پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


درباره ایرج پارسی نژاد


درباره ایرج پارسی نژاد
▪ متولد ۱۳۱۷ آبادان
▪ پایان تحصیلات متوسطه در زادگاه
▪ ادامه تحصیل در رشته ادبیات و اخذ مدرك كارشناسی
▪ دریافت فوق لیسانس زبان شناسی از دانشگاه تهران
▪ عزیمت به انگلستان برای ادامه تحصیل
▪ ورود به دانشگاه آكسفورد
▪ اخذ مدرك دكترای ادبیات تطبیقی از دانشگاه آكسفورد انگلیس
▪ تدریس در دانشگاه مطالعات خارجی توكیوبه مدت ۱۷ سال
▪ سخنرانی های متعدد درمراكز گسترش زبان و ادبیات فارسی در خارج از ایران
▪ بازنشستگی و عزیمت به آمریكا
▪ تدریس « مروری بر ادبیات كلاسیك فارسی » به زبان انگلیسی در دانشگاه UCLA
▪ نگارش مقالات متعدد در حوزه ادبیات و زبان شناسی در نشریات تخصصی
▪ برخی از آثار او عبارتند از:
ـ تاریخ نقد ادبی در ایران
ـ روشنگران ایرانی و نقد ادبی در دو جلد
ـ ترجمه به انگلیسی«تاریخ نقد ادبی در ایران ۱۹۵۱-۱۸۶۶» و انتشار آن از سوی IBEX در مریلند آمریكا
ایرج پارسی نژاد را آنانی كه با ادبیات فارسی سروكارمختصری دارند،به عنوان استاد شاخص ادبیات فارسی در بیرون از مرزهای ایران می شناسند و آنانی كه دستی نزدیك تر بر آتش گذاشته اند،او را با نقد ادبی و كتاب پرمایه تاریخ نقد ادبی در ایران می شناسند. پارسی نژاد متولد ۱۳۱۷ آبادان است.نوشتن را به جد و جهد از دوران دبیرستان آغاز كرده و از همان آغاز نیز گرایش نقد ادبی داشته است.زنده یاد سیروس طاهباز كه او نیز متولد آبادان بود، از تأسیس انجمن ادبی دبیرستان رازی آبادان یاد می كرد كه مهم ترین كار آن تهیه یك روزنامه دیواری بود و ایرج پارسی نژاد با آن همكاری داشت.
پس از پایان تحصیلات متوسطه در زادگاه ،برای ادامه تحصیل در رشته ادبیات به تهران می آید و موفق به اخذ مدرك فوق لیسانس زبان شناسی دانشگاه تهران می شود.شوق تحصیل اما ماجرای تحصیلات پارسی نژاد را به این مختصر ختم نمی كند و او را ترغیب به عزیمت به انگلستان می كند.او به دانشگاه آكسفورد می رود تا در رشته ادبیات تطبیقی ادامه تحصیل دهد.پارسی نژاد موفق به اخذ مدرك دكترای ادبیات تطبیقی از دانشگاه آكسفورد انگلیس می شود:«موضوع رساله من در دانشگاه آكسفورد نخست یك كار تطبیقی بود درباره «ویس و رامین» به عنوان یك داستان قدیم ایرانی و مقایسه نمونه های مشابه آن در ادبیات اروپایی. این موضوع را استاد راهنمای من پروفسور جورج موریسون به من پیشنهاد كرد كه خودش «ویس و رامین» را به انگلیسی ترجمه كرده بود.
بعد دوستم دكتر شفیعی كدكنی كه در آن سال به عنوان مرخصی مطالعاتی از دانشگاه تهران در آكسفورد به سر می برد، تحقیق در تاریخ نقد ادبی جدید ایران را توصیه كرد كه چون به ذوق و علاقه من نزدیك تر بود به آن پرداختم.»در خلال این سال ها اسباب تدریس او در دانشگاه مطالعات خارجی توكیو فراهم می شود.بر این مبنا به ژاپن عزیمت می كند و به مدت ۱۷ سال دراین دانشگاه به تدریس ادبیات تطبیقی و ادبیات ایران می پردازد.
پس ازبازنشستگی به آمریكا عزیمت می كند و در دانشگاه UCLA به تدریس « مروری بر ادبیات كلاسیك فارسی » به زبان انگلیسی می پردازد: « پس از بازنشستگی از كار تدریسِ ۱۶ ساله در دانشگاه مطالعات خارجی توكیو و اقامت در لس آنجلس، پیشنهاد تدریس « مروری بر ادبیات كلاسیك فارسی » به زبان انگلیسی در دانشگاه لوس آنجلس (UCLA) مرا به جست وجوی مواد لازم برای این كار برانگیخت. مشكلی كه در آغاز كار با آن مواجه شدم این بود كه دانشجویان آمریكایی با زبان فارسی آشنایی نداشتند، ناچار من باید متن هایی را كه از ادبیات كلاسیك فارسی به انگلیسی ترجمه شده بود برای ایشان برمی گزیدم.
از آنجا كه شاهكارهای ادبیات انگلیسی بیش تر در قالب نظم است، این آثار در روایت انگلیسی شان به۴ صورت عرضه شده است : ترجمه تحت اللفظی به نثر انگلیسی، ترجمه ای كه در آن رعایت بحر یا یك قافیه یا هر دو قافیه در ابیات شده باشد، ترجمه آزاد در قالب نظم انگلیسی وترجمه ای كه در آن تنها اقتباسی از معنی و مضمون ابیات صورت گرفته باشد (مانند رباعیات خیام در ترجمه فیتز جرالد ) و به قالب و وزن و قافیه اصل شعر توجهی نشده باشد .
در بررسی مقدماتی از آثار ترجمه شده به انگلیسی دریافتم كه بیش ترین آثار از نوع نخست است، یعنی ترجمه هایی تحت اللفظی كه معروف ترین و معتبرترین آنها، چون بیش تر متعلق به بیش از نیم قرن پیش است، رنگ كهنگی گرفته و فهم آن برای انگلیسی زبانان امروزی دشوار شده است .»
ایرج پارسی نژاد در این سال ها علاوه بر تدریس پیوسته،ازنگارش مقالات متعدد در حوزه ادبیات و زبان شناسی در نشریات تخصصی ادبیات نیز غافل نمانده و همچنین ارتباط پیوسته اش با مراكزآكادمیك ، نشریات تخصصی و همكارانش در حوزه ادبیات در ایران را حفظ كرده و هر از چند گاهی برای كارهای تحقیقی و پژوهشی به ایران می آید. پارسی نژاد در این سال ها علاوه بر حفظ پیوند هایش با جریان نقد ادبی در ایران،از تحقیق و مداقه در وضع ادبیات كلاسیك ایران در خارج از ایران نیز غافل نمانده و به نقد آنان نیز پرداخته است.
از آن جمله است دیدگاهی كه او درباره ترجمه امروزین آثارمولانا در آمریكا دارد: «كلمن باركس برای آن كه شعر مولانا را با ذائقه زمانه تطبیق دهد و آن را باب روز بازار آمریكا بگرداند، مضامین عرفانی آن عارف آزاده را از خاستگاه تاریخی و اجتماعی او جدا می كند و آن را با فرهنگ دنیای معاصر تطبیق می دهد . باركس به جای آن كه مفهــوم « عشق » در مثنوی را ، همان گونه كه هست باز نمایــد، دست به تحریف آن می زند . در سرآغاز فصل ششم زیر عنوان « مهارتمنیات جسمانی » وانمود می كند كه در طریق تصوف، برآوردن امیال نفسانی، مرحله ای از وصول به حق و رسیدن به عشق الهی است!
و اما یكی از مباحثی كه سال هاست به موضوع اصلی نقد ها و نوشته های پارسی نژاد بدل شده، همانا تاریخ نقد ادبی در ایران است.مبحثی كه عنوان مهم ترین كتاب او نیز هست. «روشنگران ایرانی و نقد ادبی» اثری تحقیقی از ایرج پارسی نژاد پیرامون شكل گیری جریان نقد ادبی به همت نویسندگان و منتقدانی است كه انتشارات سخن مسئولیت چاپ و توزیع آن را به عهده دارد.
پارسی نژاد ترجمه ای از كتاب روشنگران ایرانی را با عنوان «تاریخ نقد ادبی در ایران» از سوی انتشارات آیسبك در واشنگتن منتشر كرده و هم اكنون در تدارك جلد دوم «روشنگران ایرانی و نقد ادبی» است:« كار من در این كتاب، یك پژوهش توصیفی است از تاریخ نقد ادبی در ایران، به صورت تحلیلی انتقادی.
بعد از این بیش تر به منتقدان معاصر می پردازم كه در این زمینه كار كرده اند. هم اكنون هم درواقع جلد دوم «روشنگران ایرانی و نقد ادبی»را در دست تألیف دارم. در جلد نخست این كتاب تا هدایت مورد بررسی و پژوهش قرارگرفته بود و جلد دوم اختصاص دارد به دوره هدایت تا روز گار ما. » جلیل دوستخواه پژوهشگر فرزانه درباره این كتاب می گوید: «نشر روایت انگلیسی كتاب روشنگران ایرانی و نقد ادبی باعنوان «تاریخ نقد ادبی در ایران ۱۹۵۱-۱۸۶۶» نوشته ایرج پارسی نژاد و به ترجمه خود او به انگلیسی از سوی IBEX در مریلند آمریكا فرصتی را برای بررسی وتحلیل این اثر پژوهشی مهم فراهم می آورد. دستیابی به ثمره كوشش های نخست دوره آشنایی ایرانیان با مقوله نقد ادبی، به سبب پراكندگی برداشت های كوشندگان در لابه لای نوشته ها و یادداشت هایشان و در میان نبودن دفترهای جداگانه و ویژه ای برای طرح این مبحث، به خودی خود كاری آسان نیست و چه بسا كه از حوزه توانمندی بسیاری از خواستاران بیرون باشد. خوشبختانه پژوهنده دقیق و دلسوز و با پشتكاری همچون ایرج پارسی نژاد، بار این امر را بر دوش گرفته و با شایستگی هر چه تمام تر به منزل رسانده است.
او كه در بیش ا ز دو دهه گذشته پیگیر این پژوهش ارزشمند بوده و گفتارهای خود در این موضوع را این جا و آن جا در نشریه های ادبی منتشر كرده، اكنون به یك كاسه كردن، ویرایش، تدوین و نشر نهایی همه آنها در كتاب موضوع این گفتار پرداخته است كه جای دست مریزاد و آفرین دارد.» ایرج پارسی نژاد كار خود را به ترتیب تاریخ، از میرزا فتحعلی آخوندزاده ـ كه او را «بنیان گذار نقد ادبی جدید در ایران» خوانده ـ آغاز كرده و پس از بررسی و ارزیابی دستاورد او، برداشت ها و دریافت های دنباله روان و پی گیران اندیشه های وی، میرزا آقاخان كرمانی، میرزا ملكم خان، زین العابدین مراغه ای، عبدالرحیم طالبوف تبریزی، كسروی و سرانجام هدایت را با نكته سنجی و كنجكاوی فراوان بررسی كرده و با گزینش چشم گیرترین بخش های نوشته های آنان در زمینه موضوع بحث، خواننده را گام به گام با پویشی یك صد ساله در این عرصه آشنا كرده و روند كمال یابی تدریجی اندیشه ها و دیدگاه ها را به نمایش گذاشته است.
نیاز چندانی به گفتن این نكته نیست كه امروز هر ایرانی اهل فرهنگ و ادب و یا دوستدار آن، برای پرداختن جدی و كارساز و بارآور به كار ادب، نیازمند آشنایی با چگونگی بررسی و نقد اثرهای نویسندگان و شاعران است و این امر حاصل نمی شود مگر با دستیابی به تاریخچه این فن نوآوری در عرصه ادب فارسی. پژوهنده و نگارنده گفتارهای هفتگانه كتاب كنونی، این اندیشه نیك را به كردار نیك بدل كرده و به راستی حق مطلب را به كمال گزارده است.
اكنون دیگر خواننده ادب دوست فارسی زبان، ناگزیر نیست كه برای آشنایی با بنیادهای نقد ادبی نو و راستین در ایران، كار را از نقطه صفر آغاز كند و به جست وجوی ده ها روزنامه و رساله و كتاب در گوشه و كنار برآید و انبوه نوشته ها را دیرگاهی بكاود تا پاسخ های دلخواه خویش را بیابد. او با مطالعه این كتاب رهنمون و ارزنده، نه تنها در حدی سزاوار به پاسخ های لازم می رسد، بلكه اگر فرانگرتر و جوینده تر باشد، با رویكرد به فهرست راهنمای گسترده پایان كتاب، خواهد توانست به پویه ای فراتر از این پژوهش بپردازد و به پایگاه های بالاتری در شناخت و دریافت برسد.
پارسی نژاد در هر یك از بخش های هفتگانه كتاب، افزون تر از حد یك گردآورنده ساده، گفتاوردها از اثرهای صاحبان نقد و نظر، خود نیز بر پایه سنجه های نقد ادبی پیشرو امروزین به تجزیه و تحلیلی روشنگر و سازنده در گفتمان ها و نقد بنیادین آنها و جدا كردن سره از ناسره می پردازد و همه نقطه های قوت و ضعف آنها را در برابر چشم خواننده آفتابی می كند تا هیچ برداشت و دریافتی را مطلق نینگارد و هیچ سخنی را حرف نپندارد.
ایرج پارسی نژاد یكی از مهم ترین جاهای خالی در گفتمان های ادبی معاصر زبان و ادب فارسی را پر كرده است. هر چه كتاب پیش تر می رود و از متفكری به متفكر دیگر می پردازد، آرای پارسی نژاد هم در مورد اهمیت نقد ادبی در تاریخ ایران روشن تر می شود. به نظر او نقد جدید فقط ابزاری برای بهبود ادبیات فارسی نیست، امری كه آن را از نقد پیش از قرن نوزدهم جدا می كند كه چیزی جز تملق گویی و تعریف و تكذیب شخصی نبود، بلكه پیشرفت سیاسی و اجتماعی مملكت نیز پیوندی استوار داشت.
به گمانم او نقد ادبی حاصل «مبارزه اجتماعی ـ انتقادی روشنفكران ایران با استعداد قرن نوزدهم » بود چون ادبیات در شكل گیری فرهنگ ایرانی سهم به سزایی داشته و دارد و «تفكر ادبی، كه محصول نگرش عقلایی است، پیش از هر چیز بر ضد نهادهای سیاسی و اقتصادی حاكم دست به اعتراض می زند». پارسی نژاددر تأیید ارتباط میان نقد و پیشرفت مملكت در مقامی مناسب به قول طالبوف استناد می كند: «اگر در اعمال و اقوال دایره منافع ملی«كریتیكه»، یعنی تشریح معایب و محسنات، نباشد در آن ملت ترقی نمی شود».
پارسی نژاد حق استادان قدیمی تر را نیز در این مقوله ارج می نهد و می گوید: «استاد زرین كوب البته پیشرو تحقیق در نقد ادبی در ایران است. او با انتشار كتاب «نقد و تاریخ ادبی» در سال ۱۳۲۳ آغاز كننده پژوهش در این حوزه است. در كشورهای اروپایی مكاتب نقد ادبی به تدریج زاده شدند و شكل گرفتند. این وضع در جامعه ما روال طبیعی نداشت. یعنی در عرض دو دهه نقد نو، نقد جامعه شناختی، نقد شكل گرایانه یا فرمالیستی، نقد ساختاری و... همه با هم از راه ترجمه وارد ایران شد.پارسی نژاد علت را در این می داند كه: «ما مانند مكاتب دیگر فكری و فرهنگی با این مفاهیم از طریق ترجمه و دستاوردهای فرآورده های اروپایی آشنا شدیم و خودمان هم كه مبتكر نبودیم. اما كمابیش كارمان با هم آشفتگی و نابسامانی و پراكندگی، مسیر درست خودش را پیدا كرده و تاریخ خودش را هم پیداخواهدكرد. برای هر كاری زمان، تجربه و تمرین لازم است تا آن پشتوانه لازم و غنی پیدا شود و شكل علمی پیدا كند»
او معتقد است مبحث «نقد ادبی جدید» با آنچه در سنت ادبی فارسی در این زمینه وجود دارد از بنیاد متفاوت است: «آثاری كه به عنوان مباحث انتقاد ادبی از گذشتگان ما به جا مانده، همچنان كه استاد زرین كوب یاد كرده، یا از نوع «نقد ذوقی» است كه شاعران از سر ذوق به كنایه و تعریض به خرده گیری از یكدیگر پرداخته اند، مانند اشاره انتقادی فردوسی به ناتندرستی شعر دقیقی و نكته گیری های عنصری و غضائری از یكدیگر و یا از مقوله «نقد فنی» است كه در كتاب های بلاغت و بدیع و قافیه از مقدمات ظاهری كلام سخن رفته.
مانند ترجمان ابلاغی از محمد بن عمر رادویانی و حدائق السحر از رشید وطواط و چهار مقاله نظامی عروضی و لباب الالباب محمد عوفی و المعجم فی معاییر اشعار العجم شمس قیس رازی. اما در همه این آثار كمتر نشانی از تحلیل موضوع و قضاوت درباره ارزش ذاتی آثار ادبی دیده می شود.» ایرج پارسی نژاد از استادان پرمایه ادب فارسی در این دوران است. برایش آرزوی طول عمر و سلامتی داریم.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید