شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

مشکلات منطقه ای و ضرورت عملگرایی


مشکلات منطقه ای و ضرورت عملگرایی
ورود مجدد برخی مقامات آمریكا به موضوع مذاكره با ایران و تاكید بر انجام گفتگو با تهران در مورد مساله عراق، نشان می دهد كاخ سفید به موازات ایجاد فضای خاص سیاسی علیه ایران، ناگزیر بسوی عملگرایی منطقه ای، به عنوان یك گزینه مطرح در میان سایر گزینه ها در ارتباط با ایران می نگرد و توامان به آن سمت نیز حركت می كند.
بحث مذاكره آمریكا و ایران پس از اظهارات وزیر خارجه آمریكا مبنی بر امكان گفتگوی مستقیم میان تهران - واشنگتن و به موازات تشدید جنگ روانی علیه فعالیتهای صلح آمیز هسته ای ایران، مورد توجه محافل سیاسی و رسانه های غربی قرار گرفته است.«كاندولیزا رایس» با اشتباه خواندن سیاست كاخ سفید در قبال جمهوری اسلامی طی ۲۸سال گذشته گفته كه آمریكا طی این سال ها سیاست تماس با ایران را دنبال نمی كرد و اذعان كرده است، ما سیاست درستی را نداشتیم.
رایس با ابراز تاسف از اینكه واشنگتن از زمان تسخیر سفارت آمریكا و گروگان گرفتن دیپلمات های این كشور، مناسبات دیپلماتیك با تهران نداشته است، عنوان كرد: شخصا پیشنهاد تغییر ۱۸۰درجه ای این سیاست را مطرح كرده ام.وی گفت: آماده مذاكره با ایران درباره هر موضوعی هستم كه تهران مایل به گفتگو درباره آن باشد در هر زمان و مكانی اما فقط به شرط اینكه ایران برنامه غنی سازی اورانیوم را تعلیق كند.
رایس مذاكره با ایران را دشوار قلمداد كرد و افزود: برخی دولتهای پیشین تلاش كردند كه با ایران مذاكره كنند اما در طول ۲۷سال گذشته ناكام ماندند. البته رایس در عین حال مدعی شده كه آمریكا مایل است با ایران گفتگو كند اما این ایرانیان هستند كه نمی خواهند با واشنگتن گفتگو كنند.به گزارش ایرنا اظهارات رایس در وضعیت و شرایط فعلی می تواند حاوی دو نكته اساسی باشد: یكی توجه كاخ سفید به توصیه های گزارش بیكر- همیلتون و همزمان با آن فشار سیاسی به ایران.
سخنان رایس در زمانی اعلام می شود كه برخی از رسانه های آمریكا از نقش سازنده ایران در تثبیت اوضاع افغانستان بعد از اخراج طالبان سخن گفته و مطالبی را به نقل از هنری كیسینجر وزیر خارجه اسبق آمریكا كه در شورای روابط خارجی این كشور مطرح شد، اعلام كرده اند مبنی بر اینكه نقش ایران در جنگ علیه تروریسم از اغلب كشورهای متحد آمریكا بیشتر است.
عملگرایی منطقه ای ایران و تاكید بر ثبات و پایداری صلح و امنیت منطقه ای به ویژه در مساله عراق، تا حدی نگاه مقامات كاخ سفید را به این نكته جلب كرده است كه می تواند با گزینه های دیگر از جمله اذعان به نقش مثبت ایران در مسایل منطقه ای به وضعیت امنیتی خود و منطقه خاورمیانه كمك كند.
در همین راستا شورای روابط خارجی آمریكا كه پیشتر گزارشی توسط برژینسكی و گیتس تهیه كرده بود، توصیه هایی را به دولت بوش برای مذاكره با ایران داشت كه قاعدتا بایستی برای تیم نئومحافظه كاران حاكم بر كاخ سفید قابل توجه باشد به این معنا كه:
▪ برای شروع هر رابطه جدیدی باایران، باید انتظارات دو طرف واقع واقع بینانه باشد.
▪ «آمریكا» باید به روشنی با ایرانیان رابطه برقرار كند همان طور كه با بازیگران گوناگون ارتباط دارد.
▪ واشنگتن باید موضوعات مختلف را جداگانه در نظر بگیرد بویژه در مواردی كه منافع حیاتی ایران و آمریكا با یكدیگر تلاقی دارد و باید سعی كند تا در جهات گوناگونی پیشرفت داشته باشد حتی چنانچه اختلافات قابل ملاحظه ای باقی مانده است.
▪ ایران قادر است تا بصورت بالقوه نقشی حیاتی را در ایجاد یك عراق باثبات و دارای دولتی تكثرگرا ایفا نماید.
▪ لازم است ایران را برای ایفای نقش سازنده در عراق و افغانستان ترغیب و اقناع كرد.
▪ فقدان تعامل مناسب با ایران در موقعیت زمانی كنونی، به منافع آمریكا در یك منطقه حیاتی جهان (خاورمیانه) آسیب می رساند لذا پیشنهاد می شود با انجام مذاكره مستقیم با تهران در خصوص برخی موضوعات خاص بااهمیت برای طرفین،این نقیصه برطرف گردد.
▪ ایجاد زمینه ای برای انجام مذاكرات سیاسی بین ایران و آمریكا نباید بیش از این به تعویق افتد.
▪ آغاز روند مذاكرات گزینشی، بصورت بالقوه می تواند تفاوت های عمیق بین دو كشور درخصوص مسایل هسته ای ایران و همچنین درگیریهای منطقه ای را روشن سازد.
▪ آمریكا همانطور كه روابط سازنده ای را با چین و پیش از آن با اتحاد جماهیر شوروی سابق آنهم در زمانی كه در بخشهای خاصی از سیاستهای داخلی و بین المللی با یكدیگر دارای اختلاف نظر بودند، برقرار ساخت، می بایست با ایجاد آمادگی برای كشف حیطه های منافع مشترك و اجتناب از سیاست های مشكل ساز، خود را به ایران نیز نزدیك سازد.
▪ رسیدن به یك «توافق بزرگ» كه به شكلی جامع، منازعات شاخص بین ایران و آمریكا را حل و فصل كند، مطمئنا هدفی واقعگرا نخواهد بود و تعقیب چنین نتیجه ای، تنها پیشرفتی كوتاه مدت برای منافع اساسی آمریكا محسوب می شود.
▪ آمریكا باید به شكلی انتخابی به تعامل در حوزه های منافع مشترك با ایران پرداخته و سپس زمینه را برای پیشرفتی فزاینده در خصوص حوزه هایی كه دو دولت را از همدیگر جدا می سازد، فراهم سازد.
▪ تغییرات درعراق می تواند هم به ایران و هم به آمریكا انگیزه های جدیدی برای آغاز گفتگوهای مثمرثمر دوجانبه بدهد. نخست در خصوص مسایلی كه هر دو درآن دارای منافع مشترك هستند مثل ثبات منطقه ای و سپس درخصوص مسایلی مشكل سازتر همچون تروریسم و تكثیر سلاح های هسته ای.
▪ از سوی دیگر دولت آمریكا باید از تلاش های خود در جهت ممانعت از تعامل ایران با نهادها و سازمان های مالی بین المللی دست بردارد، چرا كه این تلاش ها فی نفسه و كاملا با هدف اصلی آمریكا مبنی بر ایجاد یك حكومت بهتر در ایران مغایرت دارد.
به نظرمی رسد با وجود توصیه های برخی نخبگان آمریكایی و اظهارات پراكنده مقامات این كشور مبنی بر انجام مذاكره با ایران، از منظر دولت بوش این توصیه نه به عنوان راهبرد بلكه به عنوان تاكتیك ارزیابی خواهد شد.به طور قطع استفاده ازموقعیت و جایگاه ایران در خاورمیانه می تواند مشكلات كاخ سفید در منطقه را كاهش دهد، به شرطی كه دولت بوش موقعیت و توان هسته ای بومی و منافع امنیتی و سیاسی ایران در منطقه را به رسمیت بشناسد. در آن صورت دو كشور می توانند نقطه ای برای تعامل دوجانبه تعریف كنند كه از سطوح كلان منطقه ای آغاز می شود و به تدریج و با درك منافع متقابل به سوی موضوعات حساس تر كه ناظر بر مسایل مستقیم دوطرفه است، تداوم یابد.
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید