‏شود، ولی این امر بدین معنا نیست كه لزوما بیكاری علت تكرار جرم باشد؛ زیرا ممكن است این رابطه به صورت معكوس باشد؛ یعنی كسانی كه بیشتر مرتكب جرم می‏شوند، بیشتر شغل خود را از دست داده و بیكار می‏شوند. در یك مطالعه، ۷۹ نفر، كه بر اثر زندان شغل خود را از دست داده بودند، دارای دلایل متفاوتی بودند. از جمله، بی‏اعتماد شدن مدیریت، (۳۸ نفر)، مقررات مربوط به كاركنان دولت (۱۹ نفر)، غیبت طولانی از محیط كار (۱۲ نفر) و از دست دادن سرمایه (۱۰ نفر).(۱۲)
از جمله نكات مهم در نوع شغل، حساس بودن و اهمیت شغل است. هر چه شغل فرد مهم‏تر و از حساسیت بیشتری برخوردار باشد، هزینه ارتكاب جرم نیز افزایش می‏یابد. این مهم در خصوص مشاغل دولتی حایز اهمیت است. در حالی كه، بیشتر مشاغل مستقل چنین حساسیتی ندارند و مجازات زندان موجب از دست دادن شغل مذكور نمی‏شود. بر اساس نتایج یك تحقیق، با افزایش مدت زندان و حبس، دفعات از دست دادن شغل افراد نیز افزایش می‏یابد.(۱۳)
علاوه بر این، مشاغل دارای اعتبار و منزلت اجتماعی پایین و كم‏درآمد نیز موجب می‏شود كه فرد صاحب چنین شغلی برای جبران هزینه‏های زندگی و افزایش اعتبار و یا منزلت خویش به شغل‏های دوم و سوم روی آورده، و ناخواسته از خانه، كاشانه، زن و فرزندان و تربیت آنان غافل شده، موجبات گسست، تلاشی خانواده و انحرافات آنان را فراهم آورد. در یك پژوهش از میان سارقان، بالاترین تراكم مشاغل افراد سارق، مربوط به مشاغل كارگری، رانندگی و دامداری بوده است. عموما مشاغل افراد سارق، از نوع مشاغل سطح متوسط به پایین جامعه است. این نوع مشاغل عموما پرزحمت و كم درآمد می‏باشد.(۱۴)۵) بی‏كاری و عدم اشتغال
از دیدگاه جامعه‏شناسان و روان‏شناسان بی‏كاری یكی از ریشه‏های مهم بزهكاری و كجروی افراد یك جامعه است. بی‏كاری موجب می‏شود كه افراد بیكار جذب قهوه‏خانه‏ها و مراكز تجمع افراد بزهكار شده، به تدریج، به دامان انواع كجروی‏های اجتماعی كشیده شوند.
علاوه براین، چون بی‏كاری زمینه‏ساز بسیاری از انحرافات اجتماعی است، افراد با زمینه قبلی و برای كسب درآمد بیشتر دست به سرقت می‏زنند؛ چرا كه فرد به دلیل نداشتن شغل و درآمد ثابت برای تأمین مخارج زندگی مجبور است به هر طریق ممكن زندگی خود را تأمین نماید. از نظر چنین فردی، بزهكاری به ظاهر معقول‏ترین و بهترین این راه‏هاست. حاصل تحقیقات صورت گرفته نیز حكایت از تأثیر قاطع بی‏كاری و فقر بر افزایش بزهكاری دارد.(۱۵)
۶) فقر و مشكلات معیشتی
در میان علل و عوامل پیدایش بزهكاری و ارتكاب انحرافات اجتماعی، عامل فقر و مشكلات معیشتی و اقتصادی از جایگاه ویژه‏ای برخوردار است. عدم بضاعت مالی مكفی خانواده‏ها و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای طبیعی و ضروری مانند فراهم ساختن امكان ادامه تحصیل حتی در مقطع متوسطه، تأمین پوشاك مناسب، متنوع و متناسب با سلیقه و روحیه آنان و... زمینه‏ساز بروز دل‏زدگی، سرخوردگی، ناراحتی‏های روحی، دل‏مشغولی، افسردگی و انزواطلبی را در فرزندان فراهم می‏سازد.
این امر موجب می‏شود تا این افراد برای التیام ناراحتی‏های ناشی از مشكلات خود از طریق مستقیم و یا غیرمستقیم، به اقداماتی دست بزنند و خود درصدد حل مشكل خویش برآیند. در نتیجه، بسیاری از این افراد برای رهایی از بند گرفتاری‏ها، دست به ارتكاب اعمال ناشایست می‏زنند.
از سوی دیگر، امروزه فشارها و مشكلات اقتصادی، احتمال دو شغله بودن یا اشتغال نان‏آوران خانواده در مشاغل كاذب یا غیر مجاز را افزایش داده است. همین مسئله منجر به كم توجهی آنان نسبت به نیازهای جوانان، رفع مشكلات روحی و روانی و تربیت صحیح و شایسته آن‏ها گردیده است. در این زمینه، انعكاس شرایط افسانه‏ای برخی زندگی‏ها و نمایش فاصله‏های طبقاتی توسط رسانه‏ها نقش مؤثری در ازدیاد این مشكل دارند.(۱۶)
در یك پژوهش صورت گرفته در استان قم در ارتباط با علل و عوامل سرقت در میان جوانان قمی، سارقان مورد مطالعه چنین پاسخ داده‏اند:(۱۷)
«اگر شغل مناسبی داشتم»؛ «اگر از نظر مالی بی‏نیاز بودم» و «اگر مسكن مناسبی داشتم» دست به سرقت نمی‏زدم.
از سوی دیگر، بر اساس یافته‏های همین پژوهش، حدود ۴۷ درصد افراد یا بی‏كارند و یا فاقد درآمد و حدود ۶۹ درصد افراد سارق و خانواده‏های ایشان در این پژوهش، زیر خط فقر قرار دارند! در حالی كه، به گزارش بانك جهانی میانگین شهروندان ایرانی كه زیر خط فقر زندگی می‏كنند از ۴۷ درصد در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۸) به ۱۶ درصد در سال ۱۳۷۸ (۱۹۹۹) كاهش یافته است.(۱۸)
علاوه بر این، پژوهش‏های نظری نیز مؤید این دیدگاه است كه فقر زمینه‏ساز بسیاری از معضلات اجتماعی است. برای نمونه، از نظر مرتون هنگامی كه افراد نتوانند وسایل لازم را برای رسیدن به هدف‏های موردنظر در اختیار داشته باشند (و یا جامعه در اختیار ایشان قرار ندهد)، و هدف اصلی فراموش شود، افراد اهداف و آرمان‏های موردنظر جامعه را نمی‏توانند با پیروی از راه‏های مجاز و نهادی شده تعقیب كنند، از این‏رو، دزدی، فریب‏كاری، فساد، رشوه، و ارتكاب انواع جرایم در جامعه افزایش می‏یابد.(۱۹)
۷) دوستان ناباب
گروه همسالان و دوستان الگوهای مورد قبول یك فرد در شیوه گفتار، كردار، رفتار و مَنِش هستند. فرد برای اینكه مقبول جمع دوستان و همسالان افتد و با آنان ارتباط و معاشرت داشته باشد، ناگزیر از پذیرش هنجارها و ارزش‏های آنان است. در غیر این صورت، از آن جمع طرد می‏شود. از این‏رو، به شدت متأثر از آن گروه می‏گردد، تا حدّی كه اگر بنا باشد در رفتار فرد تغییری ایجاد شود یا باید هنجارها و ارزش‏های آن جمع را تغییر داد یا ارتباط فرد را با آن گروه قطع كرد. تأثیر گروه همسالان، همفكران، همكاران و دوستان در رشد شخصیت افراد كمتر از تأثیر خانواده نیست؛ چرا كه فرد پس از خانواده، منحصرا زیر نفوذ گروه قرار می‏گیرد. بدین‏روی، اگر فردی با گروهی از معتادان رابطه برقرار كند و با آنان دوست شود، به تدریج تحت تأثیر رفتار آنان قرار می‏گیرد و معتاد می‏شود؛ چون از سویی، ملاك پذیرش و قبول فرد توسط یك گروه و جمع، پذیرفتن فرهنگ آن‏هاست و از سوی دیگر، معتادان هم علاقه‏مندند كه مواد مخدّر را به طور دسته‏جمعی استعمال كنند كه هم در موقع استعمال مصاحبی داشته باشند و هم از شدت فشار سرزنش اجتماع بر خود بكاهند. از این‏رو، معتادان علاقه‏مندند كه دوستان و همسالان خود را به جرگه اعتیادشان بكشانند. در این صورت، اگر نوجوانی از تعلیم و تربیت مقدّماتی و صحیح خانوادگی محروم باشد و خانواده‏اش او را از مضرّات اعتیاد مطلع نكرده باشند و در محیط اعتیاد زندگی كند و با دوستان معتاد نیز سر و كار داشته باشد، احتمال اینكه معتاد شود زیاد است.(۲۰) همین فرایندِ تأثیر گروه بر فرد در سایر انواع بزهكاری به غیر از اعتیاد نیز صادق است.
ساترلند در نظریه «انتقال فرهنگی كجروی» خود بر این نكته مهم تأكید می‏كند كه رفتار انحرافی همانند سایر رفتارهای اجتماعی، از طریق معاشرت با دیگران ـ یعنی منحرفان و دوستان ناباب ـ آموخته می‏شود و همان‏گونه كه همنوایان از طریق همین ارتباط با افراد سازگار، هنجارها و ارزش‏های فرهنگی آن گروه و جامعه را پذیرفته، خود را با آن انطباق می‏دهند، افراد در ارتباط با دوستان ناباب و هنجارشكن، به سمت و سوی ناهمنوایی سوق داده می‏شوند.(۲۱)

این نظریه تأكید می‏كند كه فرد منحرف تنها با هنجارشكنان، و فرد همنوا تنها با افراد سازگار ارتباط ندارد، بلكه هر انسانی با هر دو دسته این افراد سر و كار دارد. اما اینكه كدام یك از آن دو گروه، فرهنگ خود را منتقل می‏كنند و تأثیر می‏گذارند، معتقد است كه به عوامل دیگری نیز بستگی دارد كه این عوامل عبارتند از:
۱) شدت تماس با دیگران:
احتمال انحراف فرد در اثر تماس با دوستان یا اعضای خانواده منحرف خود، به مراتب بیشتر است تا در اثر تماس با آشنایان یا همكاران منحرف خود؛
۲) سن زمان تماس:
تأثیرپذیری فرد از دیگران در سنین كودكی و جوانی بیش از زمان‏های دیگر و سایر مقاطع سنی است؛
۳) میزان تماس با منحرفان در مقایسه با تماس با همنوایان:
هرچه ارتباط و معاشرت با كج‏رفتاران نسبت به همنوایان بیشتر باشد، به همان میزان احتمال انحراف فرد بیشتر خواهد بود.(۲۲)
علاوه بر این، پژوهش‏های میدانی نیز مؤید همین سخن است. در یك پژوهش، ۵۰ درصد بزهكاران و سارقان اظهار كرده‏اند كه دوستان ایشان توسط پلیس دستگیر شده‏اند و نیز حدود ۴۷ درصد از آنان، تیپ دوستانشان نوعا افراد خلافكار بوده‏اند! ۵/۸۷ درصد از آنان نیز اظهار كرده‏اند كه دوستان ناباب نقش زیادی در سارق شدن افراد دارند. و ۵۳ درصد از همین افراد اظهار كرده‏اند كه به خاطر جلب توجه دوستانشان دست به سرقت زده‏اند.(۲۳)
در این خصوص سخنان رهبران دینی نیز شنیدنی است. در سخنان پیامبرگرامی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله آمده است: «المرءُ علی دین اخیه»؛(۲۴) هر انسانی بر شیوه و طریقه دوست و رفیق خود زندگی می‏كند.
از این‏رو، رهبران دینی ما را از ارتباط و معاشرت با افراد منحرف و بزهكار و دوستان ناباب باز می‏دارند. حضرت علی علیه‏السلام در نهج‏البلاغه می‏فرمایند: «مُجالسهُٔ اهل الهوی منساهُٔ للایمان و محضرهٔ للشیطان.»؛(۲۵) همنشینی با هواپرستان ایمان را به دست فراموشی می‏سپارد و شیطان را حاضر می‏كند.
همچنین امام صادق علیه‏السلام می‏فرمایند: «لاتصحبوا اهل البدع و لاتجالسوهم فتصیروا عند النّاس كواحدٍ منهم»؛(۲۶) با افراد منحرف همنشینی و معاشرت نداشته باشید؛ زیرا همنشینی با آنان موجب می‏شود كه مردم شما را یكی از آنان به شمار آورند.
۸) محیط
محیط نیز از جمله عوامل تأثیرگذار در پیدایش رفتارهای شایسته و یا ناشایست است. اگر در منزل و خانه، كوچه، خیابان و مدرسه، و محیط پیرامون زمینه و شرایط مساعدی برای بزهكاری وجود داشته باشد، فردی را كه آمادگی انحراف در او وجود دارد، به سوی جرم و ارتكاب رفتار بزهكارانه سوق می‏دهد.
در پیدایش هر جرمی، با تحلیل دقیق، به این نتیجه می‏رسیم كه محیط اجتماعی بستر كاملاً مناسبی برای فرد بزهكار فراهم آورده و عامل مهمی برای پیدایش رفتار مجرمانه توسط وی بوده است. اگر فساد و تباهی و بی‏بند و باری بر جامعه حاكم باشد، افراد مستعد در گرداب تباهی‏های آن اسیر می‏شوند و اگر نظام اجتماعی بر معیارها و الگوهای ارزشی استوار باشد و برنامه‏های هدف‏دار و مشخصی طرح‏ریزی گردد، امكان انحراف اجتماعی در جامعه و در میان افراد بسیار ضعیف خواهد بود. به گفته یكی از محققان، محیط در شكل‏گیری شخصیت و منش انسان نقش بسیار تعیین‏كننده و مؤثری ایفا می‏كند و رفتار انسان كه نشانه‏ای از شخصیت و منش اوست، تا حد زیادی، ناشی از تربیت اكتسابی از محیط است.(۲۷) بنابراین، محیط آلوده، افراد را آلوده و محیط سالم و با نشاط، زمینه‏ساز رشد و شكوفایی و شادابی و نشاط افراد است.
۹) فقر فرهنگی و تربیت نادرست
از دیگر عواملی كه موجب سوق یافتن جوانان به سوی انحرافات اجتماعی است، فقر فرهنگی و محدودیت‏ها و تبعیض‏های ناشی از فقر فرهنگی می‏باشد. از عوامل مهم پیدایش بزهكاری، سطح و طبقه اجتماعی و فرهنگی خانواده‏هاست. چنان‏كه سطح تحصیلات (بی‏سوادی و یا كم‏سوادی اعضای خانواده)، سطح پایین و نازل منزلت اجتماعی خانواده، ناآگاهی اعضای خانواده به ویژه والدین از مسائل تربیتی، اخلاقی و آموزه‏های مذهبی، عدم همنوایی خانواده با هنجارهای رسمی و حتی غیررسمی جامعه، هنجارشكنی اعضای خانواده و اشتهار به این مسئله و مسائل دیگری از این دست مؤلفه‏هایی هستند كه در قالب فقر فرهنگی خانواده در ایجاد شوك‏های روانی و روحی بر فرزندان نوجوان و جوان مؤثر است و انگیزه ارتكاب انواع جرایم آنان را دوچندان می‏كند.تبعیض جنسیتی و یا تبعیض بین فرزندان نیز از جمله عوامل مهم فقر خانوادگی است. بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنان و دلسردی آنان از زندگی می‏شوند. تبعیض در برخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و عدم اتخاذ رویه منطقی برای برخورد با خطاهای فرزندان و تنبیه تبعیض‏آمیز بر اساس برتری پسر بر دختر یا به عكس، موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین می‏شود.
تبعیض در خانه با روحیه حساس و عزّت نفس فرزندان منافات دارد و خسارات جبران‏ناپذیری را بر روح و روان آنان وارد می‏كند و با ایجاد بحران‏های روحی و سرخوردگی، آنان را به سوی عكس‏العمل‏های منفی نظیر سرقت، اعتیاد و فرار از خانه سوق می‏دهد.(۲۸)
همان‏گونه كه عدم توجه به نیازهای عاطفی فرزندان می‏تواند عامل بروز ناهنجاری‏های رفتاری در فرزندان شود، توجه بیش از حدّ متعارف و در اختیار قرار دادن امكانات رفاهی زیاد هم‏می‏تواند زمینه‏بروز ناهنجاری‏های رفتاری در آنان شود.
در شیوه فرزندسالاری، اغلب تمایالات و خواسته‏های فرزندان محقق می‏شود، از این‏رو، به محض ایجاد مشكلات و بحران‏ها و فشارهای زندگی، كه در آن امكان تحقق برخی از نیازها سلب می‏شود و یا در شرایطی كه خواسته‏های فرزند به افراط می‏گراید و والدین با آن مخالفت می‏نمایند، فرزند به دلیل تربیت شدید عاطفی، روحیه عدم درك منطقی شرایط، نازپروری و بی‏تحملی در برابر مخالفت والدین، عصیان و طغیان نموده و همین امر موجب دوری او از والدین و اعضای خانواده می‏گردد و سرانجام می‏تواند زمینه ارتكاب انواع جرایم را فراهم سازد.(۲۹)
۱۰) رسانه‏ها و وسایل ارتباط جمعی
رسانه‏های دیداری، شنیداری و مكتوب می‏توانند از جمله مؤلفه‏های در خور توجه در ایجاد انگیزه روی‏آوری جوانان به سمت و سوی بزهكاری و رفتارهای انحرافی باشند. بررسی‏ها نشان داده‏اند در ظرف چند سال اخیر و در پی ورود برخی مطبوعات زرد (= مبتذل، عامه‏پسند و جنجالی) به عرصه رسانه‏های كشور و استفاده این نشریات از عناوین جنجالی و هیجانی و همچنین بهره‏گیری از شخصیت‏های سینمایی و هنری و درج اخبار بی‏محتوا و توأم با بزرگ نمایی، انعكاس بیش از حدّ اخبار مربوط به بازیگران سینما و توجه مفرط به اخبار و حوادث، توجه تعداد قابل توجهی از نوجوانان و جوانان به مطالب مندرج در آن‏ها جلب شده است. این مسئله موجبات فراهم آوردن زمینه‏های آسیب‏های اجتماعی مختلف شده است.
از سوی دیگر، پخش شمار قابل توجهی از سریال‏های تلویزیونی، از طریق صدا و سیما و یا شبكه‏های ماهواره‏ای خارجی، با مضامین زندگی‏های مجردگونه غربی توأم با جذابیت، نشاط، رفاه، موفقیت و به طور كلی با تصویرسازی مثبت از این نوع زندگی‏های از هم گسیخته، نقش مؤثری در تقویت انگیزه گریز از قید و بندهای خانوادگی و هنجارها، و ارتكاب جرایم اجتماعی ایفا كرده است.(۳۰)
نقش رسانه‏های جمعی، به ویژه ماهواره و اینترنت در رواج بی‏بند و باری اخلاقی، مقابله با هنجارهای اجتماعی، عدم پای‏بندی مذهبی و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسی حایز اهمیت است.(۳۱)
● نتیجه‏گیری
نوجوانی و جوانی یكی از مهم‏ترین مراحل زندگی آدمی محسوب می‏شود و آخرین مرحله تحوّل شناختی و گذار از مرحله «پیرو دیگران بودن» به دوره «مستقل بودن» است؛ دوره‏ای كه نوجوان به هویّت واقعی خویش دست می‏یابد. نوجوان با خود می‏گوید: «اكنون من دیگر كودك نیستم، یك بزرگ‏سالم.» در این مرحله، دیگر والدین نمی‏توانند به او كمك چندانی بكنند؛ چه اینكه وی الگوهای خود را در جای دیگری جست‏وجو می‏كند. میل به اظهار وجود و اثبات خود یكی از طبیعی‏ترین حالات روانی دوره نوجوانی و جوانی است.
نوجوان و جوانی كه دوره كودكی را پشت سر گذارده، باید خود را برای زندگی مستقل اجتماعی آماده نماید. تحقق این موضوع، پیش از هر چیز، مستلزم یافتن هویّت خویشتن است. اینك او خود را یافته است. اگر بزرگ‏سالان ویژگی‏های این دوره زندگی او را بشناسند و با آنان برخوردی مناسب داشته باشند، هم نوجوانان به هویّت خویش دست می‏یابند و هم بزرگ‏سالان كمتر احساس نگرانی می‏كنند. از این‏رو، می‏توان گفت: بیشتر انحرافات نوجوانان و جوانان ریشه در ناكامی‏های اولیه زندگی دارد.
امام صادق علیه‏السلام با بیان حكیمانه‏ای به این دوره از زندگی نوجوان اشاره می‏كنند و می‏فرمایند: «اَلْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سنین وَ عَبْدٌ سَبْعَ سنین وَ وَزیرٌ سَبْعَ سنین.» كودك هفت سال اول، سیّد و فرمان‏رواست. او را آزاد بگذارید تا استقلال در عمل پیدا كند. در هفت سال دوم، آمادگی خاصی برای الگوپذیری دارد؛ چه اینكه هنوز در مرحله دیگر پیروی قرار دارد و الگوپذیر است. از این‏رو، سعی كنید در این دوره، الگوهای مناسبی در اختیارش قرار دهید و محیط تعلیم و تربیت او را هرچه بیشتر غنی و اصلاح كنید تا از طریق مشاهده الگوهای مفید و جذّاب، رشد كند. اما در مورد دوره نوجوانی می‏فرماید: «وزیرٌ سبع سنین»؛ یعنی دوره «پیروی دیگران بودن» او سپری شده و با آغاز نوجوانی، دوره دست‏یابی به هویّت خویشتن آغاز شده است. او را آزاد بگذارید تا خود انتخاب كند و حتی در مورد مسائل گوناگون زندگی با او مشورت كنید و از او نظرخواه باشید.
اگر با نوجوان این‏گونه برخورد شود و به او شخصیت و هویت و اعتبار اعطا شود، طبیعی است كه هم اعتماد به نفس او تقویت می‏شود و هم احساس امنیت و آرامش می‏كند. این اساسی‏ترین راه برای تربیت نوجوان است.
بنابراین، هر رفتاری كه از آدمی سر می‏زند، نشئت گرفته و متأثر از مجموعه‏ای از عوامل است كه هرگز نمی‏توان نوجوان و یا جوان را یكسره مقصر و مجرم اصلی دانست و دیگران را بی‏گناه. با نگاه فوق، اساسا زمینه پیدایش جرم از بین می‏رود. از این‏رو، در پیدایش بزهكاری و رفتارهای نابهنجار و آسیب‏زا عوامل متعددی به عنوان عوامل پیدایش و زمینه‏ساز مؤثر هستند كه فرد مرتكب شونده، تنها بخشی از قضیه می‏باشد.
در واقع، باید با این نگاه به مجرم نگریست كه مجرم یك بیمار است. به تعبیر پریودو داریل: «بزهكار یا مریض است و یا نادان. باید به درمان و آموزش او پرداخت، نه اینكه او را خفه كرد.»(۳۲)
اصولاً اسلام به پیش‏گیری جرم بیش از اصلاح مجرم اهتمام دارد. به همین دلیل پیش از هر چیز به عوامل به وجود آورنده و زمینه‏های گناه و جرم توجه ویژه دارد و برای مقابله با آن چاره‏سازی كرده است. اسلام، آگاهی، علم و تفكر را مایه اساسی هر نوع پیشرفت و سعادت دانسته، آن را بسیار می‏ستاید و از جهل و نادانی كه مایه بدبختی و گناه است، نهی می‏كند. به امر رعایت بهداشت و نظافت عنایت ویژه داشته و برای سلامت روح و روان، نیز به اقامه نماز و دعا امر فرموده و گذشت، مهربانی و صبوری. حق‏شناسی، سپاسگزاری، رعایت حرمت دیگران، عدل و احسان، توصیه نموده و از نفاق، ریا، دروغ، افترا و تحقیر به شدت بیزاری جسته است. همه افراد را در برابر اعمال خویش مسئول دانسته و می‏فرماید: هر كار ریز و درشتی در اعمال افراد ثبت و عمل هیچ كس ضایع نخواهد شد.
علاوه بر این، به امر به معروف و نهی از منكر به عنوان وظیفه همگانی توجه كرده و انجام عبادات روزانه فردی و جمعی را به عنوان عوامل پیش‏گیرانه مطرح كرده است. البته، در جای خود پس از وقوع جرم و علی‏رغم آن همه التفات و توجه به امر پیش‏گیری و اصلاح و بازپروری، اسلام برای مجازات نیز ـ به عنوان اهرمی برای جلوگیری از تكرار وقوع جرم ـ تأكید فراوان دارد. در واقع، مجازات‏ها در اسلام نیز برای امر پیش‏گیری است.
● پیشنهادات
الف) اقدامات پیشگیرانه
در اینجا برای پیشگیری از ارتكاب عمل بزهكارانه توسط افراد به ویژه نوجوانان یا جوانان پیشنهاداتی ارائه می‏شود:
۱) هماهنگ كردن بخش‏های عمومی و خصوصی كه در زمینه پیش‏گیری از وقوع جرم فعالیت دارند؛ مانند نیروی انتظامی، كار و امور اجتماعی، آموزش و پرورش، شهرداری‏ها، شوراها، امور جوانان، بهزیستی و... به منظور اجرای برنامه عملی پیش‏گیرانه و هماهنگی بیش‏تر؛
۲) آگاهی دادن به خانواده‏ها برای نظارت و كنترل بیشتر آنان بر فرزندان و گوشزد كردن میزان مجازات جرایم در صورت ارتكاب جرم توسط آنان؛
۳) اتخاذ تدابیر امنیتی بیش‏تر توسط دولت در محل‏های جرم‏خیز و اقداماتی به منظور كمك به خانواده‏ها، بخصوص نوجوانان و جوانانی كه در معرض آسیب قرار دارند؛
۴) اطلاع‏رسانی شفاف رسانه‏های جمعی برای تشویق جوانان درباره تسهیلات و فرصت‏هایی كه جامعه برای آنان قرار داده است؛
۵) تجهیز پلیس برای مقابله جدّی با باندهای مخوف انواع گوناگون بزهكاری اجتماعی در جامعه؛
۶) اقدامات امنیتی برای مراكز حساس تجاری، بانكی و... .
ب) راهكارهای شناسایی مشكلات نوجوان و جوانان
علاوه بر اقدامات پیش‏گیرانه، شناسایی راهكارهایی برای شناخت مشكلات نوجوانان و جوانان امری لازم و ضروری است. مواردی چند در این زمینه مطرح است:
۱) شناخت نیازهای روانی و كیفیت ارضای این نیازها در شادابی و نشاط فرد بسیار مؤثر است و ارضا نشدن آن و یا ارضای ناقص آن، اثرات نامطلوب بر جای گذاشته و زندگی را به كام فرد تلخ می‏كند و فرد را به انحراف می‏كشاند.
۲) توجه به مشكلات جسمانی فرد، مشكلاتی همچون اختلال در گویایی، بینایی، شنوایی، جسمانی و عقب ماندگی ذهنی.
۳) توجه به مشكلات آموزشی، مانند ناتوانی در یادگیری، ترك تحصیل، افت تحصیلی، بی‏توجهی به تكالیف درسی و تقلب در درس.
۴) توجه به مشكلات عاطفی، روانی، همچون افسردگی، خیال‏بافی، بدبینی، خودكم‏بینی، خودبزرگ بینی، زود رنجی، خودنمایی، ترس، اضطراب، پرخاشگری، حسادت، كم حرفی و وسواس.
۵) توجه به مشكلات اخلاقی، رفتاری همچون تماس تلفنی و نامه‏نگاری با جنس مخالف، معاشرت با جنس مخالف، شركت در مجالس، خود ارضایی، چشم‏چرانی، فرار از منزل، غیبت از مدرسه، اقدام به خودكشی، سرقت، دروغگویی، اعتیاد، ولگردی و...
ج) وظایف خانواده
خانواده‏ها نیز وظایفی در مقابل پیش‏گیری از جرم و بزهكاری فرزندان دارند كه به برخی از آن‏ها اشاره می‏گردد:
۱) دوستی با فرزند و حذف فاصله والدین با فرزندان، به گونه‏ای كه آنان به راحتی مشكلات و نیازهای خود را به والدین بگویند؛
۲) تقویت اعتقادات فرزند، به ویژه در كودكی و نوجوانی، در كنار پای‏بندی عملی والدین به آموزه‏های دینی؛
۳) ایجاد سازگاری در محیط خانه؛
۴) ایجاد بستر مناسب برای احساس امنیت، آرامش، صفا و صمیمیت و درك متقابل والدین و فرزندان؛
۵) تلاش در جهت تأمین نیازهای مادی و معنوی فرزندان توسط والدین؛
۶) توجه به نیازهای روحی و عاطفی اطفال و نوجوانان و ایجاد فضای مطلوب و آرام در خانواده؛
۷) مراقبت والدین نسبت به اعمال و رفتار فرزندان خود؛
۸) برنامه‏ریزی مناسب برای تنظیم اوقات فراغت نوجوانان و جوانان؛
۹) نظارت جدّی والدین نسبت به دوست‏یابی فرزندان.
د) وظایف سایر نهادها
علاوه بر خانواده، سایر نهادها از جمله مجموعه حاكمیت، آموزش و پرورش، نهاد قضایی، بهزیستی و... نیز در این زمینه وظایفی دارند كه به برخی از آن‏ها اشاره می‏گردد:
۱) تقویت ارتباط میان والدین دانش‏آموزان با مربیان و عدم واگذاری مسئولیت تربیت فرزندان به مدرسه یا خانواده به تنهایی؛
۲) تقویت مراكز مشاوره‏ای مفید و كارامد در مدارس؛
۳) بها دادن به مسئله ترك تحصیل و یا اخراج دانش‏آموزان از مدرسه و ضرورت ارتباط با خانواده‏های آنان؛
۴) ضرورت آشنایی نیروهای نظامی و انتظامی با انحرافات اجتماعی و نحوه برخورد با آنان؛
۵) اعمال مجازت‏های سنگین، علنی و جدی (در ملأ عام) برای باندهای فساد، اغفال و...؛
۶) تقویت نظارت‏های اجتماعی رسمی و دولتی و نیز نظارت‏های مردمی و محلی از جمله امر به معروف و نهی از منكر برای پاكسازی فضای جامعه و تعدیل آزادی‏های اجتماعی؛
۷) برنامه‏ریزی اصولی و صحیح برای اشتغال در جامعه، رفع بی‏عدالتی، و پی‏گیری منطقی نیازهای جوانان، تأمین امنیت و نیاز شهروندان؛
۸) جلوگیری از مهاجرت‏های بی‏رویه به شهرهای بزرگ و جلوگیری از پرداختن جوانان به اشتغال‏های كاذب مثل كوپن‏فروشی، سیگار فروشی، نوارفروشی و...؛
۹) ایجاد مراكز آموزشی، ورزشی، تفریحی، مشاوره‏ای برای گذران اوقات فراغت نوجوانان و انان؛
۱۰) ایجاد تسهیلات لازم برای جوانان و نوجوانان از قبیل وام ازدواج، وام مسكن، وام اشتغال، و...؛
۱۱) ایجاد بستر مناسب برای ایجاد بیمه همگانی، بیمه بی‏كاری، و برخورداری نوجوانان و جوانان از تسهیلات اجتماعی و...؛
۱۲) فراهم كردن موقعیت‏ها و بسترهای لازم در جامعه تا زندانیان پس از آزادی از زندان مورد پذیرش جامعه واقع شوند و شغل آبرومندانه‏ای به دست آورند؛ در غیر این صورت، مجددا دست به اقدامات بزهكارانه خواهند زد؛
۱۳) از آن‏رو كه از جمله عوامل مؤثر در ارتكاب جرم، بی‏كاری و فقر می‏باشد، می‏بایست با برنامه‏ریزی دقیق، كه نیاز به عزم ملی دارد، نسبت به اشتغال در جامعه و ریشه‏كنی فقر و بی‏كاری اقدام لازم و بایسته صورت گیرد.
محمد فولادی
پی‏نوشت‏ها
۱ـ هدایت‏الله ستوده، آسیب‏شناسی اجتماعی، (تهران: نشر آوای نور، ۱۳۷۹)، ص ۱۴و۱۵.
۲ـ همان.
۳ـ همان، ص ۵۰.
۴ـ همان، ص ۷۵ ـ ۸۰.
۵ـ مجله ایران جوان، ش ۱۴۹، ص ۴.
۶ـ محمدرضا طالبان، دینداری و بزهكاری، تهران، فجر اسلام، ۱۳۸۰، ص ۳۸.
۷ـ مجله زن روز، ش ۱۷۷۳، ص ۱۴.
۸ـ علی‏اصغر قربان‏حسینی، جرم‏شناسی و جرم‏یابی سرقت، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۱، ص ۳۱.
۹ـ همان.
۱۰ـ محمد فولادی، بررسی میزان و عوامل اقتصادی ـ اجتماعی مرتبط با سرقت در میان جوانان شهر قم، قم، سازمان مدیریت و برنامه‏ریزی، ۱۳۸۲، ص ۱۶۷.
۱۱ـ عباس عبدی، آسیب‏شناسی‏اجتماعی، قم، سپهر، ۱۳۷۱، ص ۴۵۵.
۱۲ـ همان.
۱۳ـ همان.
۱۴ـ محمد فولادی، پیشین، ص ۱۷۴.
۱۵ـ علی‏حسین نجفی ابرندآبادی، «بزهكاری و شرایط اقتصادی»، مجله تحقیقات حقوقی، ش ۹، سال ۱۳۷۰.
۱۶ـ مجله كتاب زنان، ش ۱۵، ص ۶۷.
۱۷ـ محمد فولادی، پیشین، ص ۱۷۴.
۱۸ـ هفته‏نامه خبری علمی برنامه، ش ۳۵، ۵/۷/۱۳۸۲، ص ۴.
۱۹ـ آنتونی گیدنز، جامعه‏شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، ۱۳۷۳، ص ۱۴۰.
۲۰ـ دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، جامعه‏شناسی روش‏های درمان گروهی، ص ۵.
۲۱ـ ر.ك: جعفر سخاوت، جامعه‏شناس انحرافات اجتماعی، چ چهارم، تهران، دانشگاه پیام نور، ۱۳۷۶.
۲۲ـ رابرتسون یان، درآمدی بر جامعه، ترجمه حسین بهروان، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، ص ۱۷۰.
۲۳ـ محمد فولادی، پیشین، ص ۱۶۳.
۲۴ـ محمدبن یعقوب كلینی، اصول كافی، كتاب «الایمان و الكفر مجالسهٔ اهل المعاضی»، ذیل حدیث ۳.
۲۵ـ نهج‏البلاغه، خ ۸۶، ص ۱۱.
۲۶ـ محمدبن یعقوب كلینی، پیشین، حدیث ۳.
۲۷ـ المینگرت رونالوس، كودك و مدرسه، ترجمه شكوه نوابی‏نژاد، تهران، رشد، ۱۳۶۸، ص ۶۹.
۲۸ـ مجله كتاب زنان، ش ۱۵، ص ۶۵.
۲۹ـ همان.
۳۰ـ مجله ایران دخت، ش ۱۷، ص ۱۳.
۳۱ـ مجله كتاب زنان، ش ۱۵، ص ۶۶.
۳۲ـ ر.ك به: هانری لوی برول و دیگران، حقوق و جامعه‏شناسی، ترجمه مصطفی رحیمی و دیگران، تهران، سروش، ۱۳۷۱.
منبع : مجله معرفت


همچنین مشاهده کنید