پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نقشی از زندگی شرف


نقشی از زندگی شرف
زنده‌یاد دكتر سیدشرف‌الدین خراسانی، متخلص و مشهور به شرف‌، در ششم اسفندماه ۱۳۰۶ در شیراز به دنیا آمد؛ شهری كه آن زمان تبعیدگاه پدرش بود.
زندگی خانواده او تا سالیان دراز به همان حال ماند و سراسر دوران كودكی او با تغییر محل تبعید در شهرهای مختلف سپری شد.
پدرش آیت‌الله سیدعبدالله خراسانی (۱۳۴۰- ۱۲۵۶ ش) عالمی بود اهل تون، با علایق سیاسی پرشور. وی در ادبیات از شاگردان میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری به شمار می‌رفت و مراحل عالی فقه و اصول را نزد آخوند ملامحمدكاظم خراسانی در نجف گذرانده بود. در حكمت نیز از مزیت شاگردیِ‌ افتخارالحكما- شاگرد حكیم حاج ملاهادی سبزواری- و میرزا جهانگیرخان قشقایی برخوردار بود. گرایش به افكار نوگرایان مسلمان در جوانی برای او انگیزه‌ای شده بود كه به اروپا سفر كند و در استانبول محضر سیدجمال‌الدین اسدآبادی را دریابد. وی در سال‌های میانی زندگی‌اش در تهران در مدرسه جدید سپهسالار تدریس می‌كرد. سیدعبدالله با قدرت گرفتن رضاخان یك‌چند در صف جمهوریخواهی ایستاد و در این راه از او هواداری كرد، اما پس از استقرار سلطنت به مبارزه با استبداد برخاست. نطق‌های آتشینی كه او بر ضد رضاخان ایراد كرد، سبب شد كه در فاصله سال‌های ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ زندگی او با مخاطرات زندان و تبعید همراه شود.
بدین‌گونه دكتر شرف در كودكی و نوجوانی، زندگی در شهرهای مختلفی از جمله همدان، اهواز، بروجرد، قم و تهران را تجربه كرد. خانواده او چندی نیز در عراق اقامت داشتند و پایه تسلط او به زبان عربی در همان دوران نهاده شد. او در خلال سفرها و مراوده‌های پدرش با شخصیت‌های سیاسی و دینی فراوانی آشنایی یافت و به این واسطه از كسانی خاطره داشت كه دیدار آنان برای كمتر كسی از هم‌نسلان او دست داده بود.
از سال‌های آغازین جوانی، ذوق سرشاری كه داشت، پای او را به محافل ادبی همدان و تهران باز كرد اما مطالعات منظم شخصی او را زمینه‌های دیگری در گستره فلسفه، ‌زبان انگلیسی و ادبیات اروپا تشكیل می‌داد. در سال‌های بعد در تهران روابط سیاسی او در جریان نهضت ملی نفت سبب شد كه از پسِ كودتای ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ بیش از دو سال از زندگی‌اش را در زندان سپری كند. پس از رهایی مدتی به شغل مترجمی پرداخت و همزمان فعالیت‌های علمی و ادبی خود را دنبال كرد. در ۱۳۳۸/ ۱۹۵۹ به دعوت یكی از استادان مطالعات ایرانی در دانشگاه كمبریج به انگلستان عزیمت كرد و در آنجا به تدریس زبان و ادبیات فارسی پرداخت. در این سال‌ها با خاورشناس برجسته، پروفسور آربری ارتباط نزدیك یافت و در پاره‌ای از برنامه‌های پژوهشی با او همكاری كرد. خوشنویسی متن كتاب همای‌نامه به تصحیح آربری از كارهای همین دوره است كه به خط او در ۱۹۶۳ در لندن به چاپ رسیده است.
شرف‌الدین خراسانی در سال ۱۳۴۲/ ۱۹۶۳ موفق به دریافت درجه دكترای فلسفه از دانشگاه كمبریج شد و پس از آن به ایران بازگشت. در آن سال به تازگی دانشكده زبان‌های خارجی در دانشگاه ملی (شهید بهشتی كنونی) تاسیس شده بود. وی به دعوت رئیس دانشگاه ملی، تدریس در آن دانشگاه را آغاز كرد و ریاست دانشكده زبان‌های خارجی را به عهده گرفت. در ۱۳۴۴ دوباره به فرنگ رفت و تا سال ۱۳۴۷ در دانشگاه ماربورگ آلمان به كار فهرست‌نگاری نسخه‌های خطی آن دانشگاه پرداخت و مطالعات خود را در فلسفه غرب پی گرفت. در همین دوره بود كه از فرصت ملاقات و گفت‌وگو با فیلسوف نامدار آلمانی، مارتین هایدگر برخوردار شد.
تدریس او در دانشگاه ملی، پس از بازگشت به ایران ادامه یافت. با توسعه رشته‌های تحصیلی در دانشكده زبان‌های خارجی و تبدیل آن به دانشكده ادبیات و علوم انسانی، دكتر شرف، گروه آموزشی فلسفه را در آن دانشكده بنیاد نهاد. از آن هنگام فعالیت منظم او در برنامه‌ریزی دروس، تدریس و مدیریت گروه فلسفه تا سال ۱۳۵۹ ادامه داشت و آن سال‌ها دوره اوج كار او در تحقیق و نگارش در زمینه تاریخ فلسفه غرب بود. دوران تعطیل دانشگاه نیز به او مجالی داد كه فعالیت علمی خود را با تالیف و ترجمه در حوزه فلسفه غرب دنبال كند. او پس از انقلاب فرهنگی و بازگشایی دانشگاه‌ها در ۱۳۶۲ نخست از تدریس منع شد اما موظف بود كه به حضور خود در دانشكده و ارائه كار تحقیقی ادامه دهد. در سال ۱۳۶۵ حكم شورای دانشگاه مبنی بر بازنشستگی پیش از موعد، به زندگی دانشگاهی او پایان داد.
دعوتی كه به فاصله‌ای اندك، مركز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی از او به عمل آورد، فصل جدیدی را در زندگی علمی‌اش گشود كه تا پایان عمر ادامه داشت. دكتر شرف با سمت مشاور عالی علمی به صورت تمام‌وقت در این مركز به كار پرداخت. از آن زمان دامنه پژوهش‌های او بیشتر در قلمرو فلسفه اسلامی و زمینه‌های تاثیر و تطبیق میان فلسفه یونان و مكاتب فكری جهان اسلامی متمركز شد. دانش گسترده و تسلط او بر متون كلاسیك و زبان‌های خارجی در مقالات تخصصی این دوره‌اش جلوه بیشتری یافته است. وی در خلال همین دوره، از سال ۱۳۷۷ عضویت در هیات عالی مشاوران كتابخانه ملی ایران را نیز پذیرفت و منشأ خدمات فرهنگی بیشتری گردید. حضور پیوسته او در مركز دایره‌المعارف در همه حال تا واپسین روز زندگی‌اش ادامه داشت تا آنكه در صبحگاه چهاردهم آبان ۱۳۸۲ در تنهایی خانه‌اش بر اثر حمله قلبی دیده از جهان فرو بست.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید