شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


گرفتار می شوی، خواسته یا ناخواسته


گرفتار می شوی، خواسته یا ناخواسته
● نگاهی به فیلم «بابل»، نامزد شش تندیس اسكار و برنده یك تندیس در سال ۲۰۰۷
▪ كارگردان: الخاندرو گونزالس ایناریتو (نامزد اسكار)، فیلمنامه: گی یرمو آریاگا (نامزد اسكار)، فیلمبردار: رودریگو پری تیو، موسیقی: گوستاو سانتائولایا (برنده اسكار)، تدوین: داگلاس كرایز و استیون میریون (نامزد اسكار)
▪ بازیگران: برادپیت، كیت بلانشت، محمد اخزام، آدریانا بارازا (نامزد اسكار)، رینكو كیكوچی (نامزد اسكار)، گائل گارسیا برنال. نامزد بهترین فیلم سال در مراسم اسكار ۲۰۰۷.
▪ خلاصه داستان:
این یك داستان مركب از چهار داستان در هم تنیده است. یك خانواده فقیر مراكشی به یك تفنگ دست پیدا می كنند تا آن را برای محافظت از گله به كار بگیرند. در حالی كه یك زوج امریكایی در اتوبوس گردشگری سفر می كنند از تفنگ خانواده مراكشی به زن شلیك می شود. بچه های این زوج كه درخانه خود در امریكا با پرستارشان به سر می برند او رادر سفر به مكزیك برای شركت در جشن ازدواج پسرش همراهی می كنند. مردی ژاپنی كه همسرش مدتی پیش دست به خودكشی زده، در ارتباط برقرار كردن با دختر نوجوان و كر و لالش، ناتوان است. این مرد ژاپنی، كسی است كه در سفرش به مراكش، تفنگ خود را به خانواده مراكشی داده است.
▪ درباره فیلم
بابل، عنوان آخرین اثر از سه گانه آلخاندرو گونزالس ایناریتو، پس از عشق سگی و ۲۱ گرم نمایانگر بلندپروازی های سازنده اثر است. او وقایعی كه در سه قاره جریان دارند و انسان هایی را كه با چهار زبان انگلیسی، عربی، اسپانیایی و ژاپنی تكلم می كنند، با هم پیوند می زند.
مسایل شخصیت های اثر مضمونی جهانی دارند و در هر بخش رویكردهای سیاسی و اجتماعی عصر حاضر را می یابیم. مجروح شدن زن امریكایی به دست چوپان مراكشی و ربط دادن آن به حوادث تروریستی از طریق رسانه ها، برخورد پلیس مرزی امریكا با خانواده مكزیكی و سرگردانی آنان (سیاست ضد خارجی امریكا)، اسلحه ای كه زمینه ساز حوادث می گردد (تكنولوژی كه بر هم زننده اجتماع هم است). بابل می كوشد بین تكنولوژی و غرایز انسانی پیوند ایجاد كند. هر چند مخاطب، اثر را درامی انسانی می یابد اما فیلم واگویه های این دوره را بیان می كند.
ایناریتو خواستار رابطه نزدیك بین آدم هایش است اما همواره تقابلی بر اثر لزوم واكنش در شرایط بحرانی ایجاد می گردد. ریچارد باید نظاره گر باشد تا شانه زخمی همسرش با وجود گلوله در بدنش با ابزاری ابتدایی دوخته شود یا او را به حال خود رها كند.
مرد چوپان درمی یابد فرزندش به اتوبوس توریست ها شلیك كرده و برای نجات فرزندش باید چاره ای بیندیشد. خدمتكار راهی جز رها كردن دو كودك در بیابان برای یافتن یك منجی نمی یابد. ایناریتو در این قله های بحرانی دست به خلق لحظاتی ناب می زند و چهره ها و تصاویر مورد علاقه اش را خلق می كند. او بارها از قطع ناگهانی تصاویر برای پیوند مضمونی در دو نقطه دور از هم بهره می برد. همانند گریه های ناشی از درد زن امریكایی هنگام دوختن زخمش كه به تصویر دختر ژاپنی در سكوت قطع می شود.
ایناریتو به زبان بصری صریحی دست می یابد و به واسطه آن به چهار داستان كاملا مجزا فرمی كلی می بخشد. هر چند این تجربه با دو فیلم پیشین او تفاوت دارد اما به لحاظ فرم چهار داستانی است كه از هم ریشه می گیرند.
ایناریتو به وضوح در اثر خود دور شدن آدم های یك كانون را روایت می كند و فاصله بین شخصیت ها را با نگاه آن ها، به مخاطب القا می كند.مخاطب اثر هیچ تقابلی بین مرد چوپان و خانواده اش نمی یابد. آدم های گرفتار در هجمه ای از تیرگی برای بقای خود تلاش می كنند و در مواجهه با مشكلات چشم در چشم یكدیگر درماندگی خویش را واگویه می كنند.
زن و مرد امریكایی برای پاك كردن خاطرات حیات آخرین فرزندشان سفر می كنند و بین خود و دو فرزند دیگرشان فاصله ایجاد می كنند.
مرد ژاپنی نیز برای فراموشی خاطرات همسر جان باخته خود راهی سفر می شود و دختر كر و لال خویش را تنها رها می كند و زن مكزیكی برای آسایش خود خانواده خویش را رها كرده و دست به مهاجرت زده است.
مشكلات آدم ها و آنچه در تغییر مسیر زندگی شان رخ می دهد نشات گرفته از مسایل ساده ای است كه هر آن مسیر داستان را تغییر می دهد و دست به دگرگونی می زند. فیلمساز آدم هایش را در حالی كه تحت فشار قرار می گیرند می شناسد هر چند آنان از شناخته شدن واهمه دارند. سیر حركت از موقعیت ملال آور به دو راهی «ماندن یا رفتن» تعلیق پر تب و تابی را در «بابل» رقم زده است. در لحظاتی كه بازیگران مجال می یابند در بطن داستان غرق شوند دست به ثبت بازی های به یادماندنی می زنند. برادپیت در «بابل» نقش انسانی وامانده در سرزمینی دوردست را با شایستگی ایفا می كند.
ایناریتو می گوید همه انسان ها در شرایط بحرانی شرایط یكسانی دارند. مهم نیست با چه زبانی تكلم می كنیم و در كجا زندگی می كنیم. مهم نیست به چه میزان نسبت به فرهنگی كه بدان دلدادگی داریم وابسته ایم چرا كه شاید دیر یا زود گرفتار لغزش های خواسته یا ناخواسته خود یا دیگران شویم.
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید