شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

شفاگری با رؤیا


شفاگری با رؤیا
در زمان‌های کهن به نقش رؤیا به‌عنوان شفادهنده یا کانال شفا بیشتر توجه می‌شد. اما با قوت گرفتن دیدگاه مادی، این نقش کم کم به فراموشی سپرده شد. و خوشبختانه مردم مجدداً به این مبحث علاقه نشان داده‌اند.
ما در اینجا شما خوانندگان عزیز را با چهار گروه از رؤیاها آشنا می‌کنیم.
۱) رؤیاهای شفادهنده
رؤیاهائی که شفادهنده بوده و حاوی انرژی شفابخش هستند. این رؤیاها از دیدگاه باطنی حامل انرژی شفادهنده هستند و کسی‌که در تماس با آنها قرار می‌گیرد بر اثر انرژی این رؤیاها کالبد انرژی‌اش یا حتی کالبد جسمانی‌اش ترمیم می‌شود. بیماری‌ها از هر نوعی که باشند بر بنیادهای انرژیک انسان (کالبد انرژی، مراکز اصلی و فرعی انرژی و شریان‌های انرژی) تأثیر می‌گذارند. انرژی رؤیاهای شفابخش می‌تواند نارسائی‌های انرژیک شخص را کاهش داده یا برطرف کند و مستقیماً موجب بهبودی یک شخص شود.
۲) رؤیاهای شفاگیرنده
این رؤیاها بر اثر ارتباط روحی‌ای که ایجاد می‌کنند نتیجهٔ درمان‌کننده دارند. شخص ممکن است از طریق این رؤیاها، انرژی شفابخش را از یک مرجع شفادهنده دریافت کند. اکثر این نوع رؤیاها در اثر تماس با ارواح تکامل یافته و بزرگ روی می‌دهد. این نوع رؤیاها مانند کانال ارتباطی مناسبی هستند (به عکس نوع اول از خودشان انرژی شفابخش ندارند) که موجب به‌وجود آمدن حلقهٔ ارتباط روحی بین شخص و روحی که دارای نیروی شفابخشی است می‌شوند.
انتقال انرژی شفابخش ارواح تکامل‌یافته از طریق رؤیا به‌راحتی و سهولت انجام می‌شود زیرا در رؤیا موانعی که مختل‌کننده ارتباط روحی هستند و مانع رسیدن این انرژی شفابخش می‌شوند، کمتر وجود دارد و لذا روند برقراری ارتباط و انتقال انرژی با سهولت بیشتری انجام می‌شود.
نقل شده است که داماد یکی از روحانیون (شیعه) دختری داشت که فلج شده بود و اطباء از درمانش قطع امید کرده بودند. این دختر شبی در رؤیا پدربزرگش (همان شخص روحانی) را می‌بیند که به او می‌گوید: ”دخترم از جا بلند شو و راه برو“ دختر از خواب بیدار می‌شود و موضوع را با خواهرش در میان می‌گذارد. او هم می‌گوید: اگرچه این یک رؤیا بیش نیست اما سعی کن، شاید بتوانی راه بروی. دختر فلج سعی می‌کند و با شادی می‌بیند که می‌تواند راه برود و در اثر آن رؤیا شفایافته است (۱) همچنین کم نبوده‌اند کسانی‌که نقل کرده‌اند بعد از دیدن خواب بزرگان - به‌خصوص ائمه اطهار (ع) - شاهد درمان بیماری خود بوده‌اند.
۳) رؤیاهای نسخه‌ای
در این حالت، رؤیا مجرای دریافت نسخه و دستورالعملی است که منجر به شفا می‌شوند به عبارتی رؤیابین در تماس با رؤیاهایش راه‌حل بیماری موردنظر را از طریق شعور خلاق دریافت می‌کند. این نسخه‌ها می‌توانند عمومی یا اختصاصی باشند. یعنی برای مورد خاصی کارآئی داشته باشند یا کاربرد آنها عمومی باشد.
نسخه‌های مستقیم به وضوح بیانگر دستورالعمل بهبود بیماری هستند. در صورتی‌که در نوع غیرمستقیم آن به‌نظر نمی‌آید که این رؤیا بیانگر نسخه‌ای باشد اما وقتی تفسیر می‌شود از معنای آن، ماهیت نسخه بودنش معلوم می‌گردد. به‌طور مثال یک پزشک از طریق یک رؤیا موفق به کشف یک داروی جدید شد. او رؤیایش را اینگونه توصیف می‌کند: ”سگی را دیدم که به گردن و کلیه‌هایش تیر خورده بود. دلم به حالش سوخت و او را به خانه برده و از او مراقبت کردم و کمی بعد، در کنار سگ به خواب رفتم و همان زمان رؤیای بدی دیدم ناگهان رؤیا تغییر کرد و سگ تبدیل به یک اسان شد. او با من صحبت کرد و گفت: ”اکنون من به تو ریشه‌ای را نشان می‌دهم که برای درمان بیماری‌ها به‌کار می‌رود و به تو طرز استفادهٔ آن را نیز یاد می‌دهم. هرگاه متوجه شدی که شخصی بیمار است از این دارو استفاده کن، او بهبود خواهد یافت. یکی از این داروها برای درد گلو خوب است...“ و این راه‌حل به توصیه‌ای همیشگی برای آن پزشک تبدیل شد که از طریق آن توانست به درمان بیماری‌ها بپردازد.
۴) رؤیاهای شفاگر
این رؤیاها مانند سرچشمه‌ٔ یک نیروی شفابخش هستند. تفاوت آنها با رؤیاهای حامل انرژی شفابخش مانند پسته‌ای از انرژی شفابخش عمل می‌کنند در حالی‌که این نوع رؤیاها سرچشمه انرژی‌های شفابخش هستند. در حالت اخیر، رؤیابین می‌تواند انرژی شفابخش را بارها از رؤیایش استخراج کرده و برای شفادهی به‌کار گیرد. این انتقال انرژی شفابخش ممکن است حتی در بیداری نیز انجام شود. به عنوان مثال یک سرخپوست شهر دگرا به نام ”گوزن سیاه“ نقل می‌کند:
”زمستان آن سال، خوراکی گیرمان نیامد چون برف سنگینی باریده بود و شکار گوزن را مشکل کرده بود. بسیاری از مردم ما به برف‌کوری دچار شدند و طبیب مقدسی به اسم خوانده در اردوگاه به راه افتاد و برف‌کورها را درمان کرد. او بر روی چشم بیماران که نابینا شده بودند، برف می‌گذاشت و پس از خواندن سرود مقدس خاصی که در رؤیا شنیده بود، ضربه‌ای به پشت سر آنها می‌زد و آنها دوباره بینا می‌شدند... (۲)“.
در واقع این مرد با منبعی از نیروی شفابخش که از طریق رؤیایش دریافت می‌کرد توانست نیروی شفادهی را بارها مورد استفاده قرار دهد.
پی‌نوشت:
۱) خوشایند زندگی، خویشاوند مرگ، غلامرضا کلی زواره. نشر حضور
۲) گوزن سیاه سخن می‌گوید. جان ج نبهارت. ترجمه ع. پاشائی، نشر میترا.
تألیف: امیررضا الماسیان
مشاور: پریا (شباب حسامی)
منبع : ماهنامه طمطراق


همچنین مشاهده کنید